ارزش تقریبی معاملات روز سه شنبه ۱۴۰ میلیارد تومان بود که از این میزان ۸۹ میلیارد تومان به معاملات خرد سهام و حقتقدم در نمادهای عادی تعلق داشت. این حجم پایین معاملات از ۲۱ شهریور به این سو سابقه نداشت. کاهش اینچنینی ارزش معاملات بورس حقیقت نامطلوبی را در مورد شرایط بازار نشان می دهد.
میانگین ارزش معاملات روزانه در بورس، از ابتدای آذرماه تاکنون بیش از 150 میلیارد تومان بوده است. به عبارت بهتر از ابتدای آذر ماه تاکنون، بهطور میانگین در هر روز کاری به اندازه 150 میلیارد تومان سهام در بازار جابهجا شده است. گذشته از آنکه این میزان ارزش معاملات روزانه برای بورس 340 هزار میلیارد تومانی تهران، یک شوخی تلخ به حساب میآید، کاهش شدید ارزش معاملات با تاخیر یک ساعته آغاز بازار، تا حدودی غیرطبیعی به نظر میرسد. ارزش معاملات بورس در روز گذشته نسبت به میانگین خود از ابتدای ماه جاری، بیش از 40 درصد افت نشان داد. تنها با تعطیل شدن یک ساعته بازار، تقریبا نیمی از ارزش معاملات کاسته شد. این کاهش از این جنبه نگرانکننده به نظر میرسد که گویای کاهش شدید نقش تحلیل در مبادلات بازار است.
کاهش شدید ارزش معاملات در روز گذشته میتواند نشان از آن داشته باشد که اغلب فعالان بازار به نوسانگیری و سفتهبازی متمایل شدهاند. آنچه پیشران بازار سهام است و باعث افت و خیز و نوسان قیمتها میشود، انتظارات است. در واقع این انتظارات بازار است که باعث میشود سهمی ارزانتر یا گرانتر از آنچه واقعیت دارد، معامله شود. تفاوت در تحلیلها و همچنین تفاوت در افقزمانی مورد نظر سرمایهگذاران باعث میشود که بازار در هر زمانی نقدشوندگی خود را حفظ کند. معاملهگران بلندمدت، میانمدت و کوتاهمدت هریک به نوبه خود و به اندازه سهم خود از بازار موجب ترقی، رشد و نمو بازار میشوند، اما زمانی که قدرت هر یک از این گروهها چربش قابل توجهی نسبت به سایر گروهها پیدا کند، بازار حالت متعادل خود را از دست میدهد. چنانچه اغلب فعالان بازار برای دریافت سودهای نقدی یک شرکت سهامداری کنند و در بازههای بلندمدت سهام خود را نگهداری کنند، نقدشوندگی داراییها به شدت در بازار کاهش خواهد یافت. در حال حاضر به نظر میرسد که افق دید سرمایهگذاران به شدت کاهش یافته است و فعالان بازار بهطور روزانه و حتی ساعتی اقدام به خرید و فروش میکنند. همانطور که اشاره شد این نوع از معاملات فینفسه خالی از اشکال هستند، اما زمانی که این گونه معاملات در بازار افزایشی نامعقول مییابند، فضای هیجانی افزایش یافته و بعضا عقلانیت بازار زیر سوال میرود.
بازگشت ریسک سیستماتیک آینده برجام به بازار پس از انتخاب دونالد ترامپ، بحران بانکها و همچنین شرایط مبهم عملکرد شرکتهای حاضر در بازار سرمایه در فرآیند سودسازی باعث شده است که آینده بازار تا حدودی مبهم باشد. از همه اینها گذشته، محرک اخیر بازار سهام برای رشد، افزایش قابلتوجه قیمتهای جهانی، بهویژه قیمتهای فلزات اساسی و فرآوردههای معدنی بوده است. به جرأت میتوان ادعا کرد که نهتنها فعالان و کارشناسان داخلی بازار سرمایه در تحلیل کنشهای بازار جهانی دچار ضعف هستند، بلکه کارشناسان بینالمللی نیز اغلب در پیشبینی بازارهای جهانی دچار خطا میشوند. تجربه نشان داده است که قیمتهای جهانی با نوسانهای شدید دچار افت و خیز میشوند و این نوسانها همواره بهعنوان ریسک بازارهای مالی و کالایی محسوب میشده است. همین موضوع سبب میشود که بازار سهام کشور در حالت شکننده و ناپایداری قرار گیرد. به عبارت دقیقتر نهتنها بازار در شرایط فعلی ابهامات فراوانی دارد، بلکه فاقد عامل پیشران درونی مستحکمی است که خیال سرمایهگذاران را برای آینده راحتتر کند.
در کنار تمام این مسائل میتوان به سوءمدیریت نهاد ناظر اشاره کرد. بخش قابلتوجهی از نمادهای حاضر در بورس تهران متوقف هستند و در این زمینه سازمان از ارائه توضیحات لازم خودداری میکند بنابراین طبیعی است که در این شرایط سرمایهگذاران وفادار به بورس ترجیح دهند به سمت معاملات بسیار کوتاهمدت سوق داده شوند.