جمعه ۲۳ آذر ۱۴۰۳ - 2024 December 13 - ۱۰ جمادی الثانی ۱۴۴۶
۱۱ بهمن ۱۳۹۰ - ۰۹:۴۰

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز3 شنبه11/11

ايران اكونوميست :روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «اين فقط يك احتمال است !»،«پشت پرده حضور طالبان در قطر»،«چرا انشعاب»،«راز توفيق غلبه بر استبداد جهاني»،«آسمان دمشق ابري است»،«قلب تپنده بيداري اسلامي»،«ايران و سفارت خانه هاي جديد در آفريقا»،«بازي کي بود؟کي بود؟ بر بالين يک اقتصاد بيمار!»،«همدلي و اتحاد رمز پيروزي انقلاب اسلامي»،«درس‌هاي سياست پولي جديد»و...كه برخي از آنها در زير مي‌آيد.
کد خبر: ۱۱۴۷

كيهان:اين فقط يك احتمال است !

«اين فقط يك احتمال است !»عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم حسين شريعتمداري است كه در آن مي‌خوانيد؛از عنوان اين يادداشت پيداست كه آنچه درپي خواهد آمد فقط يك «حدس» و «گمانه» است. گمانه اي كه برخي از شواهد و قرائن موجود، احتمال وقوع آن را قوت مي بخشند و اما، از آنجا كه موضوع اين گمانه مخصوصا در شرايط كنوني از اهميت فراواني برخوردار است «احتمال»ها را حتي اگر درصد اندكي داشته باشند، نمي توان و نبايد دستكم گرفت. ماجرا درباره آشفتگي و نابساماني اخير در بازار سكه و دلار است كه غيرطبيعي و سؤال برانگيز بود و خوشبختانه با ورود - هرچند ديرهنگام- دولت محترم، اكنون به «سامان نسبي» رسيده است.

در يادداشت روز چهارشنبه كيهان 5/11/90 با عنوان «چه كساني تحريم را بزك مي كنند؟!» به ريشه بيروني اين آشفتگي اشاره داشتيم و با استناد به برخي از شواهد محسوس آورده بوديم افزايش مصنوعي و پرشتاب بهاي سكه و دلار كه افزايش قيمت ساير كالا و خدمات را نيز به دنبال داشت يك «پروژه» تعريف شده در ادامه تحريم نفتي اخير اتحاديه اروپا بوده و با اين انگيزه كليد خورده بودكه تحريم ها را موثر جلوه داده و از اين طريق، ضمن مخدوش كردن الگوي ايران اسلامي در نگاه ملت هاي مسلمان منطقه، انتخابات پيش روي مجلس نهم را نيز تحت تاثير قرار دهد و...

اكنون اما، اين احتمال- با درصد قابل توجهي- در پيش است كه «پروژه» ياد شده در ميدان ديگري كليد بخورد و حريف بيروني براي رد گم كردن، ماجراي پلشت افزايش مصنوعي بهاي سكه و ارز را به يكي از مراكز و كانون هاي نظام نسبت دهد. اين كانون، مطابق آنچه از بررسي و رصد پروژه هاي مشابه استنباط مي شود، بايد اولا؛ مورد وثوق و اعتماد توده هاي مردم باشد و ثانيا؛ از اصلي ترين موانع پيش روي توطئه هاي دشمن باشد. چرا؟! و چگونه؟!... بخوانيد؛

1- «رابرت هلوي»، يكي از نظريه پردازان و مديران اجرايي «جنگ سرد» است. او افسر اطلاعاتي سازمان «سيا» و سرهنگ بازنشسته نيروي دريايي آمريكاست. هلوي از دستياران ارشد جين شارپ- پدر كودتاهاي مخملي- است. كتاب «جامعه مدني، مبارزه مدني» گزيده اي از مجموعه آثار جين شارپ و هلوي است كه در سال 1386 با ترجمه مهدي كلانترزاده و زير نظر شهلا لاهيجي- مسافر برلين- از سوي انتشارات «روشنگران و مطالعات زنان» چاپ و منتشر شد. هلوي پروژه هاي ناكام و مهره هاي سوخته آن را به «مبل هاي شكسته» تشبيه مي كند و مي گويد «اگرچه براي توليد گرما در بخاري و شومينه به هيزم يا زغال سنگ نياز است ولي مبل شكسته اي كه براي نشستن به كار نمي آيد نيز مي تواند به جاي سطل زباله، درون شومينه جاي بگيرد و با سوختن خود، حرارت توليد كند»!

از نگاه مشترك «جين شارپ» و «رابرت هلوي» وقتي يك پروژه با ناكامي روبرو شده و سمت و سوي ضديت آن با برنامه هاي حريف برملا مي شود، مي توان اين پروژه سوخته را به يكي از مراكز و كانون هاي وابسته به نظام حكومتي حريف نسبت داد و از اين طريق اعتبار مركز مورد اشاره را در افكار عمومي با ترديد روبرو كرد! «جين شارپ» و دستيار ارشد او «رابرت هلوي» معتقدند اگر اين جابجايي با مهارت و دقت صورت پذيرد و براي آن شواهد و نمونه هايي نيز ارائه شود، از يكسو، كانون اصلي پروژه پنهان مي ماند و از سوي ديگر يكي از مراكز نظام حكومتي حريف به تلاش و برنامه ريزي در انجام پروژه سوخته متهم مي شود.

2- ورود دولت به بازار سكه و دلار كه هرچند وزير محترم اقتصاد و دارايي تاخير و ديرهنگامي آن را پذيرفت ولي نهايتا و تاكنون مهار نسبي اين بازار آشفته را در پي داشته است و پروژه افزايش بهاي طلا و ارز را كه با هدف افزايش قيمت ساير كالا و خدمات كليد خورده و توهم پراكني همراه با ايجاد نارضايتي در مردم را دنبال مي كرد، ناكام گذاشت. اما، چه كساني اين پروژه را كليد زده و به ميدان آورده بودند؟ در اين باره اشاره به چند خبر موثق ضروري به نظر مي رسد. ضمن آن كه تلاش مراكز اطلاعاتي و امنيتي كشورمان در پي گيري اين موارد قابل تقدير است.

الف: در آشفته بازار سكه و ارز طي چند روز گذشته، 50 نفر، خريدار كلان بوده اند كه فقط يكي از آنها 17 ميليارد تومان طلا خريده است!

ب: در همين مدت كوتاه بيش از 15 تن سكه پيش فروش شده بود.

ج: شايد تعجب كنيد و تعجب آور نيز هست كه گروهي متشكل از بهايي ها- مرتبط با محافل صهيونيستي- با همكاري افرادي از انجمن حجتيه- كه شايد وابستگي به انجمن حجتيه پوشش آنها بوده است!- در آشفته كردن بازار سكه و دلار طي دو هفته اخير نقش موثري داشته اند. اين گروه از كلان سرمايه داران يا دلال هاي وابسته به آنان، از يكسو با بهره گيري از عوامل ميداني خود در داخل كشور و حمايت و پشتيباني محافل بيروني، مردم را به خريد سكه و دلار تشويق مي كردند و با توهم پراكني و شايعه سازي از آنها مي خواستند كه خانه ها و املاك خود را نيز بفروشند و سكه بخرند! و از سوي ديگر، با فروش سكه و دلار كه به بهاي كمتر خريده و با قيمت بيشتر مي فروختند، به خريد خانه و مستغلات مي پرداختند!

و....

3- طي دو هفته گذشته، رسانه هاي خارجي بيشترين برنامه هاي خود را به آشفتگي بازار سكه و دلار اختصاص داده بودند و اين آشفتگي را نتيجه مستقيم تحريم نفتي ايران از سوي آمريكا و سپس اتحاديه اروپا معرفي مي كردند. در حالي كه تحريم ياد شده هنوز عملياتي نشده است و اساسا به اعتراف برخي از تحريم كنندگان، قبل از آن كه يك پروژه عملياتي باشد، يك بسته رواني است و چنانچه عملياتي شود، بازنده اصلي كشورهاي اروپايي خواهند بود...

نكته قابل توجه اين كه رسانه ها و مقامات آمريكايي و اروپايي در تمامي تبليغات دو هفته اخير خود، از آشفتگي بازار سكه و ارز و افزايش قيمت ساير اجناس و خدمات كه پي آمد آن بود، ورشكستگي اقتصاد ايران بر اثر تحريم ها و ناكارآمدي مسئولان در مديريت كشور را نتيجه گرفته و القا مي كردند!

4- همه شواهد و قرائن ياد شده- و شواهد و نشانه هاي فراوان ديگري كه در يادداشت روز چهارشنبه 5/11/90 به آن اشاره شد و تكرار آن را ضروري نمي بينيم- به وضوح حكايت از آن دارند كه آشفتگي دو هفته اي بازار سكه و دلار يك پروژه بيروني بوده است و كساني يا جرياني مرموز در داخل كشور ماموريت اجراي آن را برعهده داشته اند. آنان چه كساني بوده اند؟ كلان سرمايه داران؟ اين گروه اگرچه بنده پول و ثروت هستند ولي معمولا و به روال شناخته شده به تنهايي برنامه ريز نبوده و اهل ريسك نيز نمي باشند. آنها بنا به عادت هميشگي خود، از آب گل آلود ماهي مي گيرند و البته هيچگاه از نظام اسلامي دل خوشي نداشته و ندارند و از اين روي، اكثريت قريب به اتفاق آنان پيوندهاي بيروني دارند. بنابراين، برنامه ريزان پروژه آشفتگي بازار سكه و دلار را بايد در جاي ديگري جستجو كرد. اگر طيف ياد شده عاملان اصلي بودند- كه نيستند- با شناسايي آنان، ماجرا خاتمه يافته بود ولي...

5- شواهد موجود و نيز برخي از اقدامات مشابه ديگر نشان مي دهد عوامل اصلي، نفوذي هايي هستند كه هنوز در پشت پرده حضور دارند و براي آن كه كماكان در سايه بمانند، اقدام بعدي آنها، احتمالاً همان حركتي خواهد بود كه در صدر يادداشت پيش روي به آن اشاره شد. يعني انتساب پروژه پلشت ياد شده به يكي از مراكز و كانون هاي مورد وثوق و اعتماد مردم!

فرمول بارها به كار گرفته شده دشمنان بيروني كه به آن اشاره شد، فقط نشان مي دهد بايد پاي يك كانون و مركز مورد اعتماد مردم به ميان كشيده شود اما، كدام كانون؟!... سپاه؟! شايد! وزارت اطلاعات؟! بعيد نيست!فلان مركز دولتي يا قضايي يا... احتمال دارد! باز هم تاكيد مي شود كه «اين فقط يك احتمال است».

خراسان:آسمان دمشق ابري است

«آسمان دمشق ابري است»عنوان يادداشت روز روزنامه خراسان به قلم سيد محمد اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛افق تحولات در سوريه روشن به نظر نمي رسد، هرچند نمي توان با قطعيت در اين باره سخن گفت. دولت بشار اسد مانند دولت بن علي، در تونس، آنچنان سست نبود که 2 هفته اي از هم بپاشد. مخالفان داخلي بشار اسد هم هيچگاه نتوانستند خاطره "ميدان التحرير" قاهره را در دمشق زنده کنند. روسيه و چين هم تاکنون نگذاشته اند مدل ليبي در سوريه اجرا شود. نوبتي هم باشد، نوبت به آزمودن مدل يمن، براي تغيير در سوريه است. "حمد بن جاسم آل ثاني"، وزير خارجه قطر، هفته گذشته پس از پايان نشست وزراي خارجه کشورهاي عضو اتحاديه عرب در قاهره، به خبرنگاران گفت که برخي کشورهاي عضو اتحاديه عرب تلاش مي کنند تا مدل يمن را در سوريه پياده کنند.

آيا مدل يمن در سوريه اجرايي است؟

انتقال قدرت در يمن، براساس طرح شوراي همکاري خليج فارس انجام شد. عبدا... صالح دوم فروردين 90 از عربستان خواست تا ميان او و مخالفانش ميانجيگري کند. 6 ماه بعد در پاييز، دبير شوراي همکاري خليج فارس همراه با وزيرخارجه عربستان به صنعا رفت و منصور هادي، معاون عبدا... صالح، به نمايندگي از او طرح انتقال قدرت را امضا کرد. آذرماه 90، 34 عضو کابينه در برابر "عبدربه منصور هادي" سوگند خوردند و 20 آذرماه دولت وحدت ملي يمن کار خودش را آغاز کرد. عبدا... صالح يکشنبه همين هفته از مرزهاي هوايي ايالات متحده گذشت و حالا که پايش به زمين سفت رسيده، احتمالا خاطرات انقلاب در اين کشور را مرور مي کند. اما شرايط در سوريه به گونه اي نيست که کشورهاي عرب منطقه بتوانند مدل يمن را براي سرنگوني بشار اسد پياده کنند. کسي در سوريه حاضر نيست جاي بشار اسد را بگيرد. اختلاف موافقان و مخالفان بشار اسد هم، که برآمده از اختلافات شديد سياسي و مذهبي است، به اندازه اي است که تصور نشستن آنها زير سقف يک کابينه دور از ذهن است. انتقال قدرت در يمن را متحدان سعودي عبدا... صالح مديريت مي کردند. حتي اگر قرار بود مدل يمن در سوريه اجرا شود، ايران يا روسيه بايد ميدان دار آن مي شدند، نه "فراکسيون شوراي همکاري خليج فارس" در اتحاديه عرب.

مرغ عربي، تنها يک پا دارد!

قطر و عربستان بهتر از هرکسي مي دانند که مدل يمن، حداقل در شرايط کنوني سوريه شدني نيست. سوريه در ماه هاي گذشته قدم به قدم با طرح اتحاديه عرب به پيش آمده بود. بشار اسد شرايط فوق العاده کشور را پس از ده ها سال لغو کرد. ناظران اتحاديه عرب را پذيرفت. 5 هزار معترض را آزاد کرد و از اصلاح در قانون اساسي اين کشور خبر داد. هفته گذشته کار آنچنان به سامان شده بود، که عدنان منصور، وزير خارجه لبنان، پيشنهاد داد تعليق حضور نماينده سوريه در جلسات اتحاديه عرب لغو شود. اما ناگهان همه چيز به هم خورد. اتحاديه عرب درباره سوريه دچار اختلاف شد. يک روز پس از تمديد فعاليت ناظران، کشورهاي عضو شوراي همکاري خليج فارس، 50 نماينده خود در هيئت ناظران اتحاديه عرب را به کشورهايشان بازگرداندند. گويي کسي به دنبال بازگشت آرامش در سوريه نيست. مرغ عربي تنها يک پا دارد و اعراب منطقه تنها با رفتن بشار اسد آرام مي گيرند. قطر و عربستان، در اقدامي خارج از توافقات اتحاديه عرب، پيش نويس قطعنامه اي را بوسيله مراکش به شوراي امنيت ارائه دادند که روسيه آن را "گذر از خط قرمزها" اعلام کرده است. به نظر مي رسد که پس از عدم امکان تحقق مدل هاي ليبي و يمن در سوريه، مخالفان بين المللي و منطقه اي بشار اسد به دنبال مدل جديدي براي سوريه هستند. مصطفي احمد الدابي، رئيس سوداني هيئت ناظران اتحاديه عرب، در روزهاي گذشته واقعيت هاي تلخي را فاش کرد. او به روزنامه اماراتي دارالخليج، گفت که توقف فعاليت ناظران در سوريه به خاطر فتواي يک شيخ سوري تبار سلفي بوده که از رياض، محل اقامتش، ناظران بين المللي را "مهدور الدم" اعلام کرده است. الدابي همچنين به روزنامه الحيات گفت: «مخالفان دولت بشار اسد به هيچ وجه با کميته ناظران همکاري نمي‌کنند و قصد دارند با ادامه ناآرامي در سوريه موضوع اين کشور را به شوراي امنيت بکشانند» برنامه جديد عربي-اروپايي-آمريکايي براي سرنگوني بشار اسد آغاز شده است. خبرهايي که از سوريه مي رسد با تحليل هاي متعارف سازگار نيست. اين ناسازگاري به اين معنا است که پشت پرده اتفاق هايي مي افتد که از ديد رسانه ها به دور نگه داشته شده است. چشم ها به جلسه شوراي امنيت دوخته شده است. نبيل العربي، دبيرکل اتحاديه عرب، گفته است تلاش مي‌کند موضع روسيه و چين را در قبال مساله سوريه تغيير دهد. اما براي تصويب قطعنامه اي که کار بشار اسد را يکسره کند، به قرائني نياز است که اوضاع در سوريه را آشفته نشان بدهد.

تلاش براي گسترش جنگ هاي شهري در سوريه

بخش دوم مدل جديد نيز شروع شده است. روز گذشته دويچه وله از شديدترين درگيري‌هاي 10 ماه گذشته در سوريه خبر داد. العربيه نيز مدعي شد درگيري ها به وسط شهر دمشق هم رسيده است. البته دولت سوريه اعلام کرده است که در عملياتي به مقر مخالفان مسلح در حومه دمشق حمله کرده و برخي از آنها را بازداشت کرده است. اما کار به جايي رسيده که "ارتش آزادي سوريه" مدعي شده از تلاش اعضاي خانواده "بشار اسد" رييس جمهور اين کشور براي خروج از سوريه جلوگيري کرده است. به هر روي تلاش مخالفان مسلح بشار اسد و کشورهايي که سلاح آنها را تامين مي کنند، براي ناامن جلوه دادن سوريه نتيجه داده است. درگيري هاي نظامي روزهاي اخير سوريه، مي تواند شرايط را براي تصويب قطعنامه شوراي امنيت عليه سوريه مهيا کند.

مذاکرات در مسکو، فرايندي موازي با شوراي امنيت

روزهاي آتي براي دولت سوريه سرنوشت ساز است. هفته آينده نشست شوراي امنيت در مورد سوريه برگزار مي شود. العربيه مدعي شده است که هيلاري کلينتون شخصا در اين نشست شرکت خواهد کرد. وزراي خارجه اتحاديه عرب هم يکشنبه آينده جلسه خواهند داشت. اما روس ها تلاش مي کنند ابتکار عمل را در دست گيرند. وزارت خارجه روسيه در بيانيه‌اي از آمادگي دولت سوريه براي حضور در جلسه مذاکره با مخالفان دولت بشار اسد در مسکو خبر داده است. اين خبر به اين معناست که مسکو مي خواهد در فرصت اندک باقي مانده، فرآيندي موازي با شوراي امنيت ايجاد کند، و نقش خود را در معادلات سوريه پر رنگ تر کند و از حاشيه به متن تحولات بيايد.

جنگ، "بهار" مردم سوريه نيست

همزمان با تحليل تحولات بين المللي و منطقه اي در مورد سوريه، آنچه نبايد از خاطر برد نقش مردم اين کشور است، که مي توان آن را مهمترين عامل تاثيرگذار در آينده سوريه دانست. سوريه اين روزها به همان اندازه که صحنه ترور و خشونت مخالفان مسلح بشار اسد شده، صحنه برگزاري تظاهرات حمايتي از دولت، به ويژه در پايتخت، هم بوده است. گردهمايي هاي متعدد حاميان نظام کنوني سوريه در دمشق، ديرالزور، حلب، لاذقيه، طرطوس، حسکه و مناطق ديگر از اين دست را نبايد از خاطر ببريم. حتي برخي مخالفان نيز اذعان دارند که مردم سوريه به دلايل مختلف خواستار ثبات در کشورشان هستند. تجربه هاي تلخ عراق و ليبي هنوز در خاطره مردم سوريه زنده است. آنها به خوبي مي دانند که مداخله نظامي در کشورشان، براي آنها به معناي "بهار عربي" نخواهد بود. دولت سوريه نيز، برخلاف ديگر کشورهاي حوزه بيداري اسلامي، هيچگاه طعم تلخ مصالحه با رژيم صهيونيستي را به کام مردمش روا نداشته است. بشار اسد، هم توانسته است با تغيير در سياست ها، انجام اصلاحات و عمل به توافق هايش با اتحاديه عرب، جايگاه خود را بين مردم تقويت کند.

با اين حال قدرت هاي منطقه اي و بين المللي خارجي، "آسمان" اين روزهاي دمشق را "ابري" کرده اند. گذر زمان نشان خواهد داد که بشار اسد و مردم سوريه چگونه خود را از بحران کنوني رها خواهند کرد.

جمهوري اسلامي:پشت پرده حضور طالبان در قطر

«پشت پرده حضور طالبان در قطر»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛قطر طي روزهاي اخير ميزباني مذاكره ميان گروه افراطي طالبان و آمريكا را برعهده داشته است، مذاكراتي كه مقامات آمريكايي از آن به عنوان كمك به استقرار صلح در افغانستان ياد كرده‌اند ولي ناظران سياسي، اهداف اين مذاكرات را فراتر از موارد رسمي اعلام شده دانسته‌اند.

براساس گزارش‌ها، 8 نفر از اعضاي ارشد طالبان مستقر در خاك پاكستان، وارد قطر شده و با چند مقام از وزارت خارجه آمريكا به مذاكره پرداخته‌اند. نكته قابل تأمل، عدم دعوت از دولت كرزاي در اين مذاكرات است. چندي قبل نيز اعلام شد طالبان در قطر دفتر سياسي داير كرده است كه اين‌ اقدام نيز قطعاً با هماهنگي آمريكا بوده است.

پيرامون اين تحول چند نكته حائز اهميت وجود دارد كه به آن‌ها مي‌پردازيم.

1 - نخستين نكته اين است كه اساساً پذيرش مذاكره با گروه طالبان، كه آمريكائيها همواره آن را گروهي تروريستي خوانده و به همين بهانه در سال 1380 به افغانستان لشكركشي كردند، بارزترين نشانه شكست آمريكا در حمله به افغانستان مي‌باشد. درست 10 سال قبل دولت آمريكا به فرمان جورج بوش، افغانستان را هدف هجوم نظامي خود قرار داد با اين مستمسك كه گروه‌هاي افراطي طالبان و القاعده را به بهانه اينكه در انفجار برج‌هاي دوقلوي نيويورك دست داشته‌اند نابود سازد. در آن زمان بوش وعده داد كه در مدتي نه چندان طولاني، اين گروه‌ها را از بين خواهد برد ولي پس از 10 سال نه تنها موفق به نابود كردن اين گروهها نشد، بلكه اكنون با طالبان بر سر يك ميز نشسته است تا توافق اين گروه را براي صلح! جلب كند.

2 - نكته بعدي اين است كه عدم دعوت از دولت افغانستان در مذاكرات، اين مفهوم را در بر دارد كه طرح مصالحه دولت كابل با طالبان كه غربي‌ها پشت پرده آن بودند عملاً به بن بست رسيده است و آمريكايي‌ها ديگر اميدي به آن ندارند. قرار بود شوراي عالي صلح افغانستان كه مجمعي متشكل از 70 نفر از سياستمداران و رهبران قومي و قبيله‌اي افغانستان است با طالبان مذاكره نمايد تا بلكه اين گروه را به كنار گذاشتن سلاح و ورود به حكومت كنوني افغانستان ترغيب كند كه با توجه به مسائل اخير، اين طرح به شكست انجاميده است.

3 - اقدام شتاب زده دولت آمريكا در مذاكره رودررو با طالبان، هدف انتخاباتي نيز دارد، به اين معني كه دولت باراك اوباما در آستانه انتخابات تلاش دارد تا با معامله با اين گروه و دادن وعده قدرت به آن در صحنه سياسي افغانستان، آنرا به پذيرش شرايط مورد نظر آمريكا تشويق نمايد و از اين طريق، بتواند از آن به عنوان دستاورد خود براي مبارزات انتخاباتي بهره ببرد. اوباما و دمكراتها اكنون كه مجبور شده‌اند بدون دستيابي به اهداف خود، جدول زماني خروج از افغانستان را بپذيرند براي جبران اين شكست سعي مي‌كنند به هر نحو ممكن سران طالبان را به يك صلح نيم بند ترغيب نمايند تا قدري از تبعات اين شكست بكاهند.

4 - ترديدي نيست كه طالبان يك گروه تروريستي است و در مدت پنج سال حكومتش در افغانستان و بعد از آن اقدامات ضد بشري فراواني كرده و جنايات زيادي را عليه ملت افغانستان مرتكب شده است. از اين رو مذاكره آمريكا با اين گروه و به رسميت شناختن آن، به مفهوم حمايت از تروريسم و افراطي گري مي‌باشد و آمريكا بر خلاف ادعاهاي خود، زماني كه پاي منافعشان به ميان مي‌آيد، به سهولت از اين گروههاي تروريستي حمايت مي‌كنند. در اين مذاكرات، حق ملت افغانستان، كه طرف اصلي ماجرا مي‌باشد، كاملاً ناديده گرفته شده است چرا كه افغاني‌ها هرگز مايل به صلح با اين گروه تروريستي نمي‌باشند ولي دولت آمريكا دستيابي به اهداف خود را فراتر از مصالح ملت افغانستان مي‌داند.

6 - اساساً باني شكل گيري، فعاليت و رشد گروه‌هاي تروريستي قدرت‌هاي استكباري به خصوص آمريكا مي‌باشد. در مورد طالبان نيز اين مسئله صدق مي‌كند چنانكه در چندين مورد، مقامات آمريكايي به اين واقعيت اذعان كرده‌اند كه طالبان را آنها به وجود آورده‌اند تا به ادعاي آنها، مانع اقدامات و پيشروي شوروي سابق در افغانستان باشند.

7- در اين ميان، نقش امير و ساير شيوخ قطر نيز قابل تأمل است كه وظيفه دلالي و كارچاق كني به نفع آمريكا و سياست‌هاي واشنگتن را پيشه كرده‌اند. قطري‌ها درحالي كه خود را مدافع منافع جهان عرب معرفي مي‌‌نمايند، در عمل، كاملاً در چارچوب سياست‌هاي آمريكا و رژيم صهيونيستي حركت مي‌كنند. اين نقش مرموز و مزورانه قطري‌ها در تحولات منطقه و انقلاب‌هاي مردمي در كشورهاي عربي پررنگ‌تر است. شيوخ قطر به موازات دلالي‌هائي كه براي رژيم صهيونيستي در جهان عرب مي‌كنند، از طريق همكاري با ناتو در ليبي و پيشنهاد اعزام نيروي نظامي به سوريه و پرداخت دلارهاي نفتي به مخالفان بشار اسد نيز مشغول خدمت به آمريكا و صهيونيست‌ها بوده و هستند.

8 - و نكته آخر اينكه آمريكا مي‌خواهد از طريق مصالحه با طالبان، به اين گروه افراطي قدرت بدهد و آن را وارد معادلات منطقه‌اي نمايد تا به عنوان يك مركز تهديد بالقوه در اختيار آمريكا باشد و هر زمان كه منافع آمريكا اقتضا كرد از اين اهرم تهديد بهره بگيرد. آمريكا دريافته است كه اين گروه در بخش‌هايي از افغانستان و پاكستان داراي پايگاه است. به‌زعم آمريكايي‌ها، مهار كردن و كنترل اين گروه افراطي مي‌تواند ابزاري باشد تا از آن براي فشار آوردن بر كشورهاي همسايه افغانستان بهره‌برداري كند.

با اينهمه، ترديدي نيست كه شيوخ قطر در جريان تحولات سريع منطقه عربي خاورميانه بازنده بازي‌هائي خواهند بود كه آغاز كرده‌اند. آنها از شرايط جديد جهان عرب ارزيابي درستي ندارند و از اين واقعيت بي‌خبرند كه موج بيداري ملت‌ها در منطقه، نفوذ آمريكا و موجوديت مهره‌هايش را يكجا زايل خواهد كرد. در جريان اين زوال حتمي، دلال‌هاي صهيونيسم و تروريسم، از جمله شيوخ قطر، در صف اول قربانيان قرار خواهند داشت.

رسالت:راز توفيق غلبه بر استبداد جهاني

«راز توفيق غلبه بر استبداد جهاني»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم صالح اسکندري است كه در آن مي‌خوانيد؛حضور 1200 جوان انقلابي از 73 کشور جهان در تهران در بحبوحه بيداري اسلامي دريچه اي روشن به سوي تحولات بين المللي آينده است. جهان در دهه هاي آغازين قرن بيست و يکم سر يک پيچ بزرگ تاريخي قرار دارد که در پس آن دوران جديدي از حيات سياسي و اجتماعي بشر مي آيد و مناسبات کنوني نظام سلطه را به هم مي ريزد و نويد بخش جهاني مملو از عقلانيت، معنويت و عدالت در پرتو بيداري اسلامي ملت هاست. رهبر معظم انقلاب روز گذشته در ديدار صميمانه صدها نفر از جوانان کشورهاي مسلمان و غير مسلمان از جمله جوانان مصر، تونس، ليبي، لبنان، يمن، بحرين و فلسطين تأکيد کردند: قيام امروز در کشورهاي اسلامي مقدمه قيام عليه ديکتاتوري جهاني شبکه فاسد و خبيث صهيونيستي و استکباري است.

اين گزاره بيش از آنکه يک شعار باشد واقعيتي است که بيش از همه سران شبکه استکبار جهاني را به واهمه انداخته است که حاضرند براي گريز از آن هر هزينه اي را بپردازند و حتي با توطئه افکني مي خواهند اين انقلاب ها را بربايند.

جهان پس از مواجه شدن با پديده استعمار در قرون 17 و 18 همواره از دست تعداد معدودي کشور که به واسطه قدرت نظامي و نه قدرت اخلاقي خود داعيه جهانداري داشته اند دچار آلام و آسيب هاي فراواني شده است. نفوذ استعمار، نفوذ قهرآميز و قوه قهريه آن قدرت نظامى بود. در واقع اين نفوذ به خاطر نقاط قوت فکري و يا جوشش‌هاي اخلاقي نبود. بشر قرن 19 و 20 در هيچ يک از بيراهه هاي مارکسيسم، ليبراليسم، ناسيوناليسم، سکولاريسم و ... به مقصد نرسيد و با بن بست‌هاي فردي و جمعي روبرو شد.

انقلاب اسلامي ايران در سال 1357 يکي جوشش فکري و اخلاقي مبتني بر فطرت بشري و ايمان هاي الهي بود که معادله نظام سلطه را به هم ريخت و ثابت کرد که حرف آخر را قدرت هاي برتر نظامي نمي زنند بلکه اين ملت ها هستند که نقش تعيين کننده اي در دوران جديد دارند.

انقلاب اسلامي ايران از همان ابتدا داعيه نفي رابطه سلطه‌گري و سلطه پذيري در مناسبات جهانى را داشته است و اساسا در نگاه فطري و ايماني نظام جمهوري اسلامي بزرگترين ستم به جامعه جهاني، سلطه قدرتمندان،استيلاي نظام سلطه و تقسيم كشورهاي جهان به سلطه گر و سلطه پذير است.

پس از گذشت سه دهه از پيروزي انقلاب اسلامي ايران، بيداري اسلامي ملت ها در خاورميانه و شمال آفريقا مقدمه اي بر فروپاشي هيمنه دويست سيصد ساله شبکه استکبار جهاني است.

پس از جنگ جهاني اول و شکست امپراتوري عثماني دول انگليس و فرانسه رياکارانه کوشيدند با قرار داد سايکس-پيکو در 1916و تجزيه عثماني هويت هاي جديدي را در منطقه خاورميانه به وجود آورند. هويت هاي ناسيوناليستي، سوسياليستي، پان عربي، لائيک و ... بخشي از شناسنامه هايي است که غربي ها براي کشورهاي خاورميانه دست و پا کردند اما به موازات اين حرکت همواره کوشيدند بر هويت اصيل اسلامي اين کشورها سرپوش بگذارند و نهضت بيداري اسلامي را به انحاي مختلف سرکوب کنند.

اما در آغازين سال دهه دوم قرن بيست و يکم جهان شاهد خيزش يک حرکت اصيل اسلامي در منطقه خاورميانه است که به تعبير رهبر معظم انقلاب يک "زلزله واقعي" در منطقه است و نشان دهنده بيداري اسلامي است. امروز پژواک نداي عدالت‌طلبانه و تجديد نظر طلبانه انقلاب اسلامي ايران پس از تونس، مصر، بحرين، يمن و ... حتي در خيابان هاي نيويورک، واشنگتن، لندن و ساير شهرهاي مهم اروپا نيز شنيده مي شود.

امروز موتور اين بيداري اسلامي جوانان مسلمان هستند. رهبر معظم انقلاب روز گذشته خطاب به جوانان امت اسلامي از آنها خواستند: با هوشياري و مراقبت کامل و استفاده از تجربيات ديگران، اجازه ندهند شبکه استبداد جهاني، انقلابها را از آنها بربايد و راههاي حال و آينده را منحرف کند.

خطر ربودن انقلاب ها و يا انحراف آن از مسير اصلي همواره نهضت‌ها و جوشش هاي مردمي را تهديد کرده و يکي از سناريوهاي شبکه جهاني استکبار سوزنباني تحولات و انقلاب هاي مردمي است. تاريخ يکصد ساله ايران به خوبي گوياي تلاش همه جانبه مستکبران براي ايجاد انحراف در مسير انقلاب هاي مردمي بوده است. تبارشناسي تاريخي استبداد در جامعه ايران و يک مداقه کلي در خصوص حوادث 15 ساله بين سالهاي 1285 تا 1299 هجري شمسي در ايران نشان مي دهد كه همواره يك پيوند جدي بين استبداد داخلي واستعمار خارجي وجودداشته است. در واقع حمايت استعمار خارجي اعم از(روس،انگليس ،‌ ‌آمريكا و...) از جريان مسلط داخلي موجد يك ديكتاتوري بي‌چون و چرا دركشور شده است .

استبداد محمدعلي شاه با حمايت روس‌ها و ديكتاتوري رضاخان با پشتيباني انگليس قوام يافت. مردم استبداد را با مشروطه تحديد کردند اما استعمار 15 سال بعد با ايجاد انحراف در مسير انقلاب مشروطه ديکتاتوري را در قامت يک قزاق بي سواد بازتوليد کرد و ايران را وارد دوران سياه خفقاني کرد که چند دهه ادامه يافت. بسياري از علما و روحانيون، روشنفکران، روزنامه نگاران، آزاديخواهان و مشروطه خواهان در دوران استبداد استعماري رضا خان دستگير، تبعيد و ترور شدند. 45 سال بعد از مشروطه در جريان نهضت ضد استعماري ملي شدن صنعت نفت بار ديگر استبداد و استعمار به هم گره خوردند و کودتايي تمام عيار عليه نهضت ملي و اسلامي نفت انجام دادند که تمام دستاوردهاي مجاهدت ملت را پايمال و چکمه کوب کودتا گران نمود. استعمار گران نهضت ملي نفت را ربودند و آن را در شام آخر کنسرسيومي نفتي به حراج گذاشتند.

اما درست 25 سال بعد از کودتاي آمريکايي عليه نهضت ضد استعماري و ضد استبدادي ملي شدن صنعت نفت انقلابي عظيم و بي نظير در ايران رخ داد که نه تنها از مسير خود منحرف نشد بلکه به چالشي عظيم در برابر نظام سلطه استعماري تبديل شد. راز اينکه چرا انقلاب اسلامي 1979 در ايران نه ربوده نشد و نه از مسير خود منحرف شده است نقشه راهي براي جوانان امت اسلامي است که از انقلاب هاي اسلامي و مردمي خود در کشورهايشان مراقبت کنند. اين راز را بايد در پايبندي به تئوري بي بديل اسلام براي کشور داري و نعمت عظيم ولايت فقيه جستجو کرد. ولايت فقيه يعني اينکه حکومت در دست کسي قرار بگيرد که حکومت را براي خود نمي خواهد بلکه براي خدا مي خواهد. ولايت فقيه يعني حکومت مومن ترين فرد به دستورات شريعت مقدس. يعني حکومت شجاع ترين، مدير ترين و مدبر ترين مسلمان واقعي. جوامع اسلامي هر جا ازاجراي احكام اسلامي خروج كرده دچار استبداد شده اند و اين واقعيت انكارناپذير است.

البته نبايد فراموش کرد کشورهاي اسلامي هر کدام اقتضائات و جغرافياي فرهنگي و سياسي مختص به خود را دارند.

بيداري اسلامي غلبه دين بر سکولاريسم است نه غلبه سکولاريسم بر دين. در اين انقلاب ها که به تعبير مقام معظم رهبري نمايش جنگ اراده هاست فرمول پيروزي تنها و فقط تکيه بر بنيان مرصوص اسلام خواهي ملت مسلمان منطقه است. امروز نقشه راه در کشورهاي منطقه براي غلبه بر استبداد داخلي و استعمار خارجي از مسير بيداري اسلامي مي گذرد. در اين مسير گرايشات ليبراليستي و سکولار مانند بذرهاي نفاق دستاوردهاي انقلاب را به باد مي دهند.

دولت آمريکا در راستاي طرح خاورميانه بزرگ هزينه هاي فراواني را براي تقويت جريان سکولار در کشورهاي منطقه انجام داده است. اما دست خدا بالاتر است و حوادث در منطقه به گونه اي رقم خورد که خواب آشفته آنها را نه تنها تعبير نکرد بلکه حتي به يک باره همه اين نقشه ها را نقش بر آب کرد. "وَمَكَرُواْ وَمَكَرَ اللّهُ وَاللّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ". بيداري اسلامي قيام براي حکومت خداست. سپردن حکومت به جريان هاي غير ديني به معناي باز گذاشتن منافذ استبداد و استعمار است. جوانان امت اسلامي پاسداران اصلي اين انقلاب ها هستند و اين انتظار مي رود که اجازه ندهند استعمار گران روح انقلاب را بربايند و يا آنها را از مسير منحرف کنند.

سياست روز:چرا انشعاب؟

«چرا انشعاب؟»عنوان سرمقاله روزنامه سياست روز به قلم محمد صفري است كه در آن مي‌خوانيد؛شايد بتوان انشعاب جبهه پايداري را از جبهه متحد اصولگرايان، همانند انشعاب مجمع روحانيون مبارز از جامعه روحانيت مبارز دانست.

حضرت امام خميني(ره) هم پس از استماع دلايل اين انشعاب، موافقت کردند، اما پس از انشعاب براي پيش‌گيري از برخي تبعات احتمالي اين انشعاب، نامه‌اي را منتشر کردند که به منشور برادري مشهور شد.

ايشان در اين نامه تاکيد کردند که؛ «اگر در اين نظام کسي يا گروهي خداي ناکرده بي‌جهت در فکر حذف يا تخريب ديگران برآيد ومصلحت جناح و خط خود را بر مصلحت انقلاب مقدم بدارد، حتما پيش از آن که به رقيب يا رقباي خود ضربه بزند به اسلام و انقلاب لطمه وارد کرده است.»

مجمع روحانيون مبارز در سال ۱۳۶۶ و در آستانه انتخابات مجلس سوم به رهبري آقايان کروبي و موسوي خوئيني‌ها از جامعه روحانيت مبارز جدا شد. آقاي ناطق نوري در کتاب خاطرات خود درباره انشعاب چنين نوشته است؛ «جمعي از آقايان خدمت امام(ره) رسيدند و در توضيح دلايل انشعاب اظهار داشتند که اگر با اين نگاهي که آقايان دارند ادامه دهيم، جوان‌ها را از دست مي‌دهيم و ممکن است فاصله جوان‌ها با روحانيت بيشتر شود و جوان‌ها از دست بروند.

جامعه روحانيت نمي‌تواند جوان‌ها را جذب کند... لازمه‌اش هم اين است که تشکيلاتي با ادبيات خاص خودمان راه بيندازيم. با اين توجيه، حضرت امام(ره) هم براي انشعاب آقايان از جامعه روحانيت چراغ سبزي نشان دادند و مجمع روحانيون مبارز تشکيل شد.»

اکنون که در آستانه انتخابات حساس مجلس نهم در ۱۲ اسفند ماه قرار گرفته‌ايم، مهمترين جناح حاضر در اين عرصه يعني اصولگرايان با عنوان جبهه متحد با محوريت آيت‌الله مهدوي کني وارد عرصه انتخابات شده است. ايشان از بدو ورود به موضوع انتخابات مجلس همواره بر وحدت ميان اصولگرايان تاکيد اکيد داشته است و انشعاب در اردوگاه اصولگرايان را باعث متضرر شدن نظام و انقلاب دانسته‌اند.

هر چند اصلاح‌طلبان همانند گذشته حضور فعال و تاثيرگذار که البته با توجه به شرايطي که خود ايجاد کردند، در عرصه انتخابات ندارند و اين تلقي ايجاد شده است که پس در نبود و حضور فعال و تاثيرگذار جناح مقابل، ضرورت وحدت هم از بين مي‌رود يا حداقل کمرنگ‌تر مي‌شود، باعث شده است تا اصولگرايان حول يک محور وحدت‌ گردهم نيايند و از درون اين اردوگاه چند دسته بيرون بيايد.

جبهه پايداري انقلاب اسلامي که در تابستان امسال تشکيل شد، در ابتداي فعاليت خود همواره بر وحدت ميان اصولگرايان تاکيد داشت.

سخنان و مواضع اعضاي اين جبهه مويد اين ادعا است. آقاي باقري لنکراني وزير سابق بهداشت دولت نهم و از اعضاي جبهه پايداري پيش از اين گفته بود؛ «تلاش مي‌کنيم پرچم اصولگرايان در انتخابات آتي پرچم واحدي باشد.» وي که پس از تاسيس جبهه پايداري، چندي پيش به عنوان سخنگوي اين جبهه انتخاب شد، در جاي ديگري گفته بود؛ «همه تلاش اين جبهه، موفقيت جريان اصولگرا در انتخابات مجلس است. جبهه پايداري تقابلي با جامعتين و کميته ۸+۷ ندارد.»

روز گذشته آقاي باقري لنکراني به عنوان سخنگوي جبهه پايداري نشست خبري برگزار کرد. اما همانگونه که پيش‌بيني هم مي‌شد، اين جبهه از ارائه فهرست مستقل ۱۳۰ نفره خود براي انتخابات مجلس شوراي اسلامي خبر داد. البته، سخنگوي جبهه پايداري عليرغم مواضع گذشته خود مبني بر تاکيد بر وحدت ميان اصولگرايان، از ارائه ليست مستقل خبر داده و همچنين در اين نشست خبري از ارادت ويژه جبهه پايداري به آيت‌الله مهدوي کني گفته است.

اما آيت‌الله مهدوي کني دبير کل جامعه روحانيت مبارز که همواره در سخنان و مواضع خود تاکيد ويژه بر وحدت اصولگرايان داشته است و حتي بارها توصيه‌هايي به جبهه پايداري نموده است، در يکي از مواضع خود درباره وحدت، در تاريخ ۱۲ آذر ۱۳۹۰، در پاسخ به سوالي مبني بر اين که توصيه نهايي شما به گروه‌هايي که هنوز به جبهه متحد اصولگرايان نپيوستند چيست؟ با بيان اين که ده‌ها بار به اين دوستان سفارش به وحدت کرده‌ايم به مزاح گفت: توصيه‌ام به آنها اين است که با هم دعوا کنيد!»

دوستان منشعب، متضرر نخواهند شد، اگر به مواضع آقاي مهدوي کني مروري داشته باشند.

سرنوشت دوستان در جبهه پايداري، تاکنون براي جبهه متحد اصولگرايان اهميت ويژه‌اي داشته است که بر وحدت اصرار مي‌ورزيدند. اکنون که از اردوگاه جبهه متحد اصولگرايان کوچ کرده‌اند و خيمه‌اي ديگر برپا نموده‌اند، اميدواريم انحرافي درون آنها ايجاد نشود.

توجه داشته باشيد که از اين فضايي که ايجاد شده است، اصلاح‌طلبان استفاده‌هاي خود را نبرند و جريان موسوم به انحرافي هم از اين اتفاق پايکوبي و سرور نکند.

حمايت:مجازات‌های جایگزین حبس و قانون جدید مجازات اسلامی

«مجازات‌های جایگزین حبس و قانون جدید مجازات اسلامی»عنوان يادداشت روز روزنامه حمايت است كه در آن مي‌خوانيد؛همان‌گونه که در نوشتار روز یکشنبه گذشته بدان اشاره کردیم، قانون مجازات اسلامی، پس از چند سال، طی فرایندهای تدوین و تصویب بالاخره در مورخ 28/10/1390 به تصویب نهایی شورای نگهبان رسید و بدین ترتیب کشور، صاحب قانون جدید ماهوی در حیطه حقوق کیفری شد. قانون مزبور بیش از 700 ماده دارد، مشتمل بر مواد مفصلی در حیطه کلیات و عمومات جرایم و مجازات‌ها و مواد مربوط به حدود و قصاص و دیات.

مواد این قانون شرح و بسط‌های زیادی را می‌طلبد که قطعاً حقوق‌دانان و قضات محترم در آینده بدان خواهند پرداخت. عجالتاً نظر به اینکه در این هفته نکاتی در حیطه مجازات‌های جایگزین حبس مطرح شد، در تکمیل مباحث مربوطه مناسب دیده شد که نگاهی به قانون جدید مجازات اسلامی نیز در این مقوله داشته باشیم که بدینوسیله به شرح زیر تقدیم می‌شود. با این امید که در فرایند اجرای عدالت در کشور مورد بهره برداری موثر قرار گیرد. نکته اول در توصیف موضوع، لازم به ذکر است که در قانون جدید مجازات اسلامی، ذیل کتاب اول که به کلیات مربوط می‌شود و خود مشتمل بر چندین فصل است، در فصل نهم، طی مواد 63 الی 86 با عنوان مجازات‌های جایگزین حبس، به طور مفصل مباحث مربوط به این موضوع ارایه شده است.

در ماده 63 مقرر شده مجازات‌های جایگزین حبس، عبارت است از دوره مراقبت، خدمات عمومی رایگان، جزای نقدی روزانه و محرومیت از حقوق اجتماعی که در صورت گذشت شاکی و وجود جهات تخفیف با ملاحظه نوع جرم و کیفیت ارتکاب آن، آثار ناشی از جرم، سن، مهارت، وضعیت، شخصیت و سابقه مجرم، وضعیت بزه دیده و سایر اوضاع و احوال تعیین و اجرا می‌شود. در تبصره این ماده مقرر شده که دادگاه نمی‌تواند به بیش از 2 نوع از مجازات‌های جایگزین حکم دهد. در ماده 64 تأکید شده که مرتکبین جرایم عمدی که حداکثر مجازات قانونی آن‌ها 3 ماه حبس است به جای حبس به مجازات جایگزین حبس محکوم می شوند.

در ماده 67 تصریح شده که مرتکبین جرایم غیرعمدی به مجازات جایگزین حبس محکوم می‌شوند مگر اینکه مجازات قانونی جرم ارتکابی بیش از دو سال حبس باشد که در این صورت حکم به مجازات جایگزین حبس اختیاری است. در ماده 68 مقرر شده که مرتکبین جرایمی که نوع یا میزان تعزیر آن‌ها در قوانین موضوعه تعیین نشده است به مجازات جایگزین حبس محکوم می‌شوند.

در ماده 70، اعمال مجازات‌های جایگزین حبس در مورد جرایم علیه امنیت داخلی یا خارجی کشور ممنوع اعلام شده است. در ماده 73 مقرر شده که مقررات این فصل از قانون در مورد احکام قطعی که پیش از لازم‌الاجرا شدن این قانون صادر شده است اجرا نمی‌شود. در ماده 76، مددکار اجتماعی و مأمور مراقبت در کنار قاضی اجرای احکام مجازات‌های جایگزین حبس پیش بینی شده است.

در ماده 78 مقرر شده که به موجب آیین‌نامه‌ای که ظرف سه ماه از تاریخ لازم‌الاجرا شدن قانون حاضر توسط وزارتخانه های دادگستری و کشور تهیه می‌شود و با تأیید رییس قوه قضاییه به تصویب هیئت وزیران می‌رسد انواع خدمات عمومی و دستگاه‌ها و مؤسسات دولتی و عمومی پذیرنده محکومان و نحوۀ همکاری آنان با قاضی اجرای احکام و محکوم، تعیین خواهد شد. در ماده 79 مقرر شده چنانچه رعایت مفاد حکم دادگاه از سوی محکوم، حاکی از اصلاح رفتار وی باشد دادگاه می‌تواند به پیشنهاد قاضی اجرای حکم برای یک بار بقیه مدت مجازات را تا نصف تقلیل دهد. در مواد 82 و 83، دوره مراقبت و موارد تحت شمول آن و همچنین خدمات عمومی رایگان و موارد جزئی آن به تفصیل ذکر شده‌اند.

در مواد 84 و 85 نیز انواع جزای نقدی جایگزین حبس بر حسب میزان ریالی آن پیش بینی شده‌اند. قانون‌گذار به طور خاص در فصل دهم از بخش کلیات قانون مجازات اسلامی یعنی از مواد 87 الی 94 تحت عنوان مجازات‌ها و اقدامات تأمینی و تربیتی اطفال و نوجوانان، موازین دقیقی را در حیطه جرایم و مجازات‌های کودکان از جمله مجازات‌های جایگزین مقرر كرده است که خود نیازمند شرح و بسط مستقل می‌باشد.

نکته دوم، در تحلیل اجمالی مفاد مقررات مورد اشاره، چند مورد برجسته را در این مجال محدود می‌توان یادآوری کرد. اول اینکه بسیاری از مفاد لایحه مجازات‌های اجتماعی جایگزین حبس که در سال 1384 توسط قوه قضاییه تقدیم دولت و مجلس شده بود در بخش مورد اشاره قانون مجازات اسلامی گنجانده شده است فلذا معلوم شد که نیازی به تصویب مستقل مواد آن لایحه دیگر وجود ندارد و تمامی مواد آن در قانون مجازات اسلامی در همین بخش مجازات‌های جایگزین حبس یا چند ماده آن در بخش‌های دیگر قانون مجازات اسلامی منعکس شده است.

دوم اینکه برابر مفاد قانون مجازات اسلامی از زمان لازم‌الاجرا شدن این قانون طی روزهای آتی، طیف گسترده ای از محکومان دادگاه‌ها دیگر روانه زندان‌ها نخواهند شد و این امر بسیاری از ورودی‌های موجود به زندان‌ها را متوقف می‌کند و مانع بسیاری از آثار منفی موجود می‌شود. چنانچه ذکر شد برابر ماده 64 قانون مجازات اسلامی مرتکبین جرایم عمدی که حداکثر مجازات قانونی آن‌ها تا سه ماه حبس است لزوماً به مجازات جایگزین حبس محکوم خواهند شد.

همچنین کسانی که مرتکب جرایمی شوند که مجازات قانونی آن‌ها 91 روز تا شش ماه حبس است، جز در برخی موارد استثنایی که در ماده 65 ذکر شده باز به جای حبس، به مجازات‌های جایگزین محکوم خواهند شد. همچنین مرتکبین جرایم عمدی که مجازات قانونی آن‌ها بیش از شش ماه تا یک سال حبس است برابر ماده 66 قانون مجازات اسلامی به جز در برخی موارد استثنایی به مجازات جایگزین محکوم خواهند شد.

در مورد مرتکبین جرایم غیرعمدی که دامنه اعمال مجازات‌های جایگزین بسیار وسیع‌تر است بدین صورت که برابر ماده (67) مرتکبین جرایم غیرعمدی که مجازات زیر دو سال دارند لزوماً به جایگزین حبس باید محکوم شوند و اگر جرم غیرعمدی باشد که مجازات آن بیش از دو سال حبس است باز قاضی اختیار دارد که از جایگزین‌های حبس استفاده کند.

گروه سوم، یعنی مرتکبین جرایمی که نوع یا میزان تعزیر آن‌ها در قوانین موضوعه تعیین نشده است نیز لزوماً برابر ماده 68 قانون مجازات اسلامی جدید باید به مجازات جایگزین حبس محکوم شوند. بدین ترتیب هزاران نفر از محکومین آتی محاکم قضایی که در وضعیت مقررات قبلی، سر از زندان درمی آوردند در آینده تحت شمول مجازات‌های جایگزین حبس قرار می‌گیرند و این امر آثار زیادی در حیطه عملکرد سازمان زندان‌ها، اجرای عدالت، اصلاح مجرمین، حفظ منابع انسانی و مالی و بهره‌مندی از روش‌های جدید علمی و تقویت خدمات عمومی در پی خواهد داشت.

سخن آخر

نظام عدالت کیفری جمهوری اسلامی ایران با استعانت از درگاه ایزد متعال به زودی تجربۀ جدید و گسترده ای از اجرای مجازات‌های غیرحبس را آغاز خواهد کرد. این تجربه مبتنی بر پشتوانه های علمی وسیعی می‌باشد و نمونه های عملی متعددی در سراسر جهان داشته است. بسیار حائز اهمیت است که مجریان امور مربوط به قانون مجازات اسلامی خصوصاً مدیران محترم قضایی، قضات محترم، مسئولان زندان‌ها، ضابطین دادگستری، مددکاران و مأمورین مراقبت، نهادهای خدمات بگیر ناشی از اجرای مجازات‌های جایگزین و عموم مردم درک درستی از ابعاد وسیع تحول انجام شده داشته باشند و برای موفقیت این تجربه، هر یک به نوبۀ خود نقشی خوب و مؤثر بر جای گذارند.

در این زمینه همه باید به نحوی عمل کنیم که جرایم در کشور، کاهش یابند، اصلاح مجرمین ارتقا یابد، بازگشت مجرمین به اجتماع و عدم تکرار راه نادرست قبلی روز به روز تقویت شود، انجام خدمات عمومی برای ساختن کشور یک ارزش تلقی شود نه اینکه خدمات دهنده احساس کوچکی کنند، خانواده‌های محکومان از بسیاری از عواقب منفی که در صورت اعزام محکوم به زندان گریبان گیر آن‌ها می‌شد رهایی یابند.

به امید اینکه در فرایند اجرای عدالت بتوانیم سربلند از اجرای این برنامه راهبردی برآییم و روحیه عفو و گذشت و انسانیت و نه سختگیری و انتقام و کینه جویی در همه ما تقویت شود. هم چنین امید است بزودی قانون جدید آیین دادرسی امور کیفری نیز که حاوی نکات بدیع و مترقی می‌باشد به تصویب برسد تا فرایند دادرسی عادلانه مبتنی بر دو قانون جدید روان‌تر و راحت‌تر انجام پذیرد.

مردم سالاري:گره سازي براي مردم

«گره سازي براي مردم»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاري به قلم علي ودايع است كه در آن مي‌خوانيد؛نام ماه بهمن با انقلا ب اسلا مي گره خورده است; در آستانه سي وچهارمين بهار جمهوري اسلا مي در سرزمين پارس و يک گام مانده به انتخابات مجلس شوراي اسلا مي حرکات مشکوک، هر روز پررنگ تر مي شود. ايران اسلا مي همواره در طول تاريخ روزهاي پرفراز و نشيبي را تجربه کرده است، اما همواره توانسته با موفقيت از طوفان هاي مهيب و راه هاي پرپيچ وخم عبور کند.

استعمارگران آرزوي به گل نشستن يا غرق شدن آرمان هاي امام خميني(ره) را دارند، طبيعي است آنها با خشم و کينه اهتزاز پرچم سه رنگ و مقدس ايران را نظاره مي کنند.پرونده هسته اي ايران هميشه با جنجال غرب براي سودجويي و ضربه زدن به چهره ايران همراه بوده است اما اين سياست غربي ها هميشه دچار چالش بوده است.

آنها تصميم بر تحريم نفت ايران و جلوگيري از معاملا ت ايران گرفته اند تا همزمان با افزايش قيمت ناشي از هدفمندي يارانه ها به مردم فشار وارد کنند و در نهايت از نارضايتي ها حداکثر بهره را ببرند. در اين ميان آنها به برخي عناصر کم خرد و منفعت طلب در داخل اميد بسياري بسته اند. در نگاه آنها اين گروه بسياري از سياست هاي کارشکنانه را عملياتي مي کنند به گونه اي که از يک عنصر دست نشانده نيز موفق تر عمل مي کنند. البته بريتانيايي ها هم در طول ساليان استعمار آموختند که با اختلا ف افکني و بهره گيري از نقاب هاي رنگارنگ براي هم پيمانان خود سرمايه هاي ممالک مختلف را چپاول کنند.

همانطور که گفته شد، غرب که در امتحان مهلک 8 سال جنگ شکست تحميلي را در پرونده خود مي بينند، پس از پروژه تهاجم فرهنگي به جنگ اقتصادي اميد فراوان بسته است. همزمان با اين تغيير استراتژي شعله هاي آتش ارزش قيمت ريال، اقتصاد را در خود بلعيد و قيمت ارز و سکه به شکل نجومي افزايش يافت. اگرچه خوشبختانه اين اتفاق ناخوشايند متوقف شده است اما انتقادات برخي مقامات پاستور از رسانه ها قابل تامل است. سقوط ارزش ريال مورد بهره برداري برخي جريانات سياسي براي انتقاد از دولت قرار گرفت که در همه جاي دنيا براي به چالش کشيدن رقيب طبيعي است اما بخش اعظم اين انتقادات به عملکرد دولت در بحث آتش سوزي ريال وارد است.

اطلا ع رساني لحظه اي اگر باعث پرواز عمودي سکه و ارز شده باشد اثري از بورس هاي خارجي همچون داکس، وال استريت، نيکي، داوجونز، فوتسي و ديگر غول هاي بورس جهان باقي مي ماند؟ در جريان سقوط زنجيره اي بورس هاي جهان هيچ کس از رسانه ها انتقاد نکرد، زيرا اطلا ع رساني لحظه اي يک امر عادي تلقي مي شود.

بر فرض که برخي رسانه ها با دولت عناد داشته باشند; در مقابل، رسانه هاي دولتي که از تجهيزات هنگفت و سرمايه هاي کلا ن بهره مي برند چرا اقدام آنها را بي اثر نکردند؟ آيا اوضاع اقتصادي ايران اسلا مي آنقدر ضعيف شده است که يک رسانه مي تواند حرکت سرمايه هاي مردم را کنترل کند؟ اگر سقوط تاريخي ريال را ين ژاپن تجربه مي کرد، مقامات پاستور هنوز هم مي توانستند ديگران را مقصر اعلا م کنند؟ آيا وزير محترم اقتصاد در هواي دود گرفته تهران بهتر از هواي آفتابي کاراکاس نمي توانست به کنترل بحران ريال کمک کند؟ سقوط ارزش بورس هاي جهان رهبران اقتصادي غرب را وادار مي کند که بيش از 17 مرتبه در طول 2 سال گذشته دور يک ميز براي نجات اقتصاد جهاني با يکديگر چانه زني کنند اما مقامات مسوول ايران علي رغم تذکرات مقام معظم رهبري براي پيگيري مشکلا ت مردم آن هم در سال جهاد اقتصادي از هم انديشي منسجم خودداري مي کنند.

گويا دست هاي پنهان نمي خواهند نگاه مردم متوجه امور داخلي مملکت باشد. گربه هاي جريان انحرافي با کلا ف مشکلا ت مردم آن چنان بازي مي کنند که در زندگي مردم گره افتد; آنها با اقتصاد صف و تشويش اذهان عمومي با چاشني فرافکني مي خواهند ديگر کسي پيگير پرونده رمالا ن و جادوگران موصوف نباشد. در ميان غباري که به پا شده کارشکني در رسيدگي به پرونده اختلا س بزرگ و ديگر پرونده هاي زنجيره اي هم سوبا آن از اهداف مهندسي شاخه اقتصادي جريان انحرافي است.

در بلبشويي که به پا شده گربه هاي جريان انحرافي، بازي موش و گربه را هم به راه انداخته اند! اين گربه باهوش با برخي چهره ها و ارزش ها آنچنان بازي مي کند تا به عنوان يک رقيب غيرقابل مهار وارد عرصه انتخابات شود. نظام جمهوري اسلا مي ايران در روزهايي طوفاني و حساس تر از آنچه که امروز تجربه مي کند گره هاي بزرگ تر از آنچه که امروز رخ داده را گشوده است.

تهران امروز:قلب تپنده بيداري اسلامي

«قلب تپنده بيداري اسلامي»عنوان يادداشت روز روزنامه تهران امروز به قلم سيدجواد سيدپور است كه در ان مي‌خوانيد؛شراره‌اي كه سال پيش به جان «بوعزيزي» جوان تونسي درافتاد، در خرمن هستي جباران و ستمگران آتش افكند و يكي پس از ديگري طاغوت‌هايي كه چنگ در هستي مردم مسلمان زده بودند و از سويي ديگر در برابر استكبار جهاني كرنش مي‌كردند، از سرير حكومت به حضيض ذلت و خواري افتادند.

حكومت‌هاي مذبذب و رياكار بر خويش لرزيدند و خواب از چشمان ديكتاتورهاي منطقه ربوده شد.

بيداري اسلامي نتايجش را طي يك سال اخير نشان داده است، اما حاق قضيه اين است كه با وقوع انقلاب اسلامي و پيروزي آن، نخستين جوانه هاي بيداري اسلامي در ميان جوامع مسلمان شكوفا شد. گرچه اين بيداري اسلامي تدريج و تدرجي داشته است و دشمنان از رشد و نمو آن نگران بودند اما سرنوشت محتوم جباران سقوط و شكست و نكبت است و سرنوشت بيداران مبارز با ايمان، پيروزي است. اين ناموس الهي است كه: «ان تنصرالله، ينصركم و يثبت اقداكم.» اگر خدا را ياري كنيد خداوند شما را ياري مي‌كند و قدم‌هايتان را استوار مي‌سازد.

دگرگوني‌هاي جوامع اسلامي نشان از دگرگوني در آحاد اين جوامع دارد، چه به فرموده خداوند تبارك و تعالي: «ان الله لايغير ما بقوم حتي يغيروا ما بانفسهم.» (سوره رعد آيه 11) خداوند تغييري در قومي به وجود نمي‌آورد تا آنكه آنان در نفس‌هايشان تغيير دهند. تدقق و تدبر در دگرگوني‌هاي پيش آمده، حاكي از اين است كه بايد در انتظار تحولات گسترده بيشتري در منطقه به‌طور اخص و در جهان به‌طور اعم بود. بيداري اسلامي نويددهنده آغاز پاياني است بر سلطه اسكتبار و صهيونيسم جهاني و نشانه‌هاي سقوط زرسالاران مستكبر. از هم‌اكنون حتي در سرزمين‌هاي غربي ازجمله در آمريكا نيز رايت حق‌طلبي مشاهده مي‌شود.

اتكال به خداوند و ايمان به اسلام، از جوانان و ملت‌هايي كه برخروشيده‌اند، بدريوني ساخته است كه هر خيبري را دست آخر فتح خواهند كرد. اما با اين حال قلب تپنده بيداري اسلامي، در ايران اسلامي و در مركز آن مي‌گذرد. پير و مراد ما حضرت آيت‌ الله خامنه‌اي در جمع جواناني كه از 73 كشور جهان گرد آمده بودند تا در همايش جهاني بيداري اسلامي شركت كنند، فرمود: «آغاز راه نجات و سعادت» با بيداري اسلامي شروع شده است.

اينك امت‌هاي اسلامي چشم به ام‌القراي جهان اسلام دارند تا راهبر و علمدار، آنان را چگونه به سوي هدف نهايي كه سقوط محتوم استكبار و صهيونيسم جهاني است، رهنمون مي‌شود.

آنان رهبري معنوي حضرت آيت‌‌الله خامنه‌اي را پذيرفته‌اند و در قامت او خميني ديگري را مي‌بينند. پيش‌بيني آينده منطقه و جهان چندان دشوار نيست، روند تحولات آنگونه است كه در وعده‌هاي الهي متجلي شده است. استكبار جهاني و صهيونيسم كينه‌توز نيز از همين مي‌هراسند كه ايران اسلامي، راه مبارزه را براي ديگر ملت‌هاي تحت ستم، هموار سازد.

حضور صدها جوان از كشورهاي مختلف در همايش جهاني بيداري اسلامي در تهران نمايانگر اين است كه توده‌هاي مسلمان به‌ويژه جوانان، رهبري معنوي ايران اسلامي را پذيرفته‌اند و با بومي‌سازي انقلاب اسلامي، عليه حكومت‌هاي خودكامه به پا خاسته‌اند. اين نويد و وعده الهي است كه: «اليس بصبح قريب؟» آيا صبح نزديك نيست؟

آفرينش:ايران و سفارت خانه هاي جديد در آفريقا

«ايران و سفارت خانه هاي جديد در آفريقا»عنوان سرمقاله روزنامه آفرينش به قلم علي رمضاني است كه در آن مي‌خوانيد؛اخيرا هيات وزيران با تاسيس سفارت ايران در كشورهاي سومالي، كامرون، سودان جنوبي، جيبوتي با رعايت قوانين و مقررات مربوط موافقت كرد. در اين بين اين تصميم هيات وزيران به پيشنهاد وزارت امور خارجه و به استناد بندهاي 1 و 2 ماده 2 قانون وظايف وزارت امور خارجه اتخاذ شد.در اين بين اگر نگاهي به اين رويكرد جديد دولت در گشايش سفارت خانه‌اي جديد در كشورهاي آفريقايي داشته باشيم ذكر چند نكته به نظر ضروري ميرسد:

نخست اينكه اگر به گذشته روابط ايران با آفريقا نگاهي داشته باشيم در دهه اول پيروزي انقلاب ايران داراي 26 نمايندگي در كشورهاي مختلف آفريقايي بود كه بعد ها به زير 20 نمايندگي رسيد و در يك دهه اخير نيز كشورمان در حال تقويت حضور ديپلماتيك و سياسي در اين قاره با گشايش سفارت خانه هاي جديد بوده است.

در اين بين قابل ذكر است كه قبلا در اجلاس سران آفريقا در شرم‌الشيخ مصر، سران اين كشورها ايران را شريك استراتژيك آفريقا ناميدند و حتي قرار شد در سال 2009 نيز اجلاس سران ايران و آفريقا در تهران برگزار شود اما عدم توجه ايران به اين قاره باعث شد كه عملا روند نفوذ و حضور سياسي و اقتصادي وفرهنگي ايران در اين قاره با چالش هاي گوناگون روبرو و عملا حجم روابط سياسي اقتصادي بسيار كمتر از پتانسيل ها باشد .

دوم اينكه بي‌شك قاره آفريقا يا قاره سياه با داشتن بيش از 50 کشور اندک اندک در حال بازيابي نقش بيشتر در مناسبات سياسي و اقتصادي بين‌المللي است. همين امر نيز موجب شده تا در يک دهه گذشته کشورهاي گوناگون بويژه در حال توسعه نگاه جدي تر به قاره سياه داشته باشند و کشور‌هايي نظير چين، هند، برزيل، ترکيه و..به شدت در حال بهره گيري و توسعه نفوذ خود در اين قاره باشند.

سوم آنكه در واقع حجم مبادلات ايران و آفريقا در سال 2008 ميلادي پنج ميليارد و ششصد و پنجاه ميليون دلار (شامل مواد نفتي و غيرنفتي) بوده است و در سالهاي بعد نيز رشد مناسبي نداشته است متاسفانه روابط ايران با کشورهاي افريقايي علي‌رغم پتانسيل‌هاي زيادي که وجود دارد موفق نبوده و دستاوردهاي زيادي نداشته است در حالي که ظرفيت‌ها و توانمندي‌هاي ايران در حوزه‌هاي مختلف صدور خدمات فني و مهندسي بسيار بوده و کشور ميتواند با استفاده از ظرفيت‌هاي قابل توجه آنان در زمينه‌هاي سرمايه‌گذاري و بازرگاني با کشورهاي آفريقايي قدم هاي بزرگي را بردارد تلاش‌هايي که با توجه به نبود سابقه استعماري ايران جدا از افزايش صادرات و کسب بازار اين کشورها مي تواند به گسترش حضور ايران در اين قاره بيانجامد.

در اين بين بايد توجه داشت كه توجه تك بعدي صرفا اقتصادي و يا صرفا سياسي نمي تواند راهگشاي حضور و نفوذ در اين قاره باشد لذا بايد گفت اتخاذ همزمان رويكردهاي اقتصادي و سياسي مي تواند روابط كشورمان با اين قاره را بهبود بخشد.

آنچه مشخص است اگر کشور خواستار حضوري جدي و حداكثري اقتصادي ديپلماتيك و فرهنگي در قاره سياه است بايد نگاهي جدي تر به اين قاره داشته باشد و با برگزاري هم انديشي همايشهاي اقتصادي و ... و تعريف رويکرد جديد دولت در روابط با آفريقا و ترسيم نقشه راه جديد براي ارتقاي اين مناسبات گامي در اين مسير برداشته و در مقايسه با رقيبان منطقه اي وجهاني در اين قاره تلاش‌هايي جدي انجام دهند.

در اين بين هر چند كه افزايش حضور ايران در اين قاره با واكنشهايي از سوي قدرت هاي بزرگ روبرو است و قدرتهايي نظير فرانسه امريكا و .. از حضور تدريجي ايران در اين كشورها استقبال نمي‌كنند، اما بايد گفت چنانچه استراتژي‌ها و راهبردهاي اقتصادي و سياسي كشورمان براي حضور در اين قاره بنيادين و با توجه به واقعيات اين قاره طرح شود چه بسا عقب ماندگي‌هاي قبلي ما در اين حوزه نيز جبران گردد.

ابتكار: بازي «کي بود؟کي بود؟» بر بالين يک اقتصاد بيمار!

«بازي کي بود؟کي بود؟ بر بالين يک اقتصاد بيمار!»عنوان سرمقاله روزنامه ابتكار به قلم سيد علي محقق است كه در آن مي‌خوانيد؛بازار پولي و مالي ايران، اين روزها اصلا حال و روز خوشي ندارد و رنگ رخساره اقتصاد نيمه‌دولتي و نيمه‌خصوصي کشور، از هر زماني پريده‌تر است. ماهها پيش، اولين چراغ‌هاي خطر درباره وضعيت وخيم اين اقتصاد بيمار، روشن شد و بوق‌هاي هشدار، درباره زوال تدريجي ارزش پول ملي به گوش رسيد. از آن زمان و با احساس اولين نشانه‌هاي شروع بيماري، ميليون‌ها چشم در داخل و خارج، به چند و چون تحرکات صاحبان و متوليان اين بازار در حال احتضار، خيره ماند تا شايد به سرانگشت تبحر و تجربه، اين اوضاع و احوال نابه‌سامان، به‌گونه‌اي سامان داده شود.

اما زمان گذشت و نه از آنان‌که بايد؛ صدايي برآمد و نه دستي از آستين غيب براي کمک به علم اقتصاد رسيد! از قضا، در اوج سکوت و سکون سياست‌مداران و سياست‌گزاران و متصديان امور پولي و مالي کشور، فشارها و تحريم‌هاي کم‌سابقه و تازه‌اي از سوي کشورهاي غربي، بر اقتصاد بيمار کشور بار شد تا پول ملي در ميانه زمستان، روز به روز و ساعت به ساعت ضعيف و ضعيف تر شده و رکوردي عجيب بر جاي بگذارد.

در بحران پيش‌آمده طي هفته‌هاي اخير، به همان ميزان که ريال و دارايي‌هاي ملي حکومت و مردم کشور، لاغر و لاغرتر شد، ضيافتي تاريخي براي شبه‌صرافان و دلالان هميشه در صحنه، شکل گرفت و آنان در کوتاه‌مدتي، فربه و فربه‌تر شدند تا اين ماجرا، يک برنده اما هزار و يک بازنده داشته باشد.

مسئولان اقتصادي کشور که ظاهرا در شرايط مقتضي، به دورکاري هم چندان اعتقادي ندارند، يکي دو هفته به خود و اقتصاد دولتي مرخصي دادند. اما ظاهرا برعکس مسئولان، دست‌هاي به اصطلاح پنهان! به مرخصي که نرفتند هيچ؛ از سر شب تا خروس‌خوان صبح هم، به دورکاري مشغول بودند تا شيب صعود قيمت‌ها و روند تصاعدي کاهش ارزش ريال، شب و روز نشناسد.

با رسيدن ارزش دلار به رکورد 20000 ريال و فزوني سکه بهار آزادي از مرز ده ميليون ريال در روز پنج شنبه گذشته، اما ناگهان اوضاع عوض شد. همه مقام‌هاي محترم، با هم از مرخصي برگشتند و مانند ناظم‌هاي خط‌کش به‌ دست در مدارس، به نرخ ارز و طلا ـ از دلار و يورو و روپيه و يوآن گرفته تا مثقال طلا و سکه بهار آزادي قديم و جديد ـ دستور دادند تا زود آرام بگيرند و آنجايي که آنها مي‌گويند، بنشينند!

به همين راحتي، دستور صادر گرديد و ارز تک نرخي اعلام شد. به سبک ناظم‌هاي مدارس، جمعي از دست‌هاي پنهان مقصر در ناآرامي‌هاي دو هفته گذشته هم، تعيين شدند تا در موعد مقرر به پيشگاه مردم معرفي گردند. با حضور منجي‌گونه مسئولان، همه نفسي راحت کشيدند و به انتظار روز شنبه و نتايج شعبده‌بازي اقتصادي به سبک ايراني، براي لمس دلار 12260 ريالي و سکه 6 ميليون ريالي نشستند.

صبح شنبه، شب شد؛ شنبه، يکشنبه شد و يکشنبه؛ دوشنبه... اما در همه روزهايي که گذشت، دلار فقط روي کاغذ و تابلوي صرافي‌هاي تعطيل در خيابان فردوسي، 12260 ريال ماند و از سوي دلالان و نمايندگان نامرئي صرافان، با مبالغ بالاي 18500 ريال فروخته شد و سکه هم فقط کمتر از يک‌ساعت، روي خوش 6500 هزار ريال را به خود ديد و باقي ايام را در مرز بالاي عدد 8500هزار ريال گذراند. و اين‌گونه، عمر شعبده مسئولان اقتصادي کشور به ساعتي نرسيده، تمام و باز روز با روزي دلالان و سکوت مسئولان، از نو آغاز شد.

در اين ميانه، انگار قرار نيست کسي سهم و تقصير خود در ناخوش شدن حال و روز بازار پولي و مالي کشور و زرد شدن رنگ و روي ريال را بپذيرد. اما در مقابل و مانند هميشه، از روزهاي گذشته، بازي خسته‌کننده «کي بود؟ کي بود؟ من نبودم» با حضور تمام‌قد مسئولان اقتصادي دولت، نمايندگان همه چيزدان مجلس و مديران دست به عصاي بخش خصوصي به جريان افتاده‌است. در اصلي‌ترين بخش از اجراي اين بازي، مهندس‌هاي دولت، بي‌توجه به بديهيات علم اقتصاد، ديواري کوتاهتر از رسانه‌ها و افرادي بي‌پناه‌تر از پياده‌نظام ارتش سري بازار ارز، پيدا نکرده‌اند و همه دلايل لاغر شدن ريال و چاق شدن دلار و دلال ! را يک‌جا، به خبرنگاران قلم به دست تحريريه‌ها و اسکناس به ‌دستان پياده‌روهاي خيابان فردوسي نسبت داده‌اند.

بهارستان‌نشين‌ها هم اين روزها، انجام وظايف تقنيني و نظارتي خود را به اقتضاي انتخابات در پيش‌رو، نصف و نيمه رها کرده‌اند و اظهارنظرهاي راي‌آور را بر قانون‌گذاري‌هاي ارز‌آور ترجيح داده‌اند؛ شايد از اين منظر باشد که اهالي مجلس هشتم هم، با اتخاذ ساده‌ترين روش ممکن در خصوص به هم‌ريختگي بازار ارز، به انداختن توپ تقصير در زمين دولتي‌ها مشغول شده‌اند.

اما به راستي، اگر همه اجزاي حاکميت و نهادهاي موثر در اين پازل پيچيده، کار خود را درست انجام مي‌دادند؛ آيا اقتصاد کشور به اين روز مي‌افتاد؟ اگر مسئولان سياست خارجي دولت و ديپلمات‌هاي کشورمان، ديپلماسي در راستاي منافع ملي را به‌درستي اجرا مي‌کردند؛ اگر مسئولان اقتصادي کشور اقتصاددان بودند يا گوششان به هشدارهاي اقتصاددان‌ها بدهکار بود؛ اگر دولت به جاي ورود به امور تصدي‌گري مانند: فروش ارز و پيش‌فروش سکه و... وظايف حاکميتي خود را در بخش اقتصاد، منطبق بر برنامه‌هاي توسعه و قوانين بالادستي کشور درست اجرا مي‌کرد؛ اگر قانون‌گذاران کشورمان دورانديش بودند و به جاي اين همه توجه به سياست و قدرت‌طلبي، دستي بر آتش علم اقتصاد داشتند و براي اين نهاد، وظيفه نظارتي واقعي قائل بودند؛ اگر به بخش خصوصي آن‌گونه که بايد، بها داده مي‌شد و اگر فعالان اقتصادي، آن‌گونه که بايد به بخش دولتي اعتماد مي‌کردند؛ اگر همه قطعات پازل اقتصاد، سر جاي خودش بود و بورس و مسکن و صنعت و تجارت و خدمات همه همپاي هم پويا و فعال بودند؛ اگر همه تخم‌مرغ‌هاي اقتصاد، در يک سبد گذاشته نمي‌شد و اگر...

با اين همه، اما انگار تا ديوارهاي کوتاهتر براي انداختن توپ تقصير وجود دارد، قرار نيست کسي به اگرها و چراهايي از اين‌دست پاسخي دهد...

ملت ما:همدلي و اتحاد رمز پيروزي انقلاب اسلامي

«همدلي و اتحاد رمز پيروزي انقلاب اسلامي»عنوان سرمقاله روزنامه ملت ما به قلم علي عباسپور تهراني‌فرد است كه در آن مي‌خوانيد؛برگزاري سالگردهاي دهه فجر از جمله دهه فجر جاري فرصتي است براي شكر نعمتي كه خداوند براساس آيه لايغر بقوم حتي يغير ما بانفسكم به ما داد كه بتوانيم اجتماع كشورمان را تغيير دهيم و ما را مورد مرحمت خود قرار داد تا بتوانيم پايه گذار انقلاب شكوهمند انقلاب باشيم. نكته دوم كه در اين مناسبت‌ها بايد به آن توجه كنيم عواملي است كه ما را به پيروزي رسانده و همواره بايد آنها را تقويت كنيم كه انشاء الله شاهد بقاي انقلاب تا ظهور امام زمان(عج) باشيم.

نكته‌اي كه بايد به آن توجه شود اين است كه حفظ و بقاي انقلاب از رسيدن به پيروزي بسيار مهم‌تر و سخت‌تر است و بايد هميشه به خودمان يادآوري كنيم كه در راه رسيدن به هدفمان از جاده‌هاي پر پيچ و خم بايد عبور كنيم كه احتياج به دقت، پايمردي و به كار‌گيري همه عواملي دارد كه بقاي اسلام را تضمين مي‌كند. نكته چهارم بقا و انقلاب ما به دست نسل جوان ما خواهد بود و لذا اين سالگردها و فرا رسيدن دهه فجرها فرصتي است كه بتوانيم نسل جديد را با انقلاب و اهداف آن و عواملي كه باعث حفظ انقلاب شد آشنا كنيم.

هر چه از صدر انقلاب بگذرد به دليل فاصله زماني‌اي كه پيدا مي‌كنيم مسئوليت خطيرتري هم پيدا مي‌كنيم. بنابراين، جوان اين نسل بايد از تاريخ، كتب و رفتار نسل گذشته ياد بگيرد، بياموزد تا اهداف انقلاب به بيراهه كشيده نشود. به دليل اين نعمت هميشه بايد سپاسگزار خداوند باشيم كه فرصتي ايجاد شد كه به رهبري امام(ره) توانستيم استقلال خودمان را به دست آوريم و كشور را از وابستگي به شرق و غرب رها كنيم و بتوانيم سرنوشت خودمان را به دست‌گيريم.

رابطه عميقي كه در جريان پيروزي انقلاب، مابين مردم و روحانيت ايجاد شد بايد حفظ شود و نبايد جريانات گوناگون خدشه‌اي را به روحانيت وارد كنند. عامل ديگر بحث همدلي و يكرنگي و اعتمادي بود كه بين مردم و دولتمردان انقلاب به وجود آمد مردم بايد در هر زمان به دولتمردانشان اعتماد داشته باشند در حقيقت اين اعتماد در جامعه موجب رشد و ارتقاي جامعه خواهد شد. شهيد بهشتي مي‌فرمودند ما تشنگان خدمتيم نه شيفتگان قدرت. اين جمله‌اي بود که مردم به وضوح در عمل دولتمردان مشاهده مي‌كردند و به اين مسئله اذعان داشتند.

هم‌اكنون نيز بايد شاهد باشيم كه دولتمردان براي حفظ قدرت حاضر نيستند كه به هر ترفندي دست زنند و نهايتا اين اطمينان بايد حاصل شود. حاكم شدن اخلاق اسلامي و احترام به خدمات صورت گرفته در گذشته بايد به نسل جوان ما منتقل شود. اگر بخواهيم انقلاب را تضمين كنيم بايد نسل جوان به آداب و رسوم اسلامي پايبند باشند يكي از اين اركان احترام به افرادي است كه خدماتي را براي انقلاب انجام داده‌اند و در به وجود آمدن آن سهيم بودند.

يكي از آفت‌هاي انقلاب منتسب كردن انقلاب به يك فرد است اگر نسل جوان كه قرار است انقلاب را به دست بگيرد شاهد اين باشد كه دولتمردان كنوني به نسل قبل كه آن را به سر انجام رساندند احترام نمي‌گذارند اين نسل طبيعتا ياد مي‌گيرد كه احترام به گذشتگان عرف نيست. نبايد عملكرد گذشتگان را زير سوال برد و خود را عامل همه خوبي‌ها دانست اين از بداخلاقي‌ها و بدآموزي‌هايي است كه بايد از آن پرهيز كرد. ما اين دهه‌هاي فجر را فرصتي مي‌دانيم كه نقد عملكردي داشته باشيم و نقاط ضعف را برطرف و نقاط مثبت را تقويت نماييم.

ما شاهد اين بوديم که در بعداز انقلاب توطئه‌هاي سنگيني صورت گرفته تا اين انقلاب را از بين ببرند ولي هوشياري دولتمردان و همدلي مردم و اطمينان متقابل مسئولان و مردم اين توطئه‌ها را خنثي كرد و نهايتا عامل تثبيت و بقاي انقلاب ما شد. هر چه درخت انقلاب تنومند‌تر شود تبرهاي محكمتري براي از بين بردن ريشه‌هايش ساخته مي‌شود.

بنابراين، دولتمردان بايد با دقت و تدبير اين توطئه‌ها را خنثي كنند و سوء مديريت و بي‌تفاوتي از جمله در مسائل اقتصادي مردم را متضرر خواهد كرد. اين دهه فجر فرصتي است براي بازنگري مردم و دولتمردان به عملكردشان.

دنياي اقتصاد:درس‌هاي سياست پولي جديد

«درس‌هاي سياست پولي جديد»عنوان سرمقاله روزنامه دنياي اقتصاد به قلم زهرا كاوياني است كه در آن مي‌خوانيد؛چهارشنبه هفته گذشته اعلام خبر افزايش نرخ سود بانكي بالاخره توانست ترمز افزايش قيمت دلار و سكه را كشيده و قيمت سكه را با كاهشي قابل‌توجه مواجه كند.

تنها يك خبر كه نشان از يك سياست اقتصادي صحيح بود، باعث كاهش التهابات بازار شد و كارآيي ابزارهاي اقتصادي را به نمايش گذاشت؛ تصميم درستي كه هرچند بايد زودتر اعمال مي‌شد و هزينه‌هاي بسياري از بابت تاخير در اجراي اين سياست پرداخته شده است.

به عبارت روشن‌تر بازار دوباره منطق اقتصادي خودش را به رخ سياست‌گذاران اقتصادي كشيد و نشان داد كه تنها يك سياست اقتصادي؛ يعني ايجاد بازار موازي تا چه اندازه مي‌تواند تاثيرگذارتر از بگير و ببندهاي پليسي و قاچاق اعلام كردن معاملات و غيره باشد. اين تجربه هرچند كه با هزينه بالايي به دست آمده است، اما در صورتي‌كه واقعا منطق بازار و قيمت را براي سياست‌گذاران اقتصاد ايران مشخص كرده باشد، داراي اهميت است. با اين حال، هرچند خبر مذكور توانست بازار را براي مدتي آرام كند، اما سياست‌گذاران لازم است توجه داشته باشند كه عدم اجراي مصوبات مذكور مي‌تواند نتايج مثبت به دست آمده را تحت‌تاثير قرار دهد. در اين خصوص جزئيات نرخ‌هاي سود جديد كه در تاريخ يكشنبه 9/11/90 اعلام شد، قابل‌تامل است.

بر اساس اخبار اعلام شده نرخ سود سپرده‌هاي كوتاه‌مدت يكساله 17 درصد و نرخ سود بلند مدت پنج ساله 20 درصد تعيين شده كه اين تصميم توسط كميته‌اي مشترك از بانك‌هاي خصوصي و دولتي اتخاذ شده است. در حالي‌كه در ابتدا به نظر مي‌رسيد كه افزايش نرخ سود بانكي به 20 درصد با توجه به نرخ تورم پيش‌بيني شده براي سال 90 براي حساب‌هاي كوتاه مدت يكساله تعيين شده است.

منطقي است كه نرخ سود يكساله 20 درصد با سررسيدهاي كوتاه‌مدت سه‌ماهه يا حتي كمتر بتواند بازار را مقداري آرام كند و انتظار بازار نيز همين است. بانك مركزي بايد توجه داشته باشد كه اولا بدون افزايش نرخ سود تسهيلات بانكي، بانك‌ها به لحاظ منطقي علاقه‌اي به افزايش نرخ سود سپرده‌ها نخواهند داشت. همچنين عدم انجام هريك از وعده‌هاي سياست‌گذاران در شرايط فعلي بازار، مي‌تواند مشكل‌ساز شود. زمان نيز عامل مهمي است كه نبايد فراموش شود، نرخ سود بانكي كه در يك مرحله توانست دلار را از 2200 به 1600 كاهش دهد، در صورتي‌كه در نرخ‌هاي 1600 اعلام مي‌شد، مي‌توانست بازار دلار را براي مدت زمان بيشتري آرام نگه دارد، سرمايه‌ها را به بانك‌ها بازگرداند و نقدينگي موجود را كاهش دهد.

گسترش صنعت:چشم‌اندازی برای صنعت‌ فولاد

«چشم‌اندازی برای صنعت‌ فولاد»عنوان سرمقاله روزنامه گسترش صنعت به قلم میرعبداله حسینی است كه در آن مي‌خوانيد؛بازار جهانی فولاد در بحران جهانی اقتصاد اخیر یکی از بازارهایی بود که بیشترین اثر را همگام با بازار جهانی نفت پذیرفت. در گذشته روند قیمت‌ها در بازار جهانی فولاد پرنوسان بوده به طوری که بعضی‌ها بازار فولاد را از نظر پرنوسان بودن قیمت‌ها و ورود عوامل برون بازاری با بازار انرژی مقایسه می‌کردند و معتقد بودند که ارتباط معنی‌داری بین قیمت فولاد و نفت خام وجود دارد. اما آرام آرام که بازار فولاد از شرایط بحران خارج شد و به سمت رونق پیش رفت، پیش‌بینی شد تا سال ۲۰۱۴ جهش قابل توجهی در صنعت فولاد اتفاق بیفتد.به طوری که طبق آمار میزان تقاضا برای فولاد به ۱۵۶۰ میلیون تن خواهد رسید که از نظر وزنی ۴۰ درصد رشد خواهد داشت. همچنین ارزش این میزان فولاد ۱۳۷۰ میلیارد دلار است که نسبت به سال ۲۰۰۹ نشان‌دهنده رشد ۱۱۰ درصدی است.

تجارب کشورهای موفق گویای این امر است به‌عنوان نمونه، چین در ۱۰ سال گذشته تولید ۶۵ میلیون‌تن فولاد (در سال‌های قبل۲۰۰۰) را به ۶۵۰ میلیون تن رساند و این کشور واحدهای ۱۰میلیون تنی را اقتصادی توصیف می‌کند.

همچنین پیش‌بینی شده که کشور هند به بازار مصرف خفته برای سال‌های آینده مبدل می‌شود. بر این اساس می‌توان گفت با فناوری‌های جدید میزان مصرف انرژی در این صنعت به طور سرانه کاهش خواهد یافت.

با توجه به رشد تقاضا برای فولاد در سال‌های آینده، سوالی‌که تولیدکنندگان ‌و سیاستگذاران مطرح می‌کنند، این است که جایگاه ایران در بازار جهانی فولاد کجاست‌ و آمادگی ‌کشور برای داشتن سهمی ‌از بازار کجا باید ساماندهی شود؟ ایران در سال ۲۰۱۰ با تولید ۱۲ میلیون تن فولاد و افزایش ۱۰ درصدی نسبت به سال ۲۰۰۹ به عنوان هفدهمین تولیدکننده فولاد جهان از نظر حجم تولید قرار گرفت و این جایگاه را در سال ۲۰۱۱ نیز حفظ کرد. با این وجود پیش‌بینی می‌شود با تکمیل سایر طرح‌های در دست اجرا، رتبه ایران به مراتب بهبود یابد. ایران در منطقه خاورمیانه رتبه دوم را از نظر میزان تولید فولاد دارد. گزارش انجمن جهانی فولاد در سال‌های ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ حکایت از آن دارد که نرخ رشد تولید فولاد در ایران از انگلیس، هند، چین و... بالاتر است.

در حال حاضر شرکت ملی فولاد ایران بزرگ‌ترین شرکت تولیدکننده محصولات فولادی در خاورمیانه است. در راستای برنامه چشم‌انداز ۲۰ ساله کشور، تولید سالانه ۵۵ میلیون تن فولاد در سال ۱۴۰۴ پیش‌بینی شده است. با توجه به ذخایر عظیم معدنی که حدود ۵میلیارد تن ذخیره اکتشافی ‌و بیش از ۲/۵ میلیارد تن ذخیره قطعی است در مقایسه با فولادسازان بزرگ مانند چین که عمده سنگ معدن مصرفی را وارد می‌کند و نیز وجود ذخایر عظیم انرژی بخصوص گاز و تکنولوژی ساخت، دسترسی به ۵۵ میلیون تن دور از انتظار نیست.

همین‌طور، با توجه به تغییر شرایط اقتصادی کشور به خاطر طرح بزرگ هدفمندی یارانه‌ها ‌و لزوم رقابت‌پذیر بودن صنایع داخلی، باید بخش‌های خصوصی ‌و دولتی به‌وجود می‌آید که، بازنگری ‌جدی در استراتژی توسعه از جمله ظرفیت اقتصادی تولید، نوسانات قیمت‌ها‌، توسعه در ایران، بررسی صنعت فولاد پس از طرح تحول اقتصادی، موازنه مواد اولیه در ایران ‌و... انجام دهند.

در پایان می‌توان گفت که برای دستیابی به اهداف تعیین شده در برنامه‌های افق ۱۴۰۴ و برنامه پنجم توسعه کشور، لازم است رشد متوازن بخش‌های ‌مختلف زنجیره تولید فولاد مورد توجه جدی قرار گیرد و همه این بخش‌ها به‌صورت هماهنگ روبه جلو حرکت کنند. یکی دیگر از ضرورت‌هایی که در این مسیر باید مورد توجه ویژه قرار گیرد آن است که بخش‌های مختلف این زنجیره که هم‌اکنون در سه بخش «معدن‌دار»، «تامین‌کننده» و «تولیدکننده» فعال هستند، به هم پیوسته و با هم مرتبط حرکت کنند. به همین منظور لازم است همگام با رشد صنعتی کشور، استراتژی‌های صنعتی نیز مورد بازنگری قرار گیرد و تغییر کنند.

آخرین اخبار