در بازار خردهفروشی کاشی و سرامیکهای ساختمانی کلانشهرهایی مثل تهران میبینیم باوجود دپوی حجم بالایی از محصولات کاشی و سرامیک تولید داخل در انبارها، همچنان محصولات خارجی در ویترین فروشگاهها خودنمایی میکنند که حکایت از واردات بیرویه محصولات دارای مشابه داخلی دارد.
همین نکته بر نگرانی تولیدکنندگان افزوده است. در این زمینه جامجم گفتوگویی با بهنام عزیززاده، دبیر انجمن کاشی و سرامیک ایران داشته که در ادامه میخوانیم.
وضعیت صنعت کاشی و سرامیک ایران چطور است؟
با توجه به شرایط فعلی بازار و رکود حاکم بر صنعت ساخت و ساز ایران چندسالی است صنعت کاشی و سرامیک دچار مشکل شده و واحدهای تولیدی شرایط خوبی را تجربه نمیکنند و دور از واقعیت نیست اگر بگوییم حیات اقتصادی و تولیدی این کارخانهها به مخاطره افتاده و ادامه روند فعلی میتواند آیندهای نگرانکننده برای این صنعت به ارمغان آورد.
یعنی شرایط رکود اقتصادی باعث کاهش میزان تولید کاشی و سرامیک هم شده است؟
با توجه به ظرفیتی که در این صنعت ایجاد شده اصولا میزان عرضه به مراتب بیشتر از تقاضاست. اولین راهکار منطقی از سوی تولیدکنندگان، کاهش ظرفیت تولید برای ادامه حیات اقتصادی و حمایت از اشتغال است، اما این رویه باعث میشود تولیدکنندگان در خط زیان حرکت کرده و در طولانیمدت مشکلات عمدهای را تجربه کنند. این اتفاق امروز برای صنعت ما افتاده و تقریبا بیشتر کارخانهها با کمتر از 50 درصد توان تولیدی مشغول به فعالیت هستند.
برآوردی از حجم دپوی کارخانهها دارید؟
آمار دقیقی از حجم دپو در دسترس نیست، اما باید بگویم تقریبا دپوی کارخانهها به یکسوم کاهش یافته به این دلیل که تقریبا سال 92 برآوردی داشتیم از نزدیک به 250میلیون مترمربع حجم انباشت محصول، اما با توجه به سیاستهای حمایتی سال گذشته و همچنین کاهش ظرفیتهای تولید، برآورد حدودی ما از حجم کالای انبار شده در انبارها حدود صد میلیون مترمربع است.
برای خروج از این بحران چه کار باید کرد؟
دسترسی به بازار داخلی و خارجی پاسخ این سوال است، اما با درنظر گرفتن شرایط بازار داخلی تنها راه نجات صنعت کاشی و سرامیک، صادرات محصولات دپو شده در انبارهاست که این امر هم نیازمند شرایط مناسب و دسترسی به بازارهای هدف ماندگار است تا بتوانیم این مازاد تولید را به نوعی خارج از مرزها به فروش برسانیم.
ظرفیت نصب شده کارخانههای کاشی و سرامیک ایران چقدر است؟
با توجه به مجوزهای صادر شده از سوی وزارت صنعت، معدن و تجارت تقریبا حدود 700 میلیون مترمربع ظرفیت نصب شده داریم و در بهترین حالت تولید (اوایل دهه 90) 510 میلیون مترمربع تولید را ثبت کردهایم. در آن زمان نام ایران در جایگاه چهارم تولیدکنندگان مطرح کاشی و سرامیک دنیا ثبت شد.
میزان مصرف بازار چقدر است؟
اجازه بدهید به همان دوره رونق بازگردم که در آن زمان مصرف داخلی 370 میلیون مترمربع بود و همزمان صد میلیون مترمربع صادرات هم صورت گرفت و به این ترتیب شرایط تقریبا منطقی بوده است. اکنون این شرایط تغییر قابل تاملی داشته که کشش بازار و فروش داخلی به پایینتر از 200میلیون مترمربع رسیده است.
این ظرفیت نصب شده و حجم تولید در چه تعداد کارخانه است؟
در بخش سرامیک 135 واحد تولیدکننده داریم که از این تعداد غیر از 15واحد، باقی فعال هستند. البته فرض کنیم اگر همه اینها هم فعالیت کنند باید در نظر داشته باشیم با ظرفیت بسیار پایین در حال کار هستند و به نوعی از نصف توان استفاده میکنیم.
آماری از تعداد اشتغال ایجاد شده در این صنف دارید؟
بله، در صنعت کاشی و سرامیک ایران 400 هزار نفر مستقیم و غیرمستقیم مشغول به کار هستند که بخش قابل توجهی از اشتغال ایران است، بنابراین اگر این صنعت آسیب ببیند جبران آن سخت خواهد بود.
آیا در دوران پسابرجام رونق در صادرات ایجاد نشده است؟
اگرچه تغییرات مثبتی به ثبت رسیده، اما آن طور نبوده است که بتواند تأثیر قابل ملاحظهای در صنعت ایجاد کند. به صورتی که صادرات کاشی و سرامیک در سال 94، بالغ بر 114 میلیون مترمربع بوده که این میزان سال گذشته به 124 میلیون مترمربع افزایش یافته و عمدتا مربوط به کشورهای همسایه بوده است، اما مشکلات نقل و انتقال پول همچنان وجود دارد که مانع بزرگی برای توسعه صادرات است. در بحث صادرات چند اشکال اساسی داریم و لازم است چند اقدام ویژه انجام شود. اولین گام این است که باید درنظر داشته باشیم هنوز آثار تحریمها و نقل و انتقال منابع مالی کاملا برطرف نشده، به همین دلیل تولیدکنندگان حتی اگر صادراتی هم داشته باشند برای دستیابی به منابع مالی حاصل از صادرات با مشکل مواجه هستند که در برخی موارد باعث کاهش انگیزههای صادراتی خواهد شد. اگر از نقل و انتقال پول بگذریم در گمرکات، بازارچههای مرزی و حمل و نقل مشکلاتی داریم که باید برطرف کنیم، اما حمایتهای مورد نیاز تولیدکنندگان برای حضور در نمایشگاهها فعلا اصلیترین نیاز است.
یکی از اصلیترین اصول تولید، دسترسی به بازارهای فروش است. نکته مهم در این صنعت مربوط به حضور و ایجاد نمایشگاههای تخصصی یا شرکت در نمایشگاههای بینالمللی در بازارهای هدف است که این مهم نیازمند حمایت از سوی دولت و مسئولان است، چون این کالاها حجیم و سنگین هستند و برای ایجاد نمایشگاهها معمولا هزینههای بالایی لازم داریم. به عنوان مثال در همین نمایشگاه اخیر، شرکتکنندگان خارجی تمام هزینههای انجام شده بخصوص درباره غرفهها را به صورت فاکتورهای رسمی از ستاد دریافت میکنند تا هزینهها را از مسئولان دولتی کشورشان بگیرند، اما چنین کاری در ایران هنوز مرسوم نیست و تولیدکنندگان باید با هزینههای شخصی در نمایشگاه شرکت کنند.
به نظر شما در بازارهای هدف، نقصی وجود دارد؟
به نکته خوبی اشاره کردید. به طور کلی در زمینه دیپلماسی اقتصادی در بازارهای هدف مشکلات بسیاری داریم که یکی از آنها رایزنان اقتصادی است. در این زمینه اصولا یا رایزنان مستقر متناسب با ظرفیتهای آن بازار انتخاب نمیشوند، به عنوان مثال در بازار روسیه با گستردگی خاص خود تنها یک رایزن بازرگانی داریم که عملا یعنی هیچ یا این که فرد انتخاب شده اصولا هیچ آشنایی دقیقی با مسئولیت خود ندارد و نمیتواند آن طور که باید اطلاعات و موارد مورد نیاز تولیدکنندگان ایران در بخشهای مختلف اقتصادی را تأمین کند. معتقدم باید رایزنان بازرگانی را تقویت و گروههای فنی به بازارهای هدفمان ارسال کنیم.
شما به حجیم و سنگین بودن کالاها اشاره کردید. در زمینه حمل و نقل مشکلی نیست؟
یکی از مشکلات اصلی صادرات ایران در بخشهای مختلف صنعتی همین موضوع است. در زمینه حمل و نقل ریلی، دریایی و هوایی دچار ضعف قابل توجهی هستیم و در بسیاری از بازارها توجیه رقابتی خودمان را بهرغم مزیتهای بالا از دست میدهیم. به عنوان مثال ایران دارای مزیت انرژی ارزان، مواد اولیه مناسب و متنوع، نیروی کار متخصص و ارزان در بسیاری از صنایع است، اما وقتی محصول به بازار هدف میرسد مشکلاتی باعث میشود که نتوانیم خودنمایی کنیم.
از نظر قیمت محصولات کاشی و سرامیک، آیا شرایط رقابتی داریم؟
رکود موجود در بازار، عدم دستیابی به بازارهای صادراتی و انباشت کالا در بازار ایران باعث شده تولیدکنندگان ناخواسته وارد رقابتی نادرست از نظر قیمتی با یکدیگر شوند که این رویه میتواند در آینده نگرانکننده باشد. به عنوان مثال اگر کالای درجه یک ایران در بازاری با قیمت پایین به دلایل یاد شده فروخته شد برای رساندن قیمت آن کالا به قیمت منطقی لازم است هزینه زیادی انجام دهیم که چهبسا امکانپذیر هم نباشد، چون مشتری به قیمت پایین عادت کرده و انتظاری نامناسب درباره کالا شکل گرفته است. حالا به سوال شما بازگردم. اکنون قیمت کالاهای ایرانی بسیار پایین است و تولیدکنندگان برای بقای خود دست به ارزانفروشی زدهاند، بنابراین امروز اگر بگوییم کاشی و سرامیک ایران ارزانترین محصول جهان است، دور از واقعیت نیست.
با این شرایط چطور همچنان واردات داریم؟
درباره واردات لازم است به این نکته توجه داشته باشیم در بازاری که سالانه 200 میلیون مترمربع مصرف داخلی داریم واردات یک میلیون مترمربع یا حداکثر سهمیلیون مترمربع هیچ نگرانیای برای تولیدکنندگان ایجاد نمیکند، بلکه به نوعی قابلقبول است، چون رقابت سالم ایجاد خواهد کرد. امروز محصولات ایران از نظر قیمت، تنوع، فناوری ساخت، طراحی خاص و ابعاد در سطوح بسیار بالایی عرضه میشوند. پس نگرانیای برای تولیدکنندگان نیست که مثلا اگر محصولاتشان در کنار یک تولیدکننده خارجی عرضه شود. ما اعتقاد داریم این قدرت تولیدی ایران را نشان خواهد داد. هرچند منطق به این نکته تاکید دارد که با این توانمندی حتی یک متر واردات هم نباید داشته باشیم. اغلب کارخانههای ما طی دو سه دهه اخیر افتتاح شدهاند، به همین دلیل بالاترین فناوریها، ماشینآلات و امکانات را متناسب با تولیدکنندگان روز دنیا در اختیار دارند پس هیچ تفاوتی از نظر کیفی با محصولات خارجی نداریم، چهبسا در برخی موارد حتی بالاتر از استانداردهای آنها محصول تولید میکنیم.
نظر شما درباره شکلگیری هلدینگهای صادراتی چیست؟
یکی از نیازهای فوری در این صنعت تشکیل هلدینگهای صادراتی است، چون امروز تجارت جهان از حالت سنتی و انفرادی خارج شده و مشتریان وقتی با یک مجموعه منسجم و مناسب روبهرو میشوند براحتی وارد مذاکره و معامله میشوند در حالی که اگر تولیدکنندگان انفرادی وارد بازار شوند با تردید نسبت به آینده تأمین محصولات مورد نیازشان وارد مذاکره خواهند شد. تشکیل هلدینگهای صادراتی در بخشهای مختلف تولیدی میتواند عاملی در کاهش هزینههای سربار و در نهایت کاهش قیمت محصول منجر شود که امتیازی برای تولیدکنندگان است. امیدوارم این اتفاق بهزودی در صنعت کاشی و سرامیک ایران به دلیل پراکندگی تولیدکنندگان اجرایی شود تا شاهد دستاوردهای مثبت آن باشیم.
شما در بخشی به تعدد کارخانهها اشاره کردید. آیا با ایده ادغام آنها موافق هستید؟
این بحثی کارشناسی است که باید بگویم بله با آن موافقم، چون رویهای است که بسیاری از کشورهای موفق آن را تجربه کردهاند و باید ما نیز از امتیازات آن استفاده کنیم. البته فراموش نکنیم منظور ادغام فیزیکی تولیدکنندگان نیست، بلکه تشکیل مجموعههایی با امتیازهای مختلف کنار یکدیگر برای ایجاد بازاری مشترک جهت بهرهبرداری است. امروز نزدیک به 130 تولیدکننده در ایران فعالیت میکنند که هرکدام برای خود امتیازهایی دارند که اگر بتوانیم آنها را مثلا به 20 گروه تولیدی عمده در قالب هلدینگهای بزرگ تبدیل کنیم قدرت چانهزنی بالاتری خواهیم داشت که دستاوردهای بسیار مهمی برایمان ایجاد میکند. به عنوان مثال هنگام خرید مواد اولیه، ماشینآلات و حتی فروش. این اتفاق باعث ایجاد استراتژی خواهد شد که باید به آن سمت حرکت کنیم.
با توجه به شرایط فعلی آیا هنوز هم درخواست موافقت اصولی برای احداث کارخانه داریم؟
درباره درخواست موافقت اصولی شاید نتوانم دقیق پاسخ بدهم، اما لازم است بگویم در همین شرایط رکودی تقریبا 40 واحد تولیدی با پیشرفت فیزیکی 40 تا 70 درصدی در حال احداث هستند که در آینده نزدیک به ترتیب وارد مدار تولید خواهند شد.