عصر ایران نوشت: «سیاسی شدهایم. چند سالی است تمام زندگی ما رنگ و بوی سیاست گرفته است. سیاست، نمک جامعه است اما چند صباحی است جامعه ایران شور شده است؛ شوری که باعث شده است جامعه ایرانی به دریاچه نمک بماند. تمام ساحت زندگی مردم با سیاست گره خورده است. وقتی صفحات این جامعه را ورق میزنی، سیاستزدگی از آن بیرون میزند. مگر میشود یک جامعه این قدر درگیر سیاست شود؟
آری، شدنی است. وقتی همه به دنبال تخریب رقیب و رسیدن به قدرت باشند. جامعه این گونه میشود؛ جامعهای که از صاحبان قدرت گرفته تا رسانهها تنها و تنها به دنبال منافع سیاسی خود هستند.
در ایران امروز منافع ملی جای خود را به منافع جناحی داده است. خاطراتی که برخی از مسئولان از شیوه کار و تلاش در دهههای ابتدایی انقلاب میگویند، بیشتر شبیه افسانه است. بسیاری از مردم امروز باور نمیکنند، زمانی مسئولان و صاحبان قدرت با وجود اختلافهای سیاسی در کنار هم برای مردم کار میکردند.
امروز مردم فراموش شدهاند. آتش اختلافهای سیاسی به حدی رسیده است که حُرم آن مردم را دربرگرفته است. یک سال گذشته را مرور کنید. تیتر رسانهها، متن مقالهها، سخنرانی سیاسیها و انتقاد کارشناسها سیاستزده است.
وای به حال جامعهای که خوبیها را میبیند و به خاطر منافع سیاسی خود میگوید که این کار بد است. جریانی میبیند تصمیم جریان مقابل به نفع مردم است و باعث میشود، مردم زندگی بهتری داشته باشند اما چون رقیب این کار را انجام داده است با آن مخالفت میکنند.
این روزها در ایران هر کار خوبی از سوی یک جریان سیاسی انجام شود قطعا از طرف جریان مقابل بد معرفی میشود. وای به حالی آن زمانی که یک طرف کار بدی انجام دهد. برای این رفتار احتیاجی به مثالهای ملموس هم نیست. هر روز شاهد این رفتار هستیم.
ماکیاولی عموماً به عنوان اصلیترین مبین رویکرد غیر اخلاقی به سیاست شناخته میشود. او آفریدگار این جمله بدنام «هدف، وسیله را توجیه میکند» است. کسی که به نظر میرسد آموزههای او تبدیل به درس اصلی این روزهای جامعه ایران شده است. دانشگاه ماکیاولی حسابی شلوغ است و بسیاری برای نشستن در سر کلاس درس او سر و دست میشکنند.
اصلاحطلب و اصولگرا هم ندارد. همه برای رسیدن به قدرت یک مسیر را میروند. به نظر میرسد مردم فعلا جایی در منازعات جریانهای سیاسی ندارند. همه جریانها به دنبال خود هستند و کاری به مردم ندارند.
باید برای فضای سیاسی ایران طرحی نو درانداخت یا حداقل به زمانهای نه چندان دوری برگشت که فضای سیاسی ایران با وجود رقابت، تامین منافع ملی در اولویت بود.
منافع ملی ایران فدای منافع جریانهای سیاسی شده است. دلیل موفقیت بسیاری از کشورهای جهان به ویژه قطبهای اقتصادی، تامین منافع ملی است. این کشورها حاضر نیستند منافع ملی خود را قربانی منافع شخصی و سیاسی خود کنند. متاسفانه در ایران بسیاری برای این که خود بمانند، حاضر هستند ایران را فدا کنند. کاش یاد میگرفتیم خود را فدای ایران کنیم.»