به راستی خیانت از چه عواملی سرچشمه می گیرد؟ نادیده انگاشته شدن همسر، بگو مگوها و جر و بحث های خانوادگی، عدم حضور شور و هیجان در زندگی، خلاء عاطفی و یا عدم توجه به نیازهای همسر همه این موارد می تواند در بوجود امدن شکست عاطفی تاثیر گذار باشد.
در حال حاضر شکست عاطفی در بیشتر خانواده هایی که دارای طلاق عاطفی می باشند در حال شکل گیری است.
به راستی این سردی ارتباطات در زندگی مشترک چگونه صورت می گیرد؟
زنان و مردان در قبل از ازدواج همواره تلاش می کنند تا یکدیگر را بدست آورند، اما بعد از ازدواج تلاشی برای حفظ یکدیگر نمی کنند، پژوهشگران معتقدند خیانت ریشه در نداشتن سواد عاطفی دارد.
به جز اقلیتی که از نظر ذهنی و روانی تنوع طلب و بیمار هستند الباقی شکست هایی که با خیانت به طلاق منجرمی شود موطوف به زوج هایی است که در ابتدا تلاششان برای به دست آوردن یکدیگر بسیار بوده اما پس از تشکیل خانواده درخلال روزمرگیها از یکدیگر غافل شده اند.
بر اساس تحقیقاتی که در مورد این موضوع انجام شده است خیلی از نتایج نشان می دهد آموزش های صحیح در حوزه ارتباطات بین زن و مرد در جامعه ما وجود ندارد در واقع خیلی از افراد جامعه ما سواد برقراری ارتباط با جنس مخالف را ندارند و این معضل بعد از تشکیل خانواده بیشتر بارز می شود.
مهمترین قسمت یک رابطه پس از شکل گیری به حفظ و نگهداری ان به شیوه ء درست بر می گردد. ما با کاشتن دانه گیاهی در دل خاک مالک ان گیاه نخواهیم شد و مهمتر از مالک بودن ماندگاری و حفظ آن گیاه است.
پیوند زناشویی به معنای واقعی همان گیاهی در دل خاک و زن و مرد بذر نهفته در دل آن خاک می باشند.
در گذشته نه چندان دور در جامعه ما درس زندگی سینه به سینه و شفاهی از مادران به دختران و از پدران به پسران نقل می شد که در این مسیر دستخوش تغییرات زیادی می گردید اما امروزه روابط تحت تاثیر تغییرات جامعه پر شتاب عوض می شود.
در جامعه در حال گذار از سنت به مدرنیته افراد باید دانش مدرن و مصون زندگی کردن را بدانند، باید به ابزارهای جامعه مدرن اشنایی داشته باشند.
این انسانهای دیروز که در وادی امروز حیران و سرگشته محو زرق و برق و حضور هزاران مسئله جدید گشته اند فارغ از مسائل شخصی زندگی خود شده اند و سردی روابط عاطفی دامن گیر خیلی از آنها گشته است .
با دانش ناقص خود سعی در حل مشکلات کلان را دارند و از مسائل خطیر و مشکلات قابل حل زندگی خود جا مانده اند. عدم توجه به همان بذر سر از دل خاک بیرون کشیده ، جوانه شاداب دیروز را خشک و پرپر نموده است.
در این میان خیلی ها با حضور شریک زندگی، فاقد شریک عاطفی هستند و در خیلی از زندگی ها شریک زندگی ، شریک عاطفی محسوب نمی شود و این یکی از بزرگترین عوامل شکل گیری خیانت در جامعه مدرن و گسترده است . هدف از ازدواج کنار هم بودن و تکمیل کردن نیمه دیگر هر فرد می باشد در واقع این تکامل همان مهر و محبت و عطوفتی است که در زندگی مشترک جاری می گردد و می تواند همانند نیرویی معنوی و نامرئی افراد را در مقابله با مشکلات یاری دهد.
فقدان چند مقوله ای که امروز روز بسیار احساس می شود عبارتند از :
عدم وجود عناصر ارزشی و عدم پایبندی به چهاچوب ها و تعهدات و عدم اشراف به مهارت های زندگی .
ارکان اولیه و ارزشمند زندگانی افراد جامعه امروز نیاز به بازبینی و آموزش مجدد دارد، انسانهای دیروز اعتقادات محکمی داشتند و مفهوم تعهد را خیلی درست پیاده می کردند.
ارزش های دیروز برای انتخاب همسر در جامعه امروز رنگ باخته است. در گذشته ایمان و اعتقاد فرد برای گزینش ملاک اول را به خود اختصاص می داد، وفاداری و معرفت از دیگر صفات ارزشمند محسوب می شد. منش و نگرش، مسئولیت پذیری از مقوله های کاربردی انتخاب همسر بود و همچنین صفات سازش پذیری، نجابت، همراهی، همدلی، ایمان مشخصه های مهم مادری دلسوز را به خود اختصاص می داد.
مقوله مهم دیگری که در سطح جامعه بسیار کمرنگ است ، عدم اشراف به مهارت های زندگی است. مفهومی مهم و کاربردی که از ابزارهای خطیر زندگی موفق محسوب می شود. اگر فرد توان برخورد درست و منطقی را با چالش های پیش رو بداند خیلی از معضلات زندگی شخصی اش به جامعه راه پیدا نمی کند و مسئله ای بنام ضد فرهنگ در جامعه پدیدار نمی گردد.
هیچ کجا مفهومی بنام مهارت های زندگی تعلیم داده نشده است مهارت های زندگی نکات مهم و ارزشمند زندگی تک تک افراد جامعه را در بر می گیرد که برای آبادانی مملکتی در تعامل هستند.
ای کاش بشر امروز با در بر داشتن کلیه صفات تحسین بر انگیز و پر کار آمدش جسارت دوباره ساختن پایه های زندگی مشترکش را داشته باشد یا شهامت ترک زندگی کسالت بارش را به دوش کشد.
زیرا که همیشه و همواره سلامتی کل یک مجموعه در گروی سلامتی اجزای آن مجموعه تعریف می شود.
خانم مهرنوش خالدی پژوهشگر امور خانواده