به گزارش شرق، در ابتدای جلسه محاکمه، سیدرضایی، نماینده دادستان در جایگاه حاضر شد و خطاب به قضات شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران گفت: یک سال پیش ماموران پلیس متوجه شدند جسم نیمهجان جوانی به نام حسن به بیمارستان منتقل شده و پزشکان تلاش خود را برای نجات او انجام داده اما موفق نشدهاند و حسن جان خود را از دست داده است. وقتی ماموران به محل رسیدند، متوجه شدند این جوان از داخل خودرو پرایدی به مقابل بیمارستان پرت شد و کسانی که او را رها کردند دو مرد و یک زن بودند که بلافاصله گریختند.
ماموران پلیس شماره خودرو را که توسط شاهدان برداشته شده بود به دست آوردند و آن را به واحدهای گشت دادند اما این تنها سرنخ پلیس نبود چرا که لحظاتی بعد زنی با پلیس تماس گرفت و گفت تماس ناشناسی با او گرفته و گفته شده است فرزندش حسن زخمی شده و او را به بیمارستان منتقل کردهاند. این زن با حضور در بیمارستان تایید کرد فرد فوت شده پسرش است و احتمالا ماشینی که پلیس به دنبال آن است نیز خودرو او است. مادر حسن گفت پسرش با پراید مسافرکشی میکرد.
نماینده دادستان ادامه داد: با توجه به اطلاعاتی که به دست آمد پلیس بعد از چند روز موفق شد خودرو را شناسایی و زن و مرد جوانی را که سوار آن بودند بازداشت کند. تحقیقات از این دو نفر به جایی نرسید و مدرکی که نشان دهد آنها قاتل هستند پیدا نشد. البته این دو مدعی شدند شخصی به نام امیر در جریان این قتل است. همچنین گفتند امیر در حال صحبت با مردی موتورسوار بود که موتورسوار شلیک کرد. به دلیل نبود مدارک علیه این دختر و پسر آنها آزاد شدند ضمن اینکه ردی هم از امیر به دست نیامد. مدتی بعد ماموران متوجه شدند مردی موادفروش بازداشت شده که سلاح نیز داشته است با بررسی سلاح این متهم که سعید نام داشت مشخص شد او به حسن شلیک کرده است. بنابراین وی به اتهام قتل مورد بازجویی قرار گرفت.سیدرضایی ادامه داد: مدارک موجود در پرونده نشان میدهد سعید عامل این قتل است و با توجه به مدارک موجود در پرونده به عنوان نماینده دادستان درخواست صدور حکم قانونی را دارم. در ادامه اولیایدم در جایگاه حاضر شدند و درخواست صدور حکم قصاص کردند.
سپس متهم در جایگاه حاضر شد. او گفت: اتهام قتل را قبول ندارم چون بیهدف شلیک کردم. من موادفروش هستم. روز حادثه در خیابانی که مواد میفروختم ایستاده بودم. کولهپشتیای داشتم که در آن لپتاپ و وسایل دیگرم بود. کیف کمریهم داشتم که مواد در آن بود. ماشین پراید کمی جلوتر از من ایستاد. بعد مردی روی شانه راننده زد و او دندهعقب گرفت. من ترسیدم بلافاصله موتور گرفتم و سوار شدم و حرکت کردم. پراید موازی با من میآمد و من همچنان میترسیدم تا اینکه جوانی که خود را امیر معرفی میکرد سرش را از پنجره بیرون آورد و گفت مواد میخواهد گفت من را میشناسد. کمی که جلوتر رفتیم به او گفتم بهتر است توقف کنم و به سمتی که من هستم بیاید چون خودرو لاین مخالف من بود. امیر از ماشین پیاده شد. دستهای پول هم داشت به محض اینکه نزدیک شد. کولهپشتی من را قاپید خیلی ترسیدم. سلاحی را که داشتم درآوردم و بیهدف شلیک کردم به این امید که بترسند و بروند. تیری که شلیک کردم هوایی بود خیلی ترسیدهبودم و بلافاصله فرار کردم اصلا هم متوجه نشدم گلوله به کسی برخورد کرد.
متهم ادامه داد: مدتی بعد به جرم توزیع مواد بازداشت و در آن پرونده هم به اعدام محکوم شدم. در زندان بودم که سراغم آمدند و گفتند مرتکب قتل شدهام. من اصلا از مرگ حسن خبر نداشتم وقتی به من گفتند راننده پراید را کشتم اصلا باورم نمیشد. با اینکه موادفروش هستم اما آدمکش نیستم و سلاح را هم برای محافظت از خودم خریده بودم. به دلیل اتفاقی که افتاده از اولیایدم درخواست بخشش دارم چرا که هیچ خصومتی با فرزندشان نداشتم و حتی او را نمیشناختم. بعد از گفتههای متهم و وکیل مدافع او، هیات قضات شعبه 113 برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.