فوتبال ایران با چالشهای تکراری، بدیهی و ویرانگر مواجه است
یکی از مدیران سابق لیگ برت فوتبال، گفت: تازگی و نوع چالشهایی که سازمانها با آن مواجه هستند میتواند به عنوان دو شاخص مهم در تشخیص روند و کیفیت مدیریت آنها به کار رود.
کد خبر: ۱۶۵۵۰۰
به گزارش ایران اکونومیست؛ صادق رئیسیکیا، مدیرعامل پیشین باشگاه راهآهن درباره مسائل مدیریتی در فوتبال ایران، اظهار کرد: تازگی و نوع چالشهایی که سازمانها با آن مواجه هستند میتواند به عنوان دو شاخص مهم در تشخیص روند و کیفیت مدیریت آنها به کار رود. هر چه نوع این چالشها ساده باشد میتوان گفت سازمان در معرض مسائل روزمره بوده و در این فرض، انتظار میرود که مدیران آن سازمان، حداقل از توان و تجربه لازم برای حل مسائل ساده و مدیریت حرفهای بر امور روزمره، برخوردار باشند.
او افزود: اگر نوع این چالشها غالبا قانونی باشد نشانگر آن است که آن سازمان، دچار خلاءهای قانونی یا گرفتار قانون گریزی یا ناآگاهی مدیران و کارکنان نسبت به قانون است و در این فرض، انتظار میرود مدیران آن سازمان برای رفع نارساییهای قانونی و آگاهی از قوانین موجود و پایبندی به اجرای آنها تعهد بیشتری به خرج دهند و همین مساله در مورد چالشهای اجتماعی و اقتصادی و ... صدق میکند.
رئیسیکیا ادامه داد: از سوی دیگر، تکراری بودن چالشهای یک سازمان به معنی حرکت سازمان در یک مدار ساده، کمبود اهتمام به شناسایی و حل مسائل تکراری، فقدان استراتژی یا استراتژی ضعیف، فقدان نظام آموزش کارآمد و ضعف در برنامه انتقال دانش و فقدان یادگیرندگی در سازمان است. سازمانهای یادگیرنده، مثلا در رعایت اساسنامه خود و در عزل و نصبهای خود که مسائل اولیه به شمار میروند، دچار چالشهای هر روزه نیستند. چالشهای سازمان یادگیرنده بیشتر متوجه استراتژیها و برنامههای اجرایی میشود نه متوجه بدیهیات. چالشهایی که متوجه استراتژیها و برنامههای اجرایی میشود چون در مسیر حرکت سازمان، افقهای بزرگتر و دیدگاههای بیشتر را مطرح میکنند معمولا سازنده و کارکردی به شمار میروند.
مدیرعامل پیشین باشگاه راهآهن در ادامه گفت: فوتبال ایران اما عمدتا با چالشهای تکراری، بدیهی، ویرانگر و غیرکارکردی مواجه شده و این معضل، فرصت پرداختن به چالشهای سازنده و کارکردی را از مدیران و کارشناسان فوتبال ایران سلب کرده است. چالش کم توجهی فاحش به مقررات اساسنامه فدراسیون فوتبال در عزل و نصبها به یک تکرار ملال انگیز و یک حفره بزرگ در مسیر توسعه فوتبال تبدیل شده است.
او افزود: در عزل و نصبها بعضا به گونهای تصمیم گیری میکنیم که گویا مطلقالعنان هستیم و گویی اساسنامهای وجود ندارد. به بهانه و توجیه اینکه عزل و نصب، حق رئیس است، اساسنامه را از پیش روی خود بر میداریم و این گونه جلوه میدهیم که رئیس، هر کاری خواست میتواند بکند و سپس آنچنان از بعضی تصمیمات نادرست خود دفاع میکنیم که گویی، هیچ ناظر بیدار و کارشناس هشیاری در حیطه فوتبال وجود ندارد.
رئیسیکیا ادامه داد: طی یک دهه اخیر در عرصه نقض اساسنامه و مقررات فوتبال تا سطح تعلیق عضویت فدراسیون فوتبال پیش رفتهایم و در سطوح پایینتر همچنان به این تکرار ملال انگیز و این رفتار ضد توسعهای خود ادامه میدهیم. به عنوان مثال اگر نگاهی به تحلیلها و مطالب منتشر شده در سایتها بیندازیم، میبینیم که درباره عزل و نصبهای مرتبط با حداقل نیمی از اعضای هیات رئیسه فدراسیون فوتبال، چالش نقض اساسنامه فدراسیون فوتبال، مطرح شده است.
او همچنین گفت: یقینا این وضعیت، زیبنده فوتبال ایران نیست. فوتبال ما نیازمند آن است که مدیران و کارشناسانش، حب و بغضها و منافع و دسته بندیهای شخصی و طیفی را کنار بگذارند ومتفقالقول شوند که حداقل به اساسنامه فدراسیون فوتبال احترام بگذارند و در عزل و نصبها و تصمیم گیریهایشان از این منشور اساسی (اساسنامه) پیروی کنند. نقض مکرر اساسنامه فدراسیون فوتبال و نهادینه شدن آن از موانع مهم توسعه فوتبال و از مصادیق حاکم کردن رویه ناپسند و به مثابه یک قانون شکنی و آسیب اجتماعی بزرگ است.
او در پایان گفت: در این جریان نادرست، هیچکس برنده نیست. مدیری که اساسنامه را نقض کرده، مدیری که با نقض اساسنامه، روی کار آمده، مرجعی که صلاحیتش نادیده گرفته شده، فدراسیونی که خود در معرض نقدهای تکراری قرار داده، فوتبالی که خود را از درک چالشهای اصلی و سازنده محروم کرده و علاقهمندانی که از این تکرار ملال آور، خسته شده و از فوتبال ناامید شدهاند، بازندگان چالشهای تکراری فوتبال ما هستند. بیایید پاسدار اساسنامه فدراسیون فوتبال باشیم و خود را با آن تطبیق دهیم. ملاک درستی یا نادرستی تصمیمات و عزل و نصب ها، تصریحات اساسنامه فدراسیون فوتبال است نه سلایق و علایق ما.