9ماه پس از این جنایت، زن جوان میتواند با سپردن وثیقه آزاد شود و ظهر دیروز با امید به آزادی، به زندان زنان بازگشت. پدر و مادر مقتول که از ابتدای دادگاه تمایلی به قصاص نداشتند، بعد از اعلام نظر دادگاه در حالی که اشک میریختند، گفتند حاضر به قصاص نبودیم و شهرزاد را مثل دخترمان دوست داشتیم.
جلسه دادگاه که 210 دقیقه طول کشید با قرائت کیفرخواست توسط نماینده دادستان آغاز شد. در کیفرخواست پرونده آمده است؛ شهرزاد متهم است 24 فروردین امسال در خانهاش در خیابان اشرفیاصفهانی تهران مرد 35 ساله به نام بهنام را به قتل رسانده است.
شهرزاد شش سال قبل و پس از فوت همسرش به تهران آمد و با حقوق بازنشستگی همسرش زندگی میکرد. او در تهران با بهنام آشنا شد و قرار بود با هم ازدواج کنند. خانوادهها نیز در جریان این ارتباط بودند. شب حادثه مقتول به خانه شهرزاد میرود که در آنجا با هم درگیر میشوند. بهنام با چاقو قصد ترساندن شهرزاد را داشته که زن جوان چاقو را از او گرفته و ضربهای به گلوی بهنام میزند. سپس با اورژانس تماس گرفته و درخواست کمک میکند که امدادگران با حضور در محل متوجه مرگ بهنام شده و موضوع را به پلیس اطلاع میدهند.
انگیزه اعتیاد درست نیست
بعد از تشریح کیفرخواست نوبت به پدر و مادر مقتول رسید تا درخواست خود را مطرح کنند. پدر مقتول وقتی در جایگاه قرار گرفت، درباره درخواستش گفت: پسرم چهار سال قبل معتاد بود اما ترک کرد. وقتی با شهرزاد آشنا شد ما خوشحال بودیم که او به پسرمان کمک میکند تا دیگر به سمت موادمخدر و دوستان ناباب نرود. قبول ندارم که بهنام را به خاطر اعتیاد به قتل رسانده است. شهرزاد روز قتل 17 بار با پسرم تماس گرفته بود. شب حادثه نامزد سابق پسرم با بهنام تماس گرفته بود که همین موضوع باعث ناراحتی شهرزاد شده بود. بهنام مواد نمیکشید که انگیزه قتل،مواد کشیدن او باشد. من راضی به قصاص نیستم ولی نمیخواهم او زود از زندان آزاد شود. در حال حاضر درخواست قصاص را مطرح میکنم تا بعد در این باره تصمیم بگیریم.
مادر مقتول هم گفت: پسرم آرام بود و باور نمیکنم او به شهرزاد حمله کرده است. من هم در حال حاضر درخواست قصاص دارم.
عمدی در کار نبود
شهرزاد که در طول دادگاه اشک میریخت، وقتی در جایگاه متهم قرار گرفت اتهام قتل عمدی را رد کرد و گفت: شب حادثه بهنام برایم شام گرفت و به خانه آورد. بعد از شام، اول گفت میروم خانهمان اما بعد مدعی شد پیش دوستش میرود. به خاطر این که دیر وقت بود، چاقو و پایپی را در خانه گذاشت. میگفت پایپ متعلق به دوستش است. بعد از رفتن او، من هم خوابیدم. ساعت 2 و 30 دقیقه نیمهشب متوجه شدم در میزند. در را باز کردم. گفت آمده وسایل دوستش را ببرد. حالش خوب نبود. گفتم به مادرت زنگ میزنم که مرا آدمفروش خطاب کرد. با هم درگیر شدیم. چاقو را از روی جاکفشی برداشت و تهدیدم کرد. چاقو را از او گرفتم. تیغه چاقو در یک دستش بود و با دست دیگر موهایم را میکشید. او را به زور از خانه بیرون کرده و در را بستم. بعد چراغ راهرو را روشن کردم و متوجه شدم غرق در خون است. او را به داخل آپارتمان بردم. گفت حالم خوب است به من آب بده. با اورژانس تماس گرفتم. تکنیسین گفت سرش را بالا بگیر و به پهلو بخوابان تا امدادگران بیایند. وقتی امدادگران رسیدند، متوجه مرگ بهنام شدم. من عمدی در کار نداشتم و نمیدانم چاقو چه زمانی به گلوی او اصابت کرد.
رئیس دادگاه: او همیشه چاقو همراه داشت؟
شهرزاد: نه، بعضی وقتها.
رئیس دادگاه: پیش از این هم با هم درگیر شده بودید؟
شهرزاد: دو بار درگیر شدیم که یکبار در آپارتمانم را شکست.
رئیس دادگاه: میدانستی اصابت چاقو به گلو باعث مرگ میشود؟
شهرزاد: نه، فکر نمیکردم بهنام بمیرد. او با من صحبت میکرد و حالش بد نبود.
متهم سپس صحنه قتل را بازسازی و نحوه درگیری با مقتول و ضربه زدن به او را تشریح کرد.
نجات از مرگ
رئیس دادگاه پس از دفاعیات شهرزاد و بازسازی صحنه قتل، ده دقیقه تنفس اعلام کرد و سه قاضی جنایی وارد شور شدند.
بعد از تشکیل دوباره دادگاه، قاضی محمدباقر قربانزاده، رئیس دادگاه اعلام کرد؛ با بررسی دفاع متهم و مشاهده عکسهای جسد مشخص شد جراحت عمقی نبوده است. در حالی که اگر قصد قتل بود، ضربه عمیقتر وارد میشد بنابراین در اجرای تکلیف مقرر در ماده 280 قانون آیین دادرسی کیفری، با اصلاح عنوان اتهامی به قتل شبه عمد، اتهام جدید تفهیم میشود. متهم در برابر اتهام قتل شبه عمد دفاع کند.
شهرزاد که گریه امانش را بریده بود، از پدر و مادر بهنام تشکر کرد و گفت: من قصد کشتن بهنام را نداشتم و او را دوست داشتم.
در پایان علیرضا کریمی، وکیل شهرزاد در جایگاه قرار گرفت و گفت: با توجه به این که قصد شهرزاد از هل دادن مقتول بیرون کردن او از خانه بود و قصدی برای کشتن نداشت، عمل او را خطای محض میدانم و درخواست دارم از قتل شبهعمد تبرئه شود.
پس از آخرین دفاع متهم، قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند و وکیل متهم در خواست کرد قرار بازداشت موکلش به قرار وثیقه تبدیل و او آزاد شود.
با مقتول در پارک آشنا شدم
پیش از این ازدواج کرده بودی؟
بله. 19 ساله بودم که به عقد یک مرد بازاری در آمدم و یک سال بعد ازدواج کردیم. چند ماه بعد از ازدواج متوجه اعتیاد شوهرم شدم. شش سال برای ترک او تلاش کردم اما ترک نکرد و یک روز بر اثر ایست قلبی جان باخت.
بچه هم داشتید؟
نه. به خاطر اعتیاد همسرم بچهدار نشدیم.
چطور با مقتول آشنا شدی؟
چهار سال قبل برای ورزش به پارکی مقابل خانه بهنام میرفتم که آنجا با او آشنا شدم.
به او علاقه داشتی؟
من دوستش داشتم. البته مشکلاتی با هم داشتیم.
چرا به گردنش ضربه زدی؟
در کش و قوس درگیری متوجه نبودم به او ضربه وارد شده است. من قصد ضربهزدن نداشتم که جای خاصی مد نظرم باشد.
حرف آخر.
من قصد قتل نداشتم و خودم هم بعد از مرگ بهنام داغدار شدم.