نويسنده : رسول بهروش- حمله لفظي وحشتناك و بدون توجيه جواد نكونام به محمدحسن انصاريفرد كه در زمان خودش بازيكن مهمي براي فوتبال ايران بوده و اتفاقا گل تنها قهرماني آسيايي تاريخ پرسپوليس را هم به ثمر رسانده، از جمله مهمترين تسويهحسابهاي صورت گرفته در فضاي پيروزي بر كره بود كه در جاي خودش قابل تأمل به نظر ميرسيد. با اين حال تركشهاي هيجاني آن برد همچنان ادامه يافت و اين بار اين محمد رويانيان بود كه عصر جمعه با مصاحبه شگفتانگيز و باورنكردنياش عليه رسانهها و علي كريمي به همگان ثابت كرد روح و روان ما با ناكامي بيشتر عجين است تا موفقيت؛ چه اينكه گويا هنگام كاميابي، چنان كه لازم است قادر به كنترل احساسات و عواطفمان نيستيم. ظاهرا پخش برخي تصاوير مربوط به رفتارهاي همدلانه و ستايشبرانگيز علي كريمي در بازي با كره توسط يك برنامه تلويزيوني چندان به مذاق سردار خوش نيامده و باعث شده تا مديرعامل سرخپوشان در كوتاهترين زمان ممكن كاپيتان دوم پرسپوليس و تيم ملي را مورد هجوم قرار بدهد. محمد رويانيان در حالي از رسانهها خواسته علي كريمي را بت نكنند و در شرايطي از اين بازيكن با عناوين تاسفبرانگيزي نظير «ستاره بادكنكي» ياد كرده كه عملكرد جادوگر در حاشيه بازي ايران و كره تاييد و تحسين همه فوتبالدوستان و وطنپرستان واقعي را برانگيخت. او را در ديداري كه گفته ميشد براي لحظه به لحظهاش انگيزه و برنامه دارد روي نيمكت نشاندند و حتي يك دقيقه هم به بازي نگرفتندش، اما دست از پا خطا نكرد و در تمام طول 90 دقيقه هر كاري از عهدهاش برميآمد براي بهبود شرايط تيم انجام داد؛ از انگيزه دادن به ستارههاي درون زمين تا واداشتن تماشاگران به تشويق بيشتر و از آب رساندن به همتيميهاي خسته تا مخفيانه بيرون آوردن نارنجك عمل نكردهاي كه اگر وسط مسابقه زير پاي يكي از بازيكنان دو تيم ميتركيد، فقط «خداوند» مي داند چه سرنوشتي انتظار فوتبال ملي ما را ميكشيد. عذر ميخواهيم سردار؛ شما امروز دقيقا از چه چيزي عصباني هستيد؟
فاز جديد برخوردها با علي كريمي و تخريب شخصيت اين ستاره فوتبال ايران در حالي به ابتكار شخص آقاي مديرعامل از سر گرفته شده است كه اينبار هم مثل گذشته و حتي بيشتر از قبل، گناه «شماره هشت» مجهول و نامشخص بهنظر ميرسد. رويانيان كه ساعاتي بعد از بازي و پس از آگاهي از مصاحبه تازه كريمي لب به سخن گشوده و ضمن تقدير از اين بازيكن، يكبار ديگر وعده تلاش براي بازگرداندن او را صادر كرده بود، در حالي 24 ساعت بعد مواضعش را به كلي تغيير ميدهد و با لحني بيسابقه به جادوگر حمله ميبرد كه طي اين مدت كوچكترين فعل و انفعالي از سوي اين بازيكن سر نزده است. سردار كه گويا لازم است فكري به حال برخي از مشاورانش بكند، در اين گفتوگوي بحثبرانگيز مدعي شده «تناقضگويي رسانهها، مردم را گيج كرده»، اما آيا غير از اين است كه دستكم در غائله اخراج كريمي، رفتارهاي هيچكس به اندازه خود او ضد و نقيض نبوده است؟ يك روز آمار اعتراض كريمي را كف دست سرمربي ميگذارد و حكم اخراجش را ميگيرد، روز ديگر در تمرين تيم ملي به آغوش ميكشدش و ادعا ميكند از رفتارهاي او دچار غرور شده است. يك روز به همه ايران اطمينان ميدهد كه شأن و حرمت جادوگر را حفظ ميكند، اما روزي ديگر با فستيوالي از واژگان آنچناني به پيشوازش ميرود و او را حتي داخل اسطورههاي فوتبال ايران نيز به حساب نميآورد. ميليونها هوادار پرسپوليس در قبال مواضع متزلزل و غيرقابل اتكاي شما چه بايد بكنند آقاي رويانيان؟ كاش دستكم فرصت پيدا ميكرديد و قبل از بسيج كردن كلمات عليه يكي از سرمايههاي گرانقدر فوتبال اين مملكت، مثلا از محمد نوري ميپرسيديد كريمي بعد از پايان بازي ايران به مليپوشان پرسپوليس چه گفته و چطور در جمع خصوصيشان از آنها خواسته با تمام قدرت براي پيروزي بر راهآهن بجنگند...
مديرعامل پرسپوليس در بخش ديگري از سخنان شوكهكنندهاش پيروزي ايران بر كره را ناشي از غيبت كريمي و شكست تيم ملي مقابل لبنان را معلول حضور اين بازيكن تلقي كرده است! رويانيان در حالي براي له كردن كاراكتر كريمي از هيچ تلاشي فروگذار نميكند و حتي به بعد فني بازي جادوگر هم ايراد ميگيرد كه اگر به زعم او حضور شماره هشت در ميدان تضمين كننده ناكامي است، او به عنوان مديرعامل مرتكب اشتباه بزرگي شده كه ابتداي فصل چنين بازيكن ناكارآمدي را جذب كرده است. غير از اين، بايد پرسيد چگونه است كه پرسپوليس بدون كريمي و دور از اين عامل شكستساز(!) نيز از سه بازياش كه دوتاي آنها هم خانگي و مقابل تيمهاي نه چندان قدرتمند بوده، تنها 4 امتياز به دست آورده است؟ در غياب شماره هشت، مسوول اين پنج امتياز بر باد رفته چه كسي ميتواند باشد؟اگر بنا باشد كريمي را با آن همه افتخار و با وجود تمام آن لحظات غرورانگيزي كه براي ما آفريده، «ستاره بادكنكي»لقب بدهيم، پس اسطوره واقعي اين فوتبال چه كسي خواهد بود؟ آيا كسي در مجموعه باشگاه پرسپوليس پيدا نميشود كه به سردار بگويد آقاي گلي جام ملتهاي آسيا 2004 و فتح عنوان بهترين بازيكن قاره در همين سال، حضور درخشان در بايرنمونيخ و قهرماني بوندسليگا با همين تيم، قهرماني جام حذفي آلمان با شالكه، دو بار قهرماني ليگ ايران با پرسپوليس، سه بار رهاندن سرخها از شكست در داربي در آخرين لحظات و منهدم كردن ميشاييل بالاك و نيمي از بازيكنان رم در دو قاب خاطرهانگيز تاريخ فوتبال ايران، احتمالا دلايلي كافي براي اسطوره خواندن كريمي خواهند بود؟ آيا واقعا رفتاري كه امروز از سوي باشگاه پرسپوليس با علي كريمي ميشود، برازنده او و پاداشي سزاوارانه براي سالها تلاشش، از جمله سكوت مطلق برابر تمام هجمههاي كادر فني و اداري سرخپوشان در يك ماه اخير تلقي ميشود؟!
كسي چه ميداند؟ شايد گناه علي، گاهي همين «كريمي» بودنش است. او خطا كم نكرده و تاوان اشتباهاتش را هم كم نپرداخته است،اما وقتي هم به جرم اعتراض تخطئهاش ميكنند و هم سكوت و همدلياش روي نيمكت را به باد ملامت ميگيرند و وقتي فريادش را خيانت مينامند و سكوتش را جنايت، اين يعني لابد اشكال از جاي ديگري است. بله!متهم همه نگون بختيهاي امروز پرسپوليس علي كريمي است؛ از نتايج ضعيف و ناكاميهاي فني گرفته تا جذب سوسا و كئون جون مصدوم و حتي پيش آمدن برونو متسوي مبتلا به سرطان روده، تا يك قدمي نيمكت سرخپوشان! اين شايد از عجايب فوتبال ما باشد كه باشگاه پرسپوليس به عنوان سهامدار معنوي شخصيتي به نام علي كريمي، به جاي باليدن به رفتار مردانه او در بازي با كرهجنوبي دست به نابود كردن وي ميزند. همه اين ابهامات به كنار، فقط اميدواريم اين رفتارها در قبال كريمي منشاء كاملا «ورزشي» داشته باشند.
گل ورزشي