همشهری جوان: محمد علیزاده خیلی سال قبل با «خداحافظ همین حالا» که در تیتراژ برنامه «فرزاد حسنی» پخش شد، برای اولین بار به جامعه موسیقی معرفی شد. به محض پخش این قطعه صدا و لحنش مورد استقبال قرار گرفت و همین باعث شد او خیلی زود جزو خوب های آن دوره بازار موسیقی شود.
آثار بعدی او آرام آرام منتشر شدند تا جامعه موسیقی پدیده ای با استعداد را به خود ببینند اما در حالی که پیش بینی می شد این خواننده خیلی زود به جرگه هنرمندان رسمی کشور بپیوندد، لو رفتن آثارش و روی اینترنت قرار گرفتنشان باعث شد علیزاده در همه این سال ها پشت خط بماند تا خواننده «جز تو» و «این اولین باره» هیچ آلبوممجاز و رسمی در بازار نداشته باشد.
حالا که شما این گفتگو را می خوانید، آلبوم «دلت با منه» بالاخره وارد بازار موسیقی کشور شده و شما می توانید با یک دور گوش کردن آن در مورد همه صحبت های این خواننده و همه این سال های دوری اش، راحت تر قضاوت کنید.
از اینجا شروع کنیم که بالاخره بحران انتشار آلبوم رسمی تو بعد از 8 سال به اتمام رسیده و ظاهرا قرار است آلبومت منتشر شود. «بحران» مناسبترین کلمه در این مورد است قبول داری؟
- من اسمش را بحران نمی گذارم. تقدیر و سرنوشت من این بود. باید زندگی من اینطور می گذشت.
ولی همین تقدیر و سرنوشت به قول تو باعث شد نزدیک به هشت سال از عمر هنری ات تلف شود.
- من آدم صبوری هستم. کلا شخصیتم اینطور است. چیزی را می خواهم که به آن اعتقاد داشته باشم. چیزی که می خوانم قلب و ذهن من است و همین باعث شده به خودشناسی خوبی در موسیقی ام برسم. عمر هنری من در این هشت سال تلف نشده. خدایی بالای سر من است که در این هشت سال، کمکم کرده. هشت سال بزرگتر شدم و بهتر فکر کردم.
هشت سال نبوغ و توانایی ام افزوده شد و نگاهم به زندگی به اندازه هشت سال بهتر و عمیق تر شده. در این سال های تنهایی و سکوت، ملودی ساختم و ترانه نوشتم و حالا با یک تجربه ویژه قرار است برگردم. خدا اینطور خواسته و همینبرای من کافی است. خدا اتفاقا من را بیشتر از بقیه دوست داشته، باور کن.
در این هشت سال چندبار از یک سوراخ گزیده شدی. آثارت لو رفت و تو همینطور بیشتر و بیشتر منزوی شدی ولی هیچ وقت زیر این فشارها له نشدی و خودت را حفظ کردی. مشخصا یک چنین شخصیتی، اصول و عقاید منحصر به فردی در درون خود دارد.
- هیچ وقت بابت اتفاقات و ماجراهایی که پیش آمد دلخور نشدم. چون غفلت و برخی بی تجربگی ها باعث شد این اتفاق بیفتد. آن اتفاقات و انتشار و لو رفتن آلبوم ها باید می افتاد تا من الان با این انرژی و تجربه روبروی شما بنشینم و یک چنین حال خوبی داشته باشم.
در این سال ها ولی قطعا به نقش تلویزیون و حضورت در آن باید بسیار تاکیدکرد، باعث شد تو همچنان آن بالاها بمانی.
- قطعا تلویزیون به دیده شدن من خیلی کمک کرد. نمیتوانم کتمان کنم این جریان را.
حالا ولی شرایط عوض شده و قرار است وارد بازار بشوی. کنسرت، آلبوم، شهرت، اعتبار، محمد بعد از پنج سال اگر جلوی تو بشینم، باز هم شخصیت و رفتارهایت همینی هست که الان می بینیم.
- ببین، اگر شهرت و پول و ثروت قرار است من را از مسیر هنری و رفتاری ام دور کند، بهتر است اصلا نباشد و من در همین شرایط فعلی زندگی ام را پیش ببرم. مطمئن باش اگر بیست سال بعد هم اینجا باشید، من دقیقا همینی هستم که الان روبروی تو نشسته ام. خداوندوقتی در دل آدم ها باشد و برایشان آینده ای را تصویر کند، مطمئن باشید تا سال های سال آن فرد به گونه ای که بوده، می ماند چون اعتقاداتش دلی است.
خداوند است که ذات آدم ها را تعیین می کند و ذات من هم همینی هست که می بینید. من روی صحنه و در همه آثارم، خودم ام. همیشه روحم را به جای جسم برای روبرو شدن با خیلی چیزها آماده می کنم. سعی نمی کنم نقش بازی کنم و به مردم دروغ بگویم. آدم ها خیلی خوب می توانند دروغگوها را تشخیص بدهند. دروغ که بگویی ذات و هویت خودت را زیر سوال برده ای و از آن مهمتر خداوند درونت را. من هرگز به واسطه برخی جذابیت های دنیوی، ذات خودم را زیر سوال نمی برم.
با چه تضمینی این حرف را می زنی؟- این تضمینرا به خاطر اتفاقات گذاشته ام می دهم. سال 85 وقتی قطعه «خداحافظ همین حالا» را خواندم، یک آدمی بودم که هیچ کسی من را نمی شناخت و یک دفعه سه ماه روی آنتن بودم. رفتار محمد علیزاده و کردار و نوع خانه و زندگی اش هیچ فرقی با 15 سالگی اش نمی کرد و شاید خم تر شده بود. این را بگویم که من در تنهایی هایم می نشینم و فکر می کنم که ببین من نمی خواهم صدایی که خدا به من داده باعث ضعف و ضرر و بدی من بشود.
این صدا آمده است که من را به تکامل برساند یعنی یک آلبوم مجاز منتشر کردن. یک معروفیت باید جلوی تکامل من را بگیرد؟ من هیچ وقت این معروفیت را نمی خواهم. می گویندآدمی را آدمیت لازم است و من انسان بودنم برایم مهمتر از خواندنم است. به همین دلیل است که می گویم گذشته ام را فراموش کردم.
چون سوال را جواب ندادی جور دیگری می پرسم. آدم هایی که از دنیای زیرزمینی آمدند به محض اینکه وارد دنیای رسمی شدند، پول، کنسرت، آلبوم های جدید، رقم های میلیونی و قراردادهای میلیونیکه رسید، آن حس ناب از آثارشان رفت. چرا برای آنها چنین اتفاقی افتاد؟
- برو از خودشان بپرس!
نه می خواهم در مورد خودت بگویی.- من هیچ موقع صددرصد درمورد چیزی صحبت نمیکنم ولی همیشه از خدا یک چیزی را خواسته ام که هیچ وقت اتفاقات جدیدزندگی من، باعث ترمز برای انسانیت و آدم بودنم نشود. پول، شهرت و مقام، اینها خیلی چیزهای خوبی هستند ولی کار من را سخت تر می کندو امتحان خدا راجع به من بیشتر می شود. یعنی وقتی این پول و شهرت را خدا به تو می دهد دارد بیشتر تو را امتحان می کند ولی من همیشه می گویمخدایا من نبازم. یک چیز به تو گفتم که هدف من انسان بودنم است. حرف من خواننده شدن و معروفیتم نیست.
به خدا قسم خیلی ها از ما خواننده ها معروف تر هستند؛ مثلا می بینی در صنعت مبل یک مبل خاصی معروف تر است و این مهم نیست و اصلا معروفیت چیز عجیبی نیست. شما یک کار خاص انجام می دهی و دیده می شوی، خب این کار خاص باید مانع تکامل شما بشود؟
من اصلا دنبال این نیستم و به همین دلیل است که می گویم«گذشته ام» و تو می گویی «بحران». بله بحران است ولی آن بحران کاری با من نکرده است که من خم بشوم و کمرم را خم کند. بلکه تجربه ام را زیاد کرده است؛ یعنی پیشرفتم را بیشتر کرده است و من درهمان دوران بحران نشستم و ترانه نوشتم، ترانه هایی که در این آلبوم هست و در همان بحران ملودی ساختم. این ملودی ها تماما زخم دوران تنهایی و بحران آن دوره من است.
و این به احساسی که در کارهایت هست خیلی کمک می کند.
- به خاطر اینکه من نمی خواهم حسم را ا زدست بدهم و نمی خواهم احساس نداشته باشم.
وقتی وارد چرخه بازار بشوی چطور؟ دیگر این دردها نیست.- نه اینگونه نیست. مگر من از جامعه ام دور هستم؟ مگر من آدم های اطرافم را نگاه نمی کنم؟ من همیشه به دوستانم یک حرفی را می زنم و چند با رهم بیان کرده ام و آن این است که ما می خواهیم پشت ماشین بنشینیم و شیشه را بالا بدهیم و در خیابان با ماشین راه برویم و برای مردم موزیک تولید کنیم؟ عزیزم نمی شود. من محمد چه خبری دارم از آن پسری که هفده، هجده یا بیست ساله است ودارد وارد دنیای کار و درس می شود؟ من هم آن را تجربه کرده ام ولی از آن سال ها خیلی دور هستم.
من باید با او زندگی کنم و آن آدم را در خیابان ببینم. آن پسر را بیاد ببینم و تفکراتش، فکرش و قلبش را ببینم و این باعث خواهد شد وقتی که من برای او موسیقی تولید می کنم، او با من همذات پنداری کند. اصلا به چه دلیل یک سری از موسیقی ها می گیرد؟ به خاطر اینکه مردم با آنها همذات پنداری می کنند و خودشانرا در قالب آن ترانه و ملودی قرار می دهند. من به یک چیز اعتقاد دارم که هر چیزی باعث عقب افتادن تکامل محمد علیزاده ها بشود، اگر برایش اتفاق نیفتد بهتر است.
درمورد این جمله باید پنج سال دیگر بنشینیم و حرف بزنیم.- 20 سال دیگر هم می نشینیم و با هم حرف می زنیم و من باز هم همین را به تو می گویم. من از سن 15 سالگی با این تفکراتم زندگی می کنم. برای همین است که یکسری چیزها برایم ملاک نیست. یکسری چیزهایی که شایددوستانم خودشان را برایش می کشند ولی برای من اصلا اینگونه نیست و من می گویم همان آدمی هستم که در صف قرار دارم و نوبت به من می رسد.
مثل اینکه در صف نان ایستاده ای و یکی نفر سوم، یکی نفر پنجم و یکی نفر دهم است. ممکن است آن نفر سومی زودتر نان را بگیرد ولی اشکالی ندارد؛ تو هم آن نان را می گیری اما تو درآن صف بیشتر ایستاده ای، صبوری ات بیشتر است و بزرگتر می شوی. هر چیزی را که زود به تو بدهند زود هم از تو می گیرند اما هر چیزی را که به سختی و مشقت به دست بیاوری، حفظش خواهی کرد. حضرت سعدی می گوید: «مکن ز غصه شکایت که در طریق طلب به راحتی نرسیدم که زحمتی نکشیدم.» زحمت و سختی برای انسان است.
احتمالا پول و شهرت و مقام چیزهایی هستند که قرار است از این به بعد به واسطه ورودت به بازار با آنها مواجهه داشته باشی و رو در رو شوی. آیا پول وشهرت و مقام در درازمدت می تواند روی احساس آدم ها تاثیرگذار باشد؟
- اگر نادرست از آنها استفاده کنی و نگاهت نادرست باشد، بله صددرصد؛ همانطورکه روی خیلی ها این اثر را گذاشت.
درباره آلبومی که با کلی دردسر منتشر شدخواندنم را دوست دارم
خودش می گوید تا اولین آلبومش به بازار بیاید استرس های زیادی تحمل کرده و وسواس عجیبی هم برای بهتر شدن نتیجه کار به خرج داده اما هیچ وقت فکر نمیکحرده بعضی قطعه ها اینقدر محبوب شود.
چه چیزهایی در این آلبوم هست که بعدا به آنها افتخار خواهی کرد.- در این آلبوم خواندن هایم را خیلی دوست دارم.
محمد علیزاده و همه آلبوم های لو رفته اش
و قطعا هم برایشان زیاد زحمت کشیده ای.
- با همه وجودم خواندم.
خوبی آلبوم اول همین است خب.
- سورپرایز آلبوم اولم بود و این آلبوم دوم من می شود.
بالاخره تو قبل از اینکه آن آلبوم را بخوانی، نمیدانستی قرار است لو برود ولی این را مطمئن بودی که همه چیز درست است.
- در این آلبوم یک ترانه دارم به نام «دل بی تو غم زده» و همیشه به گفتن این ترانه افتخار می کنم. در بخشی از آن گفته ام: «دل بی تو غم زده آرامش منو دوریت به هم زده». اعتراف سوم اینکه در این آلبوم قطعه «شهر باران» را هم که مردم دوست دارند گنجانده ام و اعتراف می کنم که هیچ وقت فکر نمی کردم این قطعه اینقدر محبوب بشود.
چرا مردماینقدر این ترک را دوست دارند؟- هر آن چیزی که خدا بخواهد اتفاق بزرگ و جهانی برایش می افتد. این ترک به سفارش تلویزیون بود و من با تمام وجودم آن را خواندم. من دوستش داشتم اما اعتراف می کنم فکر نمی کردم مردم اینقدرآن را دوست داشته باشند.
معمولا هم همینگونه است و هیچ کسی نمی تواند فکر کند که یک کار تا این حد موفق شود.
- این تفکر من واقعا در مورد شهر باران است.
اتفاقی هست که از انجام دادنش پشیمان باشی؟ کاری که مثلا اگر برگردیم عقب انجامش نمی دادی؟
- یک ترک بود که من زده بودم. بسیار موسیقی عجیب و غریبی دارد و نرسیدم در این آلبوم قرار بدهم و غبطه میخورم که چرا در این آلبوم نیست. همیشه برای آن ترک آخر را در ذهنم تعبیه کرده بودم و اگر زنده باشم در آلبوم بعدی قرار می دهم. شاید یکی دو سال دیر شودولی میدانم و به خودم ایمان دارم این موسیقی که زده ام ماندگار است. یعنی تاریخ مصرف ندارد ولی خب حیف، حیف که در این آلبوم نیست.
تو چندین کار «هیت» بین مخاطبان موسیقی داری. الان انتشار آلبومت نزدیک است و همه با این نگاه «هیت» به محمد علیزاده ای که همیشه کارهایش می آید و می گیرد نگاه می کنند. این وظیفه تو و سطح توقعات از تو را بالا نبرده است؟
- بله. حقیقتش را بخواهم بگویم، این روزها خیلی فکرم درگیر است. فقط به خدا می گویم خدایا کمکم کن، خودت دیدیمنهمه کار برای این آلبوم کردم. حتی در انتخاب ترانه ها و ملودی ها و انتخاب تنظیم کننده ها. خیلی با دقت این کارها را انجام دادم. یعنی باورت نمی شود که بعضی شب ها خواب کارهایم را می دیدم!
باورت نمی شود برای یک کار مثلا یک سازی گرفته بودم و شب خواب می دیدم یک ساز دیگر هم می شودکه روی این تنظیم باشد و اینها را خواب می دیدم. یا یک بار من سر ترک «غم دنیا» یک خوابی دیدم که ملودی اش را عوض کردم. بعد از دست خودم ناراحتم که چرا ملودی به این خوبی را عوض کردی و این باعث دیده نشدن آن می شود. یعنی این خواب ها و این استرس ها هم هست اما می گوید: «خدا با منه پس به تو می رسم.»