در هفته سیوچهارم و پایانی لیگ دسته دوم فوتبال آلمان موسوم به بوندسلیگای دو، عصر دیروز تیم FSV فرانکفورت در خانه به مصاف مونیخ 1860 رفت و در این دیدار با نتیجه 2 بر یک به پیروزی رسید، اما این پیروزی هم مانع از سقوط یاران حاجصفی به لیگ دسته سوم نشد.
حاجصفی که سپاهان را در میانه فصل و در حساسترین برهه ترک کرد تا به اروپا برود تا بتواند با تیمش به بوندسلیگای یک آلمان صعود کند هم اصفهانیها را دچار مشکل کرد و هم خودش سرنوشت خوبی در لیگ آلمان نداشت.
او سرنوشتی مشابه بقیه لژیونرهایی داشت که لیگ برتر ایران را با هزار امید و آرزو ترک کردند تا بتوانند روزهای خوبی را در اروپا تجربه کنند اما اکثر آنها با پایان فصل دست از پا درازتر یا به لیگ برتر ایران برمیگردند یا امیدوارند تا تیمی دیگر برای فصل آیندهشان پیدا کنند.
در این مطلب نگاهی خواهیم داشت به لژیونرهای ایرانی ناکام در این فصل:
جواد نکونام و اشکان دژاگه
او هم مثل حاجصفی،تیمش را در میانه فصل رها کرد و به العربی رفت. از همان ابتدای حضور او در این تیم انتقادات از جذب این بازیکن 34 ساله آغاز شد. نکونام با چند گل توانست برای مدتی انتقادات را متوقف کند اما در نهایت با عدم موفقیت العربی در انتهای فصل باز هم حمله به این بازیکن ایرانی شروع شد. او مطمئنا فصل آینده جایی در تیم العربی نخواهد داشت.
اشکان دژاگه هم شرایطی مشابه نکونام داشت. او که مانند نکونام از مهرههای اصلی تیم ملی بود امسال هیچ خبری ازش نبود. یک بازیکن گمنام در ترکیب تیمی ضعیف.
علیرضا حقیقی
این دروازهبان از همان ابتدای حضورش در فوتبال اروپا،انگار لژیونرسکوها بود. تمرین کردن در تیمهای اروپایی برای دروازهبان تیم ملی کافی است و سکونشینی در اروپا را به بازی در لیگ ایران ترجیح میدهد. او را خیلی نمیتوان ناکام دانست چون تغییری در وضعیتش ایجاد نشد و هر فصل از سکوهای یک تیم به سکوهای تیم دیگر لژیونر میشود. نکته سیاه او در این فصل درگیری با مربی تیمش بود که به اخراج یک هفتهای منجر شد.
محمد نوری
جالب است که همه ناکامان این لیست تیم وطنی خود را برای بدست آوردن رویاهای بزرگتر رها کردهاند اما به هدف خود نرسیدهاند. نوری هم مانند نکونام و حاجصفی، تیمش یعنی پرسپولیس را در برههای حساس رها کرد و به مسیمیر قطر رفت. رفتنی که با یک بازگشت تلخ و یک سقوط همراه بود. حالا نوری نه دیگر میخواهد در قطر بماند و نه در پرسپولیس کسی را منتظر بازگشتش میبیند.
رضا قوچاننژاد
مهمترین خبری که از او در یکسال اخیر شنیده شد خبر عروسیاش بود. تیم چارلتون به دسته پایینتر سقوط کرد و او هم به واسطه مصدومیت چند هفتهای خبری ازش نبود. در کل قوچاننژاد این روزها کوچکترین شباهتی به مهاجم خطرناک و زهرداری که به تیم ملی آمد ندارد.
مجتبی جباری
فصلی بدون مصدومیت و متوسط را گذراند اما در آخرین هفتهها به مشکل تکراری اختلاف با سرمربی برخورد و از لیست تیم کنار گذاشته شد. البته او اگر میدانست قرار است لوکا بوناچیچ به جای یوسف آدم روی نیمکت بنشیند مطمئنا رابطه بهتری با سرمربیاش داشت!
مسعود شجاعی
تیمش در جامحذفی، حذف شد و در لیگ هم شرایطی معمولی داشت. حداقلش این است که پرانتقادترین بازیکن تیم ملی سقوطی را تجربه نکرد.
سعید عزتاللهی
یک بازی در ترکیب روستوف قرار گرفت. او را نه میتوان در لیست موفقها نوشت و نه در لیست ناموفقها. شاید بهتر باشد فعلا به او زمان داد.
در کل میتوان گفت اکثر لژیونرهای ایرانی به غیر از جهانبخش و آزمون (شاید پور علیگنجی را هم بتوان در این لیست قرار داد) سالی فاجعهبار را از سرگذراندند. سالی که مطمئنا فصل آینده را هم برای آنها سخت میکند چون سخت است تیمی را پیدا کرد که روی بازندههای فصل گذشته دست بگذارد و روی آنها شرط ببندد. نکته تلختر این که این بازیکنان، امیدها و وزنههای تیم ملی هستند که هر لغزش و اشتباه آنها میتواند ضرر جبرانناپذیری به تیم ملی بزند.