خانوادهای که در تلویزیون نمایش داده میشود با جامعه واقعی تفاوت دارد
سیزدهمین نشست پژوهشی مدرسه ملی سینمای ایران با عنوان «سینمای ایران و خانواده ایرانی» عصر روز سهشنبه ۱۳ مهر ماه در محل مدرسه برگزار شد.
کد خبر: ۱۲۸۲۵۴
رسول صدر عاملی طی سخنانی نیاز به ساخت فیلمهایی که به سالهای آینده نگاه بکند را ضروری دانست و افزود : «نتیجه دورافتادن جامعهشناسان و فیلمسازان در همین است که ما هر کاری که تا الان در سینما انجام شده را در نگاهی به عقب مینگریم در حالی که من باید فیلمی بسازم که به ده سال آینده نگاه بکند.
وی ادامه داد :زمانی که من «دختری با کفشهای کتانی» یا «من ترانه ۱۵ سال دارم» را ساختم یک هشدار اجتماعی را در آنها مطرح کردم و قرار بود از آینده حرف زده شود. چنین فیلمهایی با چالشهای فراوان و خیلی گام به گام و آرام، تابوها را شکستند. جامعهشناس باید الان به من کمک کند تا آینده را به تصویر بکشم. ضمن اینکه فراموش نکنیم جای بحثهای آموزشی در تلویزیون است؛ سینما یک هنر است و از زاویه خود مسائل را بررسی میکند».
صدر عاملی افزود :«باید فکر کنیم که در جامعهای با این شدت سرعت تحولات، چطور یک فیلمساز همچنان میتواند فیلم خوبی بسازد و هشدار بدهد. به نظرم جامعهشناسان این بار باید بیایند و بگویند در آینده چه اتفاقاتی را در خانواده شاهد خواهیم بود و تفاوت این خانوادهای که تلویزیون آن را تبلیغ میکند و هنوز به طور سنتی سر سفره مینشیند با جامعه واقعی در چیست. سینما نباید تا حد ممکن از جامعه عقب بیفتد و جلسات پژوهشی اینشکلی باید جوابی برای این مسائل پیدا کند.».
پرویز اجلالی جامعهشناس و مدرس دانشگاه نیز طی سحنانی گفت :«خانواده به عنوان یک عنصر مهم جامعه، به علاوه عواطف خانواده، در فیلمهای ایرانی نقش پررنگی داشتهاند. قبل از انقلاب، سینمای ایران عامهپسند بود که یکی از مهمترین موضوعاتش فروپاشی خانواده بود. بعد از انقلاب، موقتاً توجه سینما از خانواده به سمت جامعه میرود که البته در اوایل دهه ۶۰ در پرداخت به جامعه موفق نیست و برای مثال، فیلمهایی که در آن زمان ساخته شدند و تاریخ را روایت میکردند، اغلب دچار اشتباه و تحریف بودند. این به دلیل آن است که فیلمسازان در آن دوره، توانایی بازتاب جامعه را نداشتند».
اجلالی به ویژگی فیلمهای ایرانی در رابطه با موضوع خانواده در دهههای مختلف اشاره کرد: «تا سال ۱۳۶۵ تقریباً فیلمی که به موضوع خانواده بپردازد نداشتیم. موضوعاتی مثل ازدواج مجدد، پدر معتاد یا مجرم، حفظ ارث پدری، سالمندان، طلاق و بازگشت، فقرخانواده، اشتغال زنان و نابودی همسایگی، مشکل زنان خودسرپرست، سپردن فرزندان به دیگران و... از موضوعات خانوادهمحوری بودند که در دهه ۶۰ در سینمای ایران عنوان شدند. پس از جنگ، سینما مسائلی را در مورد خانواده دستمایه قرار داد که حاصل و نتیجه جنگ بود. با آغاز دهه ۷۰، دیدگاه واقعگرایانه فیلمسازان در مورد جامعه کمی رشد پیدا میکند.
وی ادامه داد :در این دهه فیلمسازان جرات پیدا میکنند که وارد مسائل پنهانتر مانند خانوادههای غیرمتعارفی که در بستر فقر و بزهکاری پدیدار میآیند بشوند. اولین آنها «نرگس» است. مساله زنان، ستم جنسیتی و مردسالاری کمکم در دهه ۷۰ مطرح شدند. برای اولین بار مساله جوانان و رابطه دختر و پسر در این برهه عنوان شد. «شور عشق»، «دختری با کفشهای کتانی»، «مصائب شیرین» از فیلمهای پیشرو در این موضوع بودند. مساله مهاجرت و مشکل مهاجران، نازایی، موضوع صیغه و مشکلات آن و شکاف نسلی هم برای اولین بار به فیلمها ورود پیدا کردند. به طور کل، در نیمه دوم دهه ۷۰ برخی فیلمسازان ایرانی این توانایی را پیدا میکنند تا زندگی و مشکلات اقشار گوناگون جامعه را به دقت و ظرافت نشان بدهند».
اجلالی به ضعف حضور جامعهشناسان در ارتباط با سینما و تعیین الگو برای آن اشاره کرد و گفت: «در دانشگاه علوم اجتماعی دانشگاه تهران گروهی به نام سینما دانشگاه وجود دارد که در آن، فیلمهای روی پرده توسط جامعهشناسان بررسی و تحلیل میشود. یک گروه هم به نام انجمن جامعهشناسی فیلم و سینما وجود دارد که کمیتهای مخصوص برای مشاوره به فیلمها اختصاص داده است. به همین دلیل بحث ارتباط و کمک جامعهشناسان و سینماگران بحث کلاً جداگانهای است که الان در آن ضعف فراوانی داریم. حتی در کشورهای صنعتی هم اینگونه نیست که سینما در خدمت اهداف عالی باشد. عمده فیلمها در جهت سرگرمی و تفریح هستند بنابراین در مورد سینما باید کمی هم واقعبین باشیم؛ نباید انتظار داشت که به کمک سینما و فیلم بتوان جامعه را متحول کرد».