دو سال قبل این مساله مطرح شد که توافق هستهای ایران در حوزه سیاست خارجی، معادل برنامه بهداشت و درمان اوباما موسوم به «اوباماکر» در حوزه داخلی است و اکنون این شباهت بیشتر از هر زمان دیگری مشخص است. هر دو با واکنشهای سیاسی مشابهی روبهرو هستند و هر دو آنقدر پیچیده هستند که نمیتوان آنها را ملغی کرد. این مساله به این معنی است که در آینده نزدیک این دو دستاورد اوباما پابرجا خواهند بود.
با این وجود، تمرکز نکردن دولت جدید بر اجرای برجام و اوباماکر یا گامهای آهسته دولت ترامپ برای تضعیف این دو دستاورد، به فروپاشی آنها در بلندمدت منجر خواهد شد. برجام و اوباماکر هر دو بهشدت پیچیده و توافقنامههای ناقصی هستند، زیرا باید نیازها و منافع ذینفعان فراوانی را تامین کنند و همچنین باید مسائل و موضوعات بسیار پیچیدهای را حل کنند.
پیچیدگی توافق هستهای ایران از این جهت است که فقط توافقنامهای بین ایالاتمتحده و ایران نیست، بلکه دیگر قدرتهای بزرگ جهان یعنی چین، فرانسه، آلمان، بریتانیا و روسیه را نیز شامل میشود. اگر ایالاتمتحده از این توافق عقبنشینی کند، برای اعمال مجدد تحریمها به حمایت این قدرتها نیاز دارد و بعید است که چنین حمایتی را کسب کند. نتیجه این مساله «مارپیچ مرگ» توافق هستهای با جهان جدیدی خواهد بود که در آن رژیم تحریمهای اعمال شده علیه ایران بهطور چشمگیری ضعیف است.
علاوه براین، دولت ترامپ یک دستور کار بینالمللی گسترده دارد که اجرای آن بدون همکاری این قدرتها دشوار خواهد بود. ترک یکجانبه چنین توافقنامه سطح بالایی، به اعتبار آمریکا در دیگر عرصهها لطمه میزند و موجب میشود مذاکره با این قدرتها درمورد دیگر موضوعات مهم، دشوار شود. کنگره، دیگر ذینفع اصلی است و دارای این قدرت است که با تصویب تحریمهای جدیدی که برجام را نقض میکنند، توافق هستهای را از میان ببرد.
اما بعید است برای انجام این کار به اجماع برسد. در زمان اوباما، کنگره در جلب حمایت برای وضع تحریمهای بیرحمانه علیه ایران مشکلی نداشت، زیرا میدانست که این تحریمها به قانون تبدیل نمیشوند. دولت اوباما همیشه درباره بدترین شرایط مذاکره میکرد، اما در نهایت به موضعی معتدل میرسید بهگونهای که اهرمی در برابر ایران داشته باشد اما برجام یا مذاکرات را تهدید نکند.
در دوران ریاستجمهوری ترامپ، کنگره موشکافانهتر عمل میکند. قوانین تحریمهای ایران که پیش از اجلاس آیپک در دو مجلس نمایندگان و سنا مطرح شد، کاملا معتدل بود. هر دو بازوی قانونگذاری میتوانستند شرایط را بدتر و اعتماد بین ایران و آمریکا را تضعیف کنند. تصویب هرگونه تحریمی بدون آگاهی از استراتژیهای گستردهتر دولت ترامپ، اشتباه است. در سال 2015، 42 نماینده دموکرات سنا با حمایت از این توافق ریسک بزرگی کردند. اکنون آنها قادرند از تصویب هر قانونی که فکر میکنند به برجام آسیب خواهد رساند، جلوگیری کنند و از موضع خود عقبنشینی نمیکنند.
علاوه بر این، دموکراتهایی که مخالف این توافق بودند و برخی از جمهوریخواهان این مساله را تایید میکنند که با توجه به پیچیدگی لغو این توافقنامه، وضع قوانینی که نقض آشکار برجام محسوب میشود، ایده درستی نیست. پل رایان، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا، در سخنرانی خود در اجلاس آیپک تاکید کرد باب کروکر، رئیس کمیته روابط خارجی سنا، همچنان مخالف توافق هستهای است اما درنهایت خواستار اجرای درست آن شده است و نه لغو آن.
برجام و اوباما کر همچنین به این دلیل شبیه هستند که هسته مرکزی جنگ ایدئولوژیک بین اوباما و جمهوریخواهان کنگره بودند، اما برای ترامپ از اولویت بالایی برخوردار نیستند. اوباماکر مسالهای درباره تفاوت جهانبینیها بود.
به این معنی که جمهوریخواهان به دخالت کمتر دولت در بهداشت و درمان معتقدند و دموکراتها خواهان نقش بیشتر دولت در این حوزه هستند. توافق هستهای هم یک بحث ایدئولوژیک درباره نقش آمریکا در جهان و بهویژه دیدگاه اوباما بود مبنی بر اینکه ایالاتمتحده باید با دشمنان خود تعامل دیپلماتیک داشته باشد، اما جمهوریخواهان کنگره به شدت با این دیدگاه مخالف بودند.
برخلاف جمهوریخواهان کنگره، ترامپ هرگز اوباماکر را پیام اصلی سیاست داخلی خود قرار نداده، بلکه بر ناسیونالیسم اقتصادی، تجارت و مهاجرت تمرکز کرده است. این اولویتبندی در هنگام تلاش برای لغو اوباماکر و زمانی که کاخ سفید به پل رایان، رئیس مجلس نمایندگان، اجازه داد این فرآیند را پیش ببرد نیز تداوم داشت. در حقیقت ترامپ بر ابزارهای خود تکیه میکند نه کنگره و هرگز ملغی کردن اوباماکر را در اولویت خود قرار نمیدهد.
به همین ترتیب، زمانی که ترامپ در مبارزات انتخاباتی خود علیه توافق هستهای ایران سخن میگفت، به ندرت خواستار باطل کردن آن شد، بلکه اصلیترین پیام سیاست خارجی خود را تروریسم، وادار کردن متحدان آمریکا به پرداخت هزینههای بیشتر برای دفاع از خودشان و روابط بهتر با روسیه قرار داد. از زمانی که ترامپ بر مسند ریاستجمهوری نشسته است، گرچه ایران را«تحت نظر» قرار داده، اما دولت او اظهار کرده است که توافق هستهای را اجرا خواهد کرد.
در حقیقت، حتی زمانی که مایک پنس، معاون رئیسجمهوری آمریکا، در سخنرانی خود در اجلاس آیپک به تندی علیه ایران سخن گفت، مراقب بود از سخنان او این گونه برداشت نشود که دولت از توافق هستهای عقبنشینی کرده است. با این وجود، توافق هستهای ایران همچون اوباماکر کاملا ایمن نیست و ممکن است بدون سروصدا تضعیف شود. دولت ترامپ میتواند از طریق اقداماتی اوباماکر را تضعیف کند. این اقدامات عبارتند از: دلسرد کردن متقاضیان برای نامنویسی، کاهش یارانهها و حمایت اندک از برنامه بیمههای سلامت. این اقدامات در طول زمان موجب فروپاشی اوباما کر خواهد شد.
توافق هستهای ایران هم وضعیت مشابهی دارد. دولت ترامپ میتواند سرمایهگذاری اقتصادی در ایران را مختل کند. در دولت اوباما، وزارت خزانهداری و وزارت امور خارجه تلاش کردند شرایط این توافقنامه را برای مدیران کسبوکارهای بینالمللی شرح دهند تا آنها بتوانند از ریسکهای عمده مربوط به سرمایهگذاری در ایران اجتناب کنند. این ریسکها از تحریمهای باقیمانده آمریکا ناشی میشود. دولت ترامپ قصد ندارد چنین اقدامی را دنبال کند، اما پرسش واقعی این است که آیا وزارت خزانهداری تحریمهای لغو شده تحت توافق هستهای را بهگونهای تفسیر خواهد کرد که سرمایهگذاری در ایران را مختل کند یا خیر.
در حقیقت، ایران بهدلیل آهنگ کند لغو تحریمها تحت دولت اوباما ناامید شده است. اما پس از انتخاب ترامپ به ریاستجمهوری، شرکتها تردید بیشتری برای سرمایهگذاری در ایران پیدا کردند و اگر این مساله ادامه یابد یا تشدید شود، ناامیدی ایرانیها را درپی خواهد داشت و در نهایت منجر به عقبنشینی ایران از توافق هستهای خواهد شد. دولت ترامپ همچنین میتواند از طریق مذاکره درباره نقصهای بیاهمیتی که اجتنابناپذیر هستند، این توافق را از میان ببرد. براساس برجام، کمیسیون مشترکی شامل همه طرفهای توافقنامه تشکیل شده است که بهطور منظم تشکیل جلسه میدهد تا اطمینان حاصل شود این توافقنامه اجرا میشود.
در زمان اوباما ادعاهایی مطرح شده مبنی بر اینکه ایران به لحاظ فنی توافقنامه را نقض کرده است. دولت اوباما از این کمیسیون مشترک استفاده کرد و از ایران خواست به توافقنامه پایبند باشد. اما اگر همین ادعاها در ریاستجمهوری ترامپ مطرح شوند، ممکن است دولت ترامپ این مساله را علنی کند و بهگونهای با ایران مواجهه کند که موجب افزایش تنشها شود و توافق هستهای را تضعیف کند.
همچنین این احتمال وجود دارد که دولت ترامپ بهدلیل رفتارهای منطقهای ایران سیاستهای سختگیرانهتری را در قبال تهران در پیش گیرد و همچنین سطح تعاملات دیپلماتیک را کاهش دهد. افزایش تنش در مسائلی که به توافق هستهای مربوط نیست، در نهایت شرایطی را بهوجود خواهد آورد که منجر به فروپاشی این توافق خواهد شد.
دولت ترامپ بهدنبال این است که ایران از حمایت از بشار اسد، رئیسجمهوری سوریه، حزبالله لبنان، نظامیان شیعه در عراق و حوثیها در یمن دست بردارد و برای دستیابی به این هدف نسبت به اوباما رویکردی تهاجمیتر در پیش خواهد گرفت. این مساله به خودی خود توافق هستهای را تهدید نخواهد کرد، اما اگر به رویدادهای تنشزایی منجر شود که ایالاتمتحده و ایران را وارد درگیری مستقیم نظامی کند، نتیجه آن فروپاشی توافق هستهای خواهد بود.
با توجه به این مساله که فضای کلی در حال بدتر شدن است، خطر چنین خطای محاسباتی افزایش مییابد. در شرایطی که کنگره و دولت ترامپ مراقب بودهاند که صریحا توافق هستهای را نابود نکنند، لایحههایی که به تازگی مطرح شدهاند و لفاظیهای تنشزا در مورد ایران در اجلاس آیپک، موجب بیاعتمادی بیشتر میشود. این در شرایطی است که به نظر نمیرسد دولت جدید کانال دیپلماسی با ایران را باز نگه دارد و این مساله یک اشتباه بزرگ است. دولت ترامپ باید کانال گفتوگو بین رکس تیلرسون، وزیر خارجه آمریکا و همتای ایرانیاش، محمدجواد ظریف را باز بگذارد.
در نهایت، تضمینی برای موفقیت توافق هستهای ایران و برنامه اوباماکر وجود ندارد. این دو دستاورد اوباما در سالهای آتی با فشارهای چشمگیری از طرف دولتی که به آنها اعتقادی ندارد، روبهرو خواهند شد. درمورد برجام، تصمیمها و سیاست داخلی ایران نیز یک مساله تاثیرگذار بهشمار میرود. اما حامیان توافق هستهای ایران باید از تجربیات اولیه برای متوقف کردن برنامه اوباما کر درس بگیرند. مخالفت با یک توافق پیچیده و جایگزینی آن با یک توافق بهتر کار آسانتری است.