به گزارش «شرق»، يك ماه قبل دختري جوان به پليس مراجعه كرد و گفت سه پسر او را مورد آزار قرار دادهاند. اين دختر گفت: روز حادثه من در آرايشگاه بودم و براي بازگشت به خانه آژانس خبر كردم. وقتي ماشين آمد و سوار شدم يكدفعه سه جوان به خودرو حمله كردند. راننده خواست از دست آنها فرار كند اما نتوانست. آنها شيشه ماشين را خرد كردند و گاز اشكآور هم زدند بعد مرا از داخل ماشين بيرون كشيدند و سوار خودرو خودشان كردند و با خود بردند.
اين دختر در حاليكه به شدت گريه ميكرد، گفت: سه پسر من را به بياباني بردند و مورد آزار قرار دادند. التماسهاي من و فريادهايم باعث نشد آنها دلشان بسوزد و اذيتم كردند. اين دختر مدعي شد پسران را ميشناسد. او مشخصات متهمان را در اختيار پليس قرار داد. شكايت اين دختر در حالي بود كه راننده آژانس هم توضيح داد چطور دختر جوان را از داخل خودرو او دزديدند. ماموران در تحقيقات بعدي خود موفق شد سه جوان را شناسايي و بازداشت كنند. دو نفر از اين سه جوان در بازجوييهاي اوليه به آزار جنسي دختر جوان اعتراف كردند و گفتند براي گرفتن انتقام از او اين كار را كردند اما يكي از آنها گفت كه هيچ كاري با آن دختر نداشت و او را آزار نداده است.
او گفت: آرش يكي از دوستانمان به اين دختر علاقه داشت و ميخواست با او دوست شود. آرش ميگفت هيچ دختري نيست كه در برابر او مقاومت كند. او شماره تلفن دختر جوان را به دست آورده و چندباري هم توانسته بود با او صحبت كند اما ظاهرا اين دختر به او بياعتنايي كرده بود. بالاخره آرش تصميم گرفت او را ادب كند. از ما هم خواست كمكش كنيم. روز حادثه با توجه به اينكه ميدانستيم به آرايشگاه رفته است جلو در كمين كرديم. آرش چندباري با او تماس گرفت اما دختر جوان جواب نداد به همين دليل هم آرش تصميم گرفت او را بدزدد. ما فكر نميكرديم اين دختر بخواهد با آژانس برود اما او ماشين خبر كرده بود. وقتي خواست سوار ماشين شود ما حمله كرديم و با شكستن شيشه ماشين و پرتاب گاز اشكآور دخترك را دزديديم.
او ادامه داد: وقتي دختر را به بياباني برديم آرش و ديگر همدستمان در حاليكه شاكي به شدت گريه و التماس ميكرد كه به او تجاوز نكنند اما آن دو اين كار را كردند ولي من دلم برايش سوخت و تصميم گرفتم كاري با او نداشته باشم.
گفتههاي اين جوان مورد تاييد دختر شاكي هم قرار گرفت و تاييد كرد فقط دو نفر به او تجاوز كردهاند. او در مورد آشنايياش با آرش گفت: من هيچ رابطه خاصي با او نداشتم حتي دوستي هم با هم نداشتيم. اما او اصرار داشت با من رابطه داشته باشد. چند باري با او تلفني صحبت كردم و متوجه شدم او به دنبال سوءاستفاده از من است. بعد از آن رابطهام را قطع كردم و از او خواستم ديگر با من تماس نگيرد و هر بار كه زنگ ميزد جوابش را نميدادم تا اينكه آن روز آمد و اينطور از من انتقام گرفت.
در ادامه پرونده به شعبه 77 دادگاه كيفرياستان تهران و نزد قاضي اكبر ساعي فرستاده شد و سه متهم در برابر هيات قضات هم توضيح دادند كه چه كردهاند و چه اتفاقي افتاده است. متهم اصلي پرونده گفت: فكر ميكردم اين دختر با احساس من بازي كرده و بايد او را تنبيه كنم. البته نميخواستم تا اين حد اذيتش كنم اما آن دختر خيلي گستاخي ميكرد و باعث شده بود من جلو دوستانم خجالت بكشم.
بنا بر اين گزارش در حال حاضر متهمان در بازداشت هستند و تحقيقات از آنها ادامه دارد.