پس از
نشستن نخستين ايرباس خريداري شده از فرانسه در فرودگاه مهرآباد و مراسمي كه
به همين مناسبت و با حضور برخي از شخصيتهاي سياسي و اقتصادي كشور از جمله
وزير راه و شهرسازي برگزار شد، توپخانه تندروها بيهدف به كار افتاد و
پياپي شليك كردند و حتي با كلمات تمسخرآميزي از اين واقعه ياد نمودند و
نشستن اين هواپيما را فرود تحقيرآميزي معرفي كردند.
واقعيت اين است
كه اگر مساله فقط خريد يك هواپيماي مسافربري بود، قطعا تدارك ديدن چنين
برنامهاي و حضور وزير در آنجا شايسته نبود و ترديدي نيست كه براي ورود
هواپيماهاي بعدي ايرباس نيز چنين برنامهاي اجرا نخواهد شد. ولي كيست كه
نداند، آمدن اين هواپيما، معنايي نمادين و آغاز يك دوره از روابط تجاري و
اقتصادي و پاسخي روشن به مخالفان برجام در ايالات متحده و اسراييل است. اين
خريد بيش از آنكه داراي وجه اقتصادي باشد مفهومي سياسي دارد.
اين
فرود بيش از هر چيز پاسخي است به كساني كه مثل گربه هر طور بيندازيشان
چهار دست و پا پايين ميآيند و اصلا هم عين خيالشان نيست كه تا ديروز عدم
تحويل يا فروش اين هواپيماها را به منزله شكست برجام معرفي ميكردند و
امروز استقبال از حضور و فرود آن را امري حقارتبار معرفي ميكنند. مساله
فقط خريد هواپيما در هر اندازهاي حتي بزرگ از آن نيست، بلكه مساله اصلي
اين است كه اگر اين هواپيما در هر اندازهاي بود كه ندادنش به منزله تداوم
تحريمها بود، آمدنش به منزله اجرايي شدن عملي بخشي از توافق برجام است و
از اين نظر مهم تلقي خواهد شد. چه در اندازه يك هواپيماي چند صد نفري باشد و
چه در اندازه يك كيس كامپيوتر پيشرفته.
تندروهاي مخالف دولت چندان
تمايلي يا تواني ندارند كه از نحوه برخوردشان با آقاي هاشمي درس بگيرند.
اگر آن اتهامات و مسخره كردنها عليه آقاي هاشمي كارايي داشت، بهطور قطع
در اين مورد هم كارايي خواهد داشت. اينكه فرود ايرباس را در ايران
تحقيرآميز معرفي كنند، جز آنكه مردم به آنان خواهند خنديد نتيجه ديگري
ندارد. حقارت، خريد اين كالاي بينالمللي نيست، حقارت آن وقتي است كه
بيشترين تلفات هوايي را در جهان داشته باشيم. حقارت زماني است كه رييس يك
دولت به مشايعت تفنگداران متجاوز انگليسي برود. حقارت آن زماني است كه پول
اين ملت را يك مشت دلال بخورند و چند ليوان آب هم روي آن سر بكشند و هيچ
حسابي هم به مردم پس ندهند. حقارت وقتي است كه براي نقل و انتقال پول، از
هواپيماي خصوصي استفاده شود و در ميانه راه! ميليونها دلار آن آب شود!
حقارت
وقتي است كه بانك مركزي يك كشور بزرگ را در برابر چند دلال خلع قدرت كنند.
حقارت وقتي است كه پول اين ملت صرف خريد دكل نفتي دست چندم با چند برابر
قيمت شود، بعد هم آن دكل سر از امريكاي لاتين درآورد. حقارت وقتي است كه
معاون اول رييسجمهور پس از پايان دورهاش محاكمه و به جرم فساد زنداني
شود. حقارت وقتي است كه رييس مهمترين بانك دولتي كشور پس از اختلاس فرار
كند و در كانادا زندگي آرامي را در كاخ خود پايهگذاري كند. حقارت از آن
كساني است كه به نام ملت ولي به كام دلالان عمل كردند.
مشكل اينجاست
كه نان مخالفان دولت در فضاي منطقي و با حساب و كتاب و داراي نظم نيست
زيرا در چنين فضايي اين گروه مخالف هيچ دستاوردي نخواهند داشت و هيچ نصيبي
نميبرند. آنان در پي بههم زدن وضع هستند تا بلكه از اين طريق به نان و
نوايي برسند و اين حقيرانهترين رفتار يك عده ماجراجو در برابر ملت بزرگ
ايران است.
روزنامه اعتماد نوشت: