وی افزود: تیم به لحاظ فنی شرایط خوبی از ابتدا داشت و زمان ما هم خوب بازی میکرد. در حال حاضر تغییری در سیاهجامگان ایجاد نشده است. این تیم شایسته ماندن در لیگ برتر بوده و اگر هم بیفتد، نتیجه زحمات آقایان است! حیف است که سیاهجامگان سقوط کند.
بازیکن پیشین تیم ملی ایران درباره اختلاف دوباره علی دایی و علی کریمی گفت: دعوای آنها قدیمی است و هر چقدر کِش دهند، بدتر میشود. از رسانهها خواهش میکنم، به این اختلاف دامن نزنند و بیخیال شوند. دایی و کریمی آدمهای کوچکی نیستند و سنی از آنها گذشته است. در گذشته برخیها برای آشتی دادن کریمی و دایی پادرمیانی کردند، اما وضعیت بدتر شد. دوستانی که قصد آشتی دادن آنها را دارند، بهتر است بیخیال شوند، چون اختلاف دایی و کریمی قدیمی است و با هم خوب نیستند. شاید به خاطر رودربایستی این دو با هم دست بدهند، اما زوری آشتی نمیکنند.
عزیزی در پاسخ به این سؤال که حق را به چه کسی میدهد، خاطرنشان کرد: میان دایی و کریمی بهتر است قاضی نشوی. هر دو دوستان من هستند و طرف کسی نیستم. کریمی فوقالعاده رفیق خوبی است. با دایی هم 20 سال است از تیم ملی تا الان رفاقت دارم. با او بحثم شده، اما همدیگر را دوست داریم. دعوایی دایی و کریمی مانند درگیریهای خانهای دو طایفه است که به نوه و نتیجه هم میرسد! آنها دو پادشاه در فوتبال ما هستند و حاضر نیستند کوتاه بیایند.
وی ادامه داد: زمانی که علی دایی سرمربی تیم ملی بود، برای دعوت کریمی پادرمیانی کردم. کریمی روی فرم بود و تیم ملی به او نیاز داشت، اما دایی او را دعوت نمیکرد. با بهزاد غلامپور دستیار او تماس گرفتم و گفتم با دایی صحبت کند تا کریمی را به تیم ملی دعوت کند. من هم با کریمی صحبت کردم تا در مصاحبهای بگوید که دوست دارد برای تیم ملی بازی کند. غلامپور اوکی را داد و با کریمی صحبت کردم. علی (کریمی) در ابتدا قبول نمیکرد و از من پرسید اگر مصاحبه کند، مطمئن است دایی او را دعوت خواهد کرد؟ من به او گفتم به خاطر تیم ملی مملکتمان بیا کمک کن. کریمی به خاطر من قبول کرد و در مصاحبهای گفت که دوست دارد به تیم ملی کمک کند، اما دایی او را دعوت نکرد.
بازیکن پیشین تیم ملی کشورمان در پایان گفت: در شرایطی که تصور میکردم، دایی بار دیگر کریمی را به تیم ملی دعوت خواهد کرد، اما این کار را نکرد. کریمی بعدها از من ناراحت شد و عین این جمله را گفت: «دیدی رفیقت دعوت نکرد؟ دیدی رفیقت زیر حرفش زد؟» من هم گفتم علی جان شرمندهات شدم.