این ماده میگوید هرگونه آلودگی صوتی بهوسیله منابع ثابت و متحرک، ممنوع است و جریمههایی که برای ایجادکنندگان این آلودگیها تعیین شده است در مقایسه با گذشته، افزایشی محسوس داشته است.
بوق بزنی، آتشزدهای به مالت!
بر اساس موافقت نمایندگان، آلودگی صوتی اگر از سوی منابع ثابت باشد، جریمه نقدی از یک تا دو میلیون تومان دارد، اما اخم این قانون به منابع متحرک تولیدکننده آلودگی صوتی، هم جدی است.
نیروی انتظامی در تبصره یک ماده 29، مکلف شده است راننده وسیله نقلیه موتوری را که به گوش دیگران آسیب میزند در اولین جلسه 100 هزار تومان، در دومین جلسه 200 هزار تومان و در سومین جلسه 300 هزار تومان جریمه کند.
در تبصره دوم همان ماده 29 قید شده است که آییننامه اجرایی این ماده باید در مدت سه ماه از تاریخ ابلاغش تهیه شود و به تصویب هیات وزیران برسد.
نمایندگان با ماده 29 تمام و کمال موافقت کردهاند و حتی برخی بر تسریع در اجرای آن اصرار دارند؛ مثل دکتر زهرا ساعی که عضو کمیسیون اجتماعی است و در گفتوگو با جامجم میگوید باید هر چه سریعتر این قانون اجرایی شود چون هر قانونی وقتی بازدارنده است که در اجرای آن سرعت عمل به خرج دهیم در غیر این صورت قاطعیت آن پایین میآید.
چه کسانی باید «هیس» بگویند؟
بر اساس ماده 31 قانون هوای پاک، ناجا و یگان حفاظت از محیط زیست، دو مسئول اصلی برای برخورد با واحدهای آلاینده هستند و وظیفه دارند به عنوان ضابطان دادگستری برای برخورد با واحدهای آلودهکننده، آستین بالا بزنند، اما در این میان مسلما ناجا و بخصوص پلیس راهور، مسئولیت بیشتری دارد.
این وظیفه را سرهنگ عینالله جهانی، معاون اجتماعی و فرهنگ ترافیک پلیس راهور ناجا در گفتوگو با ما تائید میکند و توضیح میدهد که جریمههای جدیتر میتواند به نهادینه شدن فرهنگ شهروندی بخصوص در رانندگی کمک کند.
او استناد میکند به تحقیقات گذشته راهور که بر اساس آن، منبع اصلی آلودگی صوتی در شهرها، وسایل نقلیه متحرک مانند موتورسیکلتها و خودروها هستند و در رتبه دوم، ساخت و سازها و واحدهای صنعتی آلاینده قرار دارند.
جهانی میگوید، مردم با این قانون به کودکانشان نیز میآموزند که بدانند بوق، وسیله سلام و احوالپرسی یا خداحافظی نیست؛ هیچکس حق ندارد برای لذت یا ایجاد هیجان یا ترس، اگزوز وسیله نقلیهاش را دستکاری کند یا از بوقهای نامتعارف و غیراستاندارد مثل صدای حیوانات یا شیپور استفاده کند.
تنبیه و تشویق، 2 ضرورت
دیدگاه راهور و نمایندهها در ارتباط با این قانون علیه سر و صدا تا حد زیادی شبیه نظر رفتارشناسان اجتماعی است که تربیت را چه در سطح فردی و چه در سطح اجتماعی، چیزی جز تشویق و تنبیه نمیدانند و در یادگیری تربیت شهروندی، یکی از راههای تنبیه، جریمه نقدی است.
ساعی، نماینده مجلس اما باور دارد که میشود جز تنبیه به راههای دیگری هم برای نهادینه کردن فرهنگ شهروندی فکر کرد، مثلا این که آموزش فرهنگ شهروندی و قوانین را از سنین بسیار پایین آغاز کنیم تا در ذهن مردم ریشه کند و آنها به عنوان اصول رفتاری بیچون و چرا، آن را بپذیرند و شک نباید کرد که وقتی فردی با حقوق شهروندی خودش آشنا شود، مطمئنا حقوق شهروندی انسانهای دیگر را نیز محترم میشمارد.
دیدگاه ساعی را شکور پورحسین، عضو دیگر کمیسیون اجتماعی مجلس نیز تائید کرده و علاوه بر آن اضافه میکند، هرچه میزان توسعهیافتگی و رفاه اجتماعی در جامعه بیشتر باشد، احترام به حقوق شهروندی، بهتر آموخته میشود و بیشتر خواهد بود.
پورحسین مثال میزند بخش زیادی از آلودگی صوتی در شهرها مربوط به موتورسیکلتهاست و شمار زیادی از این موتورسیکلتها، پیکهای موتوری هستند که اگر معیشتشان از راهی دیگر تامین شود شبانه روز در خیابانها در رفت و آمد نخواهند بود.
ماده 29 قانون هوای پاک برای جلوگیری از آلودگی صوتی، اگرچه نشانه احترام به حقوق شهروندان و تلاش برای نهادینه کردن فرهنگ شهروندی و رانندگی است، اما باید این نکته را هم در نظر داشته باشیم که نقش تشویق در تربیت، در این قانون فراموش شده است و صرفا بر عنصر تنبیه تمرکز دارد. ساعی هم در این دیدگاه با ما هم رای است که میشود در مراحل آینده، مشوقهایی نیز برای رعایتکنندگان قانون در نظر گرفت؛ مثل مجموعهای از تسهیلات برای واحدهای تجاری و صنعتی که آلودگی صوتی ایجاد نمیکنند و به حقوق شهروندان احترام میگذارند.