جام جم:انتخابات 92 پيچيده اما افتخارآفرين
«انتخابات 92 پيچيده اما افتخارآفرين»عنوان سرمقاله روزنامه جام جم به قلم مهدي فضائلي است كه در آن ميخوانيد؛اگر چه فضاي عمومي كشور، هنوز رنگ و بوي انتخابات نگرفته است و گفتوگوهاي مردم بر موضوعاتي غير از انتخابات سال ۹۲ متمركز است اما احزاب، جريانها و چهرههاي سياسي، سخت در حال رايزني و رفتوآمدهاي انتخاباتي و آماده شدن براي اين رقابت حساس و مهم هستند.
انتخابات در كشورهايي مثل ايران، مهمتر و حساستر از نُرم دنياست. بخشي از اين اهميت و حساسيت از طراحيها و تلاشهاي دشمن نشأت ميگيرد، بخشي از دشواري پيشبيني نتيجه انتخابات و سهمي از اين اهميت و حساسيت نيز ناشي از منحصر نبودن رقابتهاي انتخاباتي بين دو حزب كاملا در چارچوب كلان نظام است و به عبارت ديگر امكان گردش قدرت با تلورانس زياد؛ لذا اگر هر بار در مقطع برگزاري انتخاباتي در كشورمان با چنين مضموني روبهرو ميشويم كه «اين انتخابات از حساسيت بسيار بالايي برخوردار است» نبايد آن را عبارتي كليشهاي و غيرواقعي تلقي كرد. البته انتخاباتها همه از يك ميزان اهميت و حساسيت برخوردار نيستند و به فراخور اينكه موضوع انتخابات چه باشد و شرايط داخلي و بينالمللي چگونه باشد اين اهميت در نوسان است.
با توجه به آنچه گفته شد، به نظر ميرسد انتخابات خرداد سال ۹۲ يكي از پيچيدهترين و حساسترين انتخاباتهاي كشور از ابتدا تاكنون باشد. دلايل اين پيچيدگي عبارتست از:
1) آرايش سياسي متفاوت و جديد داخلي: در انتخابات آينده، شاهد آرايش سياسي متفاوتي با انتخابات رياست جمهوري دورههاي قبل خواهيم بود. در آرايش جديد، اصولگرايان احتمالا با دو شاخه كه شاخص آنها حضرات آيات مهدوي كني و مصباحيزدي هستند به ميدان خواهند آمد. آن بخش از جريان اصلاحات نيز كه بتواند موضع خودش را نسبت به فتنه 88 روشن كند، ضلع ديگر اين انتخابات را تشكيل خواهد داد. خط سوم يا همان جريان مورد حمايت دكتر احمدينژاد ضلع ديگر اين انتخابات خواهد بود؛ جرياني كه با ويژگيهايي متفاوت و احياناً رفتارهاي غيرمتداول پا به ميدان رقابت خواهد گذاشت. ضلع ديگر را هم نامزدهاي مستقل و منفرد به خود اختصاص خواهند داد.
به اين ترتيب ميتوان پيشبيني كرد پنج تا ۹ نفر در رقابتهاي انتخابات رياست جمهوري دور يازدهم شركت كنند.
2) همزماني دو انتخابات: ويژگي ديگر انتخابات سال آينده كه ميتواند پيچيدگي آن را فزوني بخشد، همزماني دو انتخابات رياست جمهوري و شهر و روستاست كه براي اولين بار تجربه ميشود؛ انتخاباتي در بالاترين سطح و ملي با انتخاباتي در پايينترين سطوح و محلي.
3) طراحي و برنامهريزي دشمن: شواهد و قرائن موجود از اين حكايت ميكند كه دشمن (آمريكا، رژيم صهيونيستي و انگليس با كمك متحدانشان) براي انتخابات سال ۹۲ ايران، برنامهريزيهاي ويژهاي دارد؛ برنامهاي كه احتمالاً به انتخابات ختم نميشود و پس از آن را نيز در اهداف خود مدنظر دارد! آغاز تحريمهاي سنگين و تشديد آنها به نسبت نزديك شدن به زمان انتخابات، راهانداختن جريان مذاكره مستقيم همزمان با تشديد تحريمها، بهره برداري از مذاكرات 1+5، خارج كردن منافقين از فهرست گروههاي تروريستي و سازماندهي و انسجام بخشيدن به اپوزيسيون خارج كشور و ترفند شعار انتخابات آزاد، تنها بخشي از اين سناريوي پيچيده دشمن است؛ سناريويي كه همه تجربيات گذشته و بخصوص تجربه فتنه ۸۸ را پشتوانه خود قرار داده است.
4) شرايط پيچيده منطقه: شمال آفريقا و منطقه خاورميانه كه همواره منطقهاي حساس و در معادلات بينالمللي تأثيرگذار بوده است، سه سال است شاهد تحولات مهم و جرياني بهنام «بيداري اسلامي» است. جبهه ضد اسلامي به سركردگي آمريكا و رژيم صهيونيستي با كمك تعدادي از كشورهاي منطقه تلاش كردند براي جبران بخشي از كاهش نفوذ كه به آنها تحميل شد، جبهه مقاومت شامل حماس، حزبالله و سوريه را نيز تحت تأثير اين تحولات تضعيف كنند يا از هم بپاشند و خيال خود را آسوده كنند. به اين منظور، پروژه انقلاب سازي در سوريه را كه همواره نقش پشتيباني از جبهه مقاومت را بخوبي ايفا كرده است هدف قرار دادند و با سوء استفاده از جريان بيداري اسلامي، اين كشور را عرصه تاخت و تاز كردند.
صرفنظر از اشكالات و نقدهاي خرد و كلاني كه به دولت سوريه وارد است، جمهوري اسلامي ايران با هدف حمايت از جبهه مقاومت كه عمق استراتژيك ايران اسلامي محسوب ميشود، حمايت از دولت سوريه را در دستوركار قرار داد كه البته در اين مسير علاوه بر حزبالله، كشورهايي مانند روسيه، چين و عراق نيز در كنار جمهوري اسلامي ايران و البته با اهداف خاص خود دولت بشار را تنها نگذاشتند.
هماكنون سوريه عرصه رويارويي قدرتهاي منطقهاي و فرامنطقهاي است و نتيجه اين رويارويي بسيار مهم ارزيابي ميشود. ناگفته نماند، عراق نيز هدف قرار گرفته و «سوريه زاسيون» در اين كشور در حال پيگيري است.
جبهه آمريكايي ـ صهيونيستي كه گمان ميكرد در عرض مدت كوتاهي ماجراي سوريه را يكسره خواهد كرد، اكنون22ماه است درگير اين ماجراست و احتمالا تلاش خواهد كرد در مقطع انتخابات ايران در اين جبهه نيز تحولي رخ دهد تا بهصورت غيرمستقيم بر انتخابات ايران تأثير بگذارد.
با وجود آنچه موجب پيچيدگي انتخابات سال آينده ميشود، بايد به اين نكته نيز توجه داشت كه برخي از اين موارد خود به نشاط و شور انتخابات كمك خواهد كرد. ضمنا انگيزه و مشاركت گسترده و آگاهانه مردم در انتخابات، هوشياري و تجربه دستگاههاي مختلف خصوصا با توجه به فتنه 88، هوشياري جريانها و چهرههاي سياسي و رهبريهاي ولي امر مسلمين و بالاتر از همه عنايتهاي آشكار و پنهان حضرت ولي عصر (عج) برونرفت از اين پيچيدگيها را ميسور خواهد كرد و انشاءالله با برگزاري انتخاباتي با مشاركت گسترده مردم و در كمال امنيت، آرامش و سلامت، برگ زرين ديگري بر افتخارات مردمسالاري ديني افزوده خواهد شد. و مَكرُوا و مَكرَالله والله خيرالماكرين.
كيهان:پيامدهاي انتخابات زودهنگام رژيم صهيونيستي
«پيامدهاي انتخابات زودهنگام رژيم صهيونيستي»عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم سعدالله زارعي است كه در آن ميخوانيد؛انتخابات زودهنگام رژيم صهيونيستي در روز سوم بهمن ماه آينده برگزار مي شود و برخلاف تصور پيشيني «نتانياهو»، حزب ليكود و متحد اصلي او «اسرائيل بيتنا» از موقعيت ضعيف تري نسبت به وضع فعلي برخوردار خواهند شد و در آينده همين «ائتلاف نيم بند» فعلي نيز وجود نخواهد داشت و از توان اجماع سازي كادر رهبري اين رژيم بيش از اين كاسته خواهد شد. اما در اين مورد نكات قابل توجهي وجود دارند:
1- در 20 سال گذشته- يعني از سال 1371- هيچ مجلس و دولتي در اسرائيل دوره قانوني خود را به پايان نرسانده است. مجالس همواره با برگزاري انتخابات زودرس، پيش از موعد به پايان رسيده و دولت هاي منبعث از آن عمري كمتر از 4 سال داشته اند. چشم انداز كنوني مي گويد اين روند در دوره هاي آينده تشديد مي شود و دولت و مجلس اين رژيم با بي ثباتي بيشتري مواجه مي گردند.
2- جالب آن كه، اين بار و براي اولين بار در تاريخ اين رژيم جعلي، دولت خواستار برگزار شدن انتخابات زودهنگام شده است وقتي نتانياهو چنين درخواستي را به كنست- پارلمان- داد، حزب او و ائتلاف شكل دهنده به دولت روند صعودي داشتند و نتانياهو مطمئن بود كه با انتخابات مي تواند به موقعيت بهتري دست يابد. در دولت فعلي بعضي از گروههاي مشاركت كننده در ائتلاف، راه خود را از «ليكود» جدا كردند، حزب كار كه متحددولت فعلي بود جدا شد و اينك ساز مخالف نتانياهو را مي زند و پيش از آن دو حزب مذهبي از جمله شاس راه خود را از دولت جدا كرده و از ائتلاف خارج شدند. نتانياهو شك نداشت كه با برگزاري انتخابات حزب او مي تواند از 27 كرسي پارلماني كنوني به دست كم 35 كرسي پارلماني برسد و با حزب اويگدور ليبرمن-اسرائيل بيتنا- به حدود نيمي از 120 كرسي پارلمان دست پيدا كرده و جريانهاي ديگر را به حاشيه براند. يكي از رويكردهاي جنگ 8روزه نيز اساسا تاثيرگذاري بر انتخابات سوم بهمن ماه بود.
نظرسنجي هاي اخير همه بيانگر ضعيف تر شدن موقعيت «ليكود-بيتنا»ست. اينك مجموعه كرسي هاي اين دو به حدود 32 كرسي مي رسد كه حداقل 8 كرسي از وضع فعلي كمتر مي باشد، از آن طرف دو حزب عمده مخالف نتانياهو يعني حزب كار و حزب تازه تاسيس حركت -متعلق به ليوني- به موقعيت هاي مناسب تري دست پيدا كرده اند اين در حالي است كه ليكود در درون نيز با بحران مواجه گرديده است. «موشه فالكن» به همراه جمعي از اعضاي منتقد از «ليكود» جدا شده و حزبي تحت عنوان - تخيلي!- «اسرائيل قوي است»! را راه اندازي كرده اند. اين موضوع از پائين آمدن قابليت نتانياهو در اداره بحران حتي بحران درون حزبي حكايت مي كند و حال آن كه سه سال پيش اسرائيلي ها او را «تنها راه حل» اعاده موقعيت، امنيت و يكپارچگي رژيم صهيونيستي ارزيابي مي كردند.
3- نظرسنجي ها بيان كننده تداوم كاهش مشاركت كنندگان يهودي در انتخابات است. روند نزولي مشاركت كه از سال 1371 آغاز شده بر اساس آخرين نظرسنجي به 57 درصد تقليل يافته است و اين در حالي است كه پيش از اين- از 1371- مشاركت ها به ترتيب 79 ، 65 و 63 درصد بوده است. جالب اين است كه براساس آمار وزارت خارجه رژيم صهيونيستي لااقل 40 درصد از شهروندان خواستار خارج شدن از سرزمين هاي 48 و 67 هستند اين در حالي است كه همين الان دست كم دو ميليون نفر از صهيونيست هاي مهاجم كه به آمريكا، اروپا و ... برگشته اند ديگر هيچگاه به فلسطين بازنگشته اند بر اين اساس مي توان با قاطعيت گفت عدد 6/5 ميليون نفر واجد شرايط راي شامل همين حدود دو ميليون نفر و حدود 4/1 ميليون شهروند فلسطيني ساكن سرزمين هاي 1948- كه به آنان اصطلاحا عرب اسرائيلي گفته مي شود- مي باشد و كاهش مشاركت 6 درصدي - نسبت به دوره قبل- عمدتا به يهودياني تعلق دارد كه براي هميشه فلسطين را ترك كرده و از آنان فقط يك شناسنامه اسرائيلي بر جاي مانده، است.
4- وضعيت كنوني اين رژيم از ناپايداري ائتلاف ها حكايت مي كند، طي دو دهه گذشته ما شاهد اين هستيم كه به زحمت ائتلافي شكل مي گيرد ولي به سادگي اين ائتلاف شكسته مي شود. احزاب جديد شكل مي گيرند ولي نيامده دچار انشعاب مي شوند. 6 سال پيش حزب «كاديما» با سر و صداي زياد اعلام موجوديت كرد و توانست با اكثريت نسبي پارلماني دولت تشكيل دهد ولي اين حزب بلافاصله پس از شكست از حزب الله لبنان در جنگ 33 روزه فرو پاشيد و در انتخابات بعدي موقعيت خود را از دست داد. جالب اين است كه دبيركل كاديما - خانم ليوني- از اين حزب جدا شده و با 13 عضو ديگر كاديما، حزب «حركت» را تاسيس كرده است! كما اينكه ليكود هم براي بار چندم دچار چندين انشعاب شده است. موشه كالون، يوجد مستقبل به همراه چند نفر ديگر از ليكود خارج شده و حزب جديدي در نابلس به وجود آورده اند. اين پراكندگي و تشتت نشان مي دهد كه فضاي دروني اسرائيل پر از تنش و بي اعتمادي است.
5- در وضعيت فعلي از ميزان قدرت احزاب مذهبي نظيرشاس، ميريتس و هاليوم كاسته شده است به گونه اي كه مي توان گفت از سهم آنان در مجلس و دولت كاسته خواهد شد و حتي به احتمال زياد در دوره آينده از مشاركت در ائتلاف ها هم جاي بمانند در وضع فعلي حزب كار با بهبود وضعيت مواجه شده و در رديف 4 حزب اول قرار گرفته است. ليكود، كار و حركت به نسبت بقيه داراي موقعيت مناسب تري مي باشند. اين موضوع نشان مي دهد كه اسرائيل پس از جنگ 8 روزه و شكست پروژه امنيتي اين رژيم به مسائل اقتصادي و اجتماعي توجه بيشتري نشان داده است. بر اين اساس گفته مي شود ممكن است سهم حزب چپ گراي كار از 11 كرسي در پارلمان فعلي به حدود 22 كرسي برسد. اين روند خود از فضاي ذهني عملگرايانه اسرائيلي ها پس از شكست در غزه، حكايت مي نمايد و مي تواند مبناي بعضي از تصميم گيري هاي غيرمنتظره قرار گيرد.
6- نتانياهو و ديگر رهبران رژيم صهيونيستي از بروز يك تحول بزرگ در كرانه باختري بطور جدي نگران هستند. جداي از تأثيرات امنيتي بروز يك ناآرامي بزرگ در كرانه باختري و قدس شرقي، نتانياهو معتقد است يك حركت اعتراضي فلسطيني كه تداعي كننده انتفاضه سوم خواهد بود مي تواند وضع ائتلاف «ليكود بيتنا» را از اين هم خراب تر كند و حتي ممكن است برگزاري انتخابات سوم بهمن را براي مدت نامعلومي به تأخير بياندازد چرا كه انتفاضه جديد در كرانه به معناي سيطره عناصر جهادي فلسطيني بر كرانه خواهد بود و از سوي ديگر بهم ريختن اوضاع در كرانه، بخش وسيعي از حدود 5 ميليون آواره فلسطيني ساكن اردن را روانه كرانه مي كند و مقابله با جمعيت چند ميليوني در كرانه بشدت مشكل خواهد بود.
از اين رو رژيم صهيونيستي پرونده كرانه را از ارتش گرفته و به سازمانهاي اطلاعاتي خود سپرده است. واقعيت اين است كه هر اتفاق در كرانه، اوضاع اردن را بهم مي ريزد چرا كه حدود 60 درصد جمعيت اردن را فلسطيني ها تشكيل مي دهند و اين جمعيت حدود 5 ميليوني به حركت در مي آيند، حركت آنان، نظام سياسي اردن را ساقط مي كند و با سقوط دولت امان، مرزهاي كنوني 1967 بهم مي ريزد و ساكنان فلسطيني، اردن را به سمت قدس به حركت درمي آورد از اين رو شكنندگي شرايط سياسي در تل آويو- فروپاشي ائتلاف ها و كوچك شدن احزاب سنتي- در اين شرايط حيات اسرائيل را تهديد مي نمايد. به اين دليل مقامات امنيتي اسرائيل نسبت به پيامدهاي استعفاي محمود عباس به نتانياهو گفته اند چنين اتفاقي مي تواند حدود 130 هزار فلسطيني را از كار بيكار كند كه در اين صورت اين ها كه بخش اعظم شان ساكن كرانه هستند، به خيابان مي آيند و اين يعني شروع انتفاضه سوم. بر اين اساس مقامات اسرائيلي هر روز در وحشت از شروع انتفاضه از خواب بيدار شده با اين دغدغه به خواب مي روند.
7- مشكلات كنوني اسرائيل فراگير بوده و حوزه هاي داخلي، منطقه اي و بين المللي را شامل مي شود. در محيط داخلي، اسرائيل با چالش اجتماعي- نااميدي از آينده و فرار از فلسطين- مواجه است همين دو روز پيش «معاريو» نوشت، يأس از آينده سبب فرار سربازان اسرائيلي از مقابل نوجوانان فلسطيني شده و اين در حالي است كه سرباز به انواع تجهيزات مجهز بوده و نوجوان فلسطيني فاقد سلاح مي باشد. در محيط منطقه اي، چالش مهم رژيم صهيونيستي، «امنيت» است. اسرائيل در مرزهاي شمالي و مياني با مقاومت لبناني- فلسطيني مواجه است. حدود شش ماه است كه در جنوب و جنوب غربي با عناصر مسلح در شمال صحراي سينا مواجه است و اسرائيل تاكنون در سينا حدود 50 نفر كشته داده، مرزهاي اردن به دليل انتفاضه عربي نامطمئن شده و بقاء اسد در سوريه مي تواند خطرناك باشد.
از سوي ديگر دشمنان منطقه اي اسرائيل، آشكارتر از گذشته در حال مدرن سازي تسليحاتي حماس و جهاد و حزب الله هستند. در محيط بين المللي اسرائيلي ها با مشكل «حقوقي» مواجه شده اند. در دو ماه گذشته لااقل 10 قطعنامه ضد اسرائيلي در مجمع عمومي سازمان ملل به تصويب رسيده اند. در يكي از اين موارد فقط 9 كشور حاضر شدند به قطعنامه ضد اسرائيلي «رأي منفي» بدهند در حالي كه 136 كشور به آن «رأي مثبت» دادند. اين روند نشان مي دهد كه شرايط از هر جهت براي اين رژيم دشوار مي باشد. البته در اين ميان اولين مشكل اين رژيم در عرصه داخلي رخ مي نمايد و اين به معناي تشديد بحران مشروعيت اين رژيم خواهد بود.
جمهوري اسلامي:راه درست دفاع از پيامبر اسلام
«راه درست دفاع از پيامبر اسلام»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد؛امسال، سالروز رحلت پيامبر اكرم از اين نظر كه شخصيت والاي آن حضرت در ماههاي اخير توسط دشمنان خدا مورد هتاكي قرار گرفت، از حساسيت بيشتري برخوردار است. هر مسلمان و حتي هر انسان موحدي اين وظيفه را احساس ميكند كه براي اداي دين نسبت به وجود مقدس پيامبر گرامي اسلام، با تهاجماتي كه عليه آن حضرت ميشود مقابله كند و در جهت شناساندن فضائل اخلاقي اين فرستاده خدا تلاش نمايد.
اينكه پيامبر اسلام موفق شدند در سياهترين شرايط زماني و در يكي از بدترين نقاط جهان از نظر غلبه جهل و خرافات، نور توحيد را بر جامعه بتابانند و عدالت را در ميان مردم به عنوان يك ارزش والا مستقر سازند و اين خط نوراني را در پهنهاي وسيع از جهان آن روز گسترش دهند، يك خدمت بزرگ به بشريت بود. اين خدمت هر چند با توفيقات الهي و جاذبه ذاتي دين خدا امكان تحقق يافت، لكن تلاشها و زحمات شخص پيامبر اكرم نقش مهمي در به نتيجه رسيدن اين رسالت سنگين و بزرگ داشت. خداي متعال در قرآن كريم، هنگامي كه به اين تلاشها و زحمات اشاره ميكند پيامبر اكرم را به مواظبت وجود خود توصيه ميفرمايد و در برابر ستمهائي كه به آن حضرت از ناحيه جاهلان و معاندان ميشد و آن حضرت تمام آن ناملايمات را به جان ميخريدند و لحظهاي از انجام وظيفه خطير تبليغ رسالت كوتاهي نميكردند، حضرتش را به داشتن اخلاق بيمانند ميستايد.
اينها فقط جنبههاي انساني و تعامل ويژه پيامبر اكرم با مردم عادي است كه موجب جذب تودههاي مردم به ايشان و دين خدا شد و از همين رهگذر، اسلام در زمان كوتاهي سرتاسر شبه جزيره عربستان را به تسخير خود در آورد و از مرزهاي خاورميانه عربي و آسيا گذشت و به اروپا، آفريقا و آسياي دور نفوذ كرد. از اين جنبهها مهم تر، شخصيت معنوي پيامبر اكرم است كه "عقل كل" و "واسطه فيض الهي"است و از مرتبهاي از قرب اليالله برخوردار است كه در سير الي الله، فرشته مقرب خدا قدرت همراهي با او را ندارد و از همراهي باز ميماند. ورود به اين جنبه از شخصيت پيامبر گرامي اسلام، در حوزه مباحث تخصصي است كه اهل فن با غور در آن به مفاهيمي دست مييابند كه چشيدن لذايذ معنوي را براي آنها ميسر مينمايد.
كساني كه با اهانت به پيامبران الهي به ويژه خاتم آنان حضرت محمد بن عبدالله صليالله عليه و آله درصدد ملكوك ساختن چهره پاك آنان بر ميآيند، يا از واقعيتهاي وجودي آنان بيخبرند و يا آلت دست جريانهاي سوداگري قرار ميگيرند كه مكتب وحي را سد راه سودجوئيهاي مادي خود ميدانند.
با دسته اول نبايد برخوردي منفي كرد. آنها را بايد آگاه نمود و از دام جهل كه در آن گرفتار شدهاند خارج ساخت تا خود را پيدا كنند و از راه نادرستي كه برگزيدهاند برگردند. كار اصلي را بايد در برابر جريانهائي انجام داد كه واقعيتها را ميدانند و به دليل اطلاع از اهميت نقش پيامبران در مقابله با ظلم و فساد و نابرابريها، منافع خود را در خطر ميبينند و براي حفظ منافع نامشروع خود به ابزارهاي آلوده متوسل ميشوند. اين جريانها متأسفانه صاحب قدرتهاي مالي و امكانات مادي فراوان هستند و با استفاده از همين امكانات، ارتشهاي مجهز سياسي و تبليغي بزرگي تشكيل ميدهند و از آنها براي تحريف واقعيتها و مقابله با نور وحي الهي و پراكندن تاريكي جهالت در جهان بهرهبرداري ميكنند.
مقابله با اين جريانهاي منحرف و معاند، فقط از طريق شناساندن صحيح دين آنهم از دو مسير عملي و تبليغي ميسر است. تبليغ دين و معرفي چهره نوراني پيامبر اكرم از طريق بيان و قلم و ابزارهاي ارتباطي و هنري روز، قدم اول است اما مهمتر از آن، انطباق عمل مدعيان پيروي از پيامبر اسلام با گفتهها و ادعاهايشان است. اين انطباق عمل با گفتار و شعار است كه ميتواند تودههاي مردم را در سراسر جهان جذب كند و تبليغات انحرافي جريانهاي معاند را بر باد دهد.
امروزه كه سرعت مسير وسائل ارتباطي بسيار بالاست، امكان معرفي دين پيامبر خدا نيز به موازات همان سرعت بسيار زياد است به ويژه اگر كاري انجام نشود كه موجب بياثر شدن شعارها توسط اعمال گردد.
در جهان امروز، اگر مسيحيت و يهوديت براي ملتها جاذبهاي ندارند به دليل جناياتي است كه سردمداران دولتهاي مدعي پيروي از اين اديان عليه انسانها مرتكب ميشوند. درست در چنين شرايطي است كه مسلمانان ميتوانند بامعرفي صحيح اديان الهي و دروغ بودن ادعاهاي دولتهاي مدعي پيروي از پيامبران الهي، چهره واقعي دين خدا را به ميلياردها مردم جهان معرفي كنند و غبار مظلوميت از چهره پيامبران الهي به ويژه پيامبر گرامي اسلام كه بيش از ديگران مورد تهاجم است، بزدايند.
امروز مشكل بزرگ امت اسلامي اينست كه دولتمردان كشورهاي اسلامي به جاي تلاش براي پيشبرد اهداف اسلام و ترويج تعاليم نوراني قرآن، به منازعات دشمن ساخته سرگرمند. اگر از امكانات، نيروها و ظرفيتهاي اسلام و امت اسلامي براي معرفي عملي و زباني اسلام و پيامبر اكرم به درستي استفاده شود، تلاشهاي جريانهاي معاند هر قدر هم زياد باشد راه به جائي نخواهد برد. بنابر اين، راه درست دفاع از پيامبر اسلام اينست كه ما مسلمانان به هويت واقعي خود برگرديم و از ظرفيتهائي كه اسلام براي ما پديد آورده به درستي استفاده كنيم.
رسالت:چهار اصل براي حرکت ايمن تا انتخابات
«چهار اصل براي حرکت ايمن تا انتخابات»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم دکتر حامد حاجيحيدري است كه در آن ميخوانيد؛ از انتخابات شوراهاي دوم در سال 1382، و آغاز پوستاندازي اصولگرايان در جريان ظهور آبادگران ايران اسلامي، موازنه خطوط سياسي مبهم شد و اکنون، در "اوج" و "پايان" اين ابهام به سر ميبريم.
بيگمان، انتخابات رياست جمهوري آتي، نقطه "اوج" و "پايان"ي بر يک دهه ابهام سياسي خواهد بود و پس از آن، مرزهاي روشن و تازهاي، جبههگيريهاي سياسي را روشن خواهد کرد. نسل جديدي از فعالان سياسي، مرزها را تعيين خواهند کرد.
و برداشت من اين است که هم عامه مردم و هم کساني که به نحوي، دستي در فکر و عمل سياسي دارند، بايد "يکي يکي" يا "چندتا چندتا" به ميدان بيايند (سبأ/ 46) و به سهم خود، کمک کنند که از ابهام فضا کاسته شود و راه آينده براي خودشان و ديگران روشنتر شود.
نظر به تشديد فضاي غبارآلود، از سال 1388 در همه سوي رقابتهاي سياسي ايران، اقدام مسئولانه سياسي از سوي تک تک افراد بسيار ضروري است. همه بايد بدانيم که معرکه پيش رو، با تمام اتفاقات قبلي فرق دارد و صورتبندي رقابتهاي آينده را به نحو تعيين کنندهاي شکل خواهد داد. بگذريم که شرايط محيط کشور نيز به نحو بيسابقهاي حساس شده است.
در راه اين اقدام مسئولانه، رعايت چهار اصل ضروري است:
1-فاصله چهار انگشتي ميان حق و باطل را حفظ کنيد!
حضرت امير فرمودند: آگاه باشيد، که بين حق و باطل، جز چهار انگشت فاصله نيست. توضيح اين سخن را از امام خواستند؛ حضرت، انگشتان دست را به هم چسباند و بين گوش و چشم قرار دادند، سپس، فرمودند: باطل آن است که بگويي "شنيدم" و حق آن است که بگويي "ديدم" (خطبه صد و چهل و يک نهجالبلاغه: اما اِنَّهُ لَيسَ بَينَ الْحَقِّ وَالْباطِلِ اِلاّ اَرْبَعُ اَصابِعَ. فَسُئِلَ عليهالسلامُ عَنْ مَعْني قَوْلِهِ هذا، فَجَمَعَ اَصابِعَهُ وَ وضعها بَينَ اُذُنِهِ وَ عَينِهِ ثُمَّ قالَ: الْباطِلُ اَنْ تَقُولَ سَمِعْتُ، وَ الْحَقُّ اَنْ تَقُولَ رَاَيتُ).
در ربط با همين خط فکري، امام سيد روح الله موسوي خميني (ره) فرمودند: "امروز، خيلي تکليف به عهده ماست؛ تکليفهاي شاق هم به عهده ماست. امروز شماييد و همه عالم دشمن شما، الا معدود. البته، بين ملتها، زياد هستند کساني که به شما توجه دارند، اما دولتهاي معدودي هستند که مخالف با شما نيستند؛ همه مخالفاند. اگر ما هم بخواهيم خودمان با هم مخالفت کنيم، اين جرمي است که تا ابد به عهده ما خواهد ماند و براي ما يک جرم ابدي ثابت خواهد شد، يک روسياهي ابدي پيش خداي تبارک و تعالي براي ما پيدا خواهد شد."حضرت امير- سلام اللَّه عليه- در بسياري از اموري که برايش خيلي سخت بود، دندان روي جگر ميگذاشت و موافقت ميکرد براي مصالح کلي، براي مصالح اسلام. ما اگر تبعيت از او داريم، بايد اينطور باشيم، اگر يک مقدار هم تبعيت داريم، يک مقداري همينطور باشيم. در هر صورت، آني که در يک همچو موقعي براي ما بايد خيلي مورد نظر باشد، اين است که الآن دارند از اطراف دنبال اين ميروند که ما را از باطن از بين ببرند؛ در داخل ما را خرد کنند؛ نتوانستند از خارج خرد کنند؛ نقشهها همه نقش بر آب شد و از بين رفت. لکن، حالا اين نقشه، نقشه مهمي است که ميخواهند در داخل، هي چيزهايي ميگويند 'در کجا چي واقع شده، معلوم شد چه شده است، کي با کي دعوا دارد، کي با کي چي دارد' و اينها تأثير ميگذارد. چنانچه توجه نکند انسان به خداي تبارک و تعالي، از خداي تبارک و تعالي در واقع، نخواهد اين را که انسان را از اين شرها نجات بدهد، ممکن است انسان در دام بيفتد."و ما بحمدالله، امروز، همه با هم خوب هستيم ان شاء اللَّه، و اميدواريم خداي تبارک و تعالي همه را تأييد کند و همه شما ديگري را تأييد کنيد، همه ملت دولت را تأييد کند، دولت همه ملت را تأييد کند و مجلس و همينطور همه با هم باشند تا ان شاء اللَّه، خداي تبارک و تعالي قدرت بدهد به همه و توجه کند به همه و اين ملت را از شرّ اشرار نجات بدهد" (صحيفه امام، ج20، ص: 1-230).
2-مطالعه و تحقيق کنيد
"بازار بايد خودش تشخيص بدهد. کارخانهها بايد خودشان تشخيص بدهند. هيچ کس تحت تأثير ديگري نيست. بله، اگر چنانچه اشخاص مطمئني باشند که آنها تشخيص بدهند، شهادت بدهند که فلان آدم جهات مختلفش همه خوب است، آن وقت مانعي ندارد که کسي به واسطه تشخيص آنها و اطمينان به اينکه اين صحيح است رأي هم به آنها بدهد، اما، اين طور نيست که کورکورانه انسان دنبال اين باشد که ببيند کي چه گفته است.
اين صحيح نيست، اين در اسلام نيست و در جمهوري اسلامي هم نبايد باشد" (صحيفه امام، ج. 18: 285/ سخنراني در جمع فرمانداران، بخشداران و اعضاي شوراهاي روستايي/ زمان: صبح سهشنبه، 13دي1362/ مکان: تهران، حسينيه جماران).
3-به دوستشناسي/خصمشناسي اهتمام داشته باشيد
خب؛ مردم اين کشور، وسط مسيرهاي دنيا زندگي ميکنند. شايد براي برخي کشورهاي خوابآلود حاشيهاي، دشمنشناسي، کليدي براي شناخت راه نباشد، ولي، براي مردم اين ملک، توطئه، اغلب، توهم نبوده است، و دشمنشناسي، همواره يک شاهکليد براي پيدا کردن راه بوده است.
گاهي نميتواني به يک بازيگر سياسي اطمينان کني، ولي، ميتواني موقعيت خصم در مقابل، او را به سهولت شناسايي نمايي:
"من نميخواهم در اين روز مبارک، اسباب افسردگي اشخاص بشوم، لکن ميخواهم عرض کنم، چرا اين قدر ما عقب افتاده هستيم؟ چرا بايد به واسطه اغراض نفسانيه، اين قدر خودمان را ببازيم؟ چرا بايد وقتي که دنيا به تزلزل درآمده است براي اين بياعتنايي ايران به کاخ سفيد و سياه، چرا ما بايد توجيه کنيم مسائل آنها را؟ چرا ما بايد اين قدر غربزده باشيم يا شيطانزده؟ من هيچ توقع نداشتم از بعض اين اشخاص، ولو بعضيشان در نظر من پوچاند، لکن از بعضي از اين اشخاص که سابقه دارند، هيچ توقع نداشتم که در اين زمان که بايد بر سر آمريکا فرياد بزنند، بر سر مسئولين ما فرياد ميزنند! چه شده است؟ شماها چهتان است؟ شماها چرا بايد تحت تأثير تبليغات خارجي واقع بشويد يا تحت تأثيرات نفسانيت خودتان؟ در يک همچون مسئله مهمي که بايد همه شما دست به دست هم بدهيد، و ثابت کنيد به دنيا که وحدت داريد، وحدت ما اينطور شده است؟ در شرايطي که هفته وحدت است، چرا ميخواهيد تفرقه ايجاد کنيد؟ چرا ميخواهيد بين سران کشور تفرقه ايجاد کنيد؟ چرا ميخواهيد دو دستگي ايجاد کنيد؟ چه شده است شما را؟
کجا داريد ميرويد؟ اين تذهبون؟ من نميتوانم که آن طوري که ميخواهم، با شما صحبت کنم و نميخواهم در روز عيد رنجش براي شما ايجاد کنم، لکن شما انصاف بدهيد که در يک همچو شرايطي، وقت يک همچو اموري است؟ وقت يک همچو تأييدي است از کاخ سفيد؟ وقت يک همچو تأييدي است از ريگان؟ لحن شما در آن چيزي که به مجلس داديد، از لحن اسرائيل تندتر است، از لحن خود کاخنشينان آنجا تندتر است. شما را چه شده است که اينطور شديد؟ شما که اين نبوديد بعضيتان. من بعضيتان را ميشناسم، شما اينطور نبوديد. ...
"من اميدوارم که شما باز توجه کنيد به مسائل، توجه کنيد به دنيا، توجه کنيد به خودتان، توجه کنيد به قدرت خودتان. نشکنيد اين قدرت را، گر چه شماها نميتوانيد، لکن نبايد يک همچو کاري در ايران بشود. من نميخواهم دل شما را بشکنم، لکن شما دل ملت ما را نشکنيد، شما دل مسئولين ما را نشکنيد، شما هي تندرو و کندرو درست نکنيد، دودستگي ايجاد نکنيد. اين خلاف اسلام است، خلاف ديانت است، خلاف انصاف است، نکنيد اين کارها را" (صحيفه امام، ج20، ص: 3-162).
4-تقوا را هميشه رعايت کنيد و استثنايي قائل نشويد
خب؛ البته، اول و آخر هر کار راست و درستي، تقواست. هم خود تقوا پيشه کنيد و دنبال دنيا نباشيد، و هم دنبال چنين خطي بگرديد و به آن رأي دهيد و آن خط را تقويت کنيد تا رأي بياورد:
"ما دنبال يک حاکم تقوادار هستيم. تقواي سياسي لااقل را داشته باشد؛ نخورد مال اين ملت را، هدر ندهد مال اين ملت را. ما دنبال اين ميگرديم.»
"اسلام، آن اسلامي است که در نيم قرن، فتح کرد تمام اين ممالک را، براي اينکه آدمشان کند. نه؛ فتح اسلام مثل فتح سلطانهاي ديگر، مثل فتح نادر شاه نيست؛ خير. آن طرز حکومت اسلام طرز حکومت آدمسازي است. شما، خود، رؤساي اسلام را بايد ملاحظه کنيد مثل پيغمبر اکرم که رئيس اسلام است، اميرالمؤمنين که بعد از او رئيس اسلام بود.»
"پيغمبري که وقتي با مردم ديگر مينشست، معلوم نبود آقا کدام است و نوکر کدام است، و اصحاب کدامند، و خود پيغمبر کدام است.»
"پيغمبري که با مردم همان جور مينشست، و جلسهشان جلسه بندهها و فقرا بود، و زندگياش زندگي فقرا بود، و بيتالمال، مالِ مردم بود، و هيچ تصرف نميکرد. مثل يکي از فقرا زندگي ميکرد، و وقتي با مردم که معاشرت ميکرد، وقتي که اعلام ميکرد و اعلام کرد به اينکه هر کس حقي دارد به من بگويد، يکي پيدا نشد که بگويد تو ده شاهي از ما برداشتي، که بگويد يک ظلمي تو به من کردي، نعوذ باللَّه خيانتي کردي.
"ما دنبال همچو حاکمي ميگرديم. البته، نميتوانيم پيدا کنيم اين جور، اما، دنبال اين ميگرديم که لااقل به بعض احکام اين حاکم عمل بکند؛ خيانت نکند به اين ملت، نخورد مال اين ملت را، برندارد مال اين ملت را.»
"پيغمبر، وقتي از دنيا رفت، هيچ نداشت. اين هم آن حاکم دوم حضرت امير (ع) که ديگر توسعه حکومتش سرتاسر شرق را گرفته بود، و تقريباً تا اروپا هم رفته بود. کار ميکرد، مثل ساير عملهها کار ميکرد! نه کار ميکرد که جمع بکند، کار ميکرد و وقف ميکرد. آن هم زندگي و خوراکش که از نان جو نگذشت؛ بالاتر نبود؛ آن هم چند تا لقمه بود. ما دنبال يک همچو حاکمي ميگرديم. پيدا نميکنيم البته، خود ايشان هم فرمود که خب، شما اينقدر طاقت نداريد، لکن تقوا داشته باشيد" (صحيفه امام، ج4، ص: 8-395).
تهران امروز:هزينهاي كه مي شد پرداخت نكرد
«هزينهاي كه مي شد پرداخت نكرد»عنوان سرمقاله روزنامه تهران امروز به قلم مرتضي طلايي
است كه در آن ميخوانيد؛چگونگي اجرا يا توقف طرح جدايي ري از تهران از جمله موضوعاتي بود كه از همان ابتدا اعضاي شوراي شهر تهران تاكيد داشتند كه اين اقدام بايد در چارچوبي قانوني و منطقي و به دور از نگاههاي سياسي انجام شود. از همان ابتدا بحث بر سر اين بود كه اين طرح بايد از طريق انجام مطالعات كارشناسي و مباني علمي و همچنين ايجاد تعامل و گفتوگو و با در نظر گرفتن قوانين موجود حل و فصل شود.
به عبارت ديگر اگر مسئولاني كه بهدنبال اجراي قانون تقسيمات كشوري بودند به اين مسئله توجه ميكردند كه طرح چنين ايدهاي و از همه مهمتر اجراي سريع آن نياز به مطالعات علمي در قدم اول و در مرحله بعد عملياتي كردن اين طرح نياز به گفتوگوهاي بين بخشي دارد،كار به ديوان عدالت اداري و صدور راي از سوي مراجع قضايي نميكشيد.
اگر اين طرح از همان ابتدا در مجراي علمي و قانوني آن حركت ميكرد و مسئولان دولتي به جاي بيان حرفهاي خود در رسانهها تمامي اين مباحث را در جلسات كارشناسي مطرح ميكردند اين كار از مسير قانوني خود خارج نميشد و از همه مهمتر اينكه هزينههاي مادي و معنوي زيادي نيز صرف اين مسئله جزئي نميشد. باور اعضاي شوراي شهر تهران از همان ابتدا اين بود كه به جاي كشاندن بحث به رسانهها و مخدوش كردن افكار عمومي، ميشد تا با گفتوگو و انجام كارهاي كارشناسي اين مسئله را حل فصل كرد. مسئله ديگري كه پيرامون طرح جدايي ري از تهران مطرح بود، تفاسيري بود كه مسئولان دولتي از قوانين داشتند.
هرچند طبيعي است كه تفاسير و برداشتهاي متفاوتي مسئولان از يك قانون داشته باشند اما مسئلهاي كه در اجراي قانون تقسيمات كشوري از سوي دوستان دولتي مطرح و با انجام گفتوگوهاي رسانهاي به آن دامن زده شد، خلط مبحثي بود كه از ناشي از تفسير به اشتباهي بود كه آنها از اين قانون داشتند.
اين در حالي است كه مسئله اصلي دراجراي اين قانون اين بود كه به جاي چند تكه كردن تهران بلكه بايد به اين شهر به عنوان يك كلانشهر، يكپارچه نگاه ميشد و تمامي مسئولان بايد به اين سمت حركت ميكردند كه يكپارچگي را در جغرافياي پايتخت عملياتي كنند نه اينكه با تقسيم آن به بخشهاي مختلف باعث ايجاد مشكلات در آن شوند. مسئله اصلي در اصرار دولت به اجراي اين طرح جدايي ري از تهران اين بود كه بيشتر از آنكه بهدنبال استقلال شهر ري باشند بيشتر بهدنبال جدا كردن شهرداري منطقه 20 از مديريت شهري بودند چرا كه در همان 20 سال پيش ري به عنوان يك شهرستان مجزا داراي تقسيمات اداري مستقل از تهران بود و نيازي نبود تا با مطرح كردن طرح جدايي ري از تهران كار را به راي ديوان عدالت اداري بكشانند.
در واقع بزرگترين اشتباه دوستان دولتي اين بود كه با خلط مبحث سعي داشتند تا در نظام يكپارچه مديريت شهري اختلال ايجاد كنند. اين درحالي بود كه به لحاظ قانوني حق انجام اين كار و انتخاب شهردار ري را نداشتند. مسئلهاي كه در جلسه نيمه شب ديوان عدالت اداري بعد از صدور راي ديوان به دوستان دولتي مطرح كردم كه به جاي تفرقه بايد بيشتر بهدنبال ارائه راهكارهايي براي حفظ منافع مردم باشيم و در زمانهايي كه كارشناسي نياز است كار را به محققان و كارشناسان بسپاريم تا نتيجه مطلوبي حاصل شود.
حمايت:ميهمان كاخ سفيد
«ميهمان كاخ سفيد»عنوان يادداشت روز روزنامه حمايت است كه در آن ميخوانيد؛حامد كرزاي ریيس جمهوری افغانستان در سفري سه روزه راهي آمريكا شده است. اين سفر در حالي صورت گرفته است كه روابط ميان اين دو كشور در هفته هاي اخير با تحولات مهمي همراه شده است. دولتمردان آمريكا برآنند تا در آخرين سال حضور خود در افغانستان زمينه را براي حضور بلند مدت و البته ايمن در اين كشور به تثبيت برسانند. بر اساس اين طرح ناتو، در سال 2014 نيروي های خارجي بايد افغانستان را ترك كنند در حالي كه آمريكا پس از 11 سال جنگ حاضر به اجراي اين طرح نميباشد و خروج را برابر با حذف شدن در صحنه منطقه ميداند.
آمريكا سياست شرق گرايي را به شدت پي گيري مي كند بنا بر این طرحي به نام خروج از افغانستان براي اين كشور معنايي ندارد. بر اين اساس آمريكا به دنبال امضاي توافقنامه راهبردي _ امنيتي با كابل است كه تضمين كننده حضور حداقل 10 هزار نيروي آمريكایی براي مدتي نامعلوم در اين كشور است. در اين ميان آمريكا از يكسو به دنبال كسب امتيازات حقوقي نظير مصونيت قضايي نظاميان ميباشد و از سوي ديگر نيازمند امنيتي پايدار در افغانستان است تا از هزينههاي مالي و انسانياش كاسته شود.
تحميل توافقنامه امنيتي به كابل و نيز مذاكره با طالبان راهكار آمريكا براي رسيدن به اين نتايج است. امري كه به شدت از سوي آمريكا پيگيري می شود و برآنند تا آن را به كابل تحميل کنند. اين موضوع اصلي است كه اوباما در ديدار با كرزاي مورد تاكيد قرار داده و با ابزارهاي سياسي و اقتصادي براي تحميل آن به كرزای تلاش ميكند. البته كرزاي نيز از اين سفر به آمريكا اهداف ويژه اي را پي گيري مي كند.
كرزاي به خوبي ميداند كه آمريكا در موقعیت كنوني به امضاي توافقنامه امنيتي با كابل نياز دارد و در اين راه حاضر به اعطاي امتيازاتي ميباشد هر چند كه كرزاي به دنبال سر شاخ شدن با آمريكا نيست اما تلاش دارد تا با ايجاد مواضعي در برابر واشنگتن امتيازاتي را براي افغانستان كسب کند. آنچه مسلم است كابل توان برابري با خواستههاي آمريكا را ندارد و صرفا تلاش خواهد كرد كه امتيازات بيشتري را كسب کند.
كسب امتيازات اقتصادي، افزايش تعداد نيروهايي كه از افغانستان خارج ميشوند، در باب حمايت هاي نظامي براي تقويت ارتش، تقويت موقعيت افغانستان در برابر پاكستان و... محور قرار گرفتن كابل در روند مذاكرات با طالبان و ... بخش هايي از اين رفتارها ميباشد. برخي تاكيد دارند اعتراض هاي اخير كرزاي به سياست آمريكا در اين چارچوب بوده و وي به نوعي به دنبال بالا بردن هزينههاي آمريكا برای كسب امتيازات بيشتر بوده است. به هر تقدير ميتوان گفت سفر كرزاي به آمريكا حول محور مسایل امنيتي بوده كه اساس آن را نيز چگونگي حضور بلند مدت آمريكا در افغانستان تشكيل داده است.
اصلي كه مردم افغانستان به شدت با آن مخالف هستند و واشنگتن براي تحميل اين خواسته به افغانستان از مدت ها پيش، طرح هاي گسترده اي را اجرا كرده كه بخشي از آن سفر كرزاي به آمريكا است كه مي تواند نهايي كننده چگونگي حضور آمريكا در آينده افغانستان باشد.
آفرينش:لزوم توجه به روش هاي اشتغال زايي
«لزوم توجه به روش هاي اشتغال زايي»عنوان سرمقاله روزنامه آفرينش به قلم حميدرضا عسگري است كه در آن ميخوانيد؛ روند افزايش تعداد بيکاران به بيش از 3 ميليون نفر سال 89 در حال تکرار شدن در سال جاري است به نحوي که طبق گزارش مرکز آمار ايران تعداد بيکاران کشور در بهار امسال 3 ميليون و 146 هزار نفر بوده است که اين تعداد در تابستان به 3 ميليون و 23 هزار و 574 نفر رسيد. وجود بيش از 3 ميليون نفر بيکار در کشور؛ نشان دهنده کندي اجراي برنامه هاي موثر اشتغال زايي و لزوم تغيير سياست گذاري ها در اين بخش است.
تعداد بيکاران کشور با توجه به فرمول 1 ساعت کار در هفته به عنوان مرز ميان شاغل و بيکار در سال 84 و 85 به ميزان 2.6 ميليون نفر، در 86 و 87 به تعداد 2.4 ميليون، سال 88 به ميزان 2.8 ميليون نفر، 89 به تعداد 3.2 ميليون و در نهايت طي سال گذشته نيز به 2.8 ميليون نفر رسيده است. اين درحالي است كه درطي چندسال گذشته وعده هايي درمورد تحقق اشتغال زايي ميليوني در كشور مطرح گرديده كه متاسفانه جامه عمل به خود نپوشانده است .
نبود شرايط کار ،يعني بيکاري و هر چه نرخ بيکاري بالا رود در مقابل درآمد فرد و خانوار پايين خواهد آمد و کاهش درآمد هم يعني افزايش فقر . فقر هم تاثير تعيين کننده اي در توسعه نيافتگي و پس رفت کشور در همه شئونات دارد. نبود شرايط کار رواج بيکاري را به دنبال دارد و اين آغاز فاجعه اي است که شرايط زندگي را هدف گيري مي کند. بيکاري عريان ترين واژه ايست که باتاثيرات مخرب وِ مستمر بسيار ي از مشکلات را توليد مي کند. بيکاري دريک کلام مساوي است با انواع فقر که مهم ترين آن فقر اقتصادي است.
بيکاري مولد اعتياد، طلاق، تن فروشي و فحشا،بيسوادي،بي خانماني، دزدي و جرم وجنايت است. استمرار بيکاري موجب بي قيدي ومسووليت ناپذيري،عقب ماندگي و توسعه نيافتگي است و مسبب اصلي آسيبهاي اجتماعي،گسترش تنبلي و اوباشي گري، ناامني اجتماعي و انواع مفسده هايي که اساس يک جامعه را به تباهي مي کشد. لزوم توجه به ايجاد اشتغال، خصوصاً براي جوانان ازملزومات اصلي حفظ امنيت و سلامت جامعه مي باشد كه عدم توجه به آن مي تواند سرآغاز تباهي و هدر رفت نيروي جواني جامعه و مصرف آن در عرصه فعاليت هاي غيرقانوني خواهد بود.
به رغم برخي اقدامات دولت، تزريق پول و ارائه تسهيلات بانکي نتوانسته است منجر به گشايشي در بازار کار کشور شود و نرخ بيکاري در سالهاي اخير همواره بالاي 10 درصد باقي مانده است. اين آمار بيكاري نشان مي دهد كه نوع رويه و سياست گذاري ما در ايجاد اشتغال نتوانسته جوابگوي نيازهاي كشور باشد.
دربسياري موارد ديده شده كه افراد با استفاده از تسهيلات كه دولت براي ايجاد و گسترش واحدهاي توليدي درنظر گرفته، به اموري ديگر پرداخته اند كه به هيچ وجه در راستاي اهداف تعيين شده براي افزايش شغل و به كارگيري بيكاران نبوده است. درموردي ديگر استخدام هاي گسترده در دستگاه و نهادهاي غيرخصوصي باعث افزايش هزينه هاي جاري كشور مي گردد و تاثيري در رشد و توسعه اقتصاد كشور نخواهد داشت. بايد توجه داشت كه ميزان هزينه اي كه براي پرداخت حقوق به اين افراد درنظر گرفته شده است مي تواند درقالب طرح هاي گسترش صنايع و بنگاه هاي توليدي در شهرستان ها، تكميل طرح هاي نيمه تمام اشتغال زايي در كشور، ايجاد بنگاه هاي توليدي زودبازده و تبديل اين بنگاه ها به مراكز توليدي بنيادي، به كارگيري بيكاران در صنايع موجود و استفاده از اين نيرو در افزايش بازدهي توليد داخلي و... استفاده كرد.
آنچه مورد پويايي اقتصاد مي گردد و پيش زمينه اي براي افزاي اشتغال در مراحل گوناگون مي باشد، اهميت به بخش توليد است. هرچه قدر بخش هاي توليدي كشور افزايش يابند و قوي تر شوند، شرايط براي ايجاد اشتغال مساعدتر مي گردد و اين پتانسيل وجود دارد تا هرساله واحد توليدي مذكور را گسترش و نيروهاي بيشتري را در آن به كار گرفت. دراين صورت علاوه بركاهش بيكاري، هزينه سنگين زندگي كاهش خواهد يافت و تحمل جامعه در هنگام بيكاري افزايش مي يابد. امروز بسياري از جوانان ما به سبب فرار از زيربار توقعات ناشي از نداشتن درآمد، دست به اقداماتي مي زنند كه بعضاً موجب يك عمر پشيماني براي آنها مي گردد. لذا توجه ويژه به وضعيت اشتغال و رفع بيكاري از ملزومات ايجاد جامعه اي امن و سلامت مي باشد.
مردم سالاري:نقد موج آفرينيهاي جديد دولت
«نقد موج آفرينيهاي جديد دولت»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاري به قلم مهدي عباسي است كه در آن ميخوانيد؛ حلقه اصلي ياران احمدينژاد در اين ماههاي پاياني از عمر دولت دهم، بر حواشي دولت افزودهاند و تصور ميشود به اين تاکتيک رسيدهاند با حاشيهسازيهاي جديد، فضاي سياسي کشور را به جاي نقد عملکرد دولت به واکنش به اين حاشيهها سوق دهند. اين تاکتيک، به تازگي و با نزديک شدن به انتخابات رياست جمهوري يازدهم، با جديت بيشتري پيگيري ميشود.
«مصوبه استخدامهاي بيضابطه و طرح موسوم به مهرآفرين که براساس آن استانداريها ميتوانند 4 هزار نفر را استخدام کنند»، «موجآفريني جديد دولتيها براي اجراي فاز دوم هدفمندکردن يارانهها»، «درخواست احمدينژاد براي رفتن به مجلس»، «تغيير و تحولهاي مديريتي در کابينه» و «موج تبليغاتي جديد براي سهام عدالت»، از جمله مسائلي است که در اين چند روز اخير باز هم دولت را در صدر حاشيهها قرار داده و سبب شده تا بازتابها و واکنشهاي زيادي به اين تصميمات و موجآفرينيها پديد آيد و از همه مهمتر آنکه، در خصوص آنچه قرار است دولت دهم به دولت آينده تحويل دهد، يک نگراني جدي و عمومي وجود دارد که سبب شده تا کارشناسان، هشدارهاي زيادي در اين ماههاي پاياني دولت دهم، به دولتمردان در خصوص تبعات تصميمات جديدشان بدهند.
در بررسي دقيقتر اقدامات جديد دولت ميتوان به موارد ذيل اشاره کرد: اول آنکه، در حالي که هيات تطبيق مصوبات دولت با قوانين، مصوبات جديد در خصوص استخدامهاي بيضابطه را مغاير بندهاي متعدد قانون خدمات کشوري و قانون برنامه پنجم توسعه دانسته بود، دولت بدون توجه به اين مغايرتهاي قانوني، روز گذشته اين مصوبه را براي اجرا به دستگاههاي ذيربط ابلاغ کرد و نامش را هم «طرح مهرآفرين» ناميد.
بر اين اساس براي استخدام 4 هزار نفر در هر استان، دست استانداران باز شد، تا اين طرح در کنار اجازه استخدام بيضابطه 1500 نفر براي نهاد رياست جمهوري، تکميلکننده يک طرح مشکوک استخدامي باشد. طرحي که توسط احمد توکلي به «يک چمدان تيانتي» توصيف شد، تا شائبههايي در خصوص جذب نيروهاي حامي دولت در بدنه اجرايي کشور در آستانه انتخابات شکل بگيرد.
اين مصوبه در حالي صورت ميگيرد که دولت در پرداخت اضافه کار کارمندان شاغل فعلي ناتوان است و پرداخت حقوق بازنشستگان کشور هم با تاخير و حاشيه صورت ميگيرد.
سوال اساسي آن است که اگر دولت به دنبال استخدام افراد جديد براي بدنه دولت است، چرا در آستانه انتخابات و آن هم بدون پيشبينيهاي قانوني دست به اجراي آن زده است؟
دوم آنکه، قابل پيشبيني است که حاشيهسازيهاي جديد دولت ادامه يابد و با تغييرات جديد در کابينه، موج جديد واکنشها به دليل تفاسير مختلف در خصوص «مرز راي اعتماد مجدد به دولت»، پديد آيد.
سوم آنکه، اصرار جديد دولت براي اجراي فاز دوم هدفمندکردن يارانهها نيز از ديگر موضوعاتي است که احمدينژاد و يارانش جديدا با توان بيشتري در حال رسانهاي کردن آن هستند. بايد در خصوص اين موجآفريني جديد، که ميتوان استفادههاي انتخاباتي در آينده را نيز از آن استنباط کرد، دقت بيشتري صورت گيرد، چرا که اقتصاد، فشار سنگيني بر زندگي مردم وارد کرده است. دولت در حالي که هنوز مرحله اول هدفمندي يارانهها را کامل اجرا نکرده و جمعبندي کلي هم تبعات شديد تورمي در پي اين طرح را گزارش ميدهد و با نظر به افزايش غيرقابل توجيه قيمت ارز، يک نگراني جدي از «انفجارتورمي» در پي اجراي فاز دوم بدون آمادگي لازم وجود دارد که تصور ميشود برخي از دولتيها ميکوشند تا با اصرار بر اجراي فاز دوم، بهره انتخاباتي از افزايش مبلغ يارانه نقدي ببرند.
اي کاش دولت دهم در اين ماههاي پاياني عمرش، ميکوشيد تا با ساماندهي به اوضاع اقتصادي و ايجاد زمينه براي آرامش ذهني مردم از فشارهاي تورمي، حداقل کمي از بحرانهاي قيمتي بکاهد. قطعا اگر در اين راه موفق باشد، نيازي به حاشيههاي جديد يا اقدامات جنجالي براي «محبوبيتسازي» نيست.
ابتكار:حرکتهاي آلاکلنگي دولت و مجلس
«حرکتهاي آلاکلنگي دولت و مجلس»عنوان سرمقاله روزنامه ابتكار به قلم محمدعلي وکيلي است كه در آن ميخوانيد؛اقدامات و رفتارهاي غير منتظره دکتر احمدي نژاد به ويژگي ثابت ايشان تبديل شده وهمه به آن عادت کرده اند اين ويژگي آنچنان شديد است که نزديکترين يارانش هم قادر به پيش بيني بسياري از تصميمات و اقداماتش نيستند و در جريان قرار نميگيرند.همين خصوصيات باعث تعريف رمز آلود و پر ابهام از رفتارهاي رئيس جمهور شده است.دست به هر کار که ميزند هر تصميم که ميگيرد،موجب تفسير و گمانه زنيهاي کش دار ميشود هر چه به پايان دوره رياست جمهوريش نزديک ميشويم اينگونه رفتارهاي زيگزاگي بيشتر و بيشتر ميشود.
با نگاه به مجموعه سخنان و مواضعي که ظرف دو ماه گذشته داشته اند، هر کدام از قبلي غيرمنتظره تر بوده است.تحليلي که از اوضاع اقتصادي ارايه ميدهند،تاکيد مکرر بر وجود مراکز متعدد مديريتي در حوزه اقتصاد کشور،اشاره به 300 نفر بدهکار بانکي که بيشترين منابع را در اختيار دارند،عزل ناگهاني تنها وزير زن کابينه، عزل وزير ارتباطات و پافشاري بر اجراي مرحله دوم طرح هدفمندي و....
حالا هم ناگهان تصميم ميگيرد که در مجلس حضور پيدا کند و با نمايندگان مردم مستقيماً صحبت کند اين در حالي است که تا پيش از اين موضوع درخواست نمايندگان از رئيس جمهور جهت حضور در صحن علني مجلس به مهمترين سوژه رسانه اي کشور تبديل شده بود.آخرين باري که قرار بود احمدي نژاد در مجلس حاضر شود،به دليل طرح سؤال از رئيس جمهور،که چند ماه فضاي سياسي کشور را تحت تاثير قرار داده بود در نهايت با دخالت رهبر معظم انقلاب از دستور خارج شد.
حال خود رئيس جمهور قصد دارد تا در ميان نمايندگان حاضر شده و به ارايه نقطه نظرات خود بپردازد.بديهي است بهترين مکان براي"گزارش رئيس جمهور" مجلس و نمايندگان مردم ميباشد و در شرايط طبيعي اين گفت وگوها در حل مشکلات کشور چاره ساز خواهد بود اما فرآيند رفتار گفته شده موجب شد تا اکنون پيرامون چرايي تصميم رئيس جمهور به حضوردرمجلس دراين مقطع زماني گمانه زني،زيادي انجام گيرد و البته چشمها به چهارشنبه هفته آينده دوخته شود و فرکانسها بر روي گيرندههاي آن روز تنظيم،که قرار است چه گفته شود ؟
البته اين هم خود هنر است که کسي بتواند اينطور در جامعه ولع شنيدن ايجاد نمايد و حساسيت رسانه اي بر انگيزد اين روزها رفتار آقاي احمدي نژاد تنها براي مجلس با احتياط و وسواس رصد نميشود بلکه صفحه شطرنج اصولگرايي تحت تاثير اين رفتارهاست.بخش مهمي از حساسيت کنوني پيرامون اهداف رئيس جمهور از حضور در مجلس، ناشي از اين مسئله است که هر کدام از اضلاع اصولگرايي نگران حرکتهاي پيش بيني نشده ايشان ميباشند هر کدام از مهرههاي اصولگرايان در اين صفحه جايگاه متزلزلي دارند حرکتهاي آقاي احمدي نژاد ميتواند آرايش اين صفحه را در لحظه به هم بريزد و مناسباتي که با هزار اما و اگر و در زير چتر مصلحت انديشيهاي لايه اي فراهم ميآيد باحرکت يک مهره توسط ايشان کيش و مات شوند.
آقاي احمدي نژاد با همين اقدامات پيش بيني نشده توانسته است، انتظار حرفهاي نگفته در جامعه ايجاد نمايد.کمتر محفلي سراغ داريم که از کارتهاي رونکرده ايشان سخن به ميان نياورند و در تحليل خود بخش مهمي از ساحت سياست و پيش بيني تحولات آينده را به اين آخرين حرکتها گره نزنند به هر حال بايد صبر کرد و ديد اينبار جناب رئيس جمهور بنا دارند از حرکت آلاکلنگي با مجلس چه دست آوردي داشته باشند و سهم مردم در اين حرکتهاي آلاکلنگي چه ميباشد.
ملت ما:هشدار رهبري به القائات انتخاباتي
«هشدار رهبري به القائات انتخاباتي»عنوان سرمقاله روزنامه ملت ما به قلم اسماعيل كوثري است كه در آن ميخوانيد؛مقام معظم رهبري در جمع هزاران نفر از مردم متدين و انقلابي قم، پيامدهاي مبارك و تعيينكننده قيام 19 دي مردم قم را جلوههايي از تحقق وعدههاي صدق الهي خواندند و با تاكيد بر ايستادگي و هوشياري كامل در مقابل طرحها، روشها و حركات دشمن بهويژه در قبال انتخابات خرداد آينده، نكات مهمي را درباره وظايف مسئولان، خواص، مردم، رسانهها و كساني كه قصد نامزدي در اين انتخابات را دارند، بيان كردند.
اين به اين معناست كه هم از خارج و هم از داخل در مواقعي كه انتخابات ميشود، بهويژه از خارج، افرادي به اشكال مختلف اعم از آگاهانه و ناآگاهانه يا معاند كارهايي را انجام ميدهند كه منجر به جوسازي عليه جمهوري اسلامي ايران ميشود. اين جوسازيها مبنيبر اين است كه دشمنان به مردم تلقين كنند انتخابات در ايران آزاد نبوده يا در صورت دادن آزادي، تقلب ميشود.
اتفاقات اينچنيني باعث ميشود مقام معظم رهبري در نهايت در محفلي، هشدار دهند و مسائل را به صورت شفاف مطرح كنند. همچنين بايد تاكيد كرد كه رهبري مخاطب خود را تمام مردم و مسئولان اعم از آنهايي كه در دام دشمنان نميافتند و آنهايي كه اسير دام دشمنان ميشوند، قرار دادند تا هشدار خود را به طريقي، علني كنند.
شايد نزديك بودن به انتخابات رياستجمهوري يازدهم و حساسيتهايي كه روي آن وجود دارد و همچنين اقداماتي كه برخي مسئولان از هماكنون در چارچوب فعاليت انتخاباتي آغاز كردهاند، باعث شد رهبري اين رهنمودها را بيان كنند. در حال حاضر مواردي در انتخابات وجود دارد كه سعي دارد انتخابات دوره قبل رياستجمهوري را زيرسوال برده و از آن در جهت منافع خود استفاده كنند و اين اقدامات بدون در نظر گرفتن تاثيرات بعدي آن بر انتخابات صورت ميگيرد و ميتواند نقاط منفي و ضعف فراواني را به دنبال داشته باشد.
اگر نگاهي به قبل بيندازيم متوجه ميشويم، افرادي كه امروز سعي در زيرسوال بردن انتخابات دوره قبل را دارند، از گروه كساني هستند كه خودشان در 7 تا 8 دوره در جايگاههاي مختلف انتخاباتي رأي آوردند و صاحبمنصب بودند. اين افراد در زماني كه خود موفق ميشدند و پيروز ميدان بودند حرفي از انتخابات آزاد نميزدند، اما زماني كه بازنده ميدان شدند، شروع به جوسازي بر سر اينكه انتخابات آزاد نبوده و بايد آزاد باشد، كردند.
از اينرو رهبري افزون براينكه از روي دلسوزي و احساس مسئوليت هشدار دادند، از سويي ديگر به دنبال بيدار كردن مسئولان و عوامل بيهوش جامعه بودند و با تاكيد براينكه انتخابات همواره در تمام ايام آزاد بوده، به دنبال آگاه كردن مغفولان ماجرا بودند تا در صورت تخلفات مجدد و جوسازيهاي تخريبكننده، به آنها بگويند كه ديگر راه مسالمت و صلحجويي قرار داده نخواهد شد و از روش ديگري براي برخورد با متخلفان استفاده ميشود. ملت ايران براساس دموكراسي حاكم بر جامعه وضع انتخابات را با دست خود تعيين ميكنند و سرنوشت آن را به طريقي كه بايد باشد، رقم ميزنند.
هماكنون دشمنان انقلاب و نظام به دنبال اين هستند تا با حيله جديد ديگري يعني در بوق و كرنا كردن انتخابات آزاد، مانع از حضور گسترده مردم در پاي صندوقهاي رأي شوند تا شايد از اين طريق بتوانند توطئههاي بعدي را زمينهچيني كنند.
آرمان:امیر اصلاحات
«امیر اصلاحات»عنوان يادداشت روز روزنامه آرمان به قلم رایان کیوان است كه در آن مي خوانيد؛«ما تمام امور ایران را بهدست شما سپردیم و شما را مسئول هر خوب وبدی که اتفاق میافتد، میدانیم. همین امروز شما را شخص اول ایران کردیم و به عدالت و حسنرفتار شما با مردم کمال اعتماد و وثوق داریم. بهجز شما به هیچکس دیگر چنین اعتقادی نداریم و به همین جهت این دستخط را نوشتیم.» شب شنبه ۲۲ ذیقعده ۱۲۶۴ زمانی که ناصرالدین شاه بر تخت نشست و امیرنظام که بعدها به لقب امیرکبیر مفتخر شد را به صدارت اعظمی تعیین کرد این فرمان صادر شد و برخی همین تاریخ را آغاز اصلاحات در ایران میدانند.
دوره 39 ماهه صدارت امیرکبیر از نگاه خیلیها آغاز اصلاحات در ایران است هرچند خود میرزا همواره اعتقاد داشت که او دستپرورده قائممقام فراهانی است. چه تاریخنویسان دوره اصلاحات را از زمان امیرکبیر برشمرند و چه آن را به قبلتر و دوره قائممقام نسبت بدهند مهم آن است که نام میرزا همواره با اصلاحات قرین بوده است. میرزاتقی فراهانی در سال ۱۱۸۶ در روستای هزاوه متولد شد.
پدر وی کربلایی قربان آشپز قائممقام فراهانی بود. مادر امیر نیز فاطمه نام داشت و آنقدر عمری طولانی داشت که مرگ هر دو فرزندش محمدتقی و محمدحسن را دید. زمانی که سرگذشت صدر اعظمهای قاجار در کتاب صدر التواریخ گردآوری میشد، بیشک جایگاه هیچکدام از آنها برای نویسندگان آن به عظمت نام امیرکبیر نبوده است. نامی که پس از گذشت بیش از 150 سال، هنوز هم به عنوان نماد اصلاحات بر سر زبانهاست.
میرزا اهل فراهان بود و در خاندانی بزرگ رشد یافت که آشناترینشان قائممقام فراهانی بود. همین کافی بود تا از بستری که قائممقام در آن میزیسته کسی چون میرزا تقیخان امیرکبیر سربرآورد. تاریخ قضاوت میکند که دستپرورده قائممقام چه تاثیری در سرنوشت این کشور داشته آنچنانکه نماینده انگلیس جایی در وصف میرزا گفته بود: سعی من و کوشش نماینده روسیه و تلاش مشترک ما همگی باطل است. کسی نمیتواند میرزا تقیخان را از تصمیمش بازدارد. بینینگ انگلیسی که با وزیر مختار بریتانیا امیرکبیر را ملاقات کرده بود، او را فردی تنومند و هوشمند توصیف کرده است.
اگر قرار باشد چیزی از میرزا امیرکبیر ستود همان بس که در انتشار وقایع اتفاقیه به جان تلاش کرد و پس از کاغذ اخبار که عمرش به بیش از دو شماره نکشید، وقایع اتفاقیه بیآنکه مطلبی از مدح امیر در آن باشد، کار انتشار خبر و آگاهی مردم ممالک محروسه را در دوران قاجار انجام میداد. درستی و راستکرداری از مظاهر اخلاقی امیر بود و از این نظر فسادناپذیر بود. قضاوت وزیرمختار انگلیس این است: «پولدوستی که خوی ملی ایرانیان است در وجود امیر بیاثر است». و به قول رضاقلی خان هدایت که او را نیک میشناخت: «به رشوه و عشوه کسی فریفته نمیشد».
دکتر پلاک اتریشی مینویسد: «پولهایی که میخواستند به او بدهند و نمیگرفت؛ خرج کشتنش شد». عاقبت هم، همین تنگنظریها بلای جان امیر شد و نخست از صدارت و پیشکاری شاه برکنار شد و پیام شاه اینگونه به میرزا تقی خان ابلاغ گردید و دستخط عزل به امیر رسید.
آنچه میرزا احمد وقایعنگار آورده این است که شاه خواسته امیر را معف کند که عاقبت هم معاف کرد: «چون صدارت عظمی و وزارت کبری زحمت زیاد دارد و تحمل این مشقت بر شما دشوار است، شما را از آن کار معاف کردیم. باید به کمال اطمینان مشغول امارت نظام باشید. و یک قبضه شمشیر و یک قطعه نشان که علامت ریاست کل عساکر است، فرستادیم و به آن کار اقدام نمائید؛ تا امر محاسبه و سایر امور را به دیگران از چاکران که قابل باشند واگذاریم».
چندی بعد هم کسانی چون مهدعلیا، میرزا آقاخان نوری، سردار محمدحسنخان ایروانی و دیگران شاه را محاصره کردند و فرمان شاه برای اعدام امیر صادر گشت: «چاکر آستان ملائک پاسبان، فدوی خاص دولت ابدمدت، حاج علیخان پیشخدمت خاصه، فراشباشی دربار سپهر اقتدار مأمور است که به فین کاشان رفته، میرزا تقیخان فراهانی را راحت نماید و در انجام این مأموریت بین الاقران مفتخر و به مراحم خسروانی مستظهر بوده باشد». هرچند به قول شاه، امیر راحت شد اما شهرت امیر همچنان ماند و اهداف اصلاحي اين مرد سياسي هیچگاه از یاد نرفت.
قانون: در دفاع از عقلانیت
«در دفاع از عقلانیت»عنوان يادداشت روز روزنامه قانون به قلم روحا... سپندارند است كه در آن ميخوانيد؛ماههای پایانی دو دوره ریاست احمدینژاد بر دولت، در حال سپری شدن است. کسی که از همان ابتدای ورودش به دفتر ریاست جمهوری، بنای برخی اقدامات نامتعارف را در دستور کار قرار داد. چه در دولت نهم و چه در دولت دهم عدهای از نخبگان کشور در عرصههای مختلف پیامدهای ناگوار برخی از سیاستها و اقدامات وی را هشدار دادند. هشدارهایی که به غرضورزیهای جناحی تعبیر شد و حمایت از وی را به دستور کار ارگانهای کلیدی کشور بدل کرد.
اما حالا و در روزهای پایانی دولت وی، کافی است نگاهی به اظهارات اصولگرایانی بیندازیم که تا دیروز از حامیان جدی احمدینژاد به شمار میرفتند. نقد دولت امروز نقل هر مجلسی است، با این تفاوت که برخی از نیروهای سیاسی در بدنه نظام با تاخیری چند ساله به ناکارآمدیها و کاستیهای او پی برده اند. هدفمندی یارانهها از جمله مواردی بود که از همان آغاز اجرایی شدن مورد انتقاد برخی از نخبگان کشور قرار گرفت و البته بیشتر این انتقادات به نحوه اجرای آن معطوف بود.
این نقادیها در آن دوره نادیده گرفته شد و بعد نمايندگان مجلس توقف آن را تصویب کردند. خطر تحریمهای اقتصادی غرب نیز بارها از سوی نیروهای سياسي کشور مورد بحث قرار گرفت و جریان اصولگرایی تنها بر انکار آن اصرار ورزید تا اینکه وزیر نفت این هفته در مجلس از کاهش فروش نفت در سال جاری خبر داد. تحریمهایی که پیش از اجرایی شدن از سوی غرب زمانبندی آن ماهها قبل اعلام میشود و شاید اگر عقلانیت لازم در بدنه تصمیمگیری وجود داشت، امکان مواجهه صحیح با آن به دست میآمد. زمانی که برخی از نخبگان، پوپولیسم آشکار سیاستهای احمدینژاد را گوشزد میکردند، با اتهاماتی مواجه شدند.
اتهاماتی که در پارهای از موارد به حذف آنها از عرصه سیاست منجر شد. این نوع سیاستورزی به جای اتکا بر عقلانیت و منطق، همواره بر راه حلهای ساده و کوتاه مدت اصرار دارد. به طور مشخص، اجرایی شدن وعدههای مطرح شده در این رویکرد ممکن نیست و برای محقق نشدن وعدهها، دلایلی ارائه میشود که امکان اثبات آن وجود ندارد.
بازگشت به عقلانیت در سیاستورزی با نگاهی به فاصله زمانی میان هشدارهای نخبگان کشور با زمان اعتراف مسئولان به ناکارآمدیها، ضرورت دو چندان پیدا میکند. این مهم اگر تنها به شعارهای کلی و تبلیغاتی برای بهرهبرداریهای انتخاباتی بدل شود راه به جایی نمیبرد اما اگر امکانهای دگرگونی در هر عمل سیاسی معین شود دیگر نیازی نیست بر مفهومی انتزاعی تحت عنوان تغییر و یا انتظار معجزهآسای نبوغ تاکید کرد، و این همان سیاستی است که فوکو از آن به عنوان سیاست مترقی یاد میکند.
دنياي اقتصاد:سهم نقدينگي در التهابات قيمتي اخير
«سهم نقدينگي در التهابات قيمتي اخير»عنوان سرمقاله روزنامه دنياي اقتصاد به قلم مهران دبیرسپهری است كه در آن ميخوانيد؛در یک سال گذشته قیمت مسکن دو بار با افزایش مواجه شد یک بار در زمستان 1390 و بار دوم در پاییز امسال، به همین دلیل چندی پیش یکی از دوستان، سوالی توام با تعجب مطرح میکرد که درآمد ما که با افزایش مواجه نشده پس چرا قیمت مسکن در یک سال گذشته تا این حد افزایش یافته است؟ سوال ایشان ميتواند از زاويهاي منطقي باشد؛ زیرا تقاضا برای یک کالا ابتدا باید افزایش یابد سپس قيمتها سیر صعودی یابند و قاعدتا افزایش تقاضا هم باید ناشی از افزایش درآمد باشد. اما در وضعیت فعلی ایران، افزایش تقاضای مسکن اتفاق افتاده است؛ اما نه به دلیل افزایش جهشی درآمد مردم بلکه به دلیلی که در ادامه درباره آن بیشتر توضیح خواهیم داد.
ابتدا میگوییم که افزایش اخیر قیمت مسکن متعاقب افزایش قیمت ارز به وقوع پیوسته است؛ بنابراین دلیل افزایش قیمت این دو کالا هر چه باشد مشترک است. اما از طرف دیگر میدانیم مهمترین دلیل افزایش قابل توجه قیمت طلا و ارز، تفاوت زیاد نرخ تورم نسبت به سود بانکی است که صاحبان سپردهها را دچار نگرانی کرده و هر یک را به فراخور توانایی خود به سمت خرید طلا یا ارز یا مسکن رهنمون کرده است.
شاهد مثال هم این است که طی مرحله اول افزایش قیمت ارز در اواخر سال گذشته به محض افزایش سود بانکی، بحران مزبور مانند آبی که روی آتش بریزند خاموش و نرخ ارز وارد یک روند کاهشی چند ماهه شد. اما از طرف دیگر با ادامه افزایش نرخ تورم در نیمه اول سال 1391 مجددا نرخ مزبور از نرخ سود بانکی پیشی گرفت که منجر به مرحله دوم افزایش نرخ ارز در شهریور امسال شد و بانک مرکزی هم به هر دلیل نتوانست سود بانکی را مجددا افزایش دهد و بحران ارزی بزرگتری نسبت به مرحله اول شکل گرفت و متعاقب آن شاخص قيمتها با رشد قابل توجهی رکوردشکن شد.
به عبارت دیگر اگر تصميمساز پولي در سال 1388 مجددا بازگشت به سیاست انبساط پولی را برنمیگزید (که تورمزاست) تحریم نفتی ایران نمیتوانست تا این حد روی قیمت ارز اثر افزاینده داشته باشد. بنابراین مسوول مستقیم افزایش جهشی نرخ ارز و تورم ناشی از آن نیز تصميمساز پولي است.
اینکه بسیاری از مردم اجازه نمیدهند دسترنجشان در شکل سپردههای بانکی مورد تجاوز قرار گیرد، نمیتوان به آنها خرده گرفت که مثلا چرا پولتان را تبدیل به ارز یا مسکن یا طلا میکنید. برخی کارشناسان معتقدند قیمت کنونی ارز، قیمتی مبتنی بر واقعیت است؛ زیرا بانک مرکزی در گذشته، همپای تورم، نرخ ارز را افزایش نداده و به همین دلیل این فنر به یکباره آزاد شده است.
حتی اگر استدلال این کارشناسان را هم ملاک قرار دهیم باز هم دلیل افزایش قیمت ارز به سیاستهای انبساطی و تورمزای بانک مرکزی برمیگردد(که افزایش قیمت ارز را الزامی میکند) نه به دلیل تحریمهای اعمال شده بر کشورمان که این تحریمها درواقع محرک آشکارساز یک بیماری پنهان بود.عدهای هم معتقدند افزایش نرخ ارز ناشی از اجرای قانون هدفمندی یارانهها بوده است.
در این خصوص تنها چیزی که میتوان گفت این است که اجرای طرح هدفمندی حدود 5 واحد درصد بر تورم افزود؛ بنابراین تورم شهریور امسال میتوانست به جای 24 درصد معادل 19 درصد باشد؛ بنابراين عدم اجرای طرح هدفمندی میتوانست تا چند ماه افزایش نرخ ارز را به تاخیر اندازد. به عبارت دیگر دلیل اصلی افزایش جهشی نرخ ارز را باید در اجرای سیاستهای تورمزای پولي دانست. نگاهي به روند نقدينگي درسالهاي اخير نشان میدهد که چگونه سیاست درست کاهش رشد نقدینگی در سال 1387 در سالهای بعد دنبال نشده است.
اين آمار نشان ميدهد كه رشد نقدینگی سالانه در نیمه دوم سال 87 تا 12 درصد هم کاهش یافت، اما مجددا شروع به افزایش کرد تا در حدود رشد 25 درصد به ثبات رسید؛ اما از اواخر سال 90 روند افزایشی جدیدی شروع شده که تا مهرماه امسال ادامه دارد. رشد نقدینگی در ماه اخیر به حدود 30 درصد رسیده است. همین سیاست است که در بلندمدت رکود و بیکاری را به ارمغان آورده و خواهد آورد.