تغییر اقلیم (Climate change) را میتوان یکی از بزرگترین چالشهای زیست محیطی دوران اخیر دانست که نشان دهنده تغییرات غیرمعمول در اقلیم درونی اتمسفر زمین و پیامدهای ناشی از آن در قسمتهای مختلف کره زمین است که تهدیدی جدی برای محیط زیست به شمار میرود.
اقلیم زمین در این پنج میلیارد سال عمر خود از زمانی که اتمسفر آن شکل گرفته، پیوسته در حال تغییر و تحول بوده است. اما مشکل از آنجا آغاز میشود که سرعت دگرگونی اقلیمی زیاد شده و باعث وقوع نوسانهاي گسترده در شرایط آب و هوایی کره زمین میشود.
افزایش سوختهای فسیلی و انباشت گازهای آلاینده در جو زمین، که به دلیل گسترش صنایع و خودروها در قرن اخیر و در سطح جهان اتفاق افتاده است، پدیده گلخانه ای روی داده که گرما و امواج بلند برگشتی زمین نمی توانند از جو زمین خارج شوند، و نتیجتا یکی دو درجه دمای زمین افزایش یافته است.
پدیده افزایش دما در بعضی ایستگاه های هواشناسی ایران نیز مشاهده شده که نشانه گرایش به سمت اقلیم خشک تر را نشان می دهند.
اخیراً ناسا(سازمان هوا و فضای آمریکا) گزارشی پیرامون گرمایش جهانی و نیز خشکسالی در سطح جهان در 30 سال آینده منتشرکرده است و مطابق این گزارش 45 کشور جهان دچار خشکسالی شدید خواهند شد و در صورت عدم ذخیره منابع آبی دچار بحران در تولیدات کشاورزی و دامپروری میگردند؛ بر اساس این گزارش، ایران؛ رتبه چهارم در فهرست 45 کشوردر معرض خطر را دارد.
به عنوان مثال بر اثر این تغییرات سفره های آب زیر زمینی دشتهای شمال همدان در طی سالهای گذشته(از نیمه دوم دهه 1370) با افت شدید و فاجعه آمیزی رو برو شده است، به طوری که سبب خشکی یا کم آبی قنوات، چشمه ها و چاههای منطقه شده، همزمان با این پدیده خشکسالی های متوالی و بسیار شدید به موازات اغلب نقاط کشور در آن به وقوع پیوسته است.
آب مورد مصرف غالب بخشهای کشاورزی، اقتصادی و شرب منطقه از منابع ابهای زیر زمینی است، بنابراین افت شدید سطح ایستابی سبب اختلال و ایجاد بحران در کشاروزی و شرب اغلب آبادی ها و کشاورزان منطقه گردیده است .
کاهش ریزشهای جوی و افزایش محسوس دما در دوره سرد سال، تغییر نوع بارش از برف به باران در سالهای اخیر به تدریج عاملی در افت متناوب و بعضا با شتاب سفره های زیر زمینی در دشتهای شمال همدان گردیده است که به موازات برداشتهای بی رویه جهت مصارف کشاورزی موجب تخلیه آبخوان دشتها و در نتیجه وقوع خشکسالی هیدرولوژیکی در سطح منطقه گردیده است.
کشاورزی از فعالیتهای اقتصادی مهم درهرکشوراست، چون با امنیت غذایی و امنیت ملی هرکشوری ارتباطی تنگاتنگ دارد.
فعالیتی که سالهاست به شیوه مرسوم خود ادامه یافته اما امروزه نیاز به تغییرات اساسی دارد. با توجه به تغییرات شدید در الگوهای اقلیمی مانند بارندگی های فصلی و بروز فراوان تر سالهای زراعی خشک درایران، روش مدیریت زراعی و الگوی کشت نیز باید تغییر نماید.
بخش کشاورزی به سبب تعاملات گسترده و مستقیم با محیط بیشترین تاثیر را از فرایند پدیده تغییر اقلیم می پذیرد. تاکنون توجه چندانی به تغییر اقلیم و مخاطرات آن در بخش کشاورزی نشده است و بیشتر تمرکز سازمان خواروبارجهانی FAO برتامین نیازهای غذایی جمعیت جهان و تقاضا برای منابع طبیعی بویژه آب و زمین بوده است تحت شعاع قرارگرفتن امنیت غذایی و گسترش فقر در جوامع کشاورزی از پیامدهای بارز و اشکار پدیده تغییر اقلیم در بخش کشاورزی است.
در این شرایط متخصصان کشاورزی باید به کشاورزان توصیه کنندکه محصولاتی را کشت نمایند که با شرایط اقلیمی فعلی سازگارتر باشد تا علاوه بر جلوگیری از کاهش خسارت ناشی از اثرات سوء تغیرات اقلیمی، توان تولید محصول غذایی را در حمایت از امنیت غذایی افزایش دهند.
اثر تغییرات اقلیمی بر امنیت غذایی از منطقه ای به منطقه ای متفاوت است و برای بر طرف کردن این اثرات منفی باید راهبردهای متفاوتی در هر منطقه در نظرگرفت. ارتباط بین تغییرات اقلیمی و امنیت غذایی از نظر تاثیر بر تولید محصولات مهم غذایی، در سطح گسترده ای مورد بررسی قرارگرفته است.
از سوی دیگر چگونگی الگوی مصرف مواد غذایی در هر کشور بر شکل دهی سیاست های تولید غذا اثر گذارند و در چنین شرایطی باید به این مهم به عنوان روی دیگر سکه مشکل با دقت بیشتری توجه نمود.
به عبارت دیگر برای مقابله با اثرات سوء تغییرات اقلیمی و خشکسالی های ناشی از آن اصلاح الگوی کشت؛ بهره وری بیشتر از منابع آبی برای تولید محصولات غذایی با ارزش بالا و همچنین ا صلاح فرهنگ غذایی مردم سه بعد اصلی هستند که در این گذار باید مورد بررسی کامل قرار گیرند تا از این طریق بتوان بهترین روش ها برای بالاترین اثر گذاری در مقابله با تغییرات اقلیمی داشته باشند. سپس روش های جدید آموزش داده شوند که این وظیفه مهم بر عهده متخصصین کشور در بخش های تخصصی غذا و تغذیه است.
برای تامین امنیت ملی و غذایی و کاهش وابستگی به سایرکشورها، سبدغذایی در هرکشوری باید براساس محصولات غذایی پر شود که با شرایط اقلیمی آن کشور سازگار باشد.
اگر از منظر تغذیه ای به سبد غذایی خانوار نگاهی بیاندازیم و بخواهیم اقلام غیر منطقی آن را با توجه به شرایط جدید اقلیمی کشور با غذاهای دیگر جایگزین کنیم، توجه به ارزش تغذیه ای غذاهای جایگزین شده به ترجیح اقتصادی آن افزوده می گردد.
در ایران آب مصرفی کشاورزی که باکمبود آن مواجه هستیم باید صرف تولید محصولاتی گردد که ارزش غذایی بالایی دارند و به سلامت جامعه کمک می کنند وآب کمتری نیز نیاز دارند. برای مثال در سالهای گذشته برنج در سبد غذایی مردم کشور به عنوان دومین ماده غذایی پر مصرف بعد از گندم قرار گرفته است. محصولی که با شرایط کشورهای پر باران سازگار است.
بر اساس آمار وزارت بازرگانی مصرف سرانه برنج در ایران تقریبا ۴۲ کیلوگرم است و بر اساس آمار موجود، ایران چهاردهمین کشور جهان از نظر مصرف سالانه برنج و چهارمین واردکننده برنج در بین کشورهای جهان است.
از نظر مصرف سرانه سالانه گندم برای غذا وصنعت، ایران با بیشتر از 225 کیلوگرم، بعد از قزاقستان، آذربایجان و الجزایر رتبه چهارم را دارد. از نظرمصرف سرانه شیرینی هم( 24 کیلوگرم شیرینی) جزو نخستین کشورهای دنیا هستیم. مصرف سرانه گوشت در ایران 36 کیلوگرم(12 کیلوگوشت قرمز و 24 کیلوگوشت سفید) است.
در ایران اما سرانه مصرف نخودکه ارزش غذایی آن بسیار بیشتر از برنج و گندم و قند و شیرینی و حتی گوشت است 2.96 کیلوگرم در سال است.
کشورما برای تامین غذایی مردم به واردات گندم ، برنج، گوشت، روغن و قند وابسته است وآب و منابع بسیاری نیز صرف تولید داخلی این محصولات می گردد که مصرف بیش از حد آنها، باعث بروز بیماریهای صعب العلاج غیرواگیر و همچنین وابستگی به سایرکشورها شده است.
در حالی که افزایش سرانه مصرف نخود وعدس وگندم به صورت دانه، می تواند عوارض ناشی از مصرف بیش از حد نان، برنج، گوشت، قند و روغن را جبران کند؛ چون مصرف این محصولات در درمان و پیشگیری از دیابت و بیماریهای قلبی وکاهش وزن، کلسترول و سرطان بسیار موثر است و همچنین موجب کاهش سرانه مصرف برنج، گندم، قند، گوشت خواهد شد و نیاز واردات این محصولات را بسیار کاهش می دهد. ضمنا ًنخود و عدس محصولاتی سازگار با شرایط خشک اقلیمی ایران است.
یکی از روشهای رسیدن به خوداتکایی در تولید محصولات غذایی مهم،کاهش منطقی مصرف محصولاتی است که هم سلامت را تهدید می کنند و هم شرایط کشت آنها با شرایط اقلیمی ما متناسب نیستند.
در چنین شرایطی منطق حکم می کند که آب با ارزش و نهاده های کشاورزی صرف تولید محصولات سازگارتر با شرایط اقلیمی و نیز با ارزش غذایی بالا شود.
به عنوان مثال آب بهتر است که صرف تولید انواع حبوبات گردد تا چغندر قند برای تولید قند و مردم به مصرف حبوبات بیشتر تشویق گردند تا جایگزین مقداری از گوشت مصرفی گردد. گوشتی که در بروز و شیوع بسیاری از بیماری های مزمن مقصر اصلی بشمار می آید و برای تولید یک کیلوی آن (گوشت گاو) حدود 15 هزار و 500 لیتر آب مصرف و 35 کیلوگرم دیاکسیدکربن تولید میشود.
با مقایسه ارزش تغذیه ای حبوبات و قرار گرفتن این گروه از مواد غذایی در یک گروه غذایی به آسانی می توان آنها را برای تامین پروتیین مورد نیاز روزانه جایگزین گوشت کرد.
** اصلاح فرهنگ غذایی کشور متناسب با تغییر شرایط اقلیمی
آموزش اساسی ترین فعالیت برای تغییر رفتارهاست .از جمله برای تغییر و اصلاح فرهنگ غذایی کشور می بایست به آموزش ها در این زمینه اهمیت داد.
برای گرفتن بهترین نتیجه از آموزش ها؛ علاوه بر بخشهای دولتی مثل وزارت جهادکشاورزی، وزارت فرهنگ و ارشاداسلامی، وزارت آموزش پرورش، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، وزارت بهداشت درمان وآموزش پزشکی و سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران می بایست نهادهای مدنی و بخش خصوص را به ارائه آموزش تشویق و حمایت کرد.
برگزاری همایشها، تولید برنامه ها ی رادیو- تلویزیونی آموزشی و ترویجی، چاپ پوسترها و نشریات علمی و ترویجی، برگزاری دوره های آموزشی برای جمعیت های شهری و روستایی می تواند در تسریع آگاه سازی مردم در امر ترویج فرهنگ صحیح غذایی که با اقلیم خشک ایران هماهنگ است، بسیار موثر باشد.
به عنوان مثال، برای مصرف نخود، عدس و دانه گندم می توان از جوانه این محصولات به صورت خام و چرخ شده در مخلوط با گوشت چرخ کرده( همانند مصرف پروتئین سویا در مخلوط با گوشت) برای تهیه سُس ماکارونی و کتلت استفاده نمود و یا از جوانه چرخشده آنها در مخلوط با برنج، پلویی با ارزش غذایی بیشتر تهیه کرد و به این ترتیب قسمتی از برنج مصرفی با جوانه نخود، عدس وگندم که ارزش غذایی بیشتری دارد جایگزین می گردد.
یا در مثالی دیگر با مخلوط کردن ِگوشت چرخ کرده(50 درصد) با جوانه نخود یا عدس(50 درصد) ترکیبی ارزانتر از گوشت تهیه می شود که از نظر مزه فرق چندانی با مصرف گوشت خالص چرخ کرده نخواهد داشت، اما ارزش غذایی دارویی این دو محصول، به آن اضافه شده و در ضمن این ترکیب بسیار ارزانتر از مصرف گوشت خالص است.
به این ترتیب اقشارکم درآمد و آسیب پذیر نیز می توانند با صرف هزینه کمتر، سبد غذایی خانواده خود را با محصولی با ارزش غذایی بیشتر مانند نخود که حتی در طب سنتی و نوین از آن به عنوان داروی گیاهی برای درمان بیمارهای و پیشگیری از بیمارهایی مانند دیابت و بالا بودن کلسترول خون و سرطان توصیه می شود، پر نمایند؛ در صورتی که مصرف بیش از حد برنج، نان و گوشت باعث این بیماریهاست.
تاکید متخصصان بر سلامت و یا ارزش غذایی مساوی و یا حتی بیشتر در این اموزش ها؛ باید این باور را در افراد به وجود بیاورد که مواد غذایی غیر از انچه تا کنون به طور معمول استفاده می کرده اند هم می تواند سلامت آنها را تامین کند.
تلاش برای طراحی غذاهای جدید و یا تصحیح دستور پخت غذاهای معمول با ترکیبات غذایی جدید برای کارآ شدن این دستورها امری است که متخصصین غذا و تغذیه باید آن را مد نظر داشته باشند.
خلاصه کنیم :
تغییرات آب و هوایی اتفاق افتاده است و این تغییرات ما را ملزم می کنند که برای حفظ امنیت غذایی کشور سیستم های غذا و تغذیه خود را بازسازی کنیم تا با شرایط جدید بیشترین سازگاری و اثر بخشی را داشته باشند.
تکیه بر تغییر کشاورزی به محصولات سازگار با شرایط جدید آب و هوایی و داشتن ارزش غذایی و تغذیه ای برابر یا بیشتر و ترویج این محصولات و تشویق مردم به اصلاح سبد غذایی خانوار از طریق آموزش های مستمر وظیفه ای است که بر عهده متخصصین این حوزه است. مسئولیتی که از هم اکنون و پیش از انکه دیر شود باید به آن جامه عمل بپوشانند.
تهیه و تنظیم: آرزو کاوه ئی کارشناس مسئول تغذیه