من نیز گاهی به گداها پول دادهام. در روزهای سرد پاییزی، وقتی به نظر میرسیده است که مرد بیخانمانی برای خرید کاسهای سوپ یا فنجانی قهوه به پول نیاز دارد، گه گاه چند سکهای دادهام. فکر میکردم ارزشی که این سکهها برای او دارند خیلی بیشتر از ارزشی است که برای من دارند، پس دادن آنها به او کار خوبی است. اما وقتی بیشتر به این قضیه فکر کردم نظرم عوض شد و حالا دیگر به گداها پول نمیدهم.
استدلالم در این مقاله این است که نباید به گداها پول بدهیم. به جای آنکه
بودجه رفاهمان را صرف افرادی کنیم که در خیابان و به صورت اتفاقی از
کنارشان میگذریم باید آن را صرف افرادی کنیم که واقعاً فقیر هستند و از یک
پوندی که ما به آنها میدهیم بهره بیشتری میبرند و کمک بیشتری به آنها
میشود.
استدلال میشود که آن یک پوندی که در کشوری غربی به یک گدا داده میشود، در
مقیاس جهانی صرف فردی شده که در وضع نسبتاً خوبی است. آن پوند را اگر بهتر
صرف میکردیم میتوانست جان یک کودک گرسنه در حال مرگ را در نقطه دیگری از
جهان نجات دهد.
بگذارید چراییاش را برای شما توضیح دهم.
استدلالهایی که علیه پول دادن به گداها وجود دارند به دو دسته تقسیم میشوند؛ در یک سو، استدلالهای سنتی نسبتاً بدبینانهای هستند که با وجود بدبینانه بودنشان تا حدی اهمیت دارند.
1. هر سِنتی که به یک گدا میدهیم، گدایی را به همان اندازه سودآورتر و در
مقایسه کار کردن را کم منفعتتر میکنیم. این خوب نیست؛ زیرا ما میخواهیم
افراد کار کنند نه اینکه دست گدایی دراز کنند: کارکردن مفید است و گدایی
کردن در بهترین حالت خنثی است و صورتی تحمیلی و آزاردهنده دارد.
2. هیچ تضمینی وجود ندارد که گدایی که پول را دریافت میکند آن را به طریقی
صرف کند که باعث بهتر شدن وضعیت زندگیش شود. او ممکن است پول را صرف مواد
مخدر یا مشروبات الکلی کند و در نتیجه به جرایم سازمانیافته پولرسانی
نماید. این مخالفتها تا حدی مهم هستند ولی از نظر من قطعی و مسلم نیستند.
امر مسلم این است که اگر به گدایان پول بدهید به طور حتم بودجه رفاهتان را
صرف کمک کردن به افراد اشتباه نمودهاید.
اول؛ وقتی به گداها پول میدهید احتمالاً به گداهایی پول میدهید که
بیشترین میزان کمک را از دیگران دریافت میکنند. گدایان مختلف بسته به
محلشان، ظاهرشان و چیزی که میگویند، به درجات مختلفی در میزان پولی که
دریافت میکنند موفق هستند. مانند هر فرد دیگری، وقتی به گدایی پول میدهید
به طور آماری احتمالش بیشتر است که بیشترین پول را به آنهایی بدهید که
مکان، ظاهر و حقههایشان باعث تشویق افراد برای دادن بیشترین میزان پول
میشود. اگر شما قرار باشد به طور تکانشی به گدایان پول بدهید، احتمال
اینکه در نهایت به افرادی که ظاهر و حقههایشان کارسازتر استپول بدهید
بیشتر از آن است که به زنان و مردانی کمک کنید که ظاهرشان در جلب همدردی و
ایجاد احساس گناه در شما ضعیفتر عمل میکند و مکانشان هم در شهر محبوبیت
کمتری دارد.
حتی اگر راهبرد فکورانهای را برای از میان برداشتن این مشکل دنبال کنید،
هنوز هم قطعاً با تقریب خوبی پولتان را صرف افراد اشتباهی میکنید.
از آنجایی که هر پوندی که صرف کمک به دیگران میشود تنها یک بار میتواند
خرج شود، باید هزاران نفری را که از سوءتغذیه میمیرند به خاطر داشت.
بعید نیست آن گدایی که در خیابان میبینیم، یک نفر از جمعیت پنجاه درصدی
ثروتمندان جهان باشد و احتمالش زیاد است که از فرصتهای آموزشی و فرصتهای
دیگری بهرهمند شده باشد که برای هزاران نفر فقط داشتن رؤیای چنین
فرصتهایی ممکن است.
شاید ادعای بیرحمانهای باشد که پول دادن به گدایان غیراخلاقی است. به هر
صورت، منطقی است که هر فردی این حق را دارد که پولش را صرف خودش کند و چنین
به نظر میرسد که این امتیاز را دارد که پولش را هر طور خواست خرج کند.
حتی با صرفنظر از این مسأله که چه میزان از پولمان را باید صرف خودمان
کنیم و چه میزان از آن را صرف کمک به دیگران، باید پولمان را به طور
عاقلانه صرف کنیم. اگر هدفمان سود خودمان باشد، پول دادن به گداها ایدهآل
نیست. به هر حال، به گداها پول دادن، تلف کردن آن پول است.
معیار اخلاقی این است که نباید هنگام کمک کردن به دیگران، صرفاً به افرادی
پول بدهیم که از نظر مکانی به ما نزدیک هستند و ظاهرشان موجب جلب همدردی
ماست. در عوض باید در مورد این قضیه به دقت فکر کرده و مطمئن شویم که به
افرادی کمک میکنیم که در بدترین وضعیت هستند و بیشترین بهره را از هر
پوندی که ما میدهیم دریافت کرده و این افراد در قبال وضعیتی که در آن
هستند کمترین مسئولیت را دارند. برای رسیدن به این هدف، باید به طور
آگاهانه تصمیم بگیریم که چقدر از پولمان را میخواهیم صرف کمک به دیگران
کنیم، کارآمدترین خیریه را بیابیم، به آن خیریه پول اهدا کنیم و دفعه بعدی
که گدایی از ما میپرسد آیا میتوانیم چند سنت به او بدهیم، جواب ما منفی
باشد.