یکی اینکه 98 درصد سود شرکتهای بورسی آنهم در پایان سال متأثر از سودسازی شرکتها برای نشان دادن تراز مثبت سالانه خود است. به بیان بهتر شرکتها در پایان هر سال با ایجاد بازار و تحریک سرمایهداران نسبت به سود بیشتر مسیری را فراهم میکنند که خریداران و متقاضیان سهام نسبت به خرید اقدام کنند اما در واقع این موضوع طولی نمیکشد که براساس واقعیت اقتصاد همراه و همسو میشود.
همچنین در سالهای قبل، بودجه در 16 آذر به مجلس تقدیم میشد و مباحثات نمایندگان مجلس تاثیراتی را در زندگی مردم به همراه داشت که ممکن بود با یک گرانی قبل از ورود به سال جدید همراه باشد.
به دنبال آن یک گرانی دیگر نیز با ورود به سال جدید اتفاق میافتاد و مردم نیز به این روند عادت کردهاند؛ اما وقتی تصویب بودجه به سال بعد موکول میشود و دولت سر موعد مقرر بودجه را به مجلس تقدیم نمیکند باعث میشود که در یک سال گرانی دوبار اتفاق بیفتد کما اینکه برخی شرکتها افزایش قیمت را در پایان سال مالی خود لحاظ کردهاند.
بخشی از نزولی شدن بورس به برجام مربوط است و برخی افراد منتقد با بیتأثیر خواندن آن در اقتصاد ایران افرادی را که سرمایهدار هستند اما از آمار و اطلاعات آگاه نیستند تحتتأثیر قرار میدهند.
مساله اصلی این است که برجام از طرف غرب کامل اجرا نشده اما پرسش اینجاست که آیا همه اقتصاد ما به اقتصاد آمریکا گره خورده است؟ پاسخ خیر است و باید برای این موضوع تمهیدات و برنامههایی تدوین شود. مشکل دیگر بورس، خصوصی نبودن آن است. همه شرکتهایی که در بورس هستند یا دولتی هستند یا وابسته به دولت هستند.
از شرکتهای صندوق بازنشستگی کارکنان دولت گرفته تا خودروسازان و بانکهای دولتی، زیان این شرکتها در کسری بودجه نمایان میشود که این کسری بودجه موجب افزایش نقدینگی در جامعه و هدایت آن در بازارهای غیر مولد خواهد شد.
بهنوعی بازار سرمایه ما سیاستزده شده است و باید بهصورت کاملا خصوصی اداره شود. شاید یکی از اقدامات دولت یازدهم و وزیر اقتصاد این باشد که با افت شاخص اقدام به خریداری سهام شرکتها نمیکند و سعی بر این دارد که فقط سهامداران و وضعیت اقتصادی مسیر بازار سرمایه را تعیین کنند در حالی که در دولتهای گذشته روال به گونه دیگری بود.
دکتر عباس هشی - کارشناس بازار سرمایه