او عمل جراحی زیبایی خانمها را وحشتناک و ترسناک توصیف میکند و میگوید، این چهرهها بیشتر به درد بازی در نقش منفی میخورد.
به شبکههای اجتماعی هم معتاد نیست و ناراحت است چرا بیاجازه مدام در گروههای تلگرامی وی را اضافه میکنند و او هر شب ناچار است این گروهها را پاک کند. اینها بخشهایی از گفتوگوی ما با این بازیگر تلویزیون، سینما و تئاتر است که در ادامه میخوانید.
شما اوقات فراغت خود را چطور سپری میکنید؟
البته من اوقات فراغت کم دارم، در نتیجه باید بگویم دوست دارم این اوقات را طوری سپری کنم که سفر بروم و جاهایی که ندیدهام را تجربه کنم. زمانهایی هم که برای من اوقات فراغت محسوب میشود روزهایی است که سر کار نمیروم و فیلمها و سریالهای محبوبم را میبینیم و کتاب میخوانم.
ظاهرا شما خیلی اهل کتاب هستید. چون در یک ویدئو که به معرفی کتاب اختصاص داشت همراه با همسرتان آقای امین زندگانی نقشآفرینی کردید. این علاقه شما به کتاب در کجا ریشه دارد؟
مادر خیلی کتابخوانی داشتم. از همان بچگی به مطالعه علاقه داشتم. البته با ترتیب درست کتاب نخواندم، یعنی این طور نبوده که سیر مطالعاتی درستی داشته باشم؛ مثلا در ده سالگی تولستوی رومن رولان نخوانم. من در آن سن این کتابها را میخواندم. کمی زود بود. یادم هست هشت سالگی کتابی از پدرم هدیه گرفتم که نامههای جواهر نعل نهرو به دخترش بود. پدرم این کتاب را به من هدیه داد به این جهت که نامههای یک چهره مشهور به دخترش بود، اما در همان موقع آن را خواندم. بعدها در دبیرستان توانستم سلیقهام را هم پیدا کنم. با این حال متفاوت میخوانم. مثلا برخی میگویند فقط رمان یا کتابهای تاریخی میخوانند، اما من متفاوت میخوانم. مثلا از شهر کتاب که خرید میکنم، مشورت میگیرم چون با بعضی از کتابها آشنایی ندارم.
مادر و پدرتان در قید حیات هستند؟
مادرم بله، اما پدرم وقتی 11 ساله بودم در زلزله رودبار فوت کردند.
خدا رحتمتشان کند. چقدر با همسرتان وقت میگذرانید؟ با توجه به اینکه همسرتان همکارتان است.
خیلی سعی میکنیم با هم وقت بگذرانیم. اما شرایط کاری ما بیانصافی است. مثلا 16 روز شبکاری داشتم اما امین روزکار بود. طوری بود که همدیگر را نمیدیدیم. اما سعی میکردیم همان زمان کوتاه را هم طوری مدیریت کنیم که باهم صبحانه بخوریم. وقتی هردو سر کار میرویم این مشکلات پیش میآید. من ترجیح میدهم نوبتی سر کار برویم.
ما خوشحالیم که شما در صلح و صفا زندگی میکنید متاسفانه زندگی برخی زوجهای هنری تداوم ندارد. همین موضوع دامن میزند به ذهنیت علاقهمندان که میگویند زوجهای هنری نمیتوانند با هم زندگی کنند. به نظر شما علت این جداییها چه میتواند باشد؟
این یک اتفاق همهگیر است. تحملها کم شده، صبوری پایین آمده، خودخواهیها زیاد شده، شرایط مالی و بسیاری مسائل دیگر هم هست. از طرفی برخی ازدواجها اشتباه شکل گرفته است. خیلیها برای اینکه بیشتر با هم باشند ازدواج کردند و روابط عمیقی با هم ندارند. این در کل جامعه هست اما ما جلوی چشم مردم هستیم و همه زود میفهمند فلان زوج جدا شدند. البته در شغل ما آسیبها هم بیشتر است.
نظرتان درباره این همه عمل جراحی زیبایی بخصوص در مورد بازیگران زن چیست؟
وحشتناک است. ما به چهرههای مختلف نیاز داریم. همه قرار نیست زیبا باشند. درحالی که اسمش زیبایی هم نیست، بیشتر شبیه یک چیز ترسناک است. متاسفانه اپیدمی شده است. این آدمها بیشتر از جراح به روانکاو نیاز دارند تا خودشان را بیشتر دوست داشته باشند و به خودشان بیشتر احترام بگذارند. اگر بنا به این چیزها باشد من خیلی زودتر باید میرفتم فکم را عمل میکردم یا پوستم را میکشیدم. اما ما به هنرمند زشت هم نیاز داریم. احساس میکنم تعداد هنرپیشههایی که نقش منفی باید بازی کنند روز به روز بیشتر میشود، چون دخترهای خوشگل ما کاری با صورتشان میکنند که باید نقش منفی بازی کنند.
چقدر اهل شبکههای اجتماعی هستید؟
پیگیری میکنم، اما اصلا معتاد نیستم. از آن دسته آدمهایی نیستم که گوشی مدام کنار دستم باشد و چک کنم تلگرام و اینستاگرام چه خبر است. از طرفی خیلی ناراحت میشوم فرهنگ این چنینی وجود ندارد و بدون اینکه اجازه بگیرند مدام آدم را در گروههای مختلف اضافه میکنند. تنها کاری که میکنم این است که هر شب این گروهها را پاک کنم.