هفت صبح: الهام پاوهنژاد، بازيگر نقش «عاطفه» سريال «يلدا»، در گفتوگو با هفتصبح از دلايل موفقيتش در ايفاي اين نقش، نحوه يادگيري لهجه بسطامي، شيوه كار با ميرباقري و... توضيح ميدهد
سريال «يلدا»ي ميرباقري كه ديشب به پايان رسيد از نظر انتخاب بازيگران و چيدمان و هدايت آنها وضعيت چشمگيري داشت. الهام پاوهنژاد كه هنوز هم بسياري از مخاطبان تلويزيوني او را با نقش مريم سريال «همسران» يا خانم معلم «مدرسه مادربزرگها» به خاطر دارند، بعد از ساليان سال بازي در سريالهاي مختلف و ايفاي نقشهاي متفاوت، توانست تا حدي با بازي در نقش عاطفه جريانساز شود. او بر خلاف اكثر نقشهايش اينبار در جايگاه زني شهرستاني از طبقه سنتي بسطام قرار گرفت و لهجه، فرهنگ و رفتار خاص اين طبقه را به نمايش گذاشت.
قرار بود مصاحبه حضوري و مفصلي با پاوهنژاد درباره اين نقش داشته باشيم و ابعاد مختلف اين نقش را به صورت خيلي جزئي همراه با او بررسي كنيم اما به دليل مشغله زياد او، اين امكان فراهم نشد. تا اينكه پاوهنژاد پيشنهاد كرد به صورت كتبي به سوالات ما درباره سريال پاسخ دهد. تعدادي از سوالات همانطور كه در ادامه خواهيد خواند، نياز به پرسش سوالات تكميلي و درخواست توضيح فراواني دارد كه متاسفانه به دليل شكل مصاحبه كتبي، اين امكان براي ما وجود نداشت.
قبل از پروژه یلدا، در هیچ کدام از پروژههای میرباقری، همکاری نداشتید. چطور شد که برای نقش عاطفه، شما انتخاب شدید؟
به نظرتان سوال عجیبی نیست؟! شاید باید از دوستانم بپرسید چطور شد مرا دعوت کردند! طبیعی است که من به این دفتر دعوت شدم و بعد از نشست مفصلی که با برادران میرباقری داشتیم، سیناپس کامل مجموعه در اختیارم قرار گرفت و پیشنهاد دادند هر کدام از نقشها را که دوست داشتم انتخاب کنم. بعد از مطالعه به نقش «عاطفه» علاقهمند شدم که البته بعد متوجه شدم نگاه و نظر ایشان هم انتخاب من برای همین نقش بود.
بیشتر مخاطبان تلویزیونی به واسطه نقشهایی که تا به حال در سریالهای مختلف داشتهاید، تعریف خاصی از بازی شما دارند و بازی متفاوتتان در «یلدا» برای بیشتر آنها جالب به نظر میرسد. خودتان از ابتدا چه دیدی نسبت به نقش عاطفه داشتید؟
به دلیل محدودیت فیلمنامهها معمولا اکثر بازیگران گزیدهکار، دچار مشکل انتخاب نقش میشوند. خیلی در این سالها سعی کردهام که این سختگیری را در تصویر داشته باشم و تلاش کنم نقشهایم شبیه به هم نباشند. اين مسئله در انتخابهای تئاتر راحتتر و آسانتر است.
يعني معتقديد نقش عاطفه در كارنامه كاريتان كاري كاملا متفاوت به حساب ميآيد؟
نقش عاطفه بعد از نقش «سارا غفاری» در سریال «بیداری» بهرام عظیمپور، متفاوتترین نقش تصویری من در این سالها بود.
فکر میکردید بتوانید تا این حد با این نقش ارتباط برقرار کنید؟
به هر حال در زندگی روزمره، مشابه چنین زنانی را بسيار ديدهام و با چنين كاراكترهايي از نزديك برخورد داشتهام. بخشی از بازیگری یعنی استفاده از حافظه تجربی زندگی.
تا جایی که به خاطر داریم در کارنامه بازیگریتان هیچ وقت نقش زني خانهدار از طبقه شهرستانی و سنتی را نداشتید. معمولا در بيشتر كارهاي سينمايي و تلويزيوني، در نقش خانمی از طبقه بالا یا متوسط جامعه حضور داشتید. چطور به نقش عاطفه كه زنی شهرستانی و سنتی است رسیدید؟
درست است. من متولد تهرانم و بزرگ شده این جا اما اصالتا شهرستانی هستم. به همين دليل شناختن و درک زنی از این طبقه، برايم کار دشواری نبود. مهم رنگ آمیزی نقش با توجه فیلمنامه و تیپ نشدن آن بود.
بسطام، شهر مادری برادران میرباقری است. این دو برادر به واسطه آشناییشان با مردم، لهجه و آداب و رسوم بسطام، چقدر روی شناخت شما از نقش و لهجهتان بهتان کمک کردند؟
خب خیلی زیاد. تمام دیالوگها به لحاظ گویش تحت نظر خود آقای داوود میرباقری بود. به خصوص میزان و اندازه لهجه. در مورد آداب و رسوم و سنن هم در طول كار خیلی زياد حرف میزدیم .
خودتان چطور؟ تا قبل از شروع تصویربرداری با لهجه بسطامی، نوع رفتار، آداب و رسوم و فرهنگ مردم این ناحیه آشنایی داشتید؟
متاسفانه آشنايی خاصی با لهجه و آداب و رسوم اين منطقه نداشتم. گویش عاطفه بیشتر به شاهرودی نزدیک بود. اگر ميخواستم با لهجه بسطامی صحیف صحبت كنم، به نظرم برای مخاطب خیلی نامفهوم میشد.
ياد گرفتن لهجهاي خاص معمولا خيلي زمان ميبرد و مستلزم اين است كه آدم چند وقت با مردم آن منطقه تعامل مداوم داشته باشد. آشنا شدن با اين لهجه براي شما هم خيلي طول كشيد؟
نه اتفاقا خیلی کوتاه بود.
از ابتدا قرار بود شما تا اين حد با لهجه صحبت كنيد يا به مرور زمان و در طول كار، ميرباقري به اين نتيجه رسيد كه به اين ميزان لهجه نياز است؟
در حقیقت از ابتدا قرار نبود عاطفه مثل سایر فرزندان ممدلی، لهجه داشته باشد اما وقتی فتاح به دلیل نوع شغل و شخصیتش میزان لهجهاش مشخص شد، آقای میرباقری به این نتیجه رسید که عاطفه به علت 20 سال زندگی و همجواری با فتاح و به خصوص زندگی در منطقه باید لهجه در حد سبکتر و آهنگین را حفظ کند. برای همین خیلی سریع صحنه به صحنه دیالوگها را از نظر گویش تنظیم و تمرین کردیم.
گفتيد اصالتا شهرستاني هستيد و آشنايي خاصي با خيلي از حالات اين طبقه داريد. اين مسئله در يادگيري لهجه شاهرودي هم به شما كمك كرد؟
نکته قابل توجه و جالب برای خود من این بود که لهجه شاهرودی در ادای بسیاری از هجاها و واژگان شبیه به منطقه کرمانشاه است که خب برای من بسیار آشناست.
یکی از مهمترین ویژگیهای عاطفه این است که در عین سادگی و تعلقش به طبقه سنتی شهرستانی، یک مقدار خرده شیشه دارد و تا حدی بدجنس است اما جالب اینجاست که در چند قسمت اول، هیچ کُدی از این بدجنسی به مخاطب نمیدهد. تا جایی که تا چند قسمت اول همه خیال میکنند عاطفه، زنی مهربان و دلسوز است و برخلاف شوهرش فتاح، هیچ نقشهای در سر ندارد. چطور توانستید تا این حد دقیق روی این لبه تیغ حرکت کنید تا مخاطبان تا قسمت چهارم و پنجم، از باطن عاطفه چیزی سر در نیاورند؟
اشتباه نکنید. برخلاف نظر شما عاطفه اصلا خرده شیشه ندارد! عاطفه از اعتقادات و باورهایش به شدت دفاع میکند و برایشان میجنگد. اگر برابر علی میایستد چون عمیقا باور دارد مونس پدر بوده و به اصطلاح حق آب و گِل دارد. در قسمت چهار و پنج هم باطن عاطفه چیزی غیر از این نیست! او تظاهر نمیکند. ممکن است در صحنههای عزاداری، بیش از دیگران به اصطلاح شلوغ کند اما این حرکت هم از باورش میآید که اگر نباشد به نظر عوام، دل او برای مرگ پدر نسوخته.
شخصیت عاطفه از ابتدا در فیلمنامه به همین شکل تعریف شده بود یا به مرور زمان و در طول کار بر اثر تغییرات و آزمون و خطاهایی که صورت گرفت، کم کم به این نقطه رسید؟
خیر. كل متن فیلمنامه به جز چند قسمت آخر، از ابتداي كار به طور کامل در اختیار ما قرار داشت اما بعضي اوقات در برخي صحنهها، جلسات تمرینی زيادي با داوود ميرباقري داشتيم و درباره مسائل مختلفي كه به تكامل نقش منجر ميشد، با هم صحبت ميكرديم. در جريان اين مشورتها، بسياري از جنبههاي اين نقش، کاملتر یا اضافه و گاهی حذف میشد.
شیوه کار با برادران میرباقری به چه صورت بود؟
خیلی خوب و عالی.
شما به عنوان بازیگر نقش عاطفه چقدر امکان داشتید تا چیزهایی به نقش اضافه کنید یا درباره شیوه بازیتان اظهار نظر داشته باشید؟
نه تنها من، سایر بازیگران هم امکان ابراز نظر و پیشنهاد داشتند. در تمام صحنهها قبل از گرفتن كار، تمرين زيادي انجام ميداديم. مدام نظرات ابراز و اصلاح میشد و تازه بعد از اين مراحل، كار وارد مرحله ضبط ميشد. برادران ميرباقري برای پیشنهادهاي مختلف بازيگران ارزش زيادي قائل بودند.
داوود میرباقری در بخشهای ابتدایی کار، نقش مشاور کارگردان را داشت و از میانه کار، به عنوان کارگردان دوم، کار را جلو برد. او به واسطه تجربه زیادی که دارد چقدر در موفقیت سریال سهم داشت؟
از ابتدا حضور داوود میرباقری، حضور کمرنگی نبود. تمام تمرینها و شکلگیری شخصیتها با توجه به اشراف دقیق داوود ميرباقري به قصه، در حضور و با مشورت او صورت میگرفت. اين كمك و مشاوره ادامه پيدا كرد تا اينكه از نیمه ضبط به دلیل بالارفتن سرعت تصويربرداري، خودش به صورت مستقيم وارد كار شد. قطعا حضور کارگردانی با این میزان دانش و تجربه تاثیر بسزا و موثری دارد.
عاطفه مادر دختری دم بخت به اسم یلداست و خب طبیعتا با این اوصاف یک مقدار به سمت میانسالی قدم گذاشته. فکر نمیکردید با حضور در این نقش دایره انتخابهای بعدیتان را تنگتر میکنید؟ چون احتمالا بعد از بازی در نقش عاطفه، از این به بعد باید انتظار پیشنهاد نقشهایی یک مقدار بالاتر از سنتان را داشته باشید.
اصلا این طور فکر نمیکنم. اولا عاطفه سن بالایی ندارد! کوچکترین فرزند حاج ممدلی است که با وجود مخالفتهای پدرش خیلی زود ازدواج کرده و بلافاصله بچهدار شده. زنی که 20 سال است ازدواج کرده، میتواند دختر 19 ساله داشته باشد! این به دفعات در قصه به شکلهای مختلف عنوان میشود. ثانیا وقتی نقشی برای بازیگر ایجاد چالش کند و جذاب باشد بازیگر حتی خطر عواقبی اگر داشته باشد را میپذیرد .برای مثال اتفاقا اشاره میکنم به نقش «رعنا» در سریال خود آقای میرباقری که همیشه الگوی من برای پذيرش پیشنهادات بيشتر از سنم بوده. اگر يادتان باشد، گلچهره سجادیه در زمانی آن نقش را بازی کرد که قطعا نمیتوانست مادر خانم تیموریان باشد!!! اما وجوه جذاب نقش و رنگ آمیزی متن این انتخاب را برای او میسر و تبدیل به اثر جاودانه کرد.
نقش مریم در سریال همسران سکوی پرتاب شما در بازیگری بود. از آن زمان مخاطبان شما را شناختند و سرنوشت بازیگری شما تا حدی رقم خورد. الان بعد از گذشت بیش از دو دهه از آن دوران، فکر میکنید مسیر بازیگریتان را درست انتخاب کردهاید؟ الان در جایگاهی هستید که تمام این سالها قصد داشتید به آن برسید؟
من سعی کردم در انتخاب نقشهایم همچنان وسواس داشته باشم و از افتادن به ورطه تکرار و کلیشه دوری کنم اما اینکه جايی هستم که باید....جای صحبت دارد.اصولا در این سالها مقام بازیگری بیاندازه نزول پیدا کرده بنابراین من و امثال من که تحصیلکرده این رشتهایم، برای حفظ منش و ارج جایگاهی که داریم سختیهای زیادی را متحمل شده و میشویم.
با وجود تمام اين سختيها كه ازش اسم ميبريد، فكر ميكنيد الان در جايگاه خوبي قرار داريد؟
نه. صادقانه بگويم این جايی نیست که من هدفم بوده. من هنوز فاصله زیادی با ایدهآلها و آرمانهای شخصیام دارم.
به نظر شما نقش عاطفه در یلدا میتواند نقطه اوجی در کارنامه بازیگری شما در تلویزیون باشد؟
ببینید هر نقشی به خصوص در زمینه تصویر کار کرده ام، با این هدف و امید بوده که خوب دیده شود. من برای نقش عاطفه مثل بسیاری از دوستان و همکارانم در این پروژه سختیهای زیادی کشیدم؛ سختيهاي زيادي مثل: دوری از خانه و خانواده، لحظات پر تنش و سخت اجرايی و.. اما این سختی و رنج کنار یک گروه همدل و یکدست و بی نظیر بود که برای همگی ما شرایط را آسانتر و قابل تحمل میکرد. بعد از 20 سال تجربه در زمینه بازیگری بر این باورم که هیچ چیز در این حرفه قابل پیشبینی نیست اما هنوز امیدوارم!