در امتداد دنیای پیچیده کنونی، که هر یک از انسانها در حال گذراندن خط زندگی خود هستند، نکته بسیار مهم و قابل تعمقی که گاهی اوقات از دید خیلی ها دور می ماند، عدم اشراف به ارتباطات و نحوه صحیح آداب و معاشرت افراد با یکدیگر است، بی سوادی در ایجاد صحیح ارتباطات ما را به دنیای تاریک و دوری فرو برده که نه تنها روز به روز به یکدیگر نزدیک نمی شویم بلکه روز به روز از یکدیگر دورتر هم می گردیم. این عدم اشراف به ساده ترین و در عین حال مهمترین بخش از زندگی، انسان را در گردابی از تنهایی و دودلی فروبرده است، این ناهمگونی و نا هماهنگی هر کدام از انسانها را به خسته های گمشده ای تبدیل کرده است که بی اعصاب هستند.
چرا که با شنیدن جمله نسل انسان های همدل کم کم در حال انقراض است؛ همگان تایید می کنند و سرتکان می دهند! با این همه دوری از خویش و خویشتن چگونه انتظار شهری آباد را باید داشت؟
این تاریکی و دست و پا زدن در افکار به ظاهر صحیح قابل تغییر است، گاهی اوقات باید چیدمان افکارمان را عوض کنیم تا به دریچه جدید و پر نور تری برسیم.
در روز برای خرید کالاها و اجناس ساخته شده دست بشر چقدر زمان صرف می کنیم، برای آنها چقدر منابع مالی هزینه می کنیم و مهمتر از آن برای مراقبت از آنها چقدر انرژی صرف می کنید!
ای کاش به یاد داشته باشیم همانطور که باید برای منزل و جا و مکان هزینه کرد در خیلی از مواقع برای داشتن حالی خوب نیز باید هزینه کرد، و چه بسا که هزینه ی داشتن روحی سالم و شاد خیلی هم گران نیست.
این را بدانیم که هر زمان کتاب های منزل ما جای خود را به اشیای تزئینی دادند و ورقی از ورق آنها گشوده نشد در حال قدم گذاشتن به تاریکی هستیم. این را بدانیم که هر زمان دم از دموکراسی زدیم ولی کودک دلبندمان جرات توضیح دادن در مورد کوچکترین خطایش را نداشت در حال قدم گذاشتن به تاریکی هستیم.
هر ساله شاهد چندین شکست و طلاق زود هنگام هستیم؟
پژوهشگران بر این باورند که اندیشه ها و پندارهای ماست که کیفیت زندگی ما را تعیین می کنند، این افکار و اندیشه های مثبت یا منفی توانمندی ها، اعتماد به نفس ها و خودباوری های ما را تکمیل می کنند و همین موارد که ما را به درکی درست یا غلط می رساند که همه ارتباطات ما را تحت شعاع قرار می دهد.
اما چگونه وقتی با وجود خویش نا آگاهیم بدنبال اصلاح دیگران و در سطح کلان تر در اصلاح محیط بیرونی خود قدم برداریم؟
می توان از محرک های بیرونی که توسط حواس به ما می رسند استفاده کرد و گامی موثر جهت اشراف به درونمان برداشت. برای اینکه دنیای درون خود را مورد کند و کاو قرار دهیم تا بتوانیم خلاق و مثبت باشیم، باید توانایی های بالقوه خود را هدایت نموده تا جهت اصلاح خود و دیگران استفاده نماییم باید خوشحالی ها و رهایی های روحمان را ثبت کنیم و خود را در معرض ایجاد راههای مثبت و موثر قرار دهیم باید حالات خود را پس از هر واقعه و هر رخداد بررسی کنیم تا به انعکاسی از بازخورد روح خود دست یابیم.
در این حالت اولین گام شناخت در خودشناسی را بر خواهیم داشت. در این راستا به راحتی دیگر می دانید که چگونه خود را در معرض آسیب و ناراحتی قرار ندهید و چگونه در مسیر شادکامی روح خود کوشا باشید در این مرحله است که می توانید ارتباطی موثر با دیگران برقرار کنید در این جایگاه افراد با آگاهی به ضمیر خود می دانند چگونه آنچه که برای آنان نویدی جز فرسایش ندارد را تعطیل کنند.
بزرگترین سرمایه هستی هر انسانی خود اوست، اگر وی برای آسایش و راحتی روح خود تلاشی نکند قطعا مرده ای متحرک است، رسیدن به پله های ارتقا و پاکسازی روح با حرکت کردن در مسیر خوبی ها و فاصله گرفتن از بدی ها همگام است. همگام شدن با ذات ذی شعور طبیعت که در برگرفته از پیام آفریدگار است جلا دهنده روح و پاک کننده خستگی ها است. هر چقدر از خصلت های ناشایست و زشت فاصله بگیرید روح خود را در راه ایجاد سلامتی پایدار در حال صیقل دادن هستید و این ارمغانی است از اندیشه های مثبت و خلاقیتی ممتد، که در انتها داشتن اندیشه ای سالم، دم از حضور تنی سالم و جایگاهی شایسته را حکایت می کند.
مهترین آثار ماندگار هنرمندان، و پژوهشگران و اندیشمندان برگرفته از وجود روحی سالم و ذهنی خلاق است، خلاقیت هنری است اکتسابی که با معاشرت با فرهیختگان و بزرگان و مطالعه نوشتار های با ارزش دو چندان می شود.
در این راستا یکی از با ارزشترین مقوله هایی که در کنار هر انسانی بدور از هر گونه تجملات می تواند جایگاهی وسیع داشته باشد سرمایه های فرهنگی هر فرد است که با مطالعه افزون می شود.
آیا تا به حال به این موضوع که چرا اغلب اندیشمندان زندگی ساده و عاری از هر گونه تجملی داشته اند فکر کرده اید؟ آنان کمی زودتر از عوام به درک و شهود باطنی خود رسیدند، آنان دانسته اند که مولدهای شادمانی و بیرونی شرطی و دور از دسترس می باشند و وابستگی به دنیای بیرون و مادی بطور عجولانه ای چشمه های مهر درونی و محبت و دوست داشتن را کمرنگ می کند.
آنان که روی خودشان دقیق شده اند و مطالعه کرده اند همواره میزان منابع چشمه های درونی را بی پایان، نزدیک و واقعی دانستند و بالعکس، منابع و کالاهای بیرونی شرطی و دور از دسترس. به این دلیل است که خود را عاری از هر گونه شرایط بیرونی نگه داشته اند و به خودسازی و مراقبه درونی رسیده اند.
بیایید کمی جدی تر به خود نگاه کنیم تا با ساختن و شناخت خویشتن خویش، گامی بلند در سربلندی جامعه ای آباد برداریم.
خانم مهرنوش خالدی پژوهشگر امور خانواده