مسعود معيني در گفتوگو با خبرنگار ورزشي دانشجويان ايران (ايسنا)، به بررسي ابعاد مختلف صحبتهاي كيروش پرداخت:
طبيعي است كه يك مربي دل نگرانيهايي دارد و دوست دارد كه مسايل با افكار خودش جور در بيايد. نگراني كيروش هم اين است كه شرايط آماده باشد، تا تيم ملي به اهدافش برسد.
** 18 تيم براي ليگ برتر زياد است
فكر ميكنم صحبتهاي كيروش در مورد تعداد تيمهاي ليگ برتر درست است. به هر حال كساني كه با نگاهي عميق به كيفيت فوتبال نگاه ميكنند، متوجه ميشوند كه 18 تيم براي ليگ برتر ما زياد است. درست است كه كشورمان گسترده است و استانهاي زيادي داريم اما حدود 12 تا 14 باشگاه هستند كه ميتوانند تيمشان را كنترل و اداره كند. چند تيم در حد ليگ برتر نيستند و هر سال با مشكلات عديدهاي روبرو هستند. مسلما وقتي اين تيمها كمتر شوند هم كيفيت ليگ بالا ميرود و هم كيروش زمان بيشتري را در اختيار دارد تا به تيم ملي برسد.
** مربي تيم ملي نبايد اصول اوليه را آموزش بدهد
بازيكنان در ليگ برتر ساخته ميشوند و مربي تيم ملي نبايد براي آماده سازي بازيكنان وقت بگذارد. مربي تيم ملي نبايد بازيكنان را با طرز زندگي و از نظر اخلاقي آماده كند. اينها در كشوري مانند انگليس حل شده است و بازيكني كه به تيم ملي ميآيد از اين نظر آماده است. دغدغه كيروش اين است كه بايد به مسايلي بپردازد كه وقت گير است و پس از آن به جايي برسد كه برنامهاش را آغاز كند. اين مساله هم طبيعي است، چرا كه زمينهايي كه بازيهاي ليگ در آن انجام ميشود شرايط لازم را ندارد بنابراين فوتبالي هم كه ارائه ميشود كيفيت لازم را ندارد. فوتبالي كه در ورزشگاه آزادي انجام ميشود با بازي در زمينهاي انزلي يا شيراز متفاوت است. نگراني كيروش از زير ساختهايي است كه او نبايد با آنها كار داشته باشد. او بازيكناني ميخواهد كه از نظر فيزيكي، تكنيكي و درك تاكتيكي در سطح بالايي باشد تا بتواند از ميان آنها بازيكناني را گلچين كند. بنابراين زمان زيادي از سرمربي تيم ملي صرف مسايل پيش پا افتاده ميشود.
** هم تيم ملي و هم تيمهاي حاضر در ليگ قهرمانان با اهميت هستند
به نظر من برنامههاي ليگ قهرمانان و مسابقات مقدماتي جام جهاني از دو سال قبل طراحي شده و براي تمام كشورها نيز يكسان است. كره، ژاپن، چين، استراليا و ازبكستان هم دغدغههايي دارند، اما با اين برنامهها كنار آمدند و بر اساس برنامههاي فيفا و AFC برنامهريزي كردند. فكر ميكنم تيمهاي باشگاهي حاضر در ليگ قهرمانان و همچنين تيم ملي هر دو با اهميت هستند. به عنوان مثال قهرماني استقلال در آسيا براي بخش باشگاهي اهميت دارد و اگر باشگاهها موفق شوند سودش به تيم ملي هم ميرسد. هر دو اولويت دارند، اما اينجا مساله برنامهريزي مطرح است. اگر برنامهريزي درستي انجام شود و ارتباط خوبي بين باشگاهها و فدراسيون و تيم ملي باشد، به راحتي قابل حل است. وقتي سرمربي تيم ملي جلسه ميگذارد و تنها چهار ـ پنج سرمربي باشگاهي حاضر ميشوند، نشان دهنده اين است كه همكاري نيست و جاي نگراني وجود دارد. نگراني سرمربي تيم ملي بيشتر مربوط به صدمه ديدن بازيكنان در ليگ قهرمانان است. ضمن اين كه اين نگراني براي باشگاهها هم وجود دارد. در اروپا بازيكن تيمي مانند منچستريونايتد چهارشنبه در باشگاهش بازي ميكند و يكشنبه هفته آينده نيز در تيم ملي به بازي گرفته ميشود. اينها برنامههايي است كه تنظيم ميشود و بر اساس تفاهمي كه پيش آمده است، هر دو طرف يكديگر را درك ميكنند.
** مربيان در رسانهها اعلام همكاري ميكنند، اما در عمل رابطه قلبي ندارند
من دو ماه در روسيه بودم. اين كشور 16 تيم داشت و مربيان اين تيمها هر دو ماه يك بار با سرمربي تيم ملي جلسه ميگذاشتند و زماني هم كه تيم ملي مسابقه داشت، سرمربي تمام نظرات مربيان ليگ را ميگرفت و از آنها استفاده ميكرد. ما هنوز به اين مرحله نرسيديم. ممكن است بعضي از مربيها در رسانهها اعلام همكاري كنند، ولي در عمل آن رابطه حسنه و قلبي را ندارند. كيروش هم اين آگاهي، تجربه و درايت را دارد كه اين مسايل را درك كند. هر وقت توانستيم خارج از زمين فوتبال موفق باشيم داخل زمين هم موفق ميشويم.
** بايد همه چيز مشتمل بر برنامه چهار ساله باشد
جام جهاني چهار سال يك بار برگزار ميشود و كيروش هم اين موضوع را ميداند. ژاپنيها از فرداي جام جهاني 2010 كارشان را براي جام جهاني بعدي آغاز كردهاند چون اين يك برنامه چهار ساله است و بر تمام برنامههاي فوتبال كشور و باشگاهها حاكم است. بايد در جهتي حركت كرد كه همه چيز مشتمل بر يك برنامه چهار ساله باشد. احساس ميكنم كه كيروش نگاهي كارشناسانه و كاملا حرفهاي دارد و بين اين نگاه با چيزي كه در فوتبال ما وجود دارد، فاصله بسيار زياد است. كيروش تلاش ميكند كه هر طور شده به اهدافش برشد، چون مسئوليت سنگيني دارد. از طرفي دلواپسي خاصي دارد، چون ميداند كه در مسابقات آينده كار سادهاي در پيش ندارد. فوتبال و رقباي ما را شناخته است. از طرفي كيروش مسايلي را مطرح ميكند تا پيش زمينهاي براي آينده فراهم كند كه اگر تيم ملي جام جهاني نرفت، بگويد كه «من حرفهايم را زده بودم». يكي ديگر از دغدغهها، مساله رييس فدراسيون است. اگر فرد ديگري به جاي كفاشيان به عنوان رييس فدراسيون آغاز به كار كند تفكر جديدي به وجود ميآيد و اين هم مسالهاي است كه براي او نگراني ايجاد كرده است.