پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳ - 2024 December 12 - ۹ جمادی الثانی ۱۴۴۶
۱۸ بهمن ۱۳۹۱ - ۰۶:۲۲

گزیده سرمقاله‌ روزنامه‌های صبح چهارشنبه 11/18

ايران اكونوميست :روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «رمز این جدول چگونه به دست می‌آید؟»،«بحران سیاسی مصر و نقش سلفی‌ها»،«ضرورت تازه گردانی ارزش های انقلاب»،«منت كشی سیاسی به سبك آمریكایی‌ها»،«زمینه همگرایی بیشتر جهان اسلام»،« بیماران سرطانی و مشكلات درمان»،«فصل تازه رابطه ایران و مصر»،«بازتاب اجتماعی یك بازداشت»،«تلخی وعده شیرین عیدانه»،«رسوایی ده‌نمكی و سیاست امروز ما»،«ضرورت استراتژی توسعه صنعتی»و... كه برخی از آنها در زیر می‌آید.
کد خبر: ۱۵۴۱۵

جام جم:درسی از قرآن

«درسی از قرآن»عنوان سرمقاله روزنامه جام جم به قلم مهدی فضائلی است كه در آن می‌خوانید؛قرآن همه چیز ماست و به عنوان یك مسلمان عادی اگر چه نمی‌توانیم در مقام عمل، عامل به همه آموزه‌های آن باشیم، حداقل در مقام نظر و اعتقاد باید به آن باور داشته باشیم و ملاك ما برای تشخیص حق از باطل، صواب از ناصواب و سره از ناسره باشد.

از جمله درس‌های هشداردهنده و نجات‌بخش قرآن برای این روزهای ما كه از طرفی در مواجهه‌ای سخت با دشمنان انقلاب اسلامی هستیم و از طرف دیگر متأسفانه برخی در داخل از كید و مكر شیطان بیرونی و درونی غافل و نسبت به اولویت‌ها و موضوعات اهم بی‌توجه هستند، آیات ۴۵ و ۴۶ سوره مباركه انفال است.

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِذَا لَقِیتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُواْ وَاذْكُرُواْ اللهَ كَثِیرًا لَّعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (۴۵) وَأَطِیعُواْ اللهَ وَرَسُولَهُ وَلاَ تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِیحُكُمْ وَاصْبِرُواْ إِنَّ اللهَ مَعَ الصَّابِرِینَ (۴۶)

برخی از درس‌هایی كه بر اساس معنای این آیه و تفسیر مفسران قرآن می‌توان در این مجال به آن اشاره كرد عبارت است از:

1ـ‌ خداوند در این آیات برای مومنان در هنگامه مواجهه با دشمنان، دستورالعمل‌هایی را صادر فرموده است. نخست پایداری در راه حق و عدم تزلزل در برابر دشمن، دوم فراوان یاد خدا بودن، سوم اطاعت از خداوند و رسولش، ‌چهارم پرهیز از نزاع و اختلاف و پنجم صبر پیشه كردن.

2ـ‌ خداوند در این آیه، نهی از نزاع و اختلاف را پس از امر به اطاعت از خود و رسولش ذكر فرموده است و یكی از برداشت‌ها می‌تواند این باشد كه محوریت خداوند و رسول (ص) (مقام ولایت) اوست كه از اختلافات و نزاع بین مومنان جلوگیری می‌كند و اگر این محور نباشد یا از آن غفلت شود، خصوصاً در هنگام مواجهه با دشمن، اختلافات جامعه اسلامی را تهدید می‌كند.

به عبارت دیگر، اختلاف بین مسلمانان نتیجه غفلت از اطاعت خدا و رسول(ص) است.

3ـ‌ سومین نكته مهم این آیات،‌نتیجه اختلاف بین مومنان است. خداوند در این آیات با صراحت به مومنان می‌فرماید كه در هنگام مقابله با دشمن كه علی‌القاعده باید با اقتدار و ثابت قدم باشید، اختلاف و نزاع شما باعث ناتوانی و سستی و از بین رفتن مهابت و قوت شما می‌شود.

بدیهی است كه اگر مسلمانان ناتوان و سست شوند و هیبت و اقتدار آنان در برابر دشمن فرو ریزد، دشمن گستاخ تر و به غلبه بر مسلمانان امیدوارتر خواهد شد و برای افزایش و تداوم فشارهای خود انگیزه بیشتری خواهد داشت.

در ذیل این آیه برخی مفسران فرموده‌اند كه نهی از اختلاف، امر به از بین بردن اسباب اختلاف و عوامل ایجاد شقاق و نزاع را در بر دارد و همچنین امر به تحصیل اسباب تفاهم و همدلی را.

براساس این آیات، كسانی كه موجب اختلاف و از بین رفتن همدلی‌ها می‌شوند، از طرفی موجبات سستی نظام اسلامی و از بین رفتن اقتدار و هیبت آن را فراهم می‌آورند و از طرف دیگر امیدواری دشمنان را افزایش می‌دهند و این یعنی خیانت! از همین رو رهبر فرزانه انقلاب چندی پیش با صراحت فرمودند: «مسوولان، به ویژه سران سه قوه باید با وظیفه‌شناسی و درك شرایط حساس كنونی، از هرگونه كشاندن اختلاف‌ها به میان مردم خودداری كنند و بدانند از امروز تا روز انتخابات، هركسی كه بخواهد از احساسات مردم در جهت اختلافات استفاده كند، قطعاً به كشور خیانت كرده است».

4ـ‌ خداوند در این آیات، دو وعده یا دو بشارت و مژده هم داده است. وعده و بشارت اول این‌كه فرمود اگر در هنگام مواجهه با دشمن، پایدار و زیاد به یاد خداوند باشید،‌ رستگار خواهید شد.

وعده و مژده دوم خداوند به مومنان این كه در صورت اطاعت از خداوند و رسولش و پرهیز از نزاع و صبر پیشه كردن، خداوند «همراه» با صابران است.

همه، بویژه مسوولان و خصوصاً سران سه قوه تلاش كنند و تلاش كنیم با عمل به این آموزه‌های قرآنی اسباب رستگاری خود و همراهی خداوند را فراهم آوریم و به بیماری خیانت مبتلا نشویم!

كیهان:رمز این جدول چگونه به دست می‌آید؟

«رمز این جدول چگونه به دست می‌آید؟»عنوان یادداشت روز روزنامه كیهان به قلم محمد ایمانی است كه در آن می‌خوانید؛«مهندسی معكوس» علیه انقلاب اسلامی چگونه می تواند اتفاق بیفتد؟ دشمن با كدام ساز و كارها می تواند عوامل حدوث و بقا و گسترش انقلاب را با چالش مواجه سازد تا بتواند «ارتجاع» و «انحطاط» و «انحلال» را طی یك فرایند استخراج كند؟ انقلاب اسلامی ایران به عنوان یك ابتكار خارق العاده، دارای نظم و هندسه و قواعد منحصر به فرد خود است. با این تلقی اگر بتوان قواعد مهندسی آن را شناخت، شاید بتوان فرمول انحلال و انهدام آن را نیز نوشت. این تلقی دشمنان ماتریالیست و مستكبر ماست كه به مكاید شیطان اكبر اقتدا كرده اند؛ هرچند كه منطق استوار حضرت حق جلّ و علا برتر از این مكرهاست. «ام یریدون كیداً. فالذین كفروا هم المكیدون. آیا می خواهند مكر بورزند؟ پس كافران خود در دایره مكر خداوند هستند» (طور/42).

دشمن در نقشه خود كه البته به روزسانی شده اما شاكله آن قدیمی است می كوشد هر یك از اجزاء بنیان محكم انقلاب را به نحوی هدف بگیرد. افكار عمومی، نخبگان، قوای مختلف حاكمیتی، قانون اساسی و بالاتر از همه ولایت فقیه در معرض مهندسی عملیات تروریستی است. هدف اصلی، گرفتن انتقام از نظام ولایت و امامت است.

1- فرقه های فتنه گر و منحرف با وجود تنوع بسیارشان یك ویژگی مشترك دارند؛ كام جویی و بازی در قلمرو شبهه تا جایی كه به نوعی از ولایت و امامت باطل می انجامد. زعمای هر یك از این فرقه ها چه در صدر اسلام و چه در تاریخ انقلاب ما چنان عمل كرده اند كه گویی خود امام و مقتدا هستند. این كالبدشكافی ژرف در باره منحرفان فتنه گر، از امیر مؤمنان علیه السلام است كه فرمود «یعملون فی الشّبهات و یسیرون فی الشهوات. در موقعیت شبهه عمل می كنند و در شهوت ها سیر می كنند.

معروف، هر آن چیزی است كه می پسندند و منكر نزد آنان هر آنچه ناخوش می دارند. در معضلات به خود پناه می برند و در گشودن امور مهم به رای و نظر خود برمی گردند. كأنّ كلّ امرء منهم امام نفسه. گویا هر كدام از آنها امام خویش است» (خطبه 88 نهج البلاغه). شخص یا حلقه بریده از امام حق، بی امام نمی ماند. حتما امام و مقتدای جدید پیدا می كند. حضرت فرمود «گویا» هر یك از آنها امام خویش است. معاویه در نامه فریبكارانه اش به زبیر، او را امیرالمومنین خطاب كرد و مدعی بیعت با وی شد اما در حقیقت خود معاویه بود كه به نیابت از شیطان، اردوگاه سركشان جمل را مدیریت و امامت می كرد.

2- در تاریخ انقلاب اسلامی بارها چهره هایی به جبهه ضد انقلاب لغزیدند و در مقام لیدری بخشی از معارضین قرار گرفتند كه با ولایت و رهبری زاویه پیدا كرده بودند. آنها نوعا اشخاصی بودند كه به اعتبار جاه طلبی و خودشگفتی، معروف و منكرها را جا به جا می كردند و علی الاطلاق در كانون توجه دشمن واقع می شدند. مهم این بود كه آنها بتوانند جامعه را مانند صدر اسلام دچار اولیای مختلف و انشقاق و اختلاف كنند. آیا این طیف در واقع امر نیز كارگردان بودند یا خود مدیریت می شوند. در آسیب شناسی مولای متقیان(ع)، متكبران و صاحبان تعصبات باطل- آنها كه «گویا امام خودند»- در واقع پیرو ولایت و زعامت چهره پنهان دیگری هستند. «فعدوّالله امام المتعصّبین و سلف المستكبرین. پس دشمن خدا(شیطان) امام متعصبان (تعصب باطل) و پیشاهنگ مستكبران است».

امام در همین خطبه قاصعه (192 نهج البلاغه) نسخه واكسیناسیون در قبال درد بی درمان این جماعت را می پیچد و می فرماید «آگاه باشید و بر حذر بمانید از پیروی بزرگانتان، آنها كه به خاطر حسب و نسب خویش تكبر ورزیدند و برتری جستند.... همانا آنها قاعده های بنیاد عصبیت و ستون های فتنه و شمشیرهای انتساب به جاهلیت هستند. پس تقوا پیشه كنید... و اطاعت نكنید مدعیانی را كه با صفای باطن خود، تیرگی های آنان را آشامیدید و سلامتی خود را با بیماری آنان آمیختید و باطل آنان را در حق خود وارد ساختید... همراهی كنید هر كاری را كه امت های پیشین را ملازم عزت كرد و دشمنان را از آنان دور ساخت و آن كارها، دوری از تفرقه و التزام به الفت و پافشاری بر آن و توصیه یكدیگر به این الفت و اتحاد است». یكی از اركان مهندسی ارتجاع در برابر انقلاب، یافتن افراد و حلقه هایی است كه ترمز آنها در قبال امور شبهه آمیز عمل نمی كند و ورود به این محدوده را مباح می شمرند تا آنجا كه مشرب اباحی پیشه می كنند. آنها اجتهاد مقابل نص می كنند، چون اغیار بر آنها حاكمند.

3- هدف كلی دشمن در فتنه های 78، 88 و فتنه پس از آن یكی بیشتر نیست اما به اقتضای شرایط، چگونگی این فتنه انگیزی تفاوت می كند. دشمن در دوره موسوم به اصلاحات در پی جا انداختن حاكمیت دوگانه و سپس القای بن بست در نظام و قانون اساسی بود. نظریه پردازان كودتای مخملین بر آن بودند كه از مدعای اصلاح طلبی معطوف به حاكمیت دوگانه می توان لوازم یك حركت ساختارشكنانه را فراهم كرد. پس از شكست آن سناریو، به مدت یك دهه مقدمه چینی شد تا با استفاده از فرصت انتخابات، رخنه در حاكمیت را بازسازی كنند و اگر نشد، به بهانه اعتراض به تقلب و تن ندادن به مكانیزم های حقوقی حل ابهام، بن بست تازه ای را پیش روی حاكمیت قرار دهند. این بار هم قانون اساسی و عمود قائم آن- ولایت فقیه- آماج اصلی شبیخون بود. اما به شهادت واقعیت، ملت بصیر ما فتنه گران گردن كلفت و لجوج و متكبر را همراهی نكرد تا برای همیشه عبرت تاریخ شوند. آن فتنه بزرگ نوعی مهندسی فریبكارانه علیه امام و انقلاب به اسم امام و انقلاب بود حال آن كه رسم فتنه گران دقیقا در تناقض با خط امام و آرمان های انقلاب قرار داشت.

خانه های جدول دشمن علیه انقلاب اسلامی سر جای خود باقی است اگرچه دستیاران تازه ای برای پر كردن این جدول رصد كرده است. اگر رمز اصلی این جدول، القای بن بست در نظام و قانون اساسی و تداعی بحران ناكارآمدی است، منحرفان دیر رسیده به منحرفان قدیمی تر مدد می رسانند تا حروف رمز آن به تدریج استخراج شود! «منحرف»، هر حلقه ای است كه به قانون اساسی- ولو با شعار قانونگرایی- تمكین نمی كند و برای تشخیص خود در برابر هدایت كلی ولی امر «اصالت» قائل است. نیت، فرقی در ماهیت خیانت آمیز چنین روندهایی نمی كند. اگر كسی چاقو را در سینه انسان دیگری فرو برد، اثر این عمل جراحت و قتل است، صرف نظر از این كه نیت ضارب چه باشد. مگر باید برای همه خائنان امروز یا صدر اسلام حتما سند و كد رمز جاسوسی پیدا كرد- هر چند بعضی ها قطعاً جاسوس و اجیر شده اند- تا بعداً بتوان ثابت كرد كه مثلا اقدام سران جمل یا حركت ابوموسی اشعری در صفین و یا رویكرد برخی رجال با سابقه در فتنه سال 88 یا پس از آن خیانت بوده است؟!

ذات ایجاد تعارض و صف بندی درون جبهه حاكمیت دینی- و مجال آفرینی برای بدخواهان و كمین كردگان فرصت طلب- خیانت بزرگی است چون به تصریح قرآن حكیم فتنه از قتل شدیدتر و بزرگتر است. ویژگی فتنه گری هر گفتار و رفتاری است كه میان حق و باطل خلط كند و یكی را به دیگری بیالاید چندان كه به اعتبار غبارآلود شدن فضا و مشتبه شدن امور، مردم باطل را به جای حق بگیرند یا زبان اهل باطل به روی اصحاب باطل دراز شود.

4- سید نورالدین عافی راوی جانباز كتاب «نورالدین پسر ایران» روایت می كند كه در برخی عملیات روزگار دفاع مقدس چگونه رزمندگان یك گروه خودی، خط را گم كرده و به اشتباه به سوی گروه خودی دیگر شلیك كرده اند شهید گرفته اند. البته میدان جنگ نظامی و شب عملیات اقتضائات خاص خود را دارد اما میدان سیاست نیز به دور از این اشتباهات نیست، مخصوصا اگر گروه های خودی با عملیات روانی و مقدمه چینی عناصر نفوذی، سر اسلحه خود را از جبهه دشمن برگردانند و به سوی جبهه خودی آتش بگشایند. این كم هزینه ترین و مطلوب ترین گزینه برای دشمن است و البته آدم های غافل، مستعدترین نیروها برای این مدل سربازگیری هستند. به راستی از دوئل نابخردانه روز یكشنبه گذشته چه كسانی جز جبهه استكبار و فتنه گران خائن داخلی سود جستند؟ آیا هر دو طرف این دوئل، نهی چند باره چند ماه اخیر رهبر فرزانه انقلاب را نشنیده بودند كه كم یا زیاد در اتفاق دشمن شاد كن اخیر نقش آفرینی كردند؟ اگر كسانی در این ماجرا قصور ورزیدند، دیگرانی حتما مقصر و جماعتی قطعا- از دو سو- كارگردان خائن این صحنه شلیك به هم بوده اند تا برای دعاوی فتنه گران مستظهر به حمایت آمریكا و اسرائیل و انگلیس سند جور شود! وگرنه مقتدای انقلاب به عنوان یك حجت شرعی و عقلی طرفین را برحذر داشته بودند از این كه اختلافات را به میان مردم بكشانند و احساسات مردم را در جهت ایجاد اختلاف تحریك كنند.

آیا در ایام الله دهه مبارك فجر و جشن بزرگ پیروزی انقلاب، جفایی تلخ تر از این ماجرا می شد در حق امام و امت كرد؟ با فرض این كه جماعتی- در هر دو طرف- تعمدا برای خیانت زمینه سازی كرده بودند چرا آنها كه به نظام وفادارند، در این دام پا نهادند و سناریو را كامل كردند؟ از خائن متعمد توقعی نیست اما گروهی كه غفلت كردند سزاوار است هر گونه كه صلاح می دانند عذر تقصیر نزد امام و امت ببرند و به قدر وسع جبران كنند.

5- از بهره مندی نصرت الهی تا بی یاوری، یك «نقض پیمان» فاصله است. «ان تنصروا الله ینصركم و یثبت اقدامكم» وعده تخلف ناپذیر خداوند است اما این حقیقت نیز قانون الهی است كه «فبما نقضهم میثاقهم لعنّاهم و جعلنا قلوبهم قاسیه». بی وفایی و نقض میثاق، باعث لعنت پروردگار و محرومیت از رحمت الهی می شود. «و من یلعن الله فلن تجد له نصیرا. و هر كس را خداوند لعنت كند پس هرگز یاوری برای او نخواهی یافت» (نساء/53).

یافتن نقاط ضعف روحی شخصیت ها و دمیدن در آن به واسطه افراد متملق به ظاهر همسو، به موازات كاهش آستانه تحمل این عده و ربودن زمام صبر و تقوا از آنان، كانونی ترین شیوه عملیات اطلاعاتی دشمن برای مهندسی معكوس علیه انقلاب و تكثیر ویروس ارتجاع در میان مرزبانان سیاست و مدیریت است. باید از زبان حضرت سیدالساجدین(ع) برای این مرزداران دعا كنیم و البته به لوازم این دعا ملتزم باشیم كه «خدایا یاد دنیای خدعه گر فریبكار را به هنگام مواجهه با دشمن از ذهن آنان ببر». راه مصونیت ما از تله و شبیخون و قتل عام دشمن، چشم دوختن به انگشت اشاره فرماندهی است؛ آن مركز ثقل اتحاد و اقتدار كه روح خدا خمینی(ره) درباره اش فرمود «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملكت شما آسیبی نرسد». اگر به تعبیر مولای متقیان اثر نعمت های الهی باید در ما دیده شود، اثر نعمت بزرگ انقلاب در چهره ما، بازگشت پیوسته ما به این قرارگاه دل های دوستان خداست. برخی سرشكستگی ها و شماتت انگیزی ها، زیبنده سیمای ما نیست.

خراسان:ضرورت تازه گردانی ارزش های انقلاب

«ضرورت تازه گردانی ارزش های انقلاب»عنوان یادداشت روز وزنامه خراسان به قلم مهدی یاراحمدی خراسانی است كه در آن می‌خوانید؛سی و چهارسال پیش در همین روزها، دگرگونی عظیمی تحت عنوان انقلاب اسلامی در كشور به وقوع پیوست. حركتی كه در اثر نارضایتی از رژیم پهلوی برپا شد و مردمی كه سالها آزرده از بی لیاقتی سلطنت قاجاریه بودند دیگر بی كفایتی رژیم پهلوی را تاب نیاوردند. اسلام گریزی به اضافه عواملی نظیر سرسپردگی، بی اخلاقی و بی عدالتی مهمترین دلایلی بود كه خون ملت را به جوش آورد تاجایی كه آنهارا به فكر تغییراتی بنیادین در حكومت كشور انداخت تا ارزش های ملی و اسلامی خود را احیا نمایند و این گونه شدكه انقلاب پابرهنگان و مستضعفین به كمك سه عامل مهم عنایت خداوند، رهبری امام خمینی(ره) و مجاهدت مردم در 22بهمن 57 با هزینه خون جوانان وطن به پیروزی رسید. به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی یكی از اساسی ترین تغییرات فرهنگی، تحول در نظام ارزشی جامعه بود. عده ای به غلط می پندارند در مرور زمان ارزش ها تغییر می كنند. از این رو برای همگامی با تغییرات تكنولوژیكی و محیطی باید برخی از ارزش ها رانادیده گرفت. ولی ارزش های انقلاب اسلامی كه بر اساس مبانی نظری اسلام شكل گرفته و مبتنی برآموزه های وحیانی است در مرور زمان اصالت خود را از دست نمی دهند. از این رو ضرورت دارد برای حفظ انقلاب این ارزش ها به صورت متناوب و مستمر در رفتار وذهن مردم و خصوصاً مسئولان و متولیان امور تازه گردانی شود تا بفهمند انقلاب اسلامی با چه هزینه ای ایجاد شده و خود را همواره نسبت به ارزش های آن پایبند بدانند. برخی از مهمترین مواردی كه باید در دایره ارزش های انقلاب اسلامی همواره مورد توجه قرار گیرند عبارتند از:

1- سبك زندگی: انقلاب اسلامی درپی تمایل مردم به اصلاح سبك زندگی به وجود آمد. زندگی كه در آن ارزش های اسلامی نادیده گرفته می شد و خبری از رعایت حقوق افراد و مسائل اخلاقی نبود. براین اساس در حال حاضر نیز سبك زندگی ما نیاز به بازنگری و تغییرات جدی دارد تا به مكتب توحیدی واقعی نزدیكتر شود. در نظام اسلامی نباید اختلاس های چندمیلیاردی رخ دهد، زندگی ساده و بی تكلف نباید به ضد ارزش و ننگ تبدیل شود و ... لذا مردم و مسئولان باید در جهت حفظ حقوق متقابل یكدیگر و رعایت اخلاقیات در روابط اجتماعی تلاش كنند.

2- ارتباطات اجتماعی: در زمان انقلاب ارتباطات اجتماعی مردم صمیمانه تر بود. گذشت، فداكاری و وحدت بیشتر به چشم می آمد. مردمی كه جان خود را بر كف گرفتند و بدون هیچ چشمداشتی در كنار هم برای رسیدن به هدفشان جنگیدند و هركدام از آنها برای نجات دیگری جان خود را فدا می كرد. اما به نظر می رسد امروز با گذشت سه دهه از انقلاب در مناسبات اجتماعی بسیار تغییر كرده ایم! و نیازمند بازیابی آن رفتار هستیم.

3- امر به معروف و نهی از منكر: انقلاب اسلامی كه ملهم از قیام حسینی است به این مقوله نیز به عنوان یكی از ارزشهای اصیل خود می نگرد. امر به معروف از آن جهت از اهمیت بالایی برخوردار است كه یكی از قوی ترین ابزارهای فرهنگی برای حیات سالم جامعه می باشد. دلیل این اهمیت نیز افزایش احساس مسئولیت همگانی و دلسوزی همه افراد برای جامعه شان است و باعث می شود نسبت به آنچه در اطرافشان رخ می دهد بی تفاوت نباشند و در برابر ضد ارزش ها بایستند. اما متاسفانه در جامعه كنونی مردم ما تحمل شنیدن امر به معروف را كمتر دارند، از كنار یكدیگر می گذرند، اشتباهات هم را می بینند اما كسی جرات نمی كند به دیگری تذكر دهد زیرا از یك طرف نمی داند با چه رفتاری روبرو می شود و از طرف دیگر ترجیح می دهد كاری به كار دیگران نداشته باشد.

4- استقلال فرهنگی: استقلال فرهنگی ارزش دیگری بود كه امام خمینی(ره) بر آن تاكید بسیاری داشتند. در زمان حكومت پهلوی غربی ها آن قدر نفوذ پیدا كرده بودند كه نحوه پوشش را تعیین می كردند. استقلال فرهنگی امروز هم به عنوان یكی از مهمترین ارزش های انقلاب اسلامی باید احیا شود. به خصوص در عصر ارتباطات كه ابزارهای مختلفی برای جنگ فرهنگی وجود دارد. متاسفانه هم اكنون زندگی بسیاری از ما تحت تاثیر فرهنگ بیگانه است. از نحوه پوشش و ظاهرمان گرفته تا طرز تفكراتمان!

5- ولایت پذیری: عمق ولایت پذیری را باید در زمان انقلاب ببینیم. در رفتار مردمی كه امام را نمی دیدند اما تنها یك اعلامیه از ایشان جوششی در بین آنها به وجود می آورد كه رژیم پهلوی را با وحشت روبرو می ساخت و درنهایت نیز همان روحیه ولایت پذیری منجر به پیروزی انقلاب با دستان خالی شد. اما امروز آن همه جلا در ولایت پذیری برخی مسئولان دیده نمی شود تا جایی كه بارها شاهد بودیم كه رهبر انقلاب دستوری می دهند و مسئولان آن را پشت گوش می اندازند. یعنی فراموش می كنند كه هدف از انقلاب پیروی از ولایت فقیه بود. اگر مسئولان به خاطر اختلاف نظراتی كه باهم دارند هركدام بدون درنظر گرفتن مصالح كشور و توصیه های رهبری ساز خود را بزنند نمی توان از افزایش وحدت و همدلی صحبتی به میان آورد.

6- مسئولین نظام اسلامی؛ شیفتگان خدمت،نه تشنگان قدرت: اگر نگاه كوتاهی به زندگی دولتمردان آن زمان مانند شهیدان رجایی، باهنر، بهشتی و... بیندازیم متوجه سادگی زندگی آنان و در عین حال توجه زیادشان به خدمت رسانی به مردم می شویم. آنها در حقیقت نماد واقعی شیفتگان خدمت و بهترین الگو برای مسئولان كنونی جامعه محسوب می شوند. آنچه امروز اهمیت دارد و هدف انقلاب مردم نیز بود آسایش در زندگی و دریافت خدمات مناسب است. در زمان حكومت پهلوی مردم از نظر اقتصادی در شرایط مناسبی نبودند؛ اختلاف طبقاتی بین آنها بسیار زیاد بود به طوری كه عده اندكی در رفاه مطلق زندگی می كردند و دیگران زیر خط فقر. بنابراین فشارهای اقتصادی یكی دیگر از منشاءهای انقلاب است.

7- خودكفایی و استقلال اقتصادی و سیاسی:در زمان سلطنت پهلوی با روند توسعه واردات و مصرف گرایی جرقه های بیكار شدن تولیدگران داخلی زده شد.گسترش تولید ملی و محرومیت زدایی گسترده از جمله اهداف و آرمان های انقلاب بود.در شرایط كنونی هم كه كشورهای بیگانه به بهانه تحریم قصد دارند مقاصد خود را بر این كشور تحمیل كنند لازم است مسئولان با برنامه ریزی های صحیح و كارشناسانه زمینه حضور افراد متخصص و تولیدگران داخلی را در كشور فراهم كنند تا از این طریق علاوه بر كاهش فقر و بیكاری بتوانیم استقلال اقتصادی و سیاسی خود را به دست آوریم.

سخن پایانی اینكه اكنون سرنوشت همه مردم ایران با انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران گره خورده است و هر كس در هر مقام و منصبی كه هست باید در حفظ و حراست آن كوشش كند. انقلاب اسلامی ایران حرف جدیدی برای جهان دارد و از مبانی نظری اسلام و نظریه مدیریتی ولایت فقیه برای اداره كشور بهره می برد. انقلابی كه مسیر حركتش را امام خمینی این گونه بیان نمود: «ما امروز مفتخریم كه می خواهیم مقاصد قرآن و سنت را پیاده كنیم». حال نكته اساسی این است كه مردم و مسئولین همواره باید رفتار و كردار وشیوه زندگی خود را براساس ارزش های اصیل انقلاب كه همان مقاصد قرآن و عترت است طراوت و تازگی بخشند و به ارزشهایی كه با خون جوانان خود به دست آورده اند وفادار باشند.

جمهوری اسلامی:بحران سیاسی مصر و نقش سلفی‌ها

«بحران سیاسی مصر و نقش سلفی‌ها»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است كه در آن می‌خوانید؛التهاب و ناآرامی‌های مربوط به اختلاف درباره قانون اساسی همچنان در مصر ادامه دارد. بعد از برگزاری همه‌پرسی قانون اساسی، كه موجی از خشونت‌ها و اعتراض‌ها را به همراه داشت جامعه مصر یك دوره كوتاه نسبتاً آرام را پشت سر گذاشت ولی با فرارسیدن سالروز آغاز انقلاب، این كشور بار دیگر صحنه درگیری‌ها و ناآرامی‌های گسترده و خشونت‌بار شد تا آنجا كه این حوادث تاكنون نزدیك به 60كشته به همراه داشته است.

گروه‌های مطرح سیاسی مصر جمعه گذشته بیانیه‌ای مشترك صادر كردند كه در آن به 'دوری از خشونت' متعهد شدند ولی این اقدام نیز نتوانسته است ناآرامی‌ها را ریشه‌كن نماید.

دور جدید التهابات سیاسی مصر كه با تظاهرات گروه‌های مخالف به مناسبت سالگرد شروع انقلاب آغاز شده بود با اعلام حكم دادگاه شهر 'پورت سعید' درباره مقصران حادثه مرگبار سال گذشته در یك استادیوم ورزشی به اوج رسید. دادگاه برای 21 نفر از متهمان حادثه مذكور حكم اعدام صادر كرد. در حادثه سال گذشته ورزشگاه پورت سعید 76نفر كشته شدند.

اعتراض‌ها به این حكم، تنها در شهر پورت سعید 30 كشته در پی داشت در شهرهای سوئز، اسكندریه و قاهره نیز تظاهرات خشونت‌بار برگزار شد كه در این شهرها نیز نزدیك به 30 نفر كشته شدند. گرچه بخشی از حوادث جاری مصر را می‌توان به عنوان رخدادهای قابل انتظار در دوره گذار جامعه مصر از دیكتاتوری رژیم مبارك به یك نظام جدید دانست ولی حقایقی نیز وجود دارند كه نمی‌توان آنها را نادیده گرفت.

در ناآرامی‌های چندماه گذشته، عوامل رژیم سابق و عناصر ضدانقلاب حضور فعالی داشته‌اند كه این تحرك شكل روزافزونی پیدا كرده است. طی روزهای گذشته، تصویر مبارك، رئیس رژیم سابق آزادانه و به وفور در دست طرفداران وی مشاهده می‌شد كه حاكی از بازگشت به صحنه و گستاخ شدن عناصر رژیم گذشته می‌باشد.

تحولات جاری، جامعه مصر را در شرایط حساسی قرار داده است بگونه‌ای كه هر لحظه احتمال وقوع حادثه‌ای غیرمنتظره می‌رود. وخامت اوضاع باعث شد كه مرسی رئیس‌جمهور مصر هفته گذشته، در سه استان این كشور به مدت یك ماه حالت فوق‌العاده اعلام كند و رئیس ستاد ارتش مصر نیز هشدار داد ادامه روند فعلی می‌تواند به فروپاشی كشور منجر شود.

مخالفان و منتقدان دولت فعلی مصر، به ویژه شخص محمد مرسی رئیس‌جمهور این كشور، كه طیفی از لیبرال‌ها، چپ‌گراها، قشر دانشگاهی و تحصیل كرده و حامیان و وابستگان رژیم سابق را در بر می‌گیرد، سیاست‌های مرسی و اخوان‌المسلمین را عامل بحران می‌دانند.

گرچه این ادعا می‌تواند درست هم باشد ولی ریشه مشكلات موجود را باید در مسائل دیگری دانست. مرسی و اخوان‌المسلمین در طول چند ماهی كه بر سر قدرت بوده‌اند سیاستها و رفتارهایی داشتند كه بر ناامیدی انقلابیون افزوده و جامعه را دچار سرخوردگی كرده است. شناسایی رژیم صهیونیستی و حفظ رابطه با آن، تاكید بر متعهد ماندن به پیمان ننگین كمپ دیوید، اعطای جایزه و پاداش به بازماندگان انورسادات معدوم و تقدیر از خدمات وی! و همچنین تلاش برای انحصار قدرت، از جمله رفتارهایی بوده است كه از اعتبار اخوانی‌ها را به عنوان میراث‌داران انقلاب مصر كاسته است.

در كنار این مسائل، همراهی اخوانی‌ها با سلفی‌ها كه در دولت ائتلافی این كشور حضور بسیار فعال ولی پنهانی دارند، نباید نادیده گرفته شود. اگر گفته شود حضور سلفی‌ها در هیات حاكمه مصر عامل مهمی در بروز و تداوم ناآرامی‌ها، نارضایتی‌ها و خشم جامعه مصر می‌باشد سخن گزافی نیست.

مردم مصر، به ویژه قشر آگاه و شهرنشین از افزایش نفوذ سلفی‌ها در حكومت مصر خشمگین هستند. سلفی‌ها كه البته از طرف كشورهای ثروتمند عرب به خصوص عربستان و قطر پشتیبانی مالی و سیاسی می‌شوند برای تصاحب كامل قدرت خیز برداشته‌اند. با توجه به فقر جامعه مصر می‌توان به نقش این حمایت‌های مالی برای تقویت پایگاه داخلی گروه‌های سلفی پی برد.

سلفی‌ها اكنون مراكز انتشاراتی خود را در مصر بسیار فعال كرده‌اند و شاید این موضوع عجیب باشد كه كتاب‌های مراكز نشر سلفی‌ها بیشترین تیراژ را در مصر دارد. بخشی از این كتاب‌ها به صورت رایگان و مابقی با قیمت بسیار ارزان در اختیار مردم قرار می‌گیرند.

با توجه به تاریخچه و سابقه فرصت‌طلبی سلفی‌ها، این گروه می‌كوشد اهداف و ایده‌های خود را مخفی كند تا نفوذ خود را گسترش دهد. یكی از سیاست‌های این گروه، نزدیكی به ارتش مصر بوده است. عماد عبدالغفور، از رهبران حزب 'النور'، بزرگترین حزب سلفی مصر در اظهارنظری عجیب و سئوال برانگیز اعلام كرده است كه جریان سلفی در مصر، حكومت دینی را انكار می‌كند و به پیمان‌های سیاسی مصر در صحنه بین‌المللی، از جمله پیمان كمپ‌دیوید، احترام می‌گذارد.

این موضع‌گیری موجب شد حتی سران رژیم صهیونیستی به تمجید از سلفی‌ها بپردازند. این رویكرد سلفی‌ها، آشكارا تلاش آنها را برای جلب حمایت ارتش از یكسو و جلب نظر قدرت‌های غربی، از سوی دیگر نشان می‌دهد. هم اكنون سلفی‌ها تحت نام 6 گروه سیاسی در مصر فعال هستند كه در دولت این كشور نیز نفوذ قابل ملاحظه‌ای دارند. این 6 گروه عبارتند از حزب النور، حزب فضیلت، حزب اصالت، حزب مصر البناء، حزب اصلاح و حزب نهضت كه اصلی‌ترین آنها حزب النور می‌باشد.

سلفی‌ها ارتباط گسترده و پنهانی نیز با آمریكا دارند. روزنامه نیویورك تایمز چندی قبل افشا كرد كه سیاستمداران سلفی به بازدیدكنندگان عادی سفارت آمریكا در قاهره تبدیل شده‌اند! این روزنامه، رفتار سلفی‌ها را دوگانه و عجیب توصیف می‌كند و می‌افزاید آنها در حالی كه در ظاهر شعار ضدآمریكائی سرمی‌دهند ولی پنهانی با سیاستمداران آمریكایی دیدار و رایزنی می‌كنند.

بسیاری بر این نظرند كه رویای سلفی‌ها، ایجاد حكومتی مشابه سعودی در مصر است. سلفی‌ها كه در مبارزات دو سال قبل مردم مصر و پیروزی انقلاب نقشی بسیار كمرنگ داشتند اكنون به یك بازیگردان فعال در صحنه سیاسی مصر تبدیل شده‌اند. این تحركات، خیز سلفی‌ها برای چنگ انداختن به قدرت در آینده مصر را كاملا تأیید می‌كند، آینده‌ای كه اگر تحت نفوذ سلفی‌ها باشد، كشور مصر را از جایگاه فاخری كه همواره داشت به لبه پرتگاه خواهد برد.

رسالت:منت كشی سیاسی به سبك آمریكایی‌ها

«منت كشی سیاسی به سبك آمریكایی‌ها»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمد كاظم انبارلویی است كه در آن می‌خوانید؛آمریكایی‌ها از آغاز قطع رابطه دیپلماتیك با تهران بارها برقراری ارتباط و آغاز گفتگو با مقامات ایرانی را مطرح كرده‌اند. اوج این منت‌كشی سیاسی در قضایای مك فارلین رخ داد كه با تدابیر امام (ره) بیش از یك سال اركان دیپلماسی داخلی و خارجی آمریكا را به لرزه درآورد و خود منشاء محاكماتی شد كه در حقیقت به صورت نوعی محاكمه دیپلماسی خارجی واشنگتن درآمد.

اخیرا خانم كلینتون وزیر خارجه كناره رفته آمریكا در سرودن غزل خداحافظی چند نكته را به جانشین خود و دستگاه دیپلماسی آ‌مریكا به عنوان رهنمود یادآور شده است.

1- مذاكره با ایران را جدی بگیرید.
2- معامله بزرگ با ایران را پیشنهاد دهید.
3- آمریكا بپذیرد ‌ایران یك قدرت منطقه‌ای است.

اینها توصیه‌های خوب و معقولی است. معلوم نیست چرا مقامات آمریكایی وقتی پست خود را ترك می‌كنند عقلانیت سیاسی آنها به كار می‌افتد.

او توصیه كرده مذاكره با ایران را جدی بگیرید. یكی نیست به او بگوید تو خودت در ایامی كه وزیر خارجه بودی چرا جدی نگرفتی و در این ایام عقلانیت سیاسی در اداره دیپلماسی بزرگترین قدرت جهانی را به شوخی گرفته‌ای؟!

او می‌گوید معامله بزرگ با ایران را پیشنهاد دهید. منظورش از معامله بزرگ این است كه غنی‌سازی 5 درصد را به رسمیت بشناسند و برای مصارف پزشكی تا 20 درصد هم آن را ارتقاء بدهند!
خوب اگر واقعا رئیس دیپلماسی خارجی سابق آمریكا اعتراف دارد ایران می‌تواندمجاز باشد 5 تا 20 درصد حق غنی‌سازی اورانیوم داشته باشد، فردا مردم جهان از این پیرزن نمی‌پرسند شما چند قطعنامه در شورای امنیت سازمان ملل صادر كردید و در همه قطعنامه‌ها آوردید ایران حق غنی‌سازی اورانیوم را ندارد؟! براساس این عدم حقانیت 10 سال است پدال گاز تهدید و تحریم را مرتب فشار می‌دهید و كاری به ترمز حقوق بشر هم ندارید و در این مدت یك ملت مظلوم را با ماشین جنگ نرم و سخت به زیر گرفته‌اید؟!

نكته سومی كه خانم كلینتون به آن اشاره كرده موضوع قدرت منطقه‌ای ایران است. او گفته آمریكا باید این قدرت را به رسمیت بشناسد. پاسخ روشن است: پذیرش یا عدم پذیرش قدرت منطقه‌ای ایران چیزی را در صورت مسئله تعریف قدرت در منطقه و جهان تغییر نمی‌دهد.

آمریكایی‌ها 30 سال است قدرت ایران را به رسمیت نشناخته‌اند. این قدرت روز به روز قوی‌تر و نیرومندتر شده است. الان زیر گوش آمریكایی‌ها در آمریكای لاتین جمهوری اسلامی ایران حضور دارد و در منطقه هم در همسایگی رژیم صهیونیستی زندگی می‌كند و در این همسایگی سه سیلی محكم در نبرد 33 روزه حزب‌الله و نبرد 22 روزه و نبرد 8 روزه حماس به رژیم صهیونیستی زده است. اگر این قدرت به رسمیت شناخته نشود آنها منتظر سیلی چهارم باید باشند.

از جمله صداهایی كه از واشنگتن در خصوص رابطه و مذاكره اخیرا شنیده شده است، اظهارات جوبایدن معاون رئیس‌جمهور آمریكاست. او گفته است: آمریكا آماده مذاكره با ایران است. ظاهرا او این جمله را در این روزها سه بار تكرار كرده كه یادش نرود چه گفته است. او تاكید كرده آمریكایی‌ها حسن نیت دارند.خوب ما جوابی كه به آن پیرزن دادیم باید به این پیرمرد هم بدهیم و باید بگوییم آقای جو!

اینكه هر روز چنگ و دندان نشان می‌دهید و به ملت ایران فشار می‌آورید حتی اقلام دارویی را هم جزء لیست تحریم‌ها قرار داده‌اید این نشانه حسن نیت شما برای گفتگو است؟

اینكه تحریم‌های بانكی را به صورت یك بازی 'تام و جری' در آورده‌اید و مسئولان كشور باید هر روز راهی برای دور زدن تحریم‌های بانكی پیدا كنند، یك علامت برای حسن نیت شما برای گفتگو است؟ اینكه می‌خواهید جلوی پیشرفت ایران را بگیرید و هر روز یك مانع ایجاد می‌كنید نشانه علاقه‌مندی شما به آغاز گفتگوهاست؟

اینكه با پیاده نظام و سواره نظام سرویس‌های امنیتی موساد، ام آی 6 و سیا فتنه‌انگیزی می‌كنید به قول خودتان شكاف دولت و ملت را می‌خواهید فعال نگه دارید، این حسن نیت شما در برقراری ارتباط و مذاكره با تهران است؟

اینكه هر روز اخلال در روابط ایران با كشورهای جهان بویژه همسایگان پدید می‌آورید نشانه اشتیاق شما برای گفتگو و ایجاد رابطه است؟ واقعا دولت و ملت ایران چنین زبانی را نمی‌فهمد!

اگر شما با این زبان با ملت‌ها و دولت‌ها و حتی شركای خودتان در اروپا، چین و روسیه صحبت می‌كنید و بر این اساس رابطه دارید، برای ما بیگانه است. باید یك مترجم قوی برای ترجمه حرف‌هایتان پیدا كنید.

ملت ما اكنون خود را آماده می‌كند تا با حضور در راهپیمایی عظیم 22 بهمن پاسخ این تهدیدها را بدهد.

پاسخ ملت ما با تداوم خصومت‌ورزی آمریكا متكی به اقتدار ملی است. ملت در 22 بهمن نشان می‌دهد كه همه در برابر این تهدیدها یكصدا هستند.

صدای آمریكا و صدای بی بی سی باید صدای ملت ایران را در روز 22 بهمن به تمامی جهان مخابره كنند.این صدا روشن ، شفاف و قابل شنیدن است.

'نه' به سیاست‌های تجاوزكارانه آمریكا
'نه' به نیرنگ‌های جنگ نرم آمریكا
اعلام آمادگی در برابر جنگ سخت
در سه كلمه خلاصه می‌شود:
مرگ بر آمریكا
مرگ بر انگلیس
و مرگ بر رژیم صهیونیستی

این پاسخ روشن ما به آقای جوبایدن و حسن نیت او برای برقراری ارتباط و مذاكره با تهران است! این پاسخ ملت ما به منت‌كشی‌های سیاسی آمریكایی‌ها به منظور برقراری ارتباط و آغاز مذاكرات است.

تهران امروز:زمینه همگرایی بیشتر جهان اسلام

«زمینه همگرایی بیشتر جهان اسلام»عنوان سرمقاله روزنامه تهران امروز به قلم جعفر قنادباشی است كه در آن می‌خوانید؛دوازدهمین نشست سران كشورهای اسلامی كه در مصر برگزار می‌شود و هیات ایرانی هم در آن حضور دارد می‌تواند زمینه جدیدی را برای روابط بهتر بین كشورهای اسلامی فراهم كند. این نشست هم درجایگاه خود به عنوان نشستی با عضویت كشورهای اسلامی مهم تلقی می‌شود و هم در همگرایی كشورهای اسلامی اهمیت دارد. در حاشیه این نشست دیدارها و رایزنی‌هایی بین شخصیت‌های مختلف كشورهای اسلامی هم انجام می شود كه خود می‌تواند در نزدیك شدن بیشتر جهان اسلام تاثیرگذار باشد.

دیدار هیات ایرانی با شخصیت‌های فرهنگی، نخبگان و... می تواند یكی از این برنامه ها باشدكه درراستای اهداف جمهوری اسلامی ایران برای برقراری روابط فرهنگی با دیگر كشورهاست البته ایران برای برقراری ارتباط با كشورهای اسلامی سال‌هاست كه تلاش می‌كند. لازم به ذكراست كه ایران و مصر درجهت وحدت اسلامی رابطه مناسبی با هم برقرار كرده‌اند اما ایران درعرصه‌های سیاسی و اقتصادی گام مهمی برنداشته است و فقط مقدمات اولیه در این زمینه انجام شده است.

دراین زمینه می‌توان به سفر علی‌اكبر صالحی، وزیر امورخارجه ایران به مصر و دیگر مقامات اشاره كرد كه این دیدارها و مذاكرات باب روابط با مصر را گشوده است. باید گفت كه مصر قابلیت‌های سیاسی، اجتماعی و ‌... زیادی دارد و جمهوری اسلامی ایران هم ظرفیت‌های بالفعلی دارد كه می‌تواند برای تامین اهداف و تحقق منافع ملی دوكشور مفید باشد.

مصر به عنوان یكی از بزرگ‌ترین كشورهای اسلامی محسوب می‌شود كه رابطه با آن به نوعی همسویی با كشورهای اسلامی محسوب می‌شود. درضمن باتوجه به اینكه مصر موقعیتی استراتژیك دارد و همسایه فلسطین اشغالی است، همسویی دو كشور می‌تواند از نظر استراتژی و راهبردی مهم تلقی شود و مقدمه‌ای برای تغییر جغرافیای سیاسی و موازنه سیاسی به نفع دو كشور باشد. اگراز دریچه‌ای دیگر به روابط ایران و مصر نگاه كنیم دشمنی و خصومت‌هایی نیزازسوی دیگر كشورها علیه روابط این دوكشور اعمال می‌شود تا مانع از نزدیكی دوكشور شود.

شایان ذكراست كه درحال حاضر محمد مرسی و جریان اسلامی در شرایط دشواری قراردارند و اسلام‌هراسی، شیعه‌هراسی و بدبینی به ایران در میان مردم مصر ترویج می‌شود كه بدبینی به مردم ایران با توجه به فضای مسموم رسانه‌های مرتجع عربی و كشورهای غربی ایجاد می‌شود. اما ایران باید به سمت مصر گام بردارد زیرا مصر دردوره گذار به سر می‌برد و درحال فاصله گرفتن از فضای دیكتاتوری است و درحال ورود به صف كشورها مترقی و دموكراتیك منطقه است.

فعالیتی كه ایران باید دراین زمینه انجام دهد این است كه كمك كند تا مصر به سوی پیشرفت گام بردارد. درآخرمی توان گفت كه دیدار سران مصر و ایران ضمن اینكه شورای همكاری‌های اسلامی را فعال‌ترمی‌كند و این شورا را به اهدافش نزدیك‌تر می‌كند می‌تواند بسترهای خوبی برای بهره‌برداری متقابل ظرفیت‌های ایران و مصر فراهم كند.

آفرینش:بیماران سرطانی و مشكلات درمان

« بیماران سرطانی و مشكلات درمان»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم حمیدرضا عسگری است كه در آن می‌خوانید؛متاسفانه 'روز جهانی سرطان(4 فوریه) ' در لابه لای مسائل و حواشی سیاسی از توجه خاص اغلب رسانه ها جا ماند و آنطور كه باید و شاید به این بیماری و مبتلایان آن پرداخته نشد. سرطان بیماری خاصی است كه زندگی انسان را تهدید می‌كند و می‌تواند هر كسی را در هر سنی، تحت تاثیر قرار دهد. همچنین، سرطان می‌تواند علت فشار فوق‌العاده و چالش‌های عاطفی و مالی، برای بیماران و مراقبین آن‌ها باشد.

تا به حال حدود 200 نوع سرطان تشخیص داده شده كه هر كدام به نوعی تاثیرهای مخربی بر بدن انسان می گذارند. برخی از این سرطان ها بسیار خطرناك هستند و می توانند منجر به مرگ شوند.كنسرسیوم جهانی كنترل سرطان (UICC)، كه از مراكز سیاست گذاری و اطلاع رسانی در زمینه مبارزه با سرطان، به حساب می آید. بیش از 460 سازمان و موسسه كه در 120 كشور دنیا مستقر هستند، برای پیاده سازی برنامه های UICC با این مركز همكاری دارند كه اكثر آنها مراكز مردمی هستند.

درایران نیز سرطان به عنوان سومین عامل مرگ ومیرشناخته شده است. سرطانهای سینه، معده، روده بزرگ و ركتوم، مثانه، مری، پروستات، سرطانهای ریه و سرطانهای خون و دستگاه لنفاوی از شایع ترین سرطانها در كشور می باشد. تعداد موارد بیماران سرطانی گزارش شده در كشور در یك دوره 20 ساله از 1365 تا 1384 در یك گزارش مستند علمی تقریبا 3 برابر شده است. به طوری كه در سال 1365 هزار و 400 مورد بیمار سرطانی قطعی در كشور گزارش شد كه این رقم در سال 1385 به 56 هزار نفر رسید. ضمن اینكه براساس آمارها سالانه 80 هزار مورد جدید سرطان در كشور گزارش می شود.

آنچه واضح است اینكه در طی دوران درمان و استفاده از روش های مختلف شیمی درمانی، فرد بیمار قادر به انجام كارهای عادی خود نبوده و همچنین متحمل هزینه های گوناگونی خواهد شد. چالش های عاطفی كه به لحاظ نوع بیماری بر فرد مبتلا و بستگان وی بروز می كند، تاحد زیادی موجب نا امیدی این افراد می گردد. اما باید اشاره داشت كه امروز براساس گزارش های موثق سازمان جهانی سرطان نزدیك به 50 درصد از سرطان ها قابل درمان و یا پیشگیری هستند. لذا ضعف روحی و عاطفی از جمله عوامل كندی و بی نتیجه ماندن دوره های درامانی می گردد.

اما این دوره درمانی دركشورما به سبب نوع نگاه غلط به بیماران سرطانی و ناامیدی از درمان آنها، بسیار كوتاه بوده و فرد بیمار نسبت به درمان خود امیدچندانی ندارد. این امر مستلزم نوع آموزش های عمومی است تا براساس آن ابتدا افراد نسبت به پیشگیری و معاینه پزشكی تشخیص سرطان بی تفاوت نباشند و آن را دور از ذهن ندانند، ودر مرحله بعدی نسبت به درمان خود ناامید نباشند.

مورد بعدی هزینه های بالای درمان سرطان دركشور ما می باشد. با توجه به قیمت بالای دوره شیمی درمانی و داروهای مورد استفاده، اكثر خانواده ها قادر به تامین هزینه های درمان بیمارخود نیستند. در اكثر كشورهای جهان سازمان های حمایتی همچون بیمه های درمانی برای بیماران خاص، انجیوهای مردمی و حمایت كننده از سرطان و حمایت های ویژه دولت ها برای ارائه تسهیلات به این بیماران درنظر گرفته می شود.

اما به رغم اقدامات فراوان دراین زمینه هنوز نقش بیمه ها و نهادهای حمایتی به هیچ وجه متناسب با تعداد و هزینه های درمانی بیماران سرطانی نیست. خصوصاً در یك سال گذشته با توجه به تحریم های دارویی و افزایش قیمت ارز، هزینه ها و داروهای درمانی مورد نیاز بیماران سرطانی قیمت های میلیونی پیدا كرده اند!.

بسیارند بیماران سرطانی كه مجبورند در ماه چندین مرتبه از آمپول ها و داروهای شیمیایی ساخت خارج برای زنده ماندن وپیشگیری از گسترش سرطانشان استفاده كنند. این درحالی است كه این قلم داروها هركدام چند میلیون تومان قیمت پیدا كرده اند. آیا خانواده ای كه از قشر ضعیف یا متوسط جامعه است می تواند هزینه های درمان بیمارش را تامین كند و یا باید منتظر مرگ تدریجی وی باشد. اهمیت به وضع بیماران سرطانی ضرورتی است كه درصورت بی توجهی به این امر امنیت جانی این افراد به خطر می افتد. امیدواریم دراین اوضاع و احوال اقتصادی این بیماران با حمایت های نهادهای بیمه ای و حمایتی، امیدشان را به ادامه زندگی از دست ندهند.

وطن امروز:ارتجاع همایونی

«ارتجاع همایونی»عنوان سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم محمدمهدی تقوی است كه در آن می‌خوانید؛در حلقه‌هایی كه وابستگان رژیم طاغوت پس از انقلاب اسلامی در مغرب‌زمین تشكیل دادند، حلقه‌ای كه با عنوان «مشروطه سلطنتی» و به ریاست داریوش همایون پا گرفت، آوازه و شهرتی بیشتر دارد. تاریخ نام او را در ردیف چهره‌های رازآلود نشانده ‌است. لازم نیست برای آشكار شدن چهره‌ سیاسی او منتظر اعلان نام كلوب‌های فراماسونری باشیم، او فراتر از یك ماسون ایفای نقش می‌كرد.

گاهی در نقش یك فعال سیاسی ظاهر می‌شد و به كنگره‌ها و همایش‌های احزاب می‌رفت و مانیفست مبارزه آنها را تدوین یا ویرایش می‌كرد، در برهه‌ای در كسوت یك روشنفكر و دگراندیش در استودیوهای خبری ظاهر می‌شد و با ادبیات جامعه‌شناسانه به آسیب‌شناسی معضلات جامعه و نسل جوان ایرانی می‌پرداخت، زمانی به هیات یك روزنامه‌نگار و نویسنده درمی‌آمد و كتاب می‌نوشت و گاه سرمقاله‌ها و ستون‌های روزنامه‌های آن سوی مرز را تغذیه می‌كرد و با نویسندگان محفل‌نشین حتی به چالش قلمی می‌پرداخت.

داریوش همایون، كسی است كه قلم و تصمیمش یكی از جرقه‌های بزرگ انقلاب اسلامی را شعله‌ور كرد؛ او سنت‌ ستیز با روحانیت را پایه‌گذاری كرد و تا آخرین روزهای عمر ننگین 82 ساله‌اش بر این سنت باقی ماند. این تضاد و ستیز با مذهب و روحانیت در سرشت فكری همه اعضای خاندان سلطنتی جاری بود اما باید گفت هیچ‌كدام به اندازه داریوش همایون یا همان «احمد رشیدی‌مطلق» در این عرصه قلمفرسایی نكردند.

همزمان با رشیدی مطلق، ده‌ها چهره‌ بازمانده از آن دوران در پاریس، لندن،‌ لس‌آنجلس و... سكنی گزیدند اما چرا هیچ‌كدام موقعیت همایون را پیدا نمی‌كنند؟ تصور عمومی از این گروه از فراریان رژیم سابق، بازنشستگان سیاسی است كه تنها هنرشان خاطره‌گویی و خاطره‌نویسی است اما داریوش همایون در همه این سال‌ها در رسانه‌های اپوزیسیون آن سوی مرز نام خویش را حفظ می‌كند. در مقطع پس از انقلاب اسلامی، همایون از ابزارهایی بهره جست كه در عصر ما به آن «جنگ نرم» می‌گویند. وی یكی از سیاستگذاران این رشته‌ از اسلوب مبارزه علیه جمهوری اسلامی بود. در حیات سیاسی همایون، مطبوعات و رسانه‌‌داری نقش ویژه‌ای دارد.

در میان حلقه شاگردان و همكاران رشیدی‌مطلق، مسعود بهنود آشناترین چهره است؛ فردی كه همواره بویژه در دهه اخیر كوشید تصویر یك استاد و اسطوره را از وزیر سانسور شاه بسازد. به این عبارت بهنود توجه كنید: «داریوش همایون یكی از نخستین‌ اندیشمندان سیاسی ایران است كه از صحنه روزنامه‌نگاری برای بسط اندیشه خود بهره گرفت.» بهنود، او را صاحب نثر سالم و پویا می‌خواند و مدعی می‌شود از بهترین مقاله‌نویسان ایران بود و از جسورترین متفكران. اما استاد بهنود حتی اگر به برخی از این هنرها آراسته بود، ماموریت اصلی‌اش كنترل و به اصطلاح هدایت رسانه‌ها بود.

حضور همایون در وزارت اطلاعات و جهانگردی با اتفاقات تازه در رابطه حكومت با رسانه‌ها همراه شد. او زمانی رشته هدایت رسانه‌ها را در دست می‌گیرد كه قیام ملت مسلمان ایران اوج می‌گرفت. انتخاب همایون گامی است كه رژیم برای نزدیك شدن به تحریریه روزنامه‌ها برمی‌دارد. طبق گفته بزرگان تاریخ مطبوعات، برای نخستین‌بار در این دوره یك تیم «روزنامه‌نگاران مامور» شكل می‌گیرد.

این طرح را همایون در كابینه امیرعباس هویدا، نخست‌وزیر بهایی، نهایی می‌كند. شاید از این نظر بتوان وی را مبدع «مدیریت زنجیره‌ای رسانه‌ها» در ایران نام نهاد. 30 سال بعد مردان اطلاعاتی دولت اصلاح‌طلب از این طرح وی نهایت بهره را جستند.

همایون زمانی به تشكیل ستادها و سازماندهی رسانه‌ها مبادرت می‌كند كه فضای افكارعمومی از كنترل حكومت خارج می‌شد و برای نخستین‌بار است كه از منبر و مسجد به عنوان یك رسانه تعبیر می‌شود. او در نقش یك استراتژیست و طراح تصمیم می‌گیرد از ابزارها و بنیادهای فرهنگی تحت اختیار نظام برای ستیز با روحانیت بهره گیرد. در این مرحله رشیدی‌مطلق به‌زعم خویش راه توقف ماشین نهضت را در بدنام‌سازی رهبر آن می‌بیند و برای نخستین‌بار با اعمال نفوذ در رسانه‌ها، مطالبی را علیه مراجع تقلید، روحانیون و منتقدان رژیم به صورت سازمان‌یافته به چاپ می‌رساند.

اجزا و تركیب مقاله نشان از طراحی یك «فتنه» داشت. عنوان و محتوای مطلب در پی آن بود كه 2 اتهام سنگین و تازه رژیم حاكم را متوجه جنبش اسلامی اصیل و خودجوش ملت ایران كند؛ اتهام یكم: اتهام وابستگی به كمونیسم كه آن روز رژیم شاه هر حركتی كه منافع غرب را به خطر می‌انداخت، بر آن برچسب سرخ بودن می‌زد و اتهام دوم كه برگرفته از اندیشه‌های ضدروحانیت خود همایون بود، گرایش جامعه به سمت دین را معادل كهنه‌پرستی معرفی می‌كرد.

در این مقاله وهن‌آلود، حضرت آیت‌الله‌العظمی امام خمینی (قدس‌سره الشریف) بزرگ‌مرجع شیعیان جهان مورد شدیدترین و موهن‌ترین حملات قرار گرفته بودند. بهای این حركت اهانت‌آمیز برای رژیم بسیار سنگین بود. توفان اعتراض برخاسته از مقاله به حیات كابینه به اصطلاح تكنوكرات‌ها به رهبری جمشید آموزگار پایان داد. سنت ضدیت با دین كه رشیدی‌مطلق با آن مقاله پایه‌گذاری كرد، چنان دل‌آزار بود كه گریبان وی را حتی در سال‌های دوری از ایران رها نكرد. همایون یك عضو ساده در جمع پرشمار اپوزیسیون نبود. همایون با تجربه‌ای كه اندوخته بود، برنامه‌های میزگرد و مصاحبه‌های سیاسی در چندین كانال رادیویی و كانال‌های ماهواره‌ای را طراحی كرد.

او در ماموریت خویش در تقابل با حكومت ایران یك لحظه از مخالفت با نظام مقدس جمهوری اسلامی دست برنداشت تا جایی كه در حوادث پس از انتخابات دهم ریاست‌جمهوری در سال 1388 بشدت با سران اپوزیسیون داخلی و سران فتنه همراهی كرد.

رشیدی‌مطلق و فتنه 88

نزدیكی و پیوند داریوش همایون یا همان رشیدی‌مطلق ـ فردی كه منفورترین چهره نزد نیروهای انقلابی و مذهبی بویژه علاقه‌مندان به مراجع عظام تقلید شناخته می‌شود ـ با اصلاح‌طلبان از نكاتی است كه نمی‌توان به‌سادگی از كنار آن گذشت. پس از ظهور جریان سبز، همایون فصل جدیدی در فعالیت سیاسی خویش می‌گشاید. وی پس از انتخابات سال88، در اتاق فكر اپوزیسیون حضور یافته و طرح‌ها، تئوری‌های دفاع از سبزها و ترویج این حركت را ارائه می‌كند: «برای مقابله با انقلاب اسلامی از شیوه خود انقلاب استفاده شود و آن اینكه در ساعات خاصی در شب شعار تكبیر سر داده شود. اكنون این شعار از زبان داخلی‌ها به عنوان راهكار ارائه می‌شود.» وی در زمره كسانی بود كه ائتلاف خارج از كشور را به سمت حمایت از جریان سبز كشاند. همایون این ائتلاف را به اتفاق عده‌ای از كهنه‌كاران سیاست تحت عنوان «جمهوریخواهان» ایجاد كرد. این اتحاد با این فرض تشكیل شد كه همه تجدیدنظرطلبان در داخل و تمام ضدانقلاب خارج‌نشین را به یكدیگر متصل كند.

به این ترتیب بود كه گروه‌های لیبرال، چپ و كمونیست كارگری حول هدف مشتركی به نام سقوط نظام ایران گرد آمدند. اوج همسویی همایون با اصحاب فتنه در چند نقطه نمایان شد. اول زمانی كه ارگان‌های رسمی منسوب به اصلاح‌طلبان آمریكایی بویژه سایت جرس كه تریبون شورای هماهنگی سران فتنه (مركب از مهاجرانی، كدیور، سروش، بازرگان و گنجی) است، مبادرت به درج كامل نقطه‌نظرات و مصاحبه‌های رشیدی مطلق كردند كه در آنها وی رسما نقشه راه براندازی نظام دینی و حذف روحانیت و مذهب از سیاست را ارائه می‌كرد. دومین مرحله زمانی بود كه حضور گسترده اصلاح‌طلبان دیروز در مجلس یادبود همایون این پیام نمادین را داشت كه تجدیدنظرطلبان یك همسویی فكری با رشیدی‌مطلق می‌دیدند.

بارزترین وجه در تلاش داریوش همایون این است كه همانند سران فتنه در داخل سعی می‌كند از اغتشاش‌های خیابانی، جنبشی اجتماعی بسازد و از معدودی جوان لات و اوباش به اصطلاح هسته یك نیروی ضدرژیم و مبارز را سازمان دهد! استراتژی‌ای كه او ارائه می‌كند، نسخه دوم از بیانیه‌های موسوی و كروبی است: «انتخابات همیشه امكانی است در رژیم اسلامی، برای اینكه مردم از فرصت‌هایی استفاده كنند و شاید باز این فرصت‌ها پیش آید ولی جبهه‌های مبارزه بسیار است و با افزایش دشواری‌های رژیم بیشتر هم خواهد شد و امكان استفاده از آنها هم بیشتر خواهد شد.» او در صف اول تئوری‌پردازان فتنه می‌ایستد تا یك بار دیگر رویاهای خویش را در قالب این اغتشاشات بیان كند. مفهوم‌سازی و تولید ادبیات برای اغتشاشگران و اراذل از هنرهای وی است كه به نمایش می‌گذارد، وی مدعی است: «این حركت ریشه در خودآگاهی دارد.

این حركت برای دگرگون كردن فرهنگ سیاسی ایران و اصولا برای دگرگون كردن ذهنیت سیاسی ایرانیان است.» بسیاری از واژه‌هایی كه گروه‌های فتنه‌جو در ادبیات خویش به كار می‌بندند، برگرفته از مصاحبه‌های وی است، مثل این عبارت كه شماری از هواداران فتنه می‌گفتند: ما بی‌شماریم.

همایون به نیروهای بریده انگیزه می‌دهد: «كوشندگان جنبش سبز كه عده بی‌شماری هستند، حركت به سمت ژرفای مساله را آغاز كردند. مساله فقط تقلب در انتخابات نیست، مساله خیلی ریشه‌‌دار‌تر از تقلب انتخاباتی ا‌ست.» اوج حمایت نویسنده مقاله توهین‌آمیز علیه حضرت امام و روحانیت، در مصاحبه‌اش با سایت ضدانقلابی «تهران ریویو» نمایان شد؛ آنجا كه وی ضمن دفاع از دست‌اندركاران فتنه سبز در داخل (نظیر موسوی، كروبی و خاتمی) تاكید كرد: «جنبش سبز توانست سران خود را كه از درون رژیم بودند، تغییر دهد و بسازد. جنبش سبز در جناح به اصطلاح اصلاح‌طلب نفوذ كرد كه توانست آن آبروریزی‌ها را برای رژیم راه بیندازد. البته به سران جنبش، رهبران نمی‌گویند، بلكه می‌گویند راهبران. حتی خود آنها هم می‌گویند ما رهبر جنبش نیستیم. من اشكال اساسی در رفتار و گفتار سران جنبش در داخل ایران نمی‌بینم.

وقتی از بیرون به اینها نگاه می‌كنم، می‌بینم آنها نسبت به بسیاری از كسانی كه در بیرون ادعای رهبری دارند یا دیگران سعی می‌كنند از آنها رهبر جنبش بسازند، انحرافات بسیار كمتری دارند.» نكته جالب اینجاست كه پس از اینكه فتنه 88 فروكش می‌كند و سران اغتشاش به شكست خویش اعتراف می‌كنند، این ژنونشین برای سبزها همچنان پیام مقاومت می‌فرستد و مدعی است، شكست در این حركت راه ندارد و این حركت در سطح فرهنگی و اجتماعی جریان دارد.

او البته در عین حال اذعان می‌كند: «فرصت‌طلبی‌ها و سودجویی‌ها از این حركت شروع شده و عده‌ای به فكر استفاده كردن از موقعیت افتاده‌اند.» اما از مقدمات تحلیل خودش نتیجه‌گیری معكوس می‌كند و می‌گوید: «این سخنانی كه در بیرون از ناكارآیی سران جنبش سبز پخش می‌شود، توسط این عده است كه به دنبال سودجویی‌های خود هستند.» ابعاد سیاسی حركت داریوش همایون زمانی نمایان‌تر می‌شود كه او به صورت خاص برای مثلث سران فتنه جبهه دفاعی می‌گشاید. او برابر موج سهمگین اعتراضی می‌ایستد كه پس از شكست حركت در محافل خارج كشور علیه موسوی، كروبی و خاتمی به راه افتاده بود.

وزیر اطلاعات شاه از همه ابزارها و امكانات رسانه‌ای بهره می‌گیرد تا نفس تازه‌ای در گروه سران از نفس افتاده فتنه دمیده شود. وی زمانی كه سرزنش‌ها نسبت به موسوی و كروبی بالا می‌گیرد، تمام‌قد به دفاع از آنها برخاسته و می‌گوید: «سران جنبش سبز چكار می‌توانند بكنند؟ باید خود را در جایگاه آنان بگذاریم و با شرایط درون ایران به مساله نگاه كنیم.» در سایت خودش در پاسخ به كسانی كه سخنان او را در دفاع از سران فتنه به چالش كشیده‌اند، اظهار خوشحالی می‌كند كه موسوی هر روز سخنان تند‌تری می‌گوید و در دستگاه حكومتی یاران تازه‌ای برای جنبش سبز می‌جوید: «من با هیچ‌كدام از اینها مخالفتی نمی‌توانم داشته باشم. اینكه سران جنبش سبز بخشی از همین حكومت هستند برای من هم نشانه‌ای از پایندگی است. در نگاه من كسی كه از فرزند محبوب خمینی بودن به سخنگویی جنبش سبز دگرگشت یافته به مراتب با ارزش‌تر است تا دگرگشت‌ها و موضع‌گیری‌هایی كه قلم بیش از این در وصف‌شان نمی‌چرخد.» جالب اینجاست كه او چرخش‌های موسوی و كروبی را نیز توجیه می‌كند.

در یكی از مصاحبه‌هایش با «دویچه‌وله» ابتدا به تحسین و توصیف آنها می‌پردازد و می‌گوید: «نقش موسوی و كروبی نقش بسیار موثری بوده و موثرتر هم می‌شود؛ برای اینكه اینها زبان جنبشند، برای اینكه در جاهایی كه جنبش نمی‌تواند خودش را ابراز كند مثل تظاهرات خیابانی، سخنان و مصاحبه‌ها یا دعوت آنان از مردم بسیار موثر است و نقش مثبتی دارد.» وی به قدری به فتنه امیدوار و از آن ذوق‌زده شده بود كه در گفت‌وگو با دویچه‌وله آلمان در پاسخ به سوال خبرنگار كه می‌پرسد: «آقای همایون! آیا طی 15-14 ماه گذشته، هرگز مچ‌بند سبز بسته‌اید؟» می‌گوید: «خیر! من زیاد اهل سمبل‌ها نیستم؛ البته به‌جای مچ‌بند، من گاه‌گاهی كراوات سبز بسته‌ام.» داریوش همایون در چند رشته از نوشته‌ها و مصاحبه‌های خود به تایید و حمایت از مواضع اكبر هاشمی‌رفسنجانی می‌پردازد، از جمله در مقاله‌ای كه در سایت گروه مشروطه‌خواهان درج می‌كند، نامه سرگشاده و بی‌ادبانه رفسنجانی به رهبر انقلاب را یك «نقطه عطف» می‌خواند.

جالب اینجاست كه هاشمی‌رفسنجانی در یكی از موضع‌گیری‌های جنجالی خویش سعی كرده بود روحانیت و مراجع را از ظهور یك رشیدی‌مطلق جدید بیم دهد، وی مدعی شده بود: «من خطر بازسازی جریان احمد رشیدی‌مطلق كه موج اهانت به روحانیت و مرجعیت را به راه‌اندازد، جدی می‌بینم.» اما این هشدارهای او درست زمانی رسانه‌ای شد كه رشیدی‌مطلق با حضور در استودیوی شبكه‌های اروپایی آشكارا به تحسین و ستایش هاشمی و اقدامات او علیه رهبر حكیم انقلاب پرداخته و حمایت وی از جریان فتنه را یك نقطه عطف در ضربه‌پذیری نظام اسلامی خوانده بود.

وی در مصاحبه با سایت ضدانقلابی «تلاش آنلاین» نیز عبارت تجلیل‌گونه‌ای از رفسنجانی می‌آورد: «نسب‌نامه جنبش سبز از 22 خرداد آغاز نمی‌شود. از همان 3-2 سال نخست پیروزی انقلاب، نخستین نشانه‌های راه یافتن گفتمان دموكراسی لیبرال در نوشته‌های بیرون پدیدار شد و در دوران ریاست‌جمهوری رفسنجانی در مجلات سنگین‌تری كه پیاپی انتشار یافتند، بیرون رفتن از گفتمان انقلاب اسلامی را می‌شد به طور منظم دید».

حمایت:وحدت، اصل محوری

«وحدت، اصل محوری»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت به قلم علی تتماج است كه در آن می‌خوانید؛نشست سران كشورهای عضو سازمان همكاری های اسلامی از دیروز در مصر آغاز شده است. سران كشورهای اسلامی در حالی گردهم آمده‌اند كه جهان اسلام با مجموعه‌ای از تنش ها مواجه است. اصل اساسی وحدت میان امت اسلامی است كه دشمنان اسلام تمام حربه‌ها را برای مقابله با آن به كار می‌گیرند.

دامن زدن به مسئله شیعه و سنی، تقسیم جهان اسلام به افراطی و میانه رو، ایجاد فرق ساختگی برای ایجاد شكاف میان مسلمانان، هتاكی به مقدسات اسلامی و... تنها بخش‌های كوچكی از توطئه‌های دشمنان برای بحران سازی در جهان اسلام است كه مقابله با آن از وظایف تك تك مسلمانان است. نكته مهم دیگر بحران‌های موجود در كشورهای اسلامی است. فتنه‌های دشمنان جهان اسلام چنان است كه ممالك اسلامی از درون با تنش های بسیاری مواجه باشند تا مسلمانان را از توجه به تحولات جهانی بویژه لزوم وحدت در حمایت از مسلمانان در سراسرجهان دور سازند.

ایجاد تقابل میان مردم و ایجاد درگیری‌های قومی و مذهبی، استفاده از حاكمان دست نشانده برای سركوب مردم، ایجاد تقابل میان كشورهای اسلامی و... از جمله این تحركات است. نتیجه مشهود این فرآیند را در بی توجهی جهان اسلام به مسئله فلسطین می‌توان مشاهده كرد كه نتایج منفی آن تمام جهان اسلام را فرا گرفته است. محور دیگر تنش های جهان اسلام معطوف به وضعیت مسلمانان در سایر كشورها ست. این مسئله در چند محور قابل توجه است.

نخست، تحركات دشمنان جهان اسلام برای كشتار مسلمانان در اقصی نقاط جهان كه نمود آن را در میانمار و كشورهای آفریقایی می‌توان مشاهده كرد. بخشی از اشغالگری غرب در آفریقا در چارچوب سركوب اسلام در این قاره است. دوم ،اسلام ستیزی گسترده در اروپا و آمریكاست كه هر روز با بهانه‌های مختلف صورت می‌گیرد. فضای منفی علیه اسلام در این كشورها چنان است كه نهادهای حقوق بشری بارها درباره نادیده گرفتن شدن حقوق مسلمان در این كشورها هشدار داده‌اند.

با توجه به این اوضاع می‌توان گفت جهان اسلام با جمعیتی برابر با 5/1 میلیارد نفر در موقعیتی نامطلوب به سر می‌برد كه استمرار آن هیچ دستاوردی برای هیچ كدام از كشورهای اسلامی به همراه نخواهد داشت. دشمنان به دنبال آنند تا جهان اسلام را از صحنه حذف و یا آن را از معادلات جهانی دور كنند. با توجه به این وضعیت باید، توجه به اصل وحدت و رویكرد به حل تنش های كشورهای اسلامی و مسلمانان در سراسر جهان از مهمترین وظایف نشست قاهره باشد.

اصلی كه برای تحقق آن یك نكته اساسی مطرح است و آن وحدت كشورهای اسلامی در تقریب مذاهب اسلامی است كه خنثی كننده فتنه های طراحی شده دشمنان جهان اسلام است. محور اولیه این مهم می‌تواند توجه سراسری به مسئله فلسطین باشد زیرا اولین دشمن امت اسلامی، صهیونیسم می‌باشد كه بخش اصلی كاركرد خود را به نابود سازی فلسطین به عنوان قلب جهان اسلام اختصاص داده است.

جوان:پشیمانی پرهزینه براندازان در سوریه

«پشیمانی پرهزینه براندازان در سوریه»عنوان یادداشت روز روزنامه جوان به قلم هادی محمدی است كه در آن می‌خوانید؛از تقریباً دو سال قبل كه با برنامه و مدیریت غربی- ارتجاعی، شبیه‌سازی بیداری اسلامی در سوریه كلید خورد و همه چیز آنچنان در ابزارهای رسانه‌ای وارونه تصویر شد كه حتی برای بسیاری از ناظران یك جنبش واقعی اجتماعی و خصوصاً داخلی جلوه كرد، تعدادی پاریس‌نشین یا همكار با فراماسونری و یا جلاد‌های پیشین كه یكباره انقلابی، مردمی و به ویژه اسلامگرا و منادی اهل سنت نشان داده شدند، به جز بازی با افكار عمومی مردم سوریه، منطقه و وجدان‌های پاك در جهان، سوریه را ویران و حمام خون را با بدترین شكل آن به نمایش گذاشتند.

چهارشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۱ ساعت ۰۵:۵۶
در این بین هر چه آگاهان و خیرخواهان روشنگری كردند، برای عده‌ای كه قرار نبود واقعیت را بپذیرند، اثری بر جای نگذاشت. حتی ساده‌دلان اخوانی كه فریب انگلیس، قطر و تركیه را خورده بودند، طلبكارانه از موضع جمهوری اسلامی انتقاد كردند.

اینكه عامل این شورش اجتماعی مسلح،‌خارجی است یا اینكه هر مشكلی در ساختار و سیاست‌ها را می‌توان از طریق گفت‌وگو و اجرای اصلاحات حل و فصل نمود یا اینكه كشورهای تحریك‌كننده و گسترش‌دهنده تروریسیم در سوریه، خیرخواه مردم سوریه نیستند، گوش شنوا پیدا نكرد.

عاقبت كار این شد كه تشت رسوایی از بام افتاد و ماهیت تروریست‌ها و سیاست‌های حامی آنها كه خود را به قیمت گزافی از خونریزی و ویرانی در سوریه نمایان كرد و مهم‌تر اینكه كشورهای غربی و قدرت‌ها و دستیاران منطقه‌ای آنها به دنبال حل و فصل مشكلات مردم در سوریه نیستند و اهدافی فراتر از برخی مطالبات واقعی مردم سوریه دارند، پس از ۲۲ ماه از زبان معاذالخطیب كه رئیس ائتلاف معارضان سوری و از مجموعه اخوانی‌های سوریه است، شنیده شد. خیلی جالب‌تر اینكه احمد فتفت وزیر كشور دوره حریری كه حالا نماینده مجلس لبنان است هم زبان به اعتراف گشود كه بسیار عبرت‌انگیز و حامل پیام‌های مهمی است. وی می‌گوید اگر سوریه نبود، لبنان نمی‌توانست در مقابل دشمن پایداری و مقاومت كند!

این معلوم می‌كند كه رویداد مهمی در پرونده سوریه رخ داده است. بسیاری از كسانی كه تا دیروز سلاح و پول و رسانه‌هایشان در خدمت كشتار و ویرانی در سوریه بود، سخن از راه حل سیاسی و مذاكره با بشار اسد و حكومت سوریه می‌زنند. واقعیت این است كه طرح‌های سیاسی و نظامی برای براندازی نظام سوریه شكست خورده و هیچ گزینه‌ای كه امكان حیات و اثرگذاری داشته باشد، وجود ندارد. واقعیت این است كه طرح‌های سیاسی و نظامی برای براندازی نظام سوریه شكست‌خورده و هیچ گزینه‌ای كه امكان حیات و اثرگذاری داشته باشد، وجود ندارد.

واقعیت این است كه اگر نظام بشار اسد از پشتوانه مردمی و وجاهت قانونی و مشروعیت در بین مردم خود برخوردار نبود، باید خیلی زود و همانند مبارك و بن و علی و قذافی و رئیس‌جمهور یمن، از قدرت ساقط می‌شد، ولی مسئله این است كه نه تنها این گروهك‌های قارچ‌گونه و تازه روئیده به جان هم افتاده‌اند، بلكه در مقابل قدرت و مشروعیت نظام سوریه، پسروی خود را آغاز كرده‌اند و انتظار نمی‌رود كه دوام چندانی هم داشته باشند. واقعیت همان است كه معاذالخطیب اعتراف كرد كه قدرت‌های غربی به دنبال راه حل در سوریه نیستند و فرسایش قدرت ملی سوریه را راهبرد خود قرار داده‌اند.

راه‌حل این است كه اگر برخی از چهره‌ها و جمعیت‌های كوچك و ظاهراً معارض نمی‌توانند از اجرای سیاست‌های سرویس‌های اطلاعاتی عربستان، قطر، تركیه و اسرائیل و... دست بردارند، حداقل اخوانی‌های سوریه كه شناسنامه سیاسی دارند باید با شجاعت راه خود را تغییر دهند و در گفتمان سوری- سوری فصل جدیدی از حیات سیاسی و تأمین منافع ملی در سوریه را با دست رد زدن به سینه مداخله خارجی خلق كنند. با این رویكرد، صدیق‌ترین همراه آنان جمهوری اسلامی خواهد بود كه به عنوان دوست واقعی مردم سوریه و حفظ شرافت ملی سوریه كه نقش‌آفرینی در جبهه مقاومت است، از هیچ كوششی فروگذار نخواهد كرد. این رویكرد زمانی كارآمد خواهد بود كه نه تنها اخوان و مجموعه‌های مسلح را كنار بگذارند، بلكه تروریست‌های وارداتی را نیز از كشورشان بیرون كنند و با آرامش و گفتمان به سازندگی و اصلاح كشورشان بپردازند.

ملت ما: فصل تازه رابطه ایران و مصر

«فصل تازه رابطه ایران و مصر»عنوان سرمقاله روزنامه ملت ما به قلم نوذر شفیعی است كه در آن می‌خوانید؛بعداز بیداری اسلامی كه در خاورمیانه و شمال افریقا اتفاق افتاد، تقریبا داستان‌ها و پیامدهای متعددی به دنبال آن پدید آمد و بازتاب‌های گسترده‌ای داشت. یكی از این بازتاب‌ها تاثیرگذاری آن در مصر بود. مصر كه در ماه‌های اخیر و بعد از 30 سال با حركت مردم انقلاب به یادماندنی این كشور را پدید آورد، شرایط بحرانی را پشت سر گذاشت و وارد دوره جدیدی شد؛ اما باز هم برای خروج از بحران نیاز به زمان مورد نیاز خود داشت تا بتواند ضمن حل مسائل داخلی و بهبود اوضاع، ارتباطات خود با كشورهای اسلامی و خاورمیانه و سایر كشورهای جهان را از سر گیرد.

لذا نمی‌توان انتظار داشت تا سریعا این رابطه را برقرار كنند. ناگفته نماند كه نیروهای بازدارنده‌ای در مصر حضور دارند كه بر تصمیمات ارتباطی این كشور تاثیر می‌گذارند و باید باتوجه به آن نسبت به ارتباط با مصری‌ها، تصمیم‌گیری كرد. با این وجود به نظر می‌رسد همچنان علاقه‌ای برای برقراری ارتباط با كشورهایی مانند ایران در این كشور وجود دارد كه در مواقعی مانند اجلاس‌های مشترك حضور پیدا می‌كنند و حتی میزبانی دو یا چندجانبه را عهده‌دار می‌شوند.

مصری‌ها با واكنش‌های خود بعد از انقلاب این كشور، نشان دادند كه علاقه به مذاكرات در سطح وسیعی دارند و مصداق مورد تایید آن را جلسه مشترك روسای جمهور دور كشور ایران و مصر می‌توان دانست. محمود احمدی‌نژاد به عنوان مقام دوم جمهوری اسلامی ایران به مصر رفته تا باب جدیدی از مذاكرات را در حاشیه نشست سازمان همكاری‌های اسلامی مطرح كند كه البته این نكته با استقبال مسئولان مصری مواجه شده است.

پیش از این‌بارها پیش آمده بود تا مقام‌ها و نمایندگان دیگری از سوی ایران برای گفت‌وگوهای بیش‌تر به مصر عزیمت كنند اما این‌بار به ظاهر كمی متفاوت‌تر از دفعات قبل است. این‌بار، رئیس‌جمهور به عنوان نماینده ایران در این‌گونه نشست‌ها حضور می‌یابد. لذا به‌طور كلی می‌توان سفر رئیس‌جمهور را سفری مطلوب ارزیابی كرد و این ارتباط را زمینه‌ساز و چراغ راهنمایی برای ارتباطات و مذاكرات بعدی تلقی كرد.

قانون: طعم تلخ سفرهای خارجی دولت

«طعم تلخ سفرهای خارجی دولت»عنوان یادداشت روز روزنامه قانون به قلم روح‌ا... سپندارند است كه در آن می‌خوانید؛هنوز مشخص نیست، بازداشت سعید مرتضوی در راستای چه پروند‌های اتفاق افتاده است، اما مفتوح بودن پرونده اتهامات وی در مورد بازداشتگاه كهریزك و قربانیان آن در سال‌های پس از آن واقعه دردناك، شاید همواره جای سوال بود. این بازداشت درست یك روز پس از استیضاح جنجالی وزیر كار در مجلس اتفاق افتاد. استیضاحی كه با انتشار فیلمی مخفیانه از دیدار فاضل لاریجانی و سعید مرتضوی در صحن علنی همراه بود. فیلمی كه انتشار آن، از سوی برخی صاحبنظران حوزه قضایی و حقوقی جرم تلقی می‌شود و می‌توان شكایتی علیه آن تنظیم كرد؛ شكایتی كه علاوه بر فاضل لاریجانی، می‌تواند دادستانی را نیز در مقام مدعی‌العموم وارد عمل كند چرا كه این فیلم به زعم كار‌شناسان حقوقی در قالب تشویش اذهان عمومی، قابلیت طرح دعوی را دارد.

حالا مرتضوی بازداشت شده است. درست چند ساعت پس از بازداشت وی، بخشی از فیلم مخفیانه دیدارش با فاضل لاریجانی روی سایت‌های اینترنتی نظیر یوتوب و بسیاری از شبكه‌های مجازی قرار گرفت. دست كم تا آنجایی كه به مجلس مربوط است، این فیلم در اختیار نمایندگان قرار نگرفت و به‌‌ همان اكران عمومی در صحن علنی مجلس اكتفا شد؛ بنابراین طبیعی است كه عاملیت انتشار بخش‌هایی از فیلم مخفیانه و جنجال‌آفرین در فضای مجازی بیش از پیش به‌نزدیكان مرتضوی‌ نسبت داده شود.

سفر احمدی‌نژاد به نیویورك، جوانفكر را از او گرفت و حالا وقتی عزم سفر به قاهره كرد، مرتضوی بازداشت شد؛ حكایت چیست كه دستگیری مقربانش درست در غیبت او اتفاق می‌افتد. حضورش آنقدر امنیت نزدیكانش را تامین می‌كند یا آنكه وجود احمدی‌نژاد به‌‌ همان اندازه، تهدیدی است برای آبروی برخی از افراد؟ كه اگر برخوردی لازم است چرا درست در روزهایی اتفاق می‌افتد كه احمدی‌نژاد خارج از كشور به سر می‌برد؟ یا شاید این همزمانی اتفاقی باشد. زمانی كه نیویورك بود و خبر بازداشت جوانفكر مشاور مطبوعاتی‌اش و مدیرعامل ایرنا را به او دادند ابراز تاسف كرد و گفت به محض بازگشت به ایران این موضوع را پیگیری می‌كنم؛ این بار نیز احمدی‌نژاد صبح سه‌شنبه پیش از سفر به مصر با ابراز تاسف از دستگیری سعید مرتضوی گفت زمانی كه از سفر به مصر برگردم به طور ویژه این موضوع را دنبال می‌كنم. البته در مورد جوانفكر این مسئله را واقعا پیگیری كرد. احمدی‌نژاد پس از بازگشت از سفر نیویورك، تصمیم گرفت از زندان اوین بازدید كند.

به صادق لاریجانی رئیس قوه قضاییه هم نامه نوشت كه در نهایت تلاش او برای ورود به اوین ناكام ماند. اوایل دی‌ماه وقتی علی اكبر جوانفكر برای مداوا از زندان به بیمارستان آتیه منتقل شد، احمدی‌نژاد و همراهانش به عیادت وی رفتند. حالا باید دید احمدی‌نژاد پس از بازگشت از سفر مصر چه واكنشی خواهد داشت؛ سفری كه صاحبنظران سیاسی آن را دارای اهمیت ویژه‌ای می‌دانند چرا كه نخستین سفر رسمی یك رئیس دولت جمهوری اسلامی به مصر تلقی می‌شود.

باید دید این بازداشت در دستاورد‌های سفر دولت به مصر تاثیر خواهد داشت یا آنكه احمدی‌نژاد پس از سفر، برنامه ویژه‌ای را برای حمایت از مقربانش دنبال می‌كند. سفرهای خارجی گویا برای دولت چندان خوش یمن نبوده است هر چند احمدی‌نژاد نیز قبلا از این ابزار برای حذف منوچهر متكی، وزیر امور خارجه استفاده كرده بود. باید دید رئیس‌دولت دهم پس از سفر مصر به درخواست دیدار از اوین اكتفا می‌كند یا آنكه سناریوی جدیدی را در فضای سیاسی كشور رقم می‌زند كه حداقل، اقدام او در مجلس نشان داد چندان ابایی از برخی برنامه‌ها در سپهر سیاست ندارد؛ به نظر می‌رسد با دستگیری مرتضوی، توپ در میدان دولت است و باید منتظر واكنش بود.

شرق:بازتاب اجتماعی یك بازداشت

«بازتاب اجتماعی یك بازداشت»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم عماد افروغ است كه در آن می‌خوانید؛خبر بازداشت سعید مرتضوی برای افكار عمومی مسرت‌بخش بود.
صرف‌نظر از اینكه علت این بازداشت چه بوده است، از مدت‌ها قبل مردم منتظر شنیدن این خبر بودند یعنی از زمانی كه مساله بازداشتگاه كهریزك مطرح شد. البته پیش از آن و در مقطعی كه نگارنده رییس كمیسیون فرهنگی مجلس هفتم بود، برخی خبرنگاران به كمیسیون مراجعه كرده و اخبار و گزارش‌هایی در خصوص برخوردهای نامبرده به من می‌دادند كه جای طرح آن در این نوشتار نیست.

البته آن برخوردها عیان و آشكار نبود اما مساله بازداشتگاه كهریزك و افرادی كه جان خود را از دست دادند و از آن بدتر، بی‌اعتنایی به دستور رهبر انقلاب در خصوص تعطیلی دایمی این بازداشتگاه، علاوه بر آن بی توجهی به حكم دیوان عدالت و به دیوار كوبیدن آن موضوعاتی نیست كه به راحتی بتوان از آن گذشت و مردم همه اینها را می‌دانستند و منتظر برخورد قضایی با نامبرده بودند. ‌ای كاش خود وی این شهامت را داشت كه متوجه این شرایط شده و داوطلب پست و مقام نشود و پس از صراحت مجلس و قوه قضاییه در خصوص وی، از سازمان تامین اجتماعی كناره‌گیری می‌كرد.

در این میان اما نكته‌ای وجود دارد؛ ممكن است عده‌ای احساس كنند علت بازداشت به ماجرای روز یكشنبه مجلس بازمی‌گردد. البته من ساحت قوه قضاییه را مبرا از این می‌دانم كه بخواهد به صورت عشیره‌ای عمل كند. در عین حال اطلاع دارم كه اینگونه نیست و مرتضوی از قبل پرونده‌هایی داشت. همچنین اتهامی كه توسط برخی رسانه‌های رسمی عنوان شده، دخل و تصرف غیرقانونی در اموال دولتی است پس دلایل توجیهی هم برای این بازداشت وجود دارد و نباید به مسایل عنوان‌شده در جلسه استیضاح وزیر كار نسبت داده شود.

ضمنا جای پیگیری قضایی فیلم پخش شده در مجلس نیز در جای خود محفوظ است. فردی دعوت می‌شود، از او فیلمبرداری مخفیانه صورت می‌گیرد و بعد فرد را تحریك می‌كنند تا حرف‌هایی بزند و خودشان سكوت اختیار می‌كنند. اینكه این سخنان جرم بوده یا نبوده، محل بحث نگارنده نیست و صورت گرفتن یك عمل غیراخلاقی است كه باید مورد پیگرد قرار گرفته و نهی شود. ممكن است فرض بر صحت این فیلم – كه در خصوص آن تردیدهایی مطرح شده است- مطالب مطرح شده در آن زیاده‌خواهی تعبیر شود اما پیش از آن، استفاده از دوربین مخفی چه حكمی خواهد داشت؟ ممكن است فردی برای تصدی مال یا جایگاهی، دست به لابی بزند، اما صرف این عمل، جرم تلقی می‌شود؟

جرم زمانی وقوع یافته كه یك نیت و حرف، به عمل تبدیل شود و این بحثی است كه مقامات محترم قضایی حتما به آن خواهند پرداخت كه آن نوار ادعایی، چقدر سند تلقی شود و اگر شد، این مباحث جرم به حساب می‌آید یا خیر؟ اما بی شك ضبط و پخش مخفیانه آن، جرم تلقی می‌شود.

ضمنا اگر ثبت شكایت توسط فردی كه اتهام به وی نسبت داده شده صورت نگرفته است، پس بازداشت مرتضوی به همان دلیل طرح شده یعنی دخل و تصرف، كافی است. اصل سخن اینجاست، قوه قضاییه یا سخنگوی محترم آن برای رفع سوءتعبیر‌ها، اطلاع رسانی شفاف‌تری انجام دهد و موارد محكمه‌پسند را ارایه كند تا عده‌ای سوءبرداشت نكنند یا سوءبرداشت خود را اشاعه ندهند.

آرمان:تلخی وعده شیرین عیدانه

«تلخی وعده شیرین عیدانه»عنوان یادداشت روز روزنامه آرمان به قلم دكتر حسین راغفر است كه در آن می‌خوانید؛تورم مارپیچ یكی از پدیده‌های آشنا با اقتصاد ایران است و موضوع تورم در كشور ما موضوع تازه‌ای نیست و از 23 سال پیش و بعد از جنگ ما همواره با این مقوله مواجه بوده‌ایم. دلیل اصلی هم این است كه وقتی با ایجاد تورم سطح عمومی قیمت‌ها افزایش می‌یابد قدرت خرید مردم كاهش یافته و دستمزد نیروی كار و میزان اشتغال آنان هم تعدیل می‌‌شود. این موضوع سبب افزایش قیمت نهاده‌های تولیدی خواهد شد و این چرخه همچنان ادامه می‌یابد و تورم خود بر ایجاد، ادامه و ایجاد یك مارپیچ منجر می‌شود.

اما آنچه در این دوره زمینه افزایش تورم را فراهم كرده، سیاست‌های اقتصادی و حجیم شدن بدنه دولت است كه اگرچه شاید در دولت‌های قبل هم بوده است اما زمانی كه این موارد با بی‌انضباطی‌هایی همراه ‌شد، اثراتی از خود بر جای گذاشت. از طرف دیگر انضباط بودجه‌ای و پولی و مالی بر روال دقیقی بنا نشده است. البته سهم مجلس را هم باید در اینباره در نظر داشت. نمونه آن هم طرح عیدانه‌ای است كه دولت عنوان كرده و مجلس هم با آن موافقت نشان داده است.

بحث افزایش قیمت انرژی و بروز شایعاتی مبنی بر افزایش قیمت بنزین تا 2500 تومان و انتظار تورم ایجاد شده در جامعه با عنوان شدن موضوع عیدانه نقدی دولت از جمله همان سیاست‌ها و تصمیماتی است كه هنوز اجرا نشده و درحالی كه هنوز درمرحله عمل است تاثیر خود را بر بازار بر جای گذاشته است. یعنی وعده شیرین به مردم برای پرداخت این عیدانه اثرات تورمی را ایجاد كرده است كه این عیدی را با افزایش قیمت‌ها به كام مردم تلخ خواهد كرد. اكنون جامعه دچار تورم انتظاری شده است.

یعنی به موازات شایعات و وعده‌های مختلف هم تولیدكننده و هم واردكننده خود را با شرایط بازار وفق می‌دهند و نوسانات قیمت‌ها نتیجه آن است. حال به هر میزان كه این مبلغ پرداختی بیشتر باشد، نوسانات بیشتری را به بار خواهد آورد و اگر این عیدانه پرداخت شود و اگر شایعه فروش بنزین 2500 تومانی به واقعیت تبدیل شود باید در انتظار تورم بیشتری باشیم. درحالی شاهد مارپیچ تورم هستیم كه در تمام این سال‌ها از زمانی كه دلار سیر صعودی پیدا كرد اقدام مثبتی در راستای كنترل آن انجام نشد و اقدامات غیركارشناسی در این زمینه این فرایند را تشدید كرد.

برداشت از نفت و صرف ارز حاصل از آن برای واردات كالاها نتیجه‌ای كه داشت مشكل‌آفرینی برای تولید بوده است. با وجود تمام این موارد اما این سیاست‌ها همچنان ادامه دارد و عیدانه هم نمود بارز آن است. شاید اختصاص این عیدانه برای یك ماه خانواده‌ها را خشنود كند اما اثرات آن بر روی قدرت خرید مردم در ماه‌های آتی خواهد بود. تجربه‌های مكرر ما نشان داده كه اتخاذ این سیاست‌ها تجربه خوبی نبوده اما اكنون ملاحظات سیاسی ایجاب می‌كند كه این تجربه تكرار شود و این ملاحظات مشكلاتی را در عرصه اقتصاد ایجاد می‌كند.

مردم سالاری:رسوایی ده‌نمكی و سیاست امروز ما

«رسوایی ده‌نمكی و سیاست امروز ما»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم حمیدرضا شكوهی است كه در آن می‌خوانید؛دیروز فیلم جدید مسعود ده‌نمكی را در جشنواره فیلم فجر دیدم؛ اما بدون بیش داوری. سال‌ها پیش، زمانی كه ده‌نمكی هنوز فیلم سینمایی نساخته بود و كارنامه فرهنگی او در مجلاتش مثل جبهه و شلمچه خلاصه می‌شد، وقتی سخن از اعتراض «انصار حزب‌الله» و «عناصر خودسر» به میان می‌آمد، یكی از اولین افرادی كه نامش به ذهن می‌رسید مسعود ده‌نمكی بود. همان سالها، چند باری با او مصاحبه كردم كه آخرین مصاحبه، هنگام ساخت اخراجی‌های 1 منتشر شد كه گفت‌وگوی تفصیلی و صریحی بود. هرآنچه خواستم از او پرسیدم و او هم پاسخ داد.

وقتی گفت می‌خواهم از فیلم برای رساندن پیام‌های مورد نظرم به مردم استفاده كنم، آن زمان گفته‌اش به نظر من بیشتر شبیه شعار بود. گذشت و گذشت تا... دیروز كه جدیدترین فیلم او- رسوایی- را كه در برج میلاد برای اصحاب رسانه به نمایش درآمد دیدم. تماشای فیلم جدید ده‌نمكی، همزمان با رویدادهایی كه این هفته با جدال لفظی محمود احمدی‌نژاد و علی‌لاریجانی در مجلس آغاز و دوشنبه شب به دستگیری سعید مرتضوی منجر شد، اگر چه اتفاقی بود، اما برای من تفكر برانگیز بود.

فیلم جدید ده‌نمكی حرف‌هایی زد كه كمتر كسی تصور می‌كرد كارگردان آن از این حرف‌ها بزند؛ حتی كسانی كه با پیش داوری نسبت به ده‌نمكی به تماشای این فیلم آمده بودند. ده‌نمكی در این فیلم، علیه كسانی موضع گرفت كه عده‌ای را جمع می‌كنند و به هر دلیلی به افرادی دیگر حمله می‌كنند و حتی به آنها سنگ پرتاب می‌كنند و جالب اینجاست كه این كارها، همان كارهایی است كه زمانی به همفكران مسعود ده‌نمكی منتسب بود اما حالا ده‌نمكی آنها را نفی كرده است.

قبول دارم كه شاید اگر كارگردان دیگری غیر از ده‌نمكی می‌خواست فیلمی بسازد كه در آن یك دختر بدنام را تبرئه و دینداران بی‌عمل را مواخذه كند، شاید نمی‌توانست مجوز ساخت و اكران بگیرد، اما مهمتر از این موضوع، این است كه فیلم را «ده‌نمكی» ساخته است؛ با همان تفكرات و پیشینه‌ای كه از او در ذهن داریم. عباراتی كه در فیلم به كار می‌رفت برایم بسیار آشنا بود، به ویژه در فضای سیاسی بدی كه در آن زندگی می‌كنیم. چقدر شباهت بود بین افرادی كه از آن دختر و آن روحانی، مخفیانه فیلم گرفتند و پخش كردند با اتفاقی كه چند روز پیش در مجلس افتاد.

چقدر آشنا بود جمله اكبر عبدی در نقش روحانی فیلم كه «آبروی مسلمان از مسجد هم بالاتر است» و چقدر دردناك كه در جامعه امروز ما، آبروی مسلمانان، دیگر نزد برخی ارزشی ندارد؛ نمونه‌اش را سه سال پیش در مناظرات انتخاباتی دیدیم و تكرارش را هم چند روز پیش در صحن علنی مجلس.

تاسف‌آور آن است كه سال‌ها پیش در مورد این موضوعات هشدار داده شده بود اما همان موضوعاتی كه زمانی اصلاح‌طلبان مطرح می‌كردند و گوش شنوایی برای آن وجود نداشت، حالا از زبان اصولگرایان مطرح می‌شود. اگر به آن حرف‌هایی كه عضو كمیسیون امنیت ملی مجلس ششم درباره مرتضوی زده بود، همان زمان توجه می‌شد، كار به اینجا نمی‌رسید كه مرتضوی را پس از سال‌ها و در پی اتفاقات اخیر مجلس دستگیر كنند.

اگر به مواضع مشترك كاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری 88 اعم از اصلاح‌طلب و اصولگرا در مقابل رئیس دولت نهم، همان زمان توجه می‌شد، كار به اینجا نمی‌رسید كه رئیس‌اصولگرای مجلس نهم، از تریبون مجلس و در حضور رئیس‌جمهور، همان اظهارات را با چند سال تاخیر تكرار كند. آری! اصلاح‌طلبان دیگر در حاكمیت حضور ندارند، اما پیام و سخن اصلاح‌طلبان، با عمق جان حتی توسط مخالفان اصلاح‌طلبان درك شده است.

اینكه مسعود ده‌نمكی كه زمانی به خاطر موضع‌گیری‌های شدید علیه اصلاح‌طلبان معروف بود، در فیلم «رسوایی» همان حرف‌هایی را مطرح می‌كند كه تفكرات اصلاح‌طلبانه، آن را می‌پسندد، یا اگر اصولگرایان به همان مسیری آمده‌اند كه اصلاح‌طلبان، سال‌ها پیش آن را ریل‌گذاری كرده بودند، نشانه‌ای بی‌بدیل از صدق گفتار تفكرات اصلاح‌طلبانه است.

«رسوایی» ده نمكی، نمایشی از وضعیت «سیاست» امروز ماست كه گرفتار آن شده‌ایم اما هم ده‌نمكی و هم دیگر همفكرانش، خیلی دیر این موضوع را دریافتند؛ زمانی كه رسوایی، بیش از هر زمان دیگری عالم سیاست را درگیر خود كرده است. هر چند كه این را هم به فال نیك می‌گیریم.

بهار:قبله كدام طرف است

«قبله كدام طرف است»عنوان سرمقاله روزنامه بهار به قلم كسری نوری است كه در آن می‌خوانید؛ جدلی كه روز یكشنبه میان روسای قوه ‌مجریه و مقننه در مجلس پدید آمد، هرچند بی‌سابقه و حیرت‌انگیز بود، اما دور از انتظار نبود؛ چه بسا كه در روزهای آینده شاهد پرده‌های دیگری از این چالش باشیم. آنچه از پس تمام هیاهویی كه درگرفت جالب به نظر می‌رسد، موضع‌گیری برخی مدعیان اصولگرایی مبنی بر نقش اصلاح‌طلبان در طراحی این ماجراست، ادعایی كه بیشتر از آن‌كه یك خبر یا تحلیل باشد، اظهاراتی ناشی از اختلال هذیانی و از سر استیصال و درماندگی، در مهار پدیده‌ای است كه خود خالقش بوده‌اند.

زمانی از فراز برج عاج، فاتحانه از مرگ سیاسی و پایان دوره اصلاح‌طلبان می‌گویند؛ زمانی در تحلیل‌هایشان همین مردگان سیاسی، قادر به نفوذ در دژ مستحكم آقایان می‌شوند و تا آن‌جا پیش می‌روند كه رییس دو قوه را در صحنه علنی مجلس مجبور به دوئل «بگم‌ بگو» می‌كنند!

چنین ادعایی همان‌قدر بی‌پایه و اساس است كه مثلا اصلاح‌طلبان بگویند درگیری داخلی آنها در شورای شهر اول كه در نهایت منجر به از دست رفتن شورای شهر دوم شد، توطئه اصولگرایان بود.

هرچند اصولگرایان از لجاجت و خودخواهی برخی اصلاح‌طلبان در شورای شهر اول نهایت بهره سیاسی را بردند اما اصلاح‌طلبان هیچ‌گاه مسئولیت آن اشتباه بزرگ را متوجه اصولگرایان نكردند. تفاوت دقیقا در همین‌جاست كه برخی از این جماعت كه از هیچ كاری برای به قدرت رسیدن رییس فعلی دولت فروگذار نكردند، حاضر به پذیرش مسئولیت اعمال خود نیستند و همچنان به دنبال یك دشمن فرضی می‌گردند تا او را مقصر این آشفتگی معرفی كنند.

هشت سال پیش هنگامی‌كه گردانندگان این دولت، مركب قدرت را زین كرده، هرچه دوست داشتند انجام می‌دادند و هرچه می‌خواستند نثار این و آن می‌كردند، به حامیان ایشان هشدار داده شد كه غبار تاخت‌وتاز این تازه سواركاران، روزی نه‌چندان دور بر سر و روی خودتان هم خواهد نشست. اما آن‌ها كه از تحقیر و حذف منتقدان دلشان غنج می‌رفت، گوش شنوایی نداشتند، اكنون اما كه قافیه تنگ آمده، نشانی غلط می‌دهند و دیگران را مقصر وضع موجود معرفی می‌كنند.

نقل است فردی كه ید طولایی در طنزپردازی و لطیفه‌گویی درباره یكی از قومیت‌ها داشت، به خانه خدا مشرف شد. روزی كنار كعبه به استغاثه و تضرع مشغول بود و از اعمال ناشایستش به‌ویژه لطیفه‌سرایی درباره آن قوم، طلب استغفار می‌كرد در همین حال مردی از همان قوم به شانه‌اش زد و پرسید: برادر عذر می‌خواهم قبله كدام طرف است؟ لطیفه‌سرا رو به آسمان كرد و گفت: خدایا شاهد باش كه خودشان كنار كعبه می‌گویند قبله كدام طرف است؟! حالا هم باید به برخی از مدعیان اصولگرایی گفت: اصلاح‌طلبان را با شما كاری نیست، خودتان می‌آیید و می‌گویید قبله كدام طرف است؟!

ابتكار:سر نوشت همراهان وسرانجام همكاران؟!

«سر نوشت همراهان وسرانجام همكاران؟!»عنوان سرمقاله روزنامه ابتكار به قلم محمدعلی وكیلی است كه در آن می‌خوانید؛قطار احمدی نژاد دو نوع مسافر دارد گروهی كه البته تعدادشان زیاد هم نیست،نقش یاران و نزدیكان فكری آقای رئیس جمهور را ایفا می‌كنند وگروه بیشتری كه همكار اجرایی می‌باشند.گروه یاران خود دارای مراتب تشكیكی و از نظر میزان نزدیكی دارای مراتب متفاوت می‌باشند.در مشخصه یاران شریك اند ولی برخی از یاران نقش خواص و حلقه را ایفا می‌كنند.این گروهها هر كدام در مقطعی از حیات سیاسی و مدیریتی محمود احمدی نژاد به ایشان ملحق شده اند.

حلقه ارومیه با محوریت صادق محصولی،ثمره هاشمی،پرویز فتاح،محمد علی آبادی ومشایی شكل گرفت.اعضای این حلقه بعد‌ها با تغییر مناصب محمود احمدی نژاد در قالب تیم استانداری اردبیل و شهرداری تهران همچون پروانه به دور شمع وجود ایشان نقش آفرین شدند.انتخابات ریاست جمهوری 84 فرصت غیره منتظره ای در ختیار این گروه قرار داد.حالا بناست قوه مجریه كشور را اداره نمایند.

محمود احمدی نژاد با صلاحدید مجلس اصولگرای هفتم تلاش كرد دایره همراهان را به دایره همكاران تغییر دهد.تعدادی ازنیروهای اصولگراوغیرحلقه ای مثل علیرضا طهماسبی وزیرصنایع،نوذری وزیرنفت، صفار هرندی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی،محسنی اژه ای وزیر اطلاعات،پرویز كاظمی وزیر رفاه و.... را به عنوان همكار انتخاب نمود.از اینجا نوعی دوگانگی و رقابت پنهان بین نیروههای موسوم به همكار و عناصرحلقه یاران شروع شد. قطار دولتش با این دو طیف شروع به حركت كرد.

همكاران تلاش داشتند كه شأن فكری خود را مستقل از مسیر اعضاء حلقه حفظ نمایند و تنها از نظراجرایی خود را مطیع آقای رئیس جمهور قرار دهند ولی محمود احمدی نژاد كسی نبود كه به این مقدار قانع باشد او می‌خواست كه تمام همكارانش نقش یارداشته باشندوبا اعتقاداعضاءحلقه،وارد میدان‌های ستیز با رقیبان شوند و انتظار رفتار همراهان را از همكاران داشت.یكی از هنرهای احمدی نژاد این است كه میدان رویارویی می‌سازد و افراد را در دو راهی تصمیم قرار می‌دهد.میدان‌های كه هر كدام هزینه‌های در پی دارند.

این روش موجب شد تا عیار اطرافیان در پروسه زمان سنجش شود.رئیس جمهور با فراهم سازی میدان‌های تقابل،امكان سیاست ورزی را از اطرافیان سلب كرد.در نتیجه آنان كه عیار لازم برای همراه بودن را احراز نكردند در ایستگاههای مختلف مجبور به ترك قطار دولت شدند.

برخی از پیاده شده‌ها به صف منتقدین سر سختش پیوستند و بعضی هم مشرب مدیریتی رئیس دولت را تخطئه كردند ولی همچنان خود را به آرمانهایش وفادار می‌دانند.حالا در این واپسین روزهای باقی مانده از عمر پر از راز و رمز دولت دهم علامت سؤال مهمی بر سرنوشت همراهان(حلقه یاران)و همكاران خود نمایی می‌كند حیرت در این اردوگاه موج می‌زند.روز یكشنبه محمود احمدی نژاد در یك بازی حساب نشده و مضحك موجب شد دو نفر از حلقه همراهانش یعنی آقایان شیخ الاسلامی و سعید مرتضوی را از دست بدهد.

بی تردید اگر رئیس جمهور ذره ای سیاست ورزی بخرج می‌داد و مصلحت اندیشی می‌كرد حال نه وزارت كار بدون وزیر بود و نه سعید مرتضوی مجبور بود در اوین، گذشته خود را مرور نماید.در این میان سرنوشت همكاران (طیف مدیرانی كه بدون دلبستگی به مرام فرصت خدمت یافته اند)بیش از سرانجام همراهان تاثر آور است.

اینان دردل نگران رفتارهای زیگزاگی وهزینه ساز آقای رئیس هستند و بیم آن دارند كه ممكن است آتش این هزینه‌ها هر لحظه دامن آنها را هم بگیرد و از سوی دیگر علاقمند هستند كه پرونده شان در نزد رقیبان سیاه نشان داده نشود.نگاه به چهره‌های گرفته اعضاء دولت در اولین جلسه پس از واقعه یكشنبه به خوبی عمق این نگرانی را نشان می‌دادبه هر حال تكلیف یاران روشن است.

آنان علی الظاهر سرنوشت خود را به سرنوشت آقای احمدی نژاد پیوند زده اند و آماده پرداخت هزینه‌های محتمل هستندولی برزخ همكاران به هیچ وجه خوشایند نیست و باید دید اتفاقات روزهای آینده چه سرنوشتی را برای همراهان و همكاران به ارمغان خواهد آورد.

دنیای اقتصاد: ضرورت استراتژی توسعه صنعتی

«ضرورت استراتژی توسعه صنعتی»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم محمود اسلامیان است كه در آن می‌خوانید؛داشتن نقشه راه در زمانه‌ای كه فضای اقتصادی دنیا به شدت رقابتی است، امری واجب است. اصولا عدم راهبرد مشخص در هر موضوعی و صرف انرژی گاهی نتایج حتی عكس می‌دهد.

با تسهیل ارتباطات در اقتصاد جهانی و قوانین متعارف موجود در نظامات رقابتی امكان حیات جز با یك برنامه درازمدت كه شامل جزئیات كاملی باشد، امكان‌پذیر نیست. بستن مرزها از طریق تعرفه‌های بالا یا ممنوعیت واردات جز تحمیل فشار بر مردم و عقب‌‌افتادگی در توسعه صنعتی نتیجه دیگری به همراه نخواهد داشت.

اگر ندانیم كجا می‌خواهیم برویم با هر سرعتی و هر نوع امكاناتی به مقصد نخواهیم رسید. در جامعه‌ای كه اشتغال و رفاه مردم از اولویت اول برخوردار است، صرف منابع برای دستیابی به اهداف فوق باید بسیار دقیق و در قالب برنامه جامعی باشد. یكی از ایرادات جدی نظام اجرایی كشور تغییرات مكرر حتی در كادرهای میانی با تغییر دولت‌ها است. با هزینه و صرف سال‌ها زمان كادرهایی آموزش یافته و تجربه لازم را برای هدایت بخش‌هایی پیدا می‌كنند.

با تغییر یك دولت، حجم عظیمی از كادرهای متخصص از بدنه دولت جدا و نیروهای جدید و كم‌تجربه‌تر جایگزین آنها می‌شوند. طبیعی است از چنین روندی در هیچ حوزه‌ای انتظار طراحی استراتژی و برنامه جامع نمی‌توان داشت. امید است نظام قانون‌گذاری كشور برای حفظ منابع اصلی یعنی نیروی انسانی تدبیری جدی و فوری بنماید.

حدود 2 دهه پیش در تركیه شاهد تغییرات سریع دولتی بودیم، لیكن پیشرفت مستمر نیز مشاهده می‌شد. علت، عدم اجازه تغییرات توسط وزرا بود. هر وزارتخانه در تركیه قائم‌مقامی داشت كه ستون فقرات وزارتخانه بود كه تغییر این خود بسیار پروسه سخت‌گیرانه‌ای داشت. منطق همین موضوع باعث می‌شد بدنه متخصص سیستم حفظ و توسعه یابد. اگر به عقل و منطق نیز مراجعه كنیم به همین برداشت ساده می‌رسیم.

در دولت هشتم پس از بحث‌های فراوان استراتژی توسعه صنعتی تدوین شد؛ اما با تغییر دولت و كادرها موضوع به بوته فراموشی سپرده شد. حال نیز كه در آخر دولت دهم هستیم خبری از تدوین چنین استراتژی‌ای شنیده می‌شد. اینك اشاره كوتاهی به مشكلات فقدان این استراتژی می‌شود.

1- سرمایه‌گذاری
صنایع بدون مزیت‌های ملی از نتایج ساده نداشتن استراتژی صنعتی است. البته می‌توان منابع كشور را در هر موضوع تولیدی وارد نمود، لیكن و خصوصا با توجه به محدودیت‌های ناشی از تحریم‌ها باید منابع در رشته‌هایی به كار گرفته می‌شد كه در كشور مزیت سرمایه‌گذاری داریم.

بروز شوك ارزی در چند ماه گذشته و اجرای طرح هدفمندی یارانه‌ها باعث گردید این بی‌توجهی به خوبی خود را نشان دهد. واحدهای تولیدی كه متكی بر مزیت كشور هستند همچون صنایع نفتی و فلزی حتی در شرایط بهتری از گذشته به سر می‌برند. لیكن بخش‌هایی كه از این امكان بهره‌مند نیستند در موقعیت مناسبی قرار ندارند، البته این بحث به معنی سرمایه‌گذاری صرف در این رشته‌ها نیست، بلكه دادن اولویت به چنین بخش‌هایی از تولید كشور است.

دادن اولویت به رشته‌های مزیت‌دار و سوق دادن منابع آن و توسعه چرخه‌های بالادستی و پایین‌دستی چنین موضوعاتی می‌تواند اشتغال گسترده‌ای را ایجاد نماید. از طرف دیگر تولیدات حاصل از آن قدرت رقابت در سطح بین‌المللی دارد و در نوسانات اقتصادی نیز می‌توان به استحكام آن امیدوار بود. استراتژی توسعه صنعتی كشور به خوبی می‌تواند دامنه رشته‌های مزیت‌دار را مشخص و اولویت‌ها را تدوین نماید و از سوی دیگر منابع مالی می‌تواند با اطمینان در چنین مسیری حركت نموده و امید به بازگشت سرمایه با سودآوری قابل قبول را نوید دهد.

2- ظرفیت
در طراحی یك واحد تولیدی ظرفیت مناسب اقتصادی تجربه شده متناسب با نیازهای بازار و قیمت تمام شده یك الزام جدی است. متاسفانه طی دو دهه گذشته در موافقت‌های اصولی صادر شده كه به بهره‌برداری رسیده یا در حال اجرا است این اصل ساده و روشن نادیده گرفته شده است. برای مثال ظرفیت اقتصادی تولید فولاد در چین حدود 7 تا 10 میلیون تن و در اروپا بالاتر از 4 میلیون تن است. در واحدهای تولید كاشی و سرامیك كشور متوسط تولید 3 میلیون مترمربع و در چین حدود 30 میلیون مترمربع در سال است. این امر در قیمت تمام شده تاثیر بسزایی دارد.

توسعه واحدهای 800 هزار تنی فولاد در استان‌های كشور بدون توجه به این امر مهم اتفاق افتاده است. بعید به نظر می‌رسد منابع كشور به گونه‌ای باشد كه آن را به صورت غیر اقتصادی به كار گیریم. تعطیلی فولاد میبد و كردستان با ظرفیت غیراقتصادی، نمونه‌های مورد توجهی هستند.

در استراتژی توسعه صنعتی امكان سوق دادن سرمایه به سمت و سوی ظرفیت‌های اقتصادی وجود دارد. به نظر می‌رسد در كشور در بعضی از رشته‌ها همچون آب معدنی، نورد، فرش ماشینی و... به اندازه نیاز یك قاره موافقت اصولی صادر شده‌است. بسیار روشن است كه یك واحد كاشی و سرامیك با ظرفیت پایین قادر به رقابت با یك واحد با ظرفیت بالای چین نیست. در واحد مشابه چینی قیمت تمام شده نزدیك به مواد اولیه می‌شود.

رصد كردن ظرفیت اقتصادی در هر رشته در دنیا و سوق دادن واحدهای تولیدی یا موافقت‌های جدید به این سمت می‌تواند امكان رقابت با رقبا را فراهم كند.

3- مكان‌یابی
كشور نیازمند یك آمایش سرزمین است. خداوند متعال ایران‌زمین را با تنوع آب و هوا و مزیت‌های متعدد آ‌فریده است. توجه ما به فرصت‌های هر منطقه جهت توسعه پایدار یك اصل اجتناب ناپذیر است.

در دوره‌های قبل و بعد از انقلاب این موضوع مهم مورد توجه قرار گرفت لیكن اراده‌ای جدی برای رسیدن به یك نقشه راه برای آمایش ایران زمین به وجود نیامده است. این بی‌توجهی علاوه بر آسیب جدی در محیط زیست همچون خشك شدن دریاچه‌ها و منابع آبی، باعث تصمیمات غیراقتصادی در استقرار واحدهای صنعتی در مناطق بدون مزیت شده است، اتفاقی كه در شهرهای كشور نیز افتاده است. در خیابانی صدها مطب پزشك وجود دارد كه باعث ترافیك و ده‌ها مساله می‌شود و در یك منطقه شهری نیز پزشكی وجود ندارد. ما در شهرها نیز نیازمند طرح آمایش هستیم. اینكه كدام صنعت و خدمات متناسب با مزیت‌های نسبی در كدام منطقه مستقر شود یك الزام اقتصادی و زیست‌محیطی است. استقرار صنایع آب‌بر در كویر، احداث واحدهای تبدیل كشاورزی در مناطق خشك، احداث واحدهای صنعتی با مسافت‌های طولانی از معدن و مواد اولیه و ده‌ها عارضه دیگر از نداشتن طرح آمایش است.

ما زمان‌های زیادی را از دست داده‌ایم. كشوری با منابع بسیار خوب خدادادی داریم. داشتن یك نقشه راه یا استراتژی توسعه صنعتی با استفاده از نظر خبرگان كشور و به دور از تعصبات منطقه‌ای و قومی یك الزام ملی برای توسعه پایدار و رسیدن به اشتغال و رفاه مناسب است.
آخرین اخبار