منبع: اویل پرایس
مترجم: مریم جعفری
عصرایران - بازار همچنان بالا و پائین میشود و کارشناسان نمیتوانند پیشبینی درستی از وقایع داشته باشند؛ سرمایهگذاران با شرایطی مبهمی روبهرو هستند که اتخاذ هر تصمیمی را بسیار دشوار میکند.
آنان پرسشهای مهم بی شماری در سر دارند اما جوابی نیست. حال در این شرایط ، مهمترین پرسش در کنار سوال همیشگی قیمت نفت، آن است که کاهش رشد اقتصادی چین چه تاثیری بر بازار جهانی میگذارد؛ آیا این مسئله باعث به وجود آمدن جهانی امنتر میشود و یا بازارهای مالی را با آشفتگی بیشتري روبهرو میکند؟
از همین رو، با "مایک شدلوک" برنده چندین جایزه معتبر جهاني و یکی از تحلیلگران معروف آمریکا ، درباره رقابت نفتی و آینده اقتصادی جهان به گفتوگو نشستیم.
*بار دیگر جهان با تحولی در زمینه قیمت نفت روبهرو شده است و اخبار منتشر شده از اروپا به مراتب بدتر از گذشته است. پیشبینی شما از آینده قیمت نفت چیست؟
در اینجا با دو مسئله روبهرو هستیم. یکی از آنان قیمت نفت در طولانیمدت و دیگری قیمت این فرآورده در کوتاهمدت است. حتی در کوتاهمدت نیز نیروها و عوامل متفاوتی ایفای نقش میکنند.
برای مثال، ناآرامیها در خاورمیانه، قیمت نفت را افزایش میدهد. هرچند که مشکلات اقتصادی در اروپا، کاهش رشد اقتصادی آسیا و حتی رشد کُند آمریکا، بر فشارها میافزاید.
رويدادهاي جدید در آسیا، برای چین، ژاپن و اروپا تا حدودی شوکهکننده بود و در آن سو ایالات متحده نیز از تمامی ابزارها برای پائین نگه داشتن قیمت نفت استفاده کرد که تاحدی نیز موثر بود.
اما در درازمدت عواملی مانند افزایش بیش از حد تولید نفت و افزایش جمعیت چین بسیار مهم است. در این شرایط باید توازنی میان عوامل مختلف به وجود بیایید تا بتوانیم درباره قیمت نفت پیشبینی درستی ارائه دهیم. به نظر من، در میانمدت قیمت نفت کاهش مییابد و در دراز مدت، حوزه انرژی برای سرمایهگذاری بسیار مناسب خواهد بود.
اگر پیشبینی شما درباره کاهش مجدد قیمت نفت درست باشد. این مسئله چه تاثیری بر اقتصاد آمریکا میگذارد؛ البته اگر تاثیرگذار است.
این پرسش جالبی است. نگاه کردن به قیمت نفت به عنوان اصلیترین گزینه اشتباه است. باید دقت کرد که چرا قیمتها افزایش مییابند و واکنش ما چیست؟ برای مثال، کاهش قیمت نفت زمانی که بازارهای بورس علائم مثبتی را از خود بروز میدهند، یک مسئله است و کاهش قيمت این فرآورده زمانی که نیازها کاهش مییابد، مسئلهای دیگری است.البته در اکثر موارد رسانهها نقش مهمی را ایفا میکنند.
تنشهای جغرافیایی-سیاسی همیشه بازار را از حالت تعادل دور نگه میدارند. به غیر از ایران آیا مسئله دیگری وجود دارد که مردم از آن بیخبر باشند؟
یکی از اصلیترین خطرها در جغرافیای سیاسی البته در درازمدت، چین است. اگر این کشور نتواند طبق انتظارات رشد اقتصادی داشته باشد، شما برای سالها باید تنها بگویید چین، چین و چین.
اکنون بسیاری بر این باورند که چین سالانه بین ۸ تا ۱۰ درصد رشد خواهد داشت اما این اتفاقی که هرگز روی نمیدهد. من با "میکائیل پتیز" در بازار مالی چین موافق هستم؛ او میگوید که پکن در دهههای آینده تقریبا رشد شش درصدی خواهد داشت و این دو درصد کاهش رشد ، مشکلساز خواهد بود.
پیشبینی شما درباره قیمت نفت در درازمدت یعنی سه تا پنج سال آینده چیست؟
به باور من هر پیشبینی در این باره احمقانه است. اکثر پیش بینی ها برای قیمت طلا، نقره و نفت مسخره است. آنان بر اساس نوشتههای روزنامهها شکل میگیرند.در بدو امر فکر میکنم که افزایش قیمت طلا و شايد حتی نقره و انرژی اجتنابناپذیر است اما ما در حقیقت نمیدانیم که چه اتفاقی میافتد و نمیدانیم چه زمان و چگونه اتحادیه اروپا از هم میپاشد. درمورد آمریکا نیز نمیدانیم نتیجه افزایش مالیاتها در دولت جدید چه خواهد بود. پس به هیچ عنوان نمیتوان گفت که آینده ارز چه میشود و یا چه بلایی بر سر نفت میآید.
برخی بر این باورند که قیمت بالای نفت اصلیترین خطر در برابر انسانیت است، در حالی که دیگران معتقدند که تکنولوژیهاي جدید خطرناکتر هستند چرا که رسیدن این قیمت به رقمهاي بيش از حد بالا، تنها یک افسانه است و ما در حقیقت در نفت شناور هستیم. در نظر شما در اینباره چیست؟
این تفکر که ما در نفت شناور هستیم، احمقانه است. و همچنين اینکه بگویم نفت تمام نمیشود، تنها یک رویا است. از سوی دیگر، این ایده که اقتصاد جهان در چند سال آینده در حال درهم کوبیدن مشکلات است، هم احمقانه است. معتقدم که رکود جهانی تنها عامل افزایش قیمتهاست و ناآرامیها در خاورمیانه به این رکود دامن میزند. همچنین در درازمدت رشد هشت درصدی چین محقق نمیشود و مردم به مسائل دیگر پناه میبرند.
در این میان ، نظر شما در مورد اعمال تحریم ها علیه کشورهای مختلف از سوی غرب چیست؟
تحریم ، یک تصمیم اقتصادی - استراتژیکی است. پرسش این است که ما با تحریم به دنبال چه هستیم؟ هدف آمریکا برای نیم قرن تحریم اقتصادی کوبا ، فقط تنبیه رژیم "فیدل کاسترو" یا تلاش برای سرنگونی آن بود.
اما واقعیت این است که تحریم این کشور نه تنها سبب سرنگونی کاسترو یا تغییر او نشد، بلکه هم اکنون کاسترو در سن بازنشستگی نیز در عرصه سیاسی کوبا حضور دارد و هیچ تغییری در سیاستهایش ایجاد نکرده است.
از جمله تحریمهای دیگر، تحریم علیه چین کمونیستی بود که بیست تا سی سال ادامه یافت و این هم نتیجهای در پی نداشت.
در مورد ایران وضعیت کمی متفاوت است زیرا تحریمها توسط سازمان ملل وضع شده است. به نظر میرسد دلیل این تحریم تنها نقصان همکاری ایران با سازمان انرژی اتمی باشد. البته شرایط ایران بسیار پیچیده است زیرا علاوه بر تحریمهای اقتصادی همواره تهدیدهای نظامی نیز علیه ایران صورت میگیرد. به نظر من این رفتار رئیسجمهوری آمریکا و وزیر خارجه این کشور که بارها ذکر میکنند گزینه نظامی هنوز روی میز است، کار ناعقلانه و نادرستی است که میتواند وضعیت را سختتر کند.
با این رشد کند اقتصاد جهانی، آیا هنوز فرصتهای برای سرمایهگذاران وجود دارد یا خیر؟
بهترین کار منتظر فرصتهای بهتر ماندن است؛ هرچند که نمیتوان پیشبینی دقیقی را ارائه کرد. به باور من سرمایهگذاری در بخش طلا در آینده یکی از سودآورترین سرمایهگذاریهاست. نقره نیز ممکن است بازار خوبی را از آن خود کند اما بازار طلا همواره امنتر بوده است.
در اینجا دوباره تکرار میکنم که رکود دیگری در راه است و بازارهای مالی با افت در شاخصها مواجه میشوند.
شما در بین سخنان تان از فروپاشی اتحادیه اروپا سخن گفتید ؛ این باور از کجا ناشی میشود.
این مسئله کاملا مشخص است یورو بهزودی تقسیم میشود چرا که تاکنون در کل تاریخ هیچ اتحادیه مالی بدون سیاستهای یکپارچه اقتصادی پابرجا باقی نمانده است. صدراعظم آلمان میگوید که هیچ اتحاد مالی بدون اتحاد سیاسی وجود ندارد در حالی که رئیسجمهوری فرانسه تاکید میکند که اتحاد سیاسی زمانی محقق میشود که اتحاد بانکی تشکیل شده باشد. پس مشخص است که این سیاست غیرممکن است. سیاستمداران نتوانستند در زمانی که شرایط مناسب بود به توافق برسند اکنون چطور میتوان به امضای توافقنامهای جامع امیدوار بود. پس یورو از هم میپاشد و این انفجار تاثیر عجیبی بر اقتصاد جهانی خواهد داشت. اگر اسپانیا، آلمان و ایتالیا این اتحادیه را ترک کنند چه چیزی باقی میماند؟ در حقیقت دیگر یوروی وجود نخواهد داشت.
با این اوصاف به باور شما اقتصاد جهان در گرو چین است.
بدون شک! تغییرات بزرگ و عظیمی در چین در حال وقوع است. دولت کنونی پکن بر رشد بیشتر متمرکز شده است. من فکر میکنم که دولت آینده درک میکند که این رشد دائمی نیست. اگر این تغییرات در بخش صادرات نیز صورت بگیرد تاثیر فوقالعادهای بر رشد تبادلات اقتصادی جهان دارد و همه چیز تغییر میکند و این تغییر یکی از اصلیترین اهرمها در اقتصاد جهانی است. اگر درست پیشبینی کرده باشم، بدون توجه به اقدامات پکن، جهان هزینههای دردناکی را تحمل میکند.