به گزارش شرق، کارآگاهان جنایی پلیس آگاهی استان خراسان رضوی هفته گذشته وقتی از کشف جنازه پسر جوانی در حوالی روستایی در نزدیکی مشهد مطلع شدند به آنجا رفتند و تحقیقاتشان را آغاز کردند. آنها متوجه شدند جسد در میان انبوهی از شن و ماسه که زیر پلی قرار داشت، دفن شده بود و مردی عابر بهطور اتفاقی متوجه موضوع شده و پلیس را در جریان قرار داده است.
متخصص پزشکی قانونی که در صحنه جرم حضور داشت بعد از بررسی دمای بدن مقتول اعلام کرد او به تازگی فوت شده است. از سوی دیگر وی آثار کبودی را دور گردن مقتول دید و احتمال داد پسر جوان با شی مفتولمانندی خفه شده باشد. کارآگاهان نیز هنگام بازرسی صحنه جرم، رد لاستیکهای خودرویی را مشاهده کردند و به این نتیجه رسیدند پسر جوان در محل دیگری کشته شده و سپس به این مکان منتقل شده است اما از آنجا که قربانی، لباس بیرون به تن و کفش به پا داشت، جنایت در محلی غیرمسکونی انجام شده بود.
افسران جنایی با بررسی مدارک شناسایی همراه مقتول متوجه شدند او پسری 22 ساله به نام ابراهیم است. خانواده ابراهیم وقتی تحتبازجویی قرار گرفتند با اعلام اینکه به فرد خاصی ظنین نیستند، توضیح دادند این پسر سوار بر خودرو پژوی خود از خانه خارج شده بود. کارآگاهان بعد از اطلاع از سرقت اتومبیل ابراهیم مشخصات آن را به تمامی واحدهای گشت اعلام کردند تا درصورت مشاهده متوقف و سرنشینانش بازداشت شوند.
چند روز بعد از این جنایت در حالیکه ردپایی از قاتل یا قاتلان وجود نداشت مردی به پلیس آگاهی مراجعه و از یکی از دوستان پسرش شکایت کرد. او در اظهارات خود به پلیس گفت: «پسرم به نام مجید خودرو پژویی را به خانه آورده و در پارکینگ گذاشته بود. وقتی از او پرسیدم ماشین را از کجا آورده جواب داد متعلق به یکی از دوستانش به نام بابک است و بابک به دلیل اختلاف با پدرش خودرو را به امانت به خانه ما آورده است. با حرفهای مجید قانع نشدم و از او خواستم با دوستش تماس بگیرد و به او بگوید سریع برای بردن خودرو بیاید. وقتی بابک به منزل ما آمد، درباره ماشین از او سوال کردم اما نتوانست جواب درستی بدهد و بعد هم ناگهان فرار کرد و من مطمئن شدم این ماجرا پشت پردهای هم دارد.»
ماموران بعد از شنیدن حرفهای این مرد به خانه او رفتند و مشاهده کردند خودرو موردنظر همان پژوی متعلق به مقتول است به همین سبب تجسسها برای دستگیری بابک آغاز شد و این جوان به دام افتاد. او وقتی تحتبازجویی قرار گرفت به کشتن ابراهیم اقرار کرد و گفت قتل را با کمک مجید انجام داده است.
دومین متهم نیز در سریعترین زمان ممکن بازداشت شد. مجید در بازجوییها گفت: «من و بابک با تهیه البسه نظامی و جعل حکم قضایی از رانندگان اخاذی میکردیم. شگردمان به این شکل بود که در خیابانها کمین میکردیم و به محض اینکه راننده اتومبیل مدل بالایی دختری را سوار میکرد، جلویش را میگرفتیم و درباره نسبت راننده و دختر سوال میکردیم و بعد هم میگفتیم هر دو را باید به مقر پلیس منتقل کنیم. راننده نیز از ترس آبرویش به ما پول میداد و سپس طعمهمان را رها میکردیم.»
متهم ادامه داد: «در آخرین اخاذی وقتی دیدیم دو دختر جوان سوار پژویی شدند راه راننده را سد کردیم و با نشاندادن حکم از او درباره نسبتش با دو دختر پرسیدیم. همان هنگام که به ظاهر در حال تحقیق بودیم دو دختر از ماشین پیاده شدند و فرار کردند سپس ما سوار پژو شدیم و به راننده گفتیم به طرف مقر انتظامی حرکت کند. در بین راه بابک سیمی را که همیشه در جیبش داشت از پشت دور گردن راننده انداخت و او را خفه کرد. بعد جنازه را در صندوق عقب ماشین گذاشتیم و به خارج از شهر بردیم و زیر پلی دفن کردیم.»
این جوان در ادامه اعترافاتش توضیح داد: «چون بابک جایی را برای نگهداری ماشین سراغ نداشت من آن را به خانهمان بردم تا در فرصتی مناسب بفروشیم اما پدرم به من شک کرد و بعد هم همه چیز را به پلیس خبر داد.»
بنا بر این گزارش دو متهم در حال حاضر در بازداشت هستند و تحقیقات از آنها برای افشای سایر جرایمشان ادامه دارد.