شنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۳ - 2024 December 14 - ۱۱ جمادی الثانی ۱۴۴۶
۲۰ دی ۱۳۹۱ - ۰۷:۴۷

نیما شاهرخ شاهی و بعضي از كارهایش

ايران اكونوميست :مجموعه «فاصله‌ها» اولین تجربه بازی نیما شاهرخ شاهی در تلویزیون محسوب مي‌شود. اما وی پیش از حضورش در مجموعه‌های تلویزیونی، در فیلم‌های سینمایی زیادی همچون «مكس»، «پارك‌وی»، «دایره زنگی»، «كیش و مات»، «مجنون لیلی» و... بازی کرده است.
کد خبر: ۱۴۲۳۴
nima-shahrokhshahi
تهران امروز: این روزها بازی او را در سه نقش متفاوت در سه‌مجموعه تلویزیونی از سه شبکه متفاوت شاهد هستیم.

مجموعه «فاصله‌ها» اولین تجربه بازی نیما شاهرخ شاهی در تلویزیون محسوب مي‌شود. اما وی پیش از حضورش در مجموعه‌های تلویزیونی، در فیلم‌های سینمایی زیادی همچون «مكس»، «پارك‌وی»، «دایره زنگی»، «كیش و مات»، «مجنون لیلی» و... بازی کرده است.

شاهرخ‌شاهي متولد 17 مرداد 1360 است و در رشته مهندسی عمران به تحصیل پرداخته. بازیگر مجموعه‌های تلویزیونی «فاصله‌ها»، «ملکوت» و «شمس‌العماره» که این روزها فیلم سینمایی «آینه‌های روبرو» را هم بر پرده دارد، در گفت‌و‌گو با ما از بازی در سینما و تلویزیون می‌گوید.

شما را مي‌توان از جمله بازیگرانی دانست که به طور مستمر فعالیت خود را در عرصه های سینما و تلویزیون حفظ کرده اید و هر چند وقت یکبار شاهد حضور و فعالیت شما در این دو مدیوم هستیم. ملاك‌های انتخابتان برای بازی در این دو رسانه چیست و بر چه اساسی دست به انتخاب مي‌زنید؟

به نظر من بازیگری خوب است که بتواند همزمان بازی در سینما و تلویزیون را تجربه کند و رابطه خود را به طور مستمر با این دو عرصه حفظ کند. فکر مي‌كنم قبل از هر چیز باید به این نکته اشاره کنم که به نظر من در حال حاضر ما اصلا سینمایی نداریم و سینمای ما در حال مرگ است. سال گذشته بود که در همین زمان‌ها در مجموعه دختران حوا و سه فیلم سینمایی بازی مي‌كردم. اما امسال جایگاه سینما در شرایط فعلی من چیست؟ از عید تاکنون دو پیشنهاد داشتم که چندان باب میلم نبود و نپذیرفتم و فقط در اولین فیلم سه بعدی ایران به نام آقای الف بازی کردم. البته این وضعیت طبیعی هم هست. در فیلم های سینمایی که سال گذشته بازی کردم، بخشی از هزینه کار را کارگردان بر عهده گرفت و بازیگر نقش مقابل من هم مقداری سرمایه گذاری کرد و به نظر من همین افراد هستند که سینما را زنده نگه داشته‌اند.

اگر دقت کنید تهیه کنندگان قدیمی و با تجربه سینمای ایران کمتر اقدام به تهیه فیلم مي‌كنند. زیرا مي‌بینند که هزینه فیلم بر نمي‌گردد و کار فروش نمي‌كند. در حالی که حداقل هزینه ای که برای یک فیلم سینمایی صرف مي‌شود، 800‌میلیون تومان است. با این شرایط بازیگران هم گاهی ناچار مي‌شوند تا از بعضی ملاك‌های خود چشم پوشی کنند و اگر مي‌بینیم که با وجود این شرایط باز هم سر یک کار حاضر مي‌شوند یا به خاطر آن است که بخواهند سینما را تجربه کنند یا به دلیل رفاقت و دوستی با کارگردان یا تهیه کننده راضی مي‌شوند تا دستمزد کمتری بگیرند که از طرفی شرایطی به وجود بیاید تا بودجه ای که در اختیار دارند، جوابگوی خرج و مخارج ساخت فیلم شان بشود که باز هم این اتفاق نمی افتد.

در مورد بازی در تلویزیون هم باید بگویم که من هیچ وقت نسبت به بازی در تلویزیون گارد نگرفته‌ام. همیشه صبر مي‌كردم تا فیلمنامه و نقشی خوب به من پیشنهاد شود و بعد در آن کار بازی کنم. خیلی از افراد به من مي‌گفتند که تو بازیگر سینما هستی و تجربه بازی در فیلم هایی را هم داری که موفق بوده‌اند. بنابراین ممکن است اگر دوباره در یک کار تلویزیونی بازی کنی، پیشنهادات سینمایی ات کم و همین باعث فاصله گرفتن تو از سینما شود. ولی اصلا اینگونه نبود و حتی مي‌توانم بگویم که پیشنهادات من در سینما بعد از بازی در چند قسمت محدود از مجموعه شمس العماره یا بعد از آن سریال فاصله‌ها چند برابر شد. بعد از این سریال‌ها هم بلافاصله مجموعه ملکوت در ماه رمضان پخش و این پیشنهادات بیشتر هم شد. نظرم این است که در شرایط فعلی این فقط فیلمنامه خوب است که مي‌تواند مخاطب را جذب کند.

حالا این فیلمنامه مي‌تواند متعلق به حوزه‌های مختلفی باشد و فرقی هم ندارد. حرفه بازیگری در حال حاضر به لحاظ درآمدی وضعیت چندان خوبی ندارد. بعضی از بازیگران از جمله خود من که مهندس هستم و از این راه در آمد کسب مي‌كنم، شغل دومي‌دارند. ولی منبع در آمد بعضی از آنها تنها همین حرفه است. وقتی این شرایط پیش بیاید، مجبور هستی بعضی از مسائل را نادیده بگیری. به طور کلی با شرایط تولید کم سینما و تلویزیون و وضعیت بودجه‌ها، فشار کاری زیادی برای بازیگران و فیلمسازان به وجود می آید که این حالت آنها را ناچار مي‌كند گاهی اوقات از بعضی مسائل چشم پوشی کنند. حتی تلویزیون در حال حاضر اقدام به پخش سريال‌های قدیمی خود کرده است.البته این توجیه خوبی نیست برای اینکه بخواهی در هر اثری بازی کنی. چراکه بعضی اوقات شرایطی ناخواسته به وجود می آید که در یک کار بازی مي‌كنی که نتیجه و کیفیت نهایی آن برایت قابل پیش‌بینی نیست. این شرایط برای من هم پیش آمده است و از حضور در بعضی کارها پشیمان شده‌ام.

در سریال دختران حوا نقش فردی به نام کامران را بازی مي‌كنید که به نوعی به‌دنبال انتقام گرفتن از همسر برادر خود است. چرا که وی را در ماجرای مرگ برادرش مقصر مي‌داند. نقش‌های شما در حوزه‌های سینما و تلویزیون غالبا یک نوع ویژگی سرکشی و طغیانگری دارد. علت این اتفاق را چه مي‌دانید؟

فکر می‌کنم اصولا نقش‌های منفی، طغیانگر و روان‌پریشانه را مي‌توانم بهتر از نقش‌های دیگر بازی کنم. در یک دوره ای چند نقش با این ویژگی‌ها را مثل فیلم سینمایی پارک وی به‌دنبال هم بازی کردم و از آن زمان به بعد تا مدتی اکثر پیشنهادهایم به فیلم هایی در ژانر وحشت مربوط مي‌شد و نقش‌های پیشنهاد شده غالبا فردی پرخاشگر، روان پریش و عصیانگر بود. متاسفانه به دلیل برخی مشاوره های غلط در آن زمان درباره اینکه اگر دوباره در این نقش بازی کنی کلیشه مي‌شوی برخی از پیشنهادها را نپذیرفتم. در حالی که اکنون خودم خلاف این نظر را دارم.

فکر مي‌كنم بحث کلیشه شدن در کار نیست و اهمیت چندانی ندارد. زیرا اگر به لطف خدا تاکنون توانسته‌ام بازیگر باقی بمانم و به فعالیت خودم ادامه بدهم به دلیل این است که سعی کرده‌ام کارهای متفاوتی را تجربه کنم و نقشی که بر عهده‌ام هست را به خوبی در بیاورم. اگر در حال حاضرمي‌توانستم به شرایط چند سال پیش برگردم، حتما پیشنهاد بازی در آن نقش‌ها را قبول مي‌كردم. چراکه اتفاقا از این طریق است که بازیگران مي‌توانند توانایی خود را ثابت کنند. اگر دقت کنید برخی از بازیگران برای بازی در نقش‌هایی مشخص در ژانر هایی خاص تبحر دارند و با این ویژگی شناخته مي‌شوند و من هیچ اشکالی در این اتفاق نمي‌بینم. در حال حاضر هم پیشنهادهایی که صورت مي‌گیرد و فیلمنامه‌هایی که به دستم مي‌رسد، تقریبا به این ویژگی‌ها نزدیک است و من از این قضیه ناراحت نیستم. وقتی کسی در موقعیتی دارای مهارت است چه اشکالی وجود دارد که بخواهد از آن استفاده کند؟

به نظر مي‌رسد نقش کامران گذشته از همه ویژگی‌هایش از نظر کمیت چندان محوری نیست؟

به نظر من کمیت و حجم نقش اصلا اهمیتی ندارد. زیرا در بسیاری از مجموعه‌ها شاهد آن هستیم که شخصیت اصلی داستان از اواسط قصه وارد کار مي‌شود. خود من هم از آن دسته بازیگرانی نیستم که نسبت به کوتاه بودن یک نقش حساسیت داشته باشم. اتفاقا فکر مي‌كنم بازیگری موفق است که بتواند نقش‌های کوتاه را ماندگار و اثرگذار بازی کند. حتی بعضی از بازیگران تخصص شان بازی تاثیر گذار در نقش‌های کوتاه است و این نقش‌های هر چند کوتاه را به نوعی بازی کرده‌اند که تا سال های سال در ذهن مردم مانده است.

این روزها بازی شما را در مجموعه های میلیاردر و مرد نقره ای هم شاهد هستیم. چه تحلیلی از نقش‌هایتان در این دو مجموعه دارید؟

من قبل از این تجربه همکاری با آقای سهیلی زاده را داشتم و همیشه از همکاری با ایشان لذت مي‌برم. فاصله‌ها اولین تجربه جدی من در تلویزیون بود که با کارگردانی آقای سهیلی زاده صورت گرفت. بعد از این سریال اتفاقات خوبی در سینما و تلویزیون برای من پیش آمد و این اتفاق باعث شده است تا هر وقت ایشان به من پیشنهاد همکاری بدهند، قبول کنم. گذشته از این حضور بازیگران خوبی مثل گوهر خیر اندیش، ایرج راد، یکتا ناصر، پوریا پورسرخ، امیر حسین رستمی و بقیه بازیگران در دختران حوا باعث مي‌شد جذابیت و کشش داستان بیشتر شود.

من بعد از بعضی از بازیگران به مجموعه دختران حوا پیوستم و گویا با توجه به ویژگی های شخصیت کامران صحبت‌های آقای سهیلی زاده و آنها هم بر این بوده که من در این نقش بازی کنم. خوشبختانه با وجود آنکه حضور این نقش چندان زیاد نیست، اما بازتاب های مخاطبان نشان مي‌دهد که نقش در آمده است. نقش کامران در مجموعه دختران حوا با وجود آنکه نقش اصلی نیست، اما بخش‌هایی از داستان را پیش مي‌برد و کاراکتری تاثیرگذار است.

در ماجرای مرگ برادرش، همسر او را مقصر مي‌داند و قصد دارد که به‌گونه‌ای از او انتقام بگیرد. اما به نظر من با یک شخصیت منفی روبه‌رو نیستیم. به نظرم سریال دختران حوا متن خوبی داشت و من، آقای سهیلی زاده و زامیاد سعدوندیان نویسنده این مجموعه در طول کار تعامل خوبی با هم داشتیم و با هم درباره نقش مشورت مي‌كردیم. در سریال ميلیاردر هم نقش پسر رئیس شرکتی را بازی مي‌كنم که فردی بسیار ساده است و درگير اتفاقاتي مي‌شود. این سریال در واقع دومين تجربه همکاری من با عليرضا اميني است. کارگردانی کار‌بلد که جنس كارش را به خوبي مي‌شناسد.

نقش دانیال در سریال مرد نقره‌ای هم با پیچیدگی‌های زیادی همراه بود و تنش های زیادی داشت.اما تلاش كردم از تجربیاتم استفاده كنم تا این نقش را به‌خوبی دربیاورم. هنگام تولید این سریال روزانه 16 - 15 ساعت کار مي‌كردیم مسلما فشردگی كار برایمان دشواری‌های خودش را داشت، ضمن اینكه پیچیدگی نقش‌هم این دشواری را بیشتر می‌كرد. یک ویژگی بارز این کار هم علاوه بر داشتن داستان معماگونه و عجیب، این بود که پایان آن مثل بسیاری از سریال‌ها خوش نیست. زیرا مخاطبان سریال‌ها دیگر از این نوع پایان بندی‌های تکراری خسته شده‌اند و تمایل دارند تا شاهد آثاری باشند که به‌گونه‌ای متفاوت به پایان مي‌رسند و گمان مي‌كنم مرد نقره‌ای توانسته است در این زمینه موفق عمل کند.
آخرین اخبار