به عنوان اولین سوال، جایگاه بخش کشاورزی را در اقتصاد کشورمان چگونه ارزیابی میکنید؟
کشاورزی محور توسعه، اشتغال و امنیت غذایی در مناطق مختلف دهکده جهانی است و از آنجا که به عنوان اولین شغل بشر میتوان از آن یاد کرد، جای تردید نیست که امروز توجه و سرمایهگذاری منطقی در این بخش میتواند مشکلات بیکاری را کمتر کند و اقتصاد را به سمت رونق سوق دهد. این درحالی است که بخش کشاورزی، سهم عمدهای از اشتغال ایران و همچنین صادرات غیرنفتی کشور را به خود اختصاص داده است و میتوانیم حساب ویژه برای آن داشته باشیم.
آیا میتوانید آماری از این جایگاه ارائه کنید تا تصویری دقیقتر از جایگاه بخش کشاورزی در اقتصاد ایران داشته باشیم؟
بله؛ براساس آمارهای موجود 90 درصد مواد خام صنایع غذایی در این بخش تولید میشود و تقریبا 2/4 درصد تولید ناخالص ملی به کشاورزی داخل کشورمان مرتبط است. از سوی دیگر، 20 درصد کل صادرات غیر نفتی و 25 درصد سهم اشتغال ایران در بخش کشاورزی خلاصه شده و دقت در این ارقام میتواند بر جایگاه حساس آن تاکید داشته باشد. درباره سهم رشد اقتصادی نیز باید توجه داشته باشیم که کل تولید محصولات کشاورزی ایران نزدیک به 117 میلیون تن است و طبق آمار کشاورزی حدود 6 درصد در سال گذشته رشد داشته که این رشد توانسته سهم عمدهای از رشد اقتصادی 4/7 درصدی کشورمان را به خود اختصاص دهد.
همان طور که میدانید، بحث اشتغال یکی از نکتههای مورد توجه رهبر معظم انقلاب بوده است. شما هزینه ایجاد شغل در بخش کشاورزی را نسبت به دیگر بخشها چگونه ارزیابی میکنید؟
به طور کلی، اگر به هزینه ایجاد شغل در بخش کشاورزی نسبت به دیگر بخشهای اقتصادی کشورمان و همچنین تعداد مشاغل ایجاد شده دقت داشته باشیم، درخواهیم یافت بهترین گزینه برای سرمایهگذاری که دارای پتانسیل است و همواره میتواند کمک خوبی به اقتصاد کشورمان باشد، همین بخش کشاورزی است درحالی که میبینیم سیاستگذاران بدون توجه به امتیازهای بخش کشاورزی، اغلب منابع موجود کشور را به صنایع دیگر مثل خودروسازی یا نفت اختصاص دادهاند.
منظور شما این است که به بخش کشاورزی بیتوجهی شده است؟
بله؛ متاسفانه با وجود جایگاه غیرقابل انکار بخش کشاورزی در اشتغال و توسعه اقتصادی ایران، این بخش همواره مورد کم لطفی مسئولان و بیتوجهی قرار گرفته و کشاورزان نادیده گرفته شدهاند. این مشکل تا زمانی ادامه خواهد داشت که به منابع نفتی توجه داشته باشیم و اتکا به درآمدهای نفتی برای اداره کشور دیده شود.
اگر بخواهیم این بیتوجهی را جبران کنیم، اولین پیش نیاز چیست؟
اولین برنامه نیازهای کشاورزی ایران را باید توجه به فقر قابل ملاحظه سرمایهگذاری در این بخش دانست، به صورتی که فقر سرمایهگذاری در بخش کشاورزی تقریبا ریشه تاریخی دارد و باید بدون ادامه رویه گذشته زمینه تغییر روند در این بخش را فراهم کنیم تا با افزایش جذب سرمایههای داخلی و خارجی به صورت منطقی و دارای برنامه، کمکم شاهد شکل گرفتن زیرساختهای قابل قبول بخش کشاورزی در سطح بینالمللی باشیم.
یعنی دستاورد مناسبی در کشاورزی نبوده است؟
خیر، منظور این نیست که دستاوردی نداشتهایم. البته دستاوردهایی قابل توجه در بخش کشاورزی به خود اختصاص دادهایم، اما اگر بخواهیم در ابعاد بینالمللی و مارکت جهانی در بخش کشاورزی وارد شویم و فعالیت کنیم، میبینیم که زیرساختهای متناسب با خواستهها و نیازهای بازار امروز را در اختیار نداریم که شاهد مثال آن، سوخت شدن فرصت تاریخی کشاورزی ایران برای دستیابی به بازار روسیه است.
به نظر شما، تناسبی میان نیروی انسانی تحصیلکرده و نیاز بخش کشاورزی ایران وجود دارد؟
به نکته خوبی اشاره کردید. تربیت نیروی انسانی مناسب با نیازهای کشاورزی ایران، دیگر نقطه ضعف فعلی بخش کشاورزی است و با این که آمارهای بالایی از فارغالتحصیلان رشته کشاورزی ارائه میشود، اما لازم است دقیق به توانمندیها و تجارب این افراد توجه کنیم، هرچند نباید فراموش کنیم که اغلب این فارغالتحصیلان تمایلی به آستین بالا زدن و حضور در مزارع ندارند درحالی که در کشورهای توسعه یافته روند کاملا متفاوت است و فارغالتحصیلان بخش کشاورزی پابه پای کشاورزان در مزارع مختلف فعالیت میکنند. به عنوان مثال، بد نیست به تجارب کشور ژاپن در این بخش خوب دقت کنیم تا ببینیم تربیت نیروی انسانی متناسب با خواستههای کشور چگونه صورت میگیرد و لازم است در کدام بخشها سرمایهگذاری داشته باشیم.
نظر شما درباره ضایعات بخش کشاورزی چیست؟
پاشنه آشیل بخش کشاورزی ایران را میتوان بازده غیرقابل قبول آن عنوان کرد. در ایران بالاخره تولید با فراز و فرودهای زیادی صورت میگیرد اما در مراحل پس از تولید، شاهد بروز مشکلات عمده و در نهایت، صعود حجم ضایعات محصولات کشاورزی هستیم که این نکته نمیتواند باعث پیشرفت بخش کشاورزی ایران باشد.
فکر میکنید مشکل اصلی کجاست؟
درباره ضایعات بارها و بارها تکرار شده که نبود صنایع تبدیلی و تکمیلی در کنار ماشینآلات فرسوده، اصلیترین عامل زیانبخش کشاورزی است، اما هیچ سیاستگذار یا تصمیمگیر اجرایی در این بخش دیده نشده و با این که دراخبار به مواردی اشاره میشود ولی در عمل میبینیم که هیچ تغییر قابل توجهی نداریم و باید متهم ردیف اول افزایش ضایعات محصولات کشاورزی ایران را در بخش ماشینآلات اعلام کرد. به عنوان مثال فقط در یک نوع ماشین یعنی کمباین، تقریبا 80 درصد کمباینهای موجود بالای 13 سال عمر دارند و تقریبا هیچکدام در شرایط مناسب نگهداری نشدهاند.
آمارهای ارائهشده حکایت از رشد نوسازی ناوگان داشته است. پس چطور هنوز این گونه میگویید؟
مشکل اینجاست که روستاهای ما در طول زمان، متناسب با نیازهای زراعی آن منطقه تجهیز نشدهاند یا افراد و کاربران این تجهیزات هیچ اطلاعات خاصی از نحوه بهبود و نگهداری مناسب آنها نداشتهاند که باعث استفاده غیراقتصادی از این تجهیزات شده است. به عنوان مثال تعداد انگشت شماری از رانندگان کمباین در ایران آشنایی کامل با ظرفیتها و نیازهای تعمیراتی و نگهداری وسیله مورد نظرشان دارند، به صورتی که با آموزش و بهبود بهرهبرداری از تجهیزات یاد شده حتی با شرایط فعلی میتوان ضایعات آنها را کم کرد.
شما به عنوان مسئول در نظام صنفی کشاورزی چه برنامهای داشته اید؟
به عنوان اولین اقدام در کنار دیگر رایزنیهایی که درحال انجام است، به صورت اختصاصی امسال نظام صنفی اقدام به برگزاری کلاسهای آموزشی درباره نحوه استفاده از ماشینآلات و نگهداری ماشین آلات کرده که تاثیر بسزایی در بهبود استفاده از تجهیزات یادشده داشته است.
برآورد شما از میزان ضایعات بخش کشاورزی ایران چقدر است؟
با توجه به برآوردها و محاسبات مسئولان و نهادهای مربوطه در ایران، تقریبا 10 درصد محصولات کشاورزی از مراحل تولید تا انتقال به بازار به ضایعات تبدیل میشود. اگر این حجم ضایعات را با درنظر گرفتن تنها حجم تولید یک محصول استراتژیک مثل گندم یعنی 14 میلیون تن مقایسه کنیم، میبینیم سالانه نزدیک به 4/1 میلیون تن گندم از بین میرود که با درنظر گرفتن قیمت خرید تضمینی این کالا تقریبا 2000 میلیارد تومان زیان به اقتصاد کشور تحمیل شده است. اگر با استفاده از سیاستگذاریهای مناسب تنها همین میزان ضایعات را به حداقل خود برسانیم و صرفهجویی کنیم، قطعا میتوان مبلغ مورد نظر را در تجهیز ناوگان مورد نیاز هزینه کرد.
برسیم به بحث کمبود آب در کشورمان. آیا به دلیل کمبود آب نباید به امتیازهای اقتصادی بخش کشاورزی توجه کنیم؟
درباره کمبود آب، نباید بگوییم چون منابع آبی کم در اختیار داریم یا تغییرات اقلیمی باعث کاهش منابع آبی شده، باید کشاورزی را نادیده بگیریم بلکه میتوانیم با استفاده از تکنولوژی و فناوریهای نوین حتی در این شرایط تولید اقتصادی و منطقی داشته باشیم و اصلیترین آن را در مدیریت آب و استفاده بهینه از منابع آبی در اختیارمان بدانیم. اکنون با استفاده از اصلاح نژاد بذرهای مختلف یا حتی تغییر فصل کشت از بهار به پاییز - که با بارش بیشتر میتوان چنین امکانی را برای کشور ایجاد کرد - تجربههای مثبتی در کشورهای پیشرفته با استفاده از این شیوهها ثبت شده است.
کشت گلخانهای میتواند مشکلات را برطرف کند؟
کشت گلخانهای، یکی از راهکارهای بسیار مفید در مدیریت منابع آبی و افزایش تولید است، اما همان طور که میدانید، همه محصولات در گلخانه به عمل نمیآیند و لازم است در تمام ابعاد یعنی تغییر الگوی کشت، کشت گلخانهای و اصلاح نژاد بذور ، سرمایهگذاری و تحقیق صورت پذیرد.
جایگاه اصلی بخش خصوصی در این روند چیست؟
مشکل اصلی که تا امروز شاهد آن بودهایم، بیتوجهی به توانمندی بخش خصوصی است. 98 درصد بخش کشاورزی تحت مدیریت بخش خصوصی اداره میشود اما کمترین سهم از تصمیمگیری مربوط به کشاورزی را با مشورت این بخش میبینیم.
مگر خصوصیسازی در بخش کشاورزی صورت نگرفته است ؟ مسئولان که دائم خبر از خصوصی شدن امور بخصوص در این بخش میدهند؟
خیر؛ خصوصیسازی در بخش کشاورزی فقط روی کاغذ صورت گرفته و من فکر میکنم در این بخش، اصل 44 تنها یک شعار بوده و نکته جالب این جاست که اگرچه مدیران ارشد، دائم از اهمیت خصوصیسازی میگویند، در ردههای میانی و لایههای اجرایی میبینیم که عملا چنین اتفاقی روی نداده و همچنان دولت، سکاندار تمام سیاستگذاریها و تصمیمگیریهاست و بعضا نتایج غیرقابل قبول در بخش کشاورزی مشاهده شده و زیان اصلی را کشاورزان میپردازند. درحالی که بخش خصوصی میتواند مدیریت بهتری داشته باشد و مسئولان دولتی فقط باید ریلگذاری انجام دهند تا بخش کشاورزی به سمت صحیح با سرعت حرکت کند.
پس فعالان بخش خصوصی و نهادهای خصوصی مثل همین نظام صنفی چه کاربردی دارند؟
البته بخش خصوصی و نهادهایی تشکیل شده اما وقتی این نهادها به مجامع دولتی به عنوان اتحادیه یا صنف مراجعه میکنند، مدیران و تصمیمگیران دولتی متصور هستند که قرار است، عرصه بر آنها تنگ شود. به همین دلیل کارشکنیهای مختلف دیده میشود یا اینکه اصلا مانع حضور در مواردی میشوند.
به این ترتیب شما درباره موازیکاری در بخش کشاورزی تاکید میکنید. آیا درست متوجه شدهام؟
نکته بسیار جالبی مطرح شد. درباره موازیکاری در بخش کشاورزی نمیتوان گفت که دولت و بخش خصوصی موازیکاری میکنند بلکه همکاران صنفی و بخش خصوصی هم درگیر چنین معضلی هستند. به عنوان مثال نظام مهندسی و نظام صنفی یا دیگر نهادهای خصوصی همسو و در جهت دستیابی به موقعیت بهتر عمل نمیکنند بلکه موازیکاری صورت میگیرد. در بخش دولتی این نکته بیشتر دیده میشود. به عنوان مثال، شرکت خدمات حمایتی و دیگر نهادها دقیقا فعالیتی را که بخش خصوصی میتواند آن را مدیریت کند، به عهده گرفتهاند و این موضوع باعث شده کشاورزان اصلا نتوانند تصمیمگیری کنند که برای یک مشکل به کجا مراجعه کنند.
با توجه به تمام این موارد، اگر بخواهیم جمعبندی از جایگاه بخش کشاورزی ایران داشته باشیم، به نظر شما آیا واقعا از سطح کشاورزی مورد نیاز جامعه بینالمللی فاصله داریم؟
بله، واقعا از سطح بینالمللی فاصله قابلتوجهی داریم و باید دقت عمل داشته باشیم تا بتوانیم این فاصله را به حداقل برسانیم. البته نه در تمام بخشهای مربوط به کشاورزی بلکه نقطه ضعف در بخش صنایع تکمیلی و تبدیلی است که باید توجه ویژه به آن داشته باشیم. در بازدید اخیر از کشور ترکیه متوجه شدم در کشاورزی حتی از این کشور که در برخی موارد فکر میکردیم از ایران عقبتر است، به شکل معناداری عقب افتادهایم.
برسیم به حمایت بانکی. آیا وامهای اعطا شده به کشاورزان میتواند مشکلات ماشینآلات کشاورزان را برطرف کند؟
با توجه به نرخ سود بالای بانکی در این بخش، کشاورزان نمیتوانند به آن برای تجهیز و نوسازی ناوگان مورد نیازشان و بهبود کیفیت تولید تکیه کنند درحالی که کشورهای پیشرفته بعضا تجهیزات و ماشینآلات کشاورزی را با سوبسیدهای مختلف و بسیار ارزان قیمت در اختیار تولیدکنندگان قرار میدهند چون در صورت افزایش تولید در بخش کشاورزی، نهایتا اقتصاد و دولت از منافع آن بهره خواهند برد. به عنوان مثال، سود بانکی 15 درصد با قیمت بسیار بالای تجهیزات در ایران هیچ تناسبی ندارد درحالی که همین ماشین تنها چند صد کیلومتر آن طرف تر از مرزهای ایران با قیمتی بسیار پایینتر در اختیار متقاضیان قرار میگیرد