دلیل همکاری در «متولد 65»
داستان «متولد 65» به گونهای بود که به هیچ وجه کسی نمیتوانست روندش را حدس بزند و به قول معروف آن را پیشبینی کند. من این غیرقابل پیشبینی بودنش را دوست داشتم، چون خودم وقتی فیلمی (حتی فیلمهای مطرح) را میبینم معمولا میتوانم روند کلیاش را پیشبینی کنم و این موضوع از جذابیت داستان برایم میکاهد. متولد 65، موضوع و سناریوی خوب و بهروزی دارد و خیلی واقعی شروع میشود. ضمن اینکه تمام بازیگرانش (حتی کسانیکه نقشهای کوتاهی دارند، مثل خانم نعمتی) بدرستی سر جای خود قرار گرفتهاند.
کار کردن با جوانها
هنگامه
حمیدزاده و پدرام شریفی هر دو جوانهایی هستند که با بازیگری آشنایی کامل
دارند و در مجموع کار کردن با آنها را دوست داشتم. از آنجا که سکانسهای
زیادی را با آقای شریفی داشتم، ایشان را پسری آگاه دیدم که بدون هیچ
ناراحتی هر پیشنهادی را که در جهت بهتر شدن کار به او داده میشد، گوش
میکرد. در کل پشت صحنه خوبی در متولد 65 داشتیم و به مردم پیشنهاد میکنم
حتما فیلم را ببینند، بخصوص اینکه این فیلم تبلیغات چندانی ندارد و هرچه
هست، تبلیغات دهان به دهان خود مردم است.
بازی در نقش خانم بهرامی
بازی در نقش خانم بهرامی برایم چندان پیچیده نبود. هر آدمی در زندگی روزمرهاش قطعا زن و شوهرهای مسن زیادی را دیده که به دلیل تنهایی سر هر چیزی با هم بحث میکنند. من هم از این آدمها زیاد دیدم و برای بهتر درآوردن نقش، کافی بود به آرشیو ذهنیام رجوع کنم تا نمونهاش را بیابم و آن را بازی کنم.
پایشان روی زمین محکم نیست
من نکته این فیلم را دروغگویی نمیدانم. به اعتقاد من، معضل این فیلم مشکلات آدمها و بخصوص دو جوانی است که متعلق به دهه 60 هستند؛ دههای که در حقشان کوتاهی شده و متولدین یا بزرگشدههای این دهه به واقع خیلی مظلوم هستند. بچههای این دهه طعم جنگ را چشیدهاند، برای کوچکترین لوازم و مایحتاجی در صف ایستادن بزرگترهایشان را دیدهاند و... آنها انگار پایشان روی زمین محکم نیست و متولد 65 برای همدلی با کودکان این دهه است که حالا دیگر بزرگ شدهاند.
درباره «متولد 65»
«متولد 65» روایت دختر و پسر جوانی است که بتازگی نامزد کردهاند و در سالروز آشناییشان تصمیم میگیرند که با جا زدن خود به عنوان یک زوج پولدار، زندگیای که آرزویش را دارند، تجربه کنند. ماجرا از آنجا جالب میشود که این دو خود را به عنوان مشتری خانهای گرانقیمت در خیابان فرشته جا میزنند و وقتی برای بازدید خانه میروند با دروغ و بازیهایشان خود را گرفتار یک دردسر عجیب میکنند.
حس خوب ثروتمند بودن
در این فیلم نقش یک زن متمول را داشتم. راستش را بخواهید، ثروتمند بودن خیلی هم خوب است. مگر تمام پولدارها بد هستند؟ خیلیها از راه درست و بازحمت پول بهدست میآورند و پولشان را در راه درست خرج میکنند. ای کاش تمام مردم ایران ثروتمند بودند.
شیفته دنیای عروسکها
مریم سعادت در رشته تئاتر عروسکی دانشکده هنرهای دراماتیک تحصیل کرده است. خودش در اینباره میگوید: شیفته دنیای عروسکها هستم و با وجود اینکه سن و سالی از من گذشته، اما هنوز با دیدن عروسکها سر ذوق میآیم. شاید بخشی از این علاقه به این دلیل باشد که تحصیلکرده این رشته هستم و هدفم از ورود به این حرفه، کار برای بچهها در حوزه عروسکی بود، اما متاسفانه به دلیل محدودیتهایی که در این حرفه وجود داشت، بعد از مدتی مجبور شدم در حوزههای دیگر هم کار کنم. به هر حال اگر کار عروسکی رونق بگیرد، فعالیت در همه حوزهها را رها و با عشق و علاقه خاصی صرفا در فضای عروسکی کار میکنم.