کارشناس ارشد روابط بین الملل معتقد است وعده های روحانی در لغو تحریم ها محقق شده و می گوید: توافق هسته ای یک توافق چند جانبه است و نقض برجام از طرف آمریکا،جایگاه آن کشور را به افول می برد.
کد خبر: ۱۴۲۱۹۱
به گزارش ایران اکونومیست؛ یک سال از اجرایی شدن توافق هسته ای ایران و گروه 1+5 موسوم به برجام گذشت. طی یک سال اخیر اتفاقات زیادی در عرصه بین الملل رخ داده است که این اتفاقات هم به مثابه متغیرهایی در عرصه روابط بین الملل و روابط خارجی ایران تاثیرگذار بوده است، ادامه بحران در سوریه و ورود روسیه به این کارزار، تداوم بحران پناهجویان در اروپا، برگزیت و جدایی انگلیس از اتحادیه اروپا و از همه مهمتر به قدرت رسیدن دونالد ترامپ در آمریکا،چشم انداز پیچیده ای پیش روی ناظران مسائل منطقه و ایران قرار می دهد.
اینکه برجام تاکنون چه دستاوردهایی داشته است، امروز در چه شرایطی قرار داریم و این توافق با چه تهدیدها و آسیب هایی مواجه است، رویکرد بازیگرانی همچون آمریکای ترامپ، اتحادیه اروپا و روسیه در قبال توافق هسته ای چگونه است؟ سوالاتی است که با دیاکو حسینی کارشناس ارشد روابط بین الملل در میان گذاشتیم.
مشروح این گفت و گو را در زیر بخوانید:
ایرنا: یک سال از اجرای توافق هسته ای ایران و 1+5 –برجام - می گذرد این توافق چه دستاوردهایی داشته است و اگر امروز برجام نبود چه می شد؟
حسینی: از آنجایی که هدف اولیه برجام رفع تحریم های مرتبط با هسته ای بود این هدف به طور کامل محقق شد. یعنی الان هیچ مانعی در راه حرکت اقتصادی ایران در ارتباط با تحریم های هسته ای مطلقا وجود ندارد و اگر بخواهیم موانع رشد اقتصادی را بسنجیم باید سراغ مسائل غیرمرتبط با تحریم ها و توافق هسته ای برویم.
این پیشرفت بزرگی بود که در 10 سال قبل از برجام تا حدی ما را گرفتار کرده بود و این دیگر الان وجود ندارد. ضمن اینکه ایران تمام تعهدات خود را انجام داده واعتماد سازی قابل توجهی بین ایران و جامعه جهانی انجام گرفت که این هم درگزارش های اخیر آژانس تصدیق شده است.
به محض اجرایی شدن این توافق ده ها شرکت مختلف اروپایی و آسیایی به ایران آمدند یا در سفرهایی که آقای روحانی و آقای ظریف داشتند در خصوص مراودات اقتصادی بحث شد. اینها نشان دهنده این است که غل و زنجیرهایی که آقای روحانی قبل از انتخابات درباره آن صحبت کرده بود، امروز دیگر وجود ندارد. یعنی وعده روحانی و دولت در ارتباط با رفع تحریم ها کاملا محقق شده است.
مشکلات و موانعی که بر سر رشد و توسعه اقتصادی کشور دیده می شود، ریشه هایی دارد که کمترین ارتباطی به سیاست خارجی و توافق هسته ای ندارد، ضمن اینکه این مشکلات کاملا اختیار دولت هم نیست. موضوعاتی است که بعضا ریشه در قوانین ما دارد که قبل از روحانی و حتی قبل ار شروع بحران هسته ی وجود داشت.
الان دقیقا در همان نقطه ای هستیم که قبلا بودیم. رفع این ها مثل شفافیت مالی، مقررات بانکی و غیره نیازمند تدابیر دیگری است که دولت البته می تواند نقش داشته باشد ولی مستلزم نقش آفرینی سایر قوا هم هست.
یکی از مهمترین ابعاد موفقیت آمیز برجام این بود که در جریان شکل گیری و گسترش انتروپی در منطقه و هرج و مرج تمام عیار که می توانست به راحتی آغازگر جنگ تازه و احمقانه ای در منطقه باشد تا اندازه خیلی زیادی این احتمال را پایین آورد و هزینه های یک جنگ احتمالی با ایران را برای کشورهایی که خواستار چنین جنگی بودند، به شدت بالا برد.
این امر بسیار بیش از دستاوردهای اقتصادی اهمیت دارد برای اینکه ما از صلح و امنیت ملی کشور صحبت می کنیم که خود آن زمینه ساز رشد و حرکت اقتصادی است.
اگر ما این نکته را مد نظر قرار دهیم که قضاوت ما درباره برجام باید مبتنی بر یک انتظار درست،دقیق و واقعی از برجام باشد و نه یک انتظار ماورایی، ما امروز در این توافق دست بالا را داریم.
برجام اگر چه منجر به یکسری از توقف ها در حوزه فعالیت های هسته ای ایران شد اما بخش هایی را متوقف کردیم که به لحاظ فنی به گفته آقای دکتر صالحی منافع حیاتی را برای ما نداشته است. البته این بی عدالتی که وجود دارد که ایران 15 سال در قرنطینه حقوقی قرار گرفته، ولی بعد از این مدت و اثبات نیت صادقانه ایران در فعالیت های هسته ای، برداشته خواهد شد.
همانطور که اوباما قبلا گفته بود اگر ایران توافق را نقض کند ما همه چیزهایی که داشتیم الان هم داریم، ایران هم بعد از 15 سال که تمام غل و زنجیرهای حقوقی باز شد در نقطه ای خواهد بود که قبل از آن می توانست داشته باشد با این تفاوت که خطر جنگ را برطرف کرده و تحریم ها را به طور کامل نامشروع کرده است.
با این چشم انداز کلان و صرف نظر از جزئیاتی که گاها بعضی از دوستان ما را بیش از اندازه درگیر خودش می کند و تصویر بزرگ را از دست می دهند، برجام تا به امروز موفقیت بزرگی بوده است.
ایرنا: با توجه به شعارهایی که ترامپ در دوران انتخابات می داد،از جهت به قدرت رسیدن وی در آمریکا مسئله را چگونه می بینید؟
حسینی: در حالی که بخش عمده ای مشاوران نزدیک و وزرای آقای ترامپ به صراحت مخالف برجام هستند ولی آنها هم این را می دانند که نقض برجام تبعات خیلی سنگینی برای آمریکا دارد. اخیرا باب کورکر که از منتقدان اصلی برجام بود گفت باید به برجام متعهد باقی ماند.
ماتیس هم با همه دیدگاه های ایران ستیزانه اعتراف کرد که باید به برجام متعهد ماند. اینها نشان دهنده قدرت برجام هست نه به خاطر این که از نگاه آنها برجام روش خوبی برای مهار ایران است، ماتیس و کورکر یا آقای فلین این طور فکر نمی کنند.
آنها می گویند به برجام متعهد بمانیم چون اگر نمانیم آمریکا باید هزینه بدهد. با توجه به چند جانبه بودن مذاکرات، آمریکا درموقعیتی گرفته که نقض برجام از طرف آنها منجر به یک عدم مزیت بزرگ برای آمریکا خواهد شد و ممکن است آمریکا را در موقعیت نقطه عطف در جریان افول تدریجی قدرت آمریکا قرار دهد.
از این جهت دیدگاه جمهوری خواهان و آقای ترامپ نشان دهنده آن است که برجام یک مزیت برای ایران بوده و ایران را در جایگاه بهتری در مقابل آمریکا قرار داده است؛ ضمن اینکه در دولت آقای ترامپ باز ایران اوضاع بهتری خواهد داشت چون اگر آمریکا بخواهد سیاست های ایران ستیزانه جدید وعده داده شده ترامپ را پیش ببرد، به ابزار تحریم ها نیاز خواهد داشت که ما آن را تا اندازه زیادی از آمریکا گرفته ایم.
ایرنا: از زمانی که توافق هسته ای به امضا رسید تا امروز بحث هایی در خصوص ضمانت و ماندگاری برجام مطرح شده است، از سوی دیگر طی روزهای اخیر به ویژه در مراسم بررسی صلاحیت گزینه های ترامپ در سنا شاهد رویکردهای متفاوتی نسبت به دوران انتخابات بودیم.
حسینی: ببینید، به لحاظ سیاسی هزینه های نقض برجام برای هر کدام از طرفین توافق آنچنان سنگین است که این سنگین بودن نقش ضامن و بازدارنده را دارد. همانطور که ایران می تواند به لحاظ سیاسی از برجام یک طرفه کنار بکشد و این کار شدنی است از طرف آمریکا هم چنین اقدامی ممکن است؛ منتهی هم برای ایران و هم آمریکا تبعات قابل توجهی دارد و علم به این تبعات است که باعث شده چه ایران و چه آمریکا به توافق پای بند بمانند.
به اعتقاد من آن جنبه، ضمانت سیاسی برجام است. جنبه های حقوقی هم البته وجود دارد که در برجام کاملا گفته شده است. با تمام اینها فکر می کنم بخش عمده ای از تضمین های اطمینان بخش به چند جانبه بودن توافق مربوط می شود و این در دیپلماسی درس بزرگ باید باشد که توافقات چند جانبه در مقایسه با توافقات دوجانبه عمر بیشتری دارند.
ایرنا: این روزها در فضای رسانه ای بحث هایی مطرح است مبنی بر اینکه ممکن است جمهوری خواهان تحریم های دیگری در حوزه های غیر هسته ای علیه ایران اعمال کنند.ایران چطور می تواند مانع از اجرایی شدن و اعمال چنین تحریم و تاثیرگذاری آنها شود ؟
حسینی: ممکن است این ما را به دام یک اشتباه رایج در ایران بیندازد و آن اینکه بعد از برجام هر نوع تحریم ایران غیرقابل قبول است. هم ما وقتی که وارد مذاکره با آمریکا شدیم و هم آنها می دانستند که چنین چیزی نیست، یعنی ما فقط در رابطه با تحریم هایی حرف می زنیم که به فعالیت های هسته ای مربوط است. بنابراین تحریم هایی که بهانه آن هسته ای نیست یا در متن برجام این آزادی عمل به آنها داده شده طبیعی است که در آمریکا قابل اعمال است.
دقت کنیم درست مشابه تحریم های اولیه است که از حدود 30 سال پیش برقرار بوده است. این تحریم ها اگر چه در رشد اقتصادی ایران تاثیر داشته اند ولی با این وجود تعیین کننده به معنای اینکه درهای جهان را به روی ما ببندند،نبوده اند. واقع امر این است که اعمال تحریم های جدید برای آمریکا به نحوی که هم نقض برجام نباشد و هم موثر باشد، مستلزم ظرافت کاری خیلی سخت و طولانی برای آمریکا خواهد بود. نه فقط برای اینکه پیدا کردن منفذهای حقوقی دشوار است بلکه ایجاد اجماع هم در داخل آمریکا برای این تحریم ها سخت و دشوار است؛ به ویژه اینکه در خود کنگره بین دموکرات هایی که خواستار حفظ میراث اوباما هستند و جمهوری خواهانی که خواستار نابودی کامل این میراث هستند، قطب بندی تازه ای دیده می شود. ضمن اینکه ما همان مکانیسم هایی را می توانیم دنبال کنیم که قبلا دنبال کردیم.
ما باید به تدریج این واقعیت را بپذیریم که برای اینکه بتوانیم تا اندازه ای تاثیرات مخرب عملکرد تبلیغات ضد ایرانی سعودی - اسرائیلی را به حداقل برسانیم باید در جامعه سیاسی و پویای آمریکا حضور داشته باشیم. دورانی که ما از آمریکا کاملا فاصله می گرفتیم، گذشته است و این ناشی از فهم جامعه آمریکاست.
در جامعه سیاسی آمریکا با state به معنای کلاسیک مثل بریتانیا و فرانسه سرو کار ندارید. در آمریکا state بسیار متنوع ،فوق العاده رنگارنگ و سرشار از عدم قطعیت است به طوری که حتی خود وزرای خارجه و رییس جمهوری آمریکا هم نمی دانند در قدم بعدی ممکن است با چه گزینه هایی در داخل مواجه شوند.
وجود این فرصت ها در جامعه آمریکا باعث شکل گیری لابی های قوی از سوی هندی ها، سعودی ها و اسرائیلی ها در آمریکا شده است و به خاطر این است که می توانند در جامعه آمریکا تاثیرگذاری داشته باشند. شاید برای رسیدن به آن مرحله مستلزم اصلاحاتی در نوع طرز فکر خود درباره آمریکا هستیم. باید آمریکا شناسی خودمان را بازبینی کنیم و زمان نیاز داریم تا بتوانیم مقدمات رسیدن به چنین سطحی را فراهم کنیم . ما می توانیم با جامعه آمریکا حداقل تماسی باشیم، حداقل تماس در شرایط فعلی عبارت است از باز نگه داشتن مجاری ارتباط وزرات خارجه ایران و آمریکا از یک طرف و دیپلماسی خط دوم بین سازمان های مردم نهاد و دانشگاهیان ایرانی با همتایان خود در جامعه آمریکا. این حداقل نوع تاثیرگذاری است که می توانیم بر جامعه آمریکا داشته باشیم و معنای دیگر این امر نفوذ ما دربین آنهاست.
ایرنا: واقعیت این است هم در سنا و هم مجلس نمایندگان، جمهوری خواهان برنده شده اند؛ دموکرات ها چه وزنی در نظام سیاسی آمریکا دارند؟ آیا قدرت لازم برای حفظ دستاوردهای اوباما از جمله برجام را دارند؟
حسینی: این حرف کاملا درست است که دولت ترامپ یک دولت کاملا جمهوری خواه و مخالف برجام است و جمهوری خواهان اختیارات خیلی بالایی دارند و ممکن است تصمیماتی را بگیرند که در نهایت برجام را تضعیف می کند. با این حال در آمریکا تفکیک قوای خاص و منحصر به فردی وجود دارد که مانع از این می شود قوه مجریه نقش کاملا صائب و یکه تاز در سیاست خارجی داشته باشد. این به دو طریق اتفاق می افتد؛ خیلی از تصمیماتی که دولت آمریکا باید بگیرد در نهایت باید به تصویب سنا و مجلس نمایندگان برسد. در آنجا دموکرات ها اگر چه در اقلیت هستند اما نقش مهمی در کند کردن سرعت مخالفت های دولت آمریکا با برجام ایفا می کنند.
دولت ترامپ نه فقط در حوزه برجام بلکه در ده ها مورد دیگر از لوایح بهداشتی تا مسائل داخلی نیازمند رای کنگره است. اگر در مواردی کاری انجام دهد که دموکرات ها را به طور کامل از دست بدهد، طبیعی است آنها خواهند توانست در این نوع قانونگذاری ها دست و پای دولت آمریکا را ببندند. بنابراین یک نوع مصالحه کلان و فراتر از برجام همیشه بین کاخ سفید و کنگره وجود داشته و خواهد داشت. این نوع ملاحظه برای ترامپ یا بقیه اعضای کابینه زمانی که بیرون کاخ سفید بوده اند مطرح نبوده اما وقتی که ترامپ رییس جمهوری است، این ملاحظه کلیدی را در اداره واشنگتن باید مد نظر قرار دهند و به یک نوع مصالحه حتی با دموکراتها نزدیکتر شوند. این کمک خواهد کرد به اینکه برجام خیلی دیرتر تضعیف شود و بخواهد بعضی از بندهای برجام را تعدیل کند.
ایرنا: در یک سال اخیر به ویژه در ماه های ابتدایی توافق هسته ای شاهد حضور مقامات اروپایی در تهران بودیم؛ اروپا چه نگاهی به برجام دارد و چقدر می توان روی آن حساب کرد؟
حسینی: اروپایی ها درگیر مسائل داخلی خودشان هستند. برگزیت، پناهجویان و آینده اتحادیه اروپا، نقش آلمان در اتحادیه و بحران بدهی ها، این اتحادیه را در نقطه عطف تاریخی قرار داده است به طوری که اتحادیه اروپا در مورد آینده خودش هم تردید دارد که به کجا حرکت می کند.
این بی اطمینانی از یک طرف و روابط جدید و نوظهور آتلانتیک بین آمریکای ترامپ و اروپا هم از طرف دیگر مقداری سردرگمی های اروپا را درباره گراند استراتژی اروپا تحت تاثیر قرار داده است که اروپا چه نقشی در دنیا باید بازی کند آن هم در شرایطی که آمریکا عملا می خواهد تا اندازه زیادی از مسائل جهانی کناره گیری کند یا نقش رهبری در نظم لیبرال بین المللی را نداشته باشد؟ این مسئله برای اروپایی ها اولویت شماره یک است.
حفظ برجام البته برای آنها اهمیت خواهد داشت آنها تا حالا هم ثابت کرده اند از آن حمایت می کنند و حمایت خواهند کرد ولی اینکه دیگران بیایند و ایران را یک شبه به کانون جذب سرمایه گذاری در منطقه کنند، باید از ذهنمان دور کنیم. این اتفاق نمی افتد نه به خاطر ماهیت ایران و نقص برجام ، بلکه به خاطر وجود بحران های متعددی که این کشورها را درون خودشان سرگرم کرده است.
اروپایی ها نشان داده اند که بسیار مشتاق هستند با ایران کار کنند. جدای از این مسائل باید این را هم در نظر بگیریم که ما مشکلاتی را به لحاظ قانون و مقررات اداری و بانکی داریم که آنها را برای گسترش و تعامل با دنیا باید رفع کنیم و این مستلزم گذشت زمان است. از این جهت آنها همچنان مایل به ادامه این وضعیت هستند منتهی برجام چیزی نبود که یک شبه برخلاف افسانه پردازی هایی که می شد به ثمر بنشیند.
همانطور که شکل گیری برجام یک دوره 10 ساله را پشت سرگذاشت و بحران ها و تحریم ها و حتی نزدیک شدن به جنگ را در مقاطعی داشت، اجرای کامل برجام و به ثمر نشستن کامل آن هم مستلزم حداقل یک دهه زمان است که بتواند به معنای واقعی پیامدهای بین المللی توافق چند جانبه را نشان دهد. فکر می کنم نباید در برجام شتابزدگی در مشاهده ثمرات داشته باشیم و باید با تامل و جزئی نگری به این مسئله نگاه کنیم، بدون افسانه پردازی و کنار گذاشتن تخیلاتی که در ابتدای برجام توسط رسانه ها و یا افرادی که غیرمسئولانه تر درباره برجام صحبت کردند، ایجاد شده بود.
ایرنا: درباره روسیه و نوع نگاه آنها به برجام بفرمایید. آنها با چه رویکردی در مذاکرات هسته ای حضور یافتند و چه اهدافی را دنبال می کردند؟
حسینی: برای روس ها چیزی که در مذاکرات هسته ای و برجام اهمیت داشته گرفتن حق فعالیت های هسته ای ایران مطلقا نبود. اتفاقا آنها ذاتا بسیار موافق هستند که ایران هر گونه فعالیت هسته ای را کنار بگذارد و حتی در دهه های آینده، نزدیک به سطحی از دانش هسته ای نشود که می تواند به صورت بالقوه منجر به افزایش توان ایران در حوزه هسته ای شود.
چیزی که آنها را تشویق کرد این بود که یک جنگ احتمالی بین ایران و آمریکا و یا حمله احتمالی اسرائیل به ایران برای جلوگیری از هسته ای می توانست به یک جابجایی های ژئوپلتیکی بزرگی منجر شود که روسیه را در وضعیت خیلی بدی در نظام جهانی قرارمی داد. هدف آنها جلوگیری از وقوع جنگ بود که در پشت آن جنگ تغییر رژیم و مداخله زورگویانه برای تغییر رفتار سیاسی قرار داشت و اینها همان مفاهیمی است که روسیه هم در جهان با آنها مخالف است و هراس دارد روزی چنین رفتارهایی در مورد روسیه هم انجام شود.
این فلسفه ای بود که روسیه را وادار کرد کنار ایران بایستد و از توافق هسته ای دفاع کند. الان هم روس ها تلاش خواهند کرد که از کشیده شدن یک جنگ احتمالی به مرزهای جنوبی خود و منطقه خلیج فارس جلوگیری کنند. در واقع روس ها برجام را از این زاویه نگاه می پسندند. در عین حال روس ها ملاحظات واقع بینانه و بسیار دقیقی داشتند مبنی بر اینکه برجام اگر منجر به افزایش قدرت و نفوذ ایران در منطقه شود و یا ایران را به مرکز جذب سرمایه گذاری خارجی شود و یا حتی زمینه ساز ورود انرژی گاز ایران به بازارهای جهانی شود، این همان نکاتی است که روس ها با آن کاملا مخالفت دارند. اگرچه به زبان نمی آورند اما در هر صورت این مخالفت کاملا قابل درک است.
روس ها از جهاتی هم در برجام برنده بودند؛برای اینکه توانستند نشان دهند هیچ توافقی بدون همراهی بزرگ و چیزی که آنها جهان چند قطبی می دانند میسر نیست. علاوه بر این روس ها سایه جنگ احتمالی و تبدیل شدن آن به الگو در روابط خارجی آمریکا را از بین بردند و نتیجه اینکه یک محیط امن تر و جایگاه بهتری را برای خود فراهم کردند. روس ها در عین حال نگاه خیلی محتاطانه ای هم به ایران بعد از برجام دارند و می خواهند که ایران بخشی از مدار روسیه باشد.
بزرگترین هراس روسها به نظر من از جنبه های ژئوپلتیک بعد از برجام این بوده و هست که ایران وارد رابطه مسالمت آمیزتر و سازنده تر با ایالات متحده آمریکا شود. به اعتقاد من این کابوس روس ها است که ایران به تدریج بتواند احتیاج به چتر حمایتی روسیه را در اوراسیا کنار بزند و در عین حال با آمریکا در سوریه هم همزمان کار بکند. از دید روس ها خوشبختانه این اتفاق نیفتاد. من امیدوارم که بتوانیم به واسطه برجام و شکستن تابوی مذاکره با آمریکا، اهرم ایالات متحده را به صورت حداقلی داشته باشیم و در مواقع لازم در رابطه با حفظ موازنه ژئوپلتکی با روسیه، چین،عربستان، ترکیه وسایر بازیگران، این اهرم را به کار بگیریم. زمانی که بقیه مطمئن باشند ایران دارای اهرم کارکردی به نام آمریکا نیست طبعا با دست بازتر و با خیال راحت تری چه بسا به زیان ایران هم رفتار کنند.
ایرنا: البته ما در منطقه در بحث سوریه با روس ها همکاری می کنیم که نماد این همکاری را می توان در مورد همدان مشاهده کرد. شما از جابجایی ژئوپلتیکی گفتید، تاکنون شاید این طور آشکارا از ظرفیت های ژئوپلتیک مان استفاده نکرده بودیم و این در حالی بود که رقبای منطقه ای ما از چنین اهرم هایی استفاده می کنند؟
حسینی: درست است؛ ما روسیه را داریم ، ما درباره چیزی که نداریم حرف می زنیم. روسیه را داریم، می توانیم و قبلا هم درمواقع لازم این کار را علیه آمریکا کردیم. از موازنه گری های روسیه حمایت کردیم ،مثل 2003 در عراق یا مخالفت روسیه با جنگ لیبی که نظر ما هم بود که این نوع مداخلات که ناتو انجام داد قابل قبول نیست. این بخشی از موازنه گری ما با کارت روسیه است. ولی ما کارت آمریکا را از دست دادیم.
در مورد سوریه مثال خوبی زدید در مورد سوریه عملا هیچ ارتباط پایداری با آمریکایی ها نداشتیم؛ البته فقط خواست ما نبود آنها هم نمی خواستند چنین ارتباطی شکل بگیرد و نخواستند و منجر به این شد که تا اندازه زیادی رهبری ژئوپلتیکی جنگ سوریه در طیف طرفداران رژیم حاکم بر سوریه بر عهده روس ها باشد و ایران نقش حاشیه ای را بازی کند. این حداقل جدای از آنچه در میدان اتفاق می افتد، تصویری است که روس ها به جهان ارائه دادند که ما درباره آینده سوریه تصمیم گیرنده هستیم و ایران مسئله ای است که قابل حل است و ما آن را حل می کنیم.
بنابراین با یک آزادی عمل خود خوانده، روس ها خودشان را وکیل تام الاختیار بشار اسد و به طبع ایران معرفی می کنند و در مذاکرات اخیر هم با همین عنوان پیش رفتند که مطلقا برای ما قابل قبول نبوده و نیست. اما در میدان عمل این طور نیست که همه چیز با روس ها باشد. ایران حوزه خودش را دارد و بیش ازهمه کشورها در رابطه با سوریه هزینه داده است.این پیامی است که باید به سوریه داده شود و گفته شود اگر تلاش ها و حمایت های ایران نبود، حتی با حملات هوایی روسیه شما الان نبودید؛ آنها باید این را بشنوند.
بشار اسد در یک مصاحبه ای با رسانه روسی ریانووستی گفته بود که سه کشور در قراردادهای بعد از جنگ سوریه نقش خواهند داشت؛روسیه؛ چین و ایران. در واقع روسیه رتبه اول را پیدا کرده بود. سوال این است چه مقدار کشوری مثل چین در سوریه و جنگ با تروریست ها نقش داشته است؟ مقداری از این کاستی ها که در جبهه های سوریه می بینیم در تصویرسازی های منطقه ای می بینیم به خاطر فقدان روابط یا گفت و گوهای مستقیم ما با آمریکایی ها در مسائل منطقه است و این نکته ای است که باید روی آن کار کنیم.
گفت و گوی ایران با آمریکا نه فقط می تواند به تقویت بنیان های ارتباطی دو کشور در نگرانی های مشترک کمک کند؛ در مورد خاص سوریه هم می تواند از زیاده خواهی و نادیده انگاری های که در رابطه با ایران اتفاق می افتد هم جلوگیری کند. به نظر من این مسئله ای است که کاملا با منافع ملی میان مدت منطقه ای ما انطباق دارد.
ایرنا:آیا نظام تصمیم گیری ما به این نتیجه رسیده است که ممکن است روسیه و ترکیه به دنبال به حاشیه راندن ایران در موضوع سوریه باشند؟
حسینی: وزارت خارجه حقیقت عریان مسئله را به معنای واقعی کلمه درک می کند و متوجه این ضعف ها هستند. بخشی از دوستان دیگر ما در جاهای دیگر به این صورت به قضیه نگاه نمی کنند و طور دیگری مساله را تفسیر می کنند. به نظر من ما جدای از این اختلاف نظرهایی که ممکن است وجود داشته باشد، لازم است هرچه سریعتر به جمع بندی در مورد نقش و نوع مواجهه ایران با مسائل منطقه نه فقط در سوریه و مبارزه با تروریست ها بلکه به همان ژئوپلتیک منطقه،در ارتباط با روس ها و نظم سیاسی که حول سوریه آینده شکل می گیرد برسیم. تعلل در این خصوص به ما لطمه می زند.
ایرنا: ترامپ با سوریه چه خواهد کرد؛ حرف ها و اظهارنظرهای متفاوتی از تیم ترامپ شنیده می شود؟
حسینی: ترامپ دولت چند رگه ای را ایجاد کرده است؛ ترامپ هیچ خاستگاه سیاسی تعریف شده ای ندارد. دولت وی هم اتفاقا شامل دموکرات هاست وهم شامل جمهوری خواهان سنتی و هم نئوکان هایی که اطراف شان را گرفته اند و طیف نوخاسته ای که آنها را نمی شناسیم و از جنس خود ترامپ هستند .
به خاطر این چند رگه بودن، شما شاهد مواضع مختلفی از سوی آنها هستید.عده ای می خواهند از بحران های خاورمیانه کاملا منفصل شوند؛ عده ای دیگر مثل مایکل فلین می خواهند با شدت بیشتر با داعش و تروریسم و حتی ایران برخورد کنند. وی در کتابی با مایکل لدین نوشته گفته مشکل آمریکا با اسلام گرایی فقط با ایران نیست متحدان آمریکا هم که حکومت اسلامی دارند مثل سعودی و پاکستان هم هست. این سردرگمی عظیمی که این ها از آن برخوردار هستند، اثراتش را در سیاست خارجی ترامپ خواهد گذاشت. پیش بینی اینکه ترامپ در سوریه چه تصمیم کلان و چه تصمیمات خردی را در حوزه عملی بگیرد، کار دشواری است .در خود آمریکا هم درست نمی دانند گام بعدی آنها چه خواهد بود. بنابراین باید منتظر باشیم ببینیم تصمیم شان چه خواهد بود.
ایرنا: گفته می شود ترامپ بعد از یکی دو سال و بعد از ناکامی در اجرای شعارهایی همچون اخراج مسلمانان، تامین اجتماعی، اشتغال بیشتر برای آمریکایی ها و دیوار مکزیک؛ برای انحراف افکار عمومی دست به حرکات انتحاری در خارج از مرزهای آمریکا بخصوص خاورمیانه بزند.در این خصوص نظر شما چیست؟
حسینی: این تاکتیک قدیمی است که معمولا همه جای دنیا استفاده می شود و این پتانسیل وجود دارد ولی فکر می کنم با توجه به سابقه ای که از جنگ عراق و افغانستان دارند در نهایت آنها دست به ماجراجویی بزرگی نخواهند زد که نتوانند پایانی را برای آن تصور کنند. هر نوع نزاعی با ایران، مستقیم یا غیرمستقیم، چه محدود و چه تمام عیار از مواردی است که پایانش از ابتدای جنگ قابل تصور نیست و چند و چون و کیفیت آن هم مشخص نیست. به خاطر همین تصور نمی کنم ترامپ و اطرافیانش دست به اشتباه بزرگی بزنند و به خاطر مسائل داخلی، جنگی با ایران به راه بیندازند.
ایرنا: درباره حفظ کانال های ارتباطی با آمریکا صحبت کردید. آیا در دولت ترامپ اساسا فضایی برای وجود چنین ارتباطاتی وجود دارد؟
حسینی: تیلرسون فردی است که هیچ ذهنیتی درباره ایران ندارد و مثل خود ترامپ از خاستگاه تجاری وارد سیاست می شود. اینکه تیلرسون ایدئولوگ نیست و هیچ ایدئولوژی در خدمتش نیست؛ کمک می کند ما ارتباط بهتری در مقایسه با سایر وزارتخانه های آمریکا داشته باشیم .ضمن اینکه تداوم و اجرای برجام مستلزم گفت و گوهای دو طرف است.
از سوی دیگر برای اینکه مطمئن باشند ایران به تعهدات خود عمل می کند آنها هم باید تعامل منظمی با وزارت خارجه ما داشته باشند.کاری که ما باید انجام دهیم مستلزم مجوزهای لازم در داخل کشور است. ما باید تعامل را به حوزه هایی گسترش دهیم وهدف نهایی این تعاملات باید مهار کردن جنگ طلبی و ماجراجویی صهیونیستی- سعودی در دولت آمریکا باشد؛ این وظیفه ای ملی برای حفظ امنیت ملی ماست که برای جلوگیری از توطئه صهیونیستی- سعودی در دولت ترامپ که بسیار مستعد است، کار کرده و آن را مهار کنیم.
چنین کاری در این مقطع از جهاتی سخت و از جهاتی آسان است؛ سخت به این خاطر که ترامپ هیچ گرایشی به ارتباط با ایران ندارد؛ نه فقط ترامپ بلکه دستگاه اطلاعاتی و افرادی که منصوب کرده به همین منوال نگرشی نسبت به ایران ندارند و حتی وزیر دفاع وی ضد ایرانی و ایران هراس است؛ از این جهت دشوار است.
برقراری ارتباط از جهاتی هم آسانتر است؛ ساختار سیاسی آمریکا که در انتخابات شکست خورد و امروز خود را بازنده صحنه می بیند، بسیار مایل است عقلانیت را در مباحث سیاسی واشنگتن بیشتر دخالت دهد. ما با این تینک تنک ها، دانشگاه ها و افرادی که با ترامپ همراهی ندارند و جزو طبقاتی نیستند که به وی رای داده اند، می توانیم کار کنیم. آنها بیشتر مایل هستند با ما کار کنند.