پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳ - 2024 December 12 - ۹ جمادی الثانی ۱۴۴۶
۳۰ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۴:۳۴
ساختار صنعت نفت ایران و سیاست های کلی نظام؛

نفت، صنعتی استراتژیک و سرنوشت ساز

صنعت نفت در جهان به عنوان یک صنعت استراتژیک شناخته می شود که در کشور ما نیز از جنبه هاي مختلف مانند درآمدزائی، اشتغال زائی، دانش بنیان بودن، موتور محرکه سایر بخش ها، قابلیت صدور خدمات فنی و مهندسی و غیره داراي جایگاه ویژه و سرنوشت سازي است.
کد خبر: ۱۴۷۰۸۲
به گزارش خبرنگار ایران اکونومیست؛ عوامل اصلی تأثیرگذار بر صنعت نفت که ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند را می توان در پنج گروه عوامل فنی، اقتصادی، سیاسی و بین المللی، حقوقی و قانونی و عوامل سازمانی و تشکیلاتی طبقه بندی کرد.
امروزه در زمینه شرایط نامطلوب صنعت نفت در کشور اجماع نظر وجود داشته و پیشرفت کند یا تعطیلی پروژه هاي استراتژیک در میادین مشترك، هزینه هاي تمام شده بسیار بالا، فرایندهاي تصمیم سازي طولانی و غیرشفاف، اختلافات بین کارفرما، پیمانکاران اصلی و پیمانکاران فرعی و سازندگان، دفع نخبگان، چالشهاي نیروي انسانی و غیره حکایت از وخامت حال این صنعت دارد که هزینه هاي هنگفت و بعضاً غیرقابل جبران به اقتصاد ملی تحمیل کرده است. 
غالباً این شرایط نامطلوب را معلول عوامل مالی و فنی و تحریم ها می دانند، در صورتی که با کارآمدي شرکت هاي متولی صنعت نفت می توان بخش اعظم این محدودیت ها و مشکلات را مدیریت کرد.
بر اساس گزارش کمیسیون انرژی اتاق ایران، سازمان و تشکیلات شرکت ها اگر چه تاثیر زیادي بر سایر عوامل فنی و اقتصادي و حقوقی دارد، اما در آسیب شناسی صنعت نفت کمتر مورد توجه جدي با هدف ارائه راهکارهاي عملی اصلاح آن بوده است.
امروزه اکثر شرکت هاي بین المللی نفتی حتی با بیش از یک قرن قدمت و دارا بودن ساختار سازمانی کارآمد و جهانی، به صورت جدي در حال تحول ساختار اجرائی و تدوین استراتژي نوین اقتصادي به منظور مقابله با چالش هاي مختلف اقتصادي و سیاسی و افزایش قدرت رقابتی هستند.
در صورتی که با وجود چند دهه تاکید در سیاست هاي کلی نظام و برنامه هاي توسعه مبنی بر تحول و کارآمدي، ساختار کنونی شرکت هاي نفتی در ایران خصوصاً طی دهه گذشته در مسیر صحیحی هدایت نمی گردد.
فاصله افق انتظارات شرکت هاي نفتی بین المللی و حتی ملی برخی از کشورها، با شرایط موجود در کشور ما جاي تامل زیاد دارد.
طی 15 سال گذشته مرکزیت اکثر شرکت هاي نفتی به دلایل مختلف از جمله افزایش حجم عملیات، لزوم مدیریت ریسک و غیره به میزان زیادي متورم شده است.
سقوط قیمت نفت، بسیاري از هزینه هاي بالاسري شرکت ها را غیر قابل توجیه کرده و مضافاً اینکه فرایند کند تصمیم گیري در این گونه شرکت ها براي حفظ موقعیت رقابتی شرکتها به یک تهدید تبدیل شده است. از جنبه عملیاتی، تصمیم گیري در مراحل پایانی عملیات یک پروژه، در منطقه بهتر از دفتر مرکزي خواهد بود.
بر اساس گزارش موسسه مکنزي، کماکان مدیریت ریسک هاي فنی، مالی و عملیاتی شاخص هاي مهم براي تمرکز در تصمیم گیری هاي شرکت محسوب می شوند.
از این رو  دو مدل رویکرد شامل براي پروژه ها با ریسک کمتر، تمرکز زدائی و اعطاي اختیارات تصمیم گیري بیشتر به مدیریت پروژه و براي پروژه هاي پیچیده مانند پروژه آبهاي عمیق و ال ان جی، مدیریت متمرکز
مطرح می شود.
 از زمان ملی شدن صنعت نفت بیش از 65 سال می گذرد، لیکن به دلایل مختلف خارجی و داخلی تاکنون به انتظارات مورد نظر از این صنعت دست نیافته ایم.  
باید توجه داشت که از "ملی کردن صنعت نفت" تا استقرار "صنعت ملی نفت" مسیر طولانی و پر هزینه هاي پیش رو قرار داشته که باید براي طی این مسیر ضمن آسیب شناسی، کل ظرفیت هاي کشور را بسیج کرد.
سوددهی سرشار و موفقیت هاي علمی و اقتصادي بسیاري از شرکت هاي نفتی در جهان، مدیون سازمان و مدیریت پویا و کارآمد آنها و متقابلاً پسرفت و معضلات فنی، اقتصادي و قانونی بسیاري از شرکت ها نیز معلول ساختار بیمار این دسته از شرکتها می باشد. 
شرکت ملی نفت ایران، اصلی ترین رکن براي تحقق اهداف مقرر براي صنعت نفت محسوب شده، لذا لازم است ضمن اصلاح قوانین مرتبط با این صنعت، به اصلاح ساختار آن توجه ویژه گردد.
نگرش اصلاح ساختار صنعت نفت ایران می بایست در راستاي سیاست هاي کلی نظام، خصوصاً با تأکید بر اصول رقابت، کوچک سازي، کاهش تصدي گري دولت استوار گردد.
با اصلاح ساختار و بینش ها، صنعت نفت می تواند نقش مهمی در بهبود فضاي کسب و کار براي کارآفرینان واقعی اقتصادي و جذب سرمایه گذاران خصوصی داشته باشد.
براي این اصلاح ساختار و حفظ قدرت رقابتی شرکت ملی نفت در بازار انرژي جهان، می توان از تجارب شرکت هاي نفتی مشابه خارجی اعم از شرکت هایی با بیش از یک قرن تجربه تا شرکت هاي جوان همچون استات اویل و پتروناس 14 ، درس هاي زیادي آموخت.
آغاز این اصلاحات ساختاري می تواند در تدوین ساختار اجرائی جدید شرکت ملی نفت ایران و خصوصاً شرکت هاي تابع آن منعکس شده و این شرکت را به یک شرکت "چابک"، "تجارت محور بین المللی" با منطق صیانت از منافع ملی تبدیل کند.
با اصلاح سیستم ها و روش ها با هزینه کم و در مدتی کوتاه این امر قابل تحقق می باشد، در حال حاضر نه تنها شرکت هاي دولتی، بلکه شرکت هاي تحت پوشش و حتی شرکت هاي خصوصی فعال در صنعت نفت ایران غالباً از ساختار فاصله داشته، نتیجتاً بازده «پروژه محوري» و در عین حال «نوین مدیریت» اجرایی بسیار ضعیف و ناکارآمدي برخوردار بوده و بعضاً با اصول فعالیت هاي آنها نسبت به شرکت هاي رقیب خارجی بسیار پایین تر است. 
به دلیل فقدان ستون فقرات مستحکم اغلب شرکت هاي ایرنی تحت تأثیر(کوچکترین شوك بازار) و بعضاً حتی بدون ورود شوك  بسیار شکننده ظاهر می شوند.  
در نتیجه منافع ملی عظیم نهفته در این صنعت به دلیل کارکرد ضعیف این نوع از شرکت ها در مقام کارفرما یا پیمانکار بسیار لطمه دیده است.
برخی از شاخص هاي اصلی براي کارآمدسازي صنعت ملی نفت کشور را می توان شامل سرعت عمل در تصمیم سازي دانست.
 با توجه به ماهیت پروژه محوري صنعت نفت، در بسیاري از موارد تأمین یک کالا یا خدمت یا فروش فرآورده نفتی، مستلزم تصمیم تجاري فوري است. در برخی موارد حتی ضرورت ایجاب می کند که محصول یا خدمتی گران تر خریداري شود یا ارزان تر فروخته شود.
مقررات می بایست امکان این گونه تصمیم گیري هاي مدیریتی را فراهم سازد. باید توجه کرد که فرایندهاي کاري همواره در جهت تسهیل امور ساده تدوین گردند.
کوچک سازی از دیگر موارد است  با توجه به صراحت سیاست هاي کلی نظام مبنی بر کاهش تصدي گري دولت، با توجه به ناکارآمدي نظام حاکم بر شرکت هاي دولتی و به منظور خروج اقتصاد از رکود، ضرورت دارد براي علاج اقتصاد کشور، با تعیین سریع فهرست مشابه اي از شرکت هاي با ماهیت استراتژیک براي کشور، «مقتدرانه» نسبت به واگذاري شرکت هاي دولتی اقدام کرد.
اصول و قواعد بازرگانی از دیگر محورهاست، بر این اساس تجربه موفق برخی از کشورها از جمله شرکت ملی نفت چین نمایانگر این موضوع است که توجه و محوریت فعالیت هاي این گروه از شرکت ها تنها به مباحث فنی و تولیدي و غیره محدود نشده است، بلکه مباحث بازرگانی نیز جایگاه مهمی در حیطه  فعالیت هاي شرکتهاي بزرگ و حتی متوسط نفتی دارد.
آخرین اخبار