بر اساس این برنامهها در همه چیز باید پیشرفت کنیم و همه چیزهای خوب و خواستنی به نحوی از انحا در برنامه دیده شدهاند و همین ویژگی است که آنها را صامت میکند. اگر کسی بگوید که من با همه چیزهای خوب مخالفم و با همه چیزهای بد مخالفم، او در واقع سخنی نگفته است. برنامههای توسعه نمیگویند که چه چیزهای خوبی را نمیخواهیم و همین است که آنها را فاقد محتوا میکند. این امر هم ربطی به این دولت و آن دولت، این برنامه و آن برنامه ندارد؛ ویژگی مشترک برنامههاست.
برنامهریزی یعنی اولویتبندی. یعنی کنار گذاشتن بعضی چیزهای خواستنی برای بهدست آوردن بعضی چیزهای خواستنی دیگر که در اولویت بیشتری قرار دارند. کدام دولت بوده که تاکنون جسارت آن را داشته باشد که اعلام کند فلان چیز خوب را نخواستیم، چون چیزهای خوب دیگری بودند که باید منابعمان را صرف رسیدن به آنها میکردیم. مردم اگر بخواهند در مورد عملکرد دولتی قضاوت کنند، با ملاحظه آنچه دولت کنار گذاشته و در اولویت قرار نداده است، بهتر میتوانند قضاوت کنند تا با ملاحظه آرمانهای خواستنی دولتها. برنامه یعنی اینکه برای مدت زمان معینی، توسعه کشاورزی را کند کنیم برای توسعه صنعتی یا بالعکس، حمایت از صنعت خودرو را کاهش دهیم برای حمایت از صنایع دستی یا بالعکس. توسعه نظام آموزش عالی متعارف را کنار بگذاریم برای حمایت از آموزش فنی و حرفهای یا بالعکس. این نوع برنامهنویسی است که در ایران آنگونه که باید مورد توجه نبوده است. دولتها دوست ندارند متهم شوند به اینکه امری خواستنی، مطلوب و خیر را نادیده گرفتهاند یا آن را در اولویت قرار ندادهاند. از این رو، برنامهها بیشتر به ملغمهای از خواستههای خوب و شیرین شبیهاند تا برنامه به معنای واقعی کلمه.
حال که قرار است برنامه ششم توسعه در مجلس بعدی بررسی شود، این فرصت برای
دولت وجود دارد که به نحو شفاف به مردم بگوید در این برنامه چه چیز را
کنار گذاشته است و آن را در اولویت قرار نداده است و برای آن استدلال و
مردم را قانع کند که چرا بعضی چیزهای خواستنی را باید در این پنج سال کنار
گذاشت. میتوان جسارت و شجاعتی را که پیش از این دیده نشده، از این دولت
انتظار داشت؛ چراکه این دولت، تاکنون نیز گامهایی را برداشته است که
پیشینیان یا نخواستهاند یا نتوانستهاند بردارند. بگذاریم برنامهها با
بیان اینکه چه چیزی اولویت دولت نیست، با مردم سخن بگویند و نترسیم از
اینکه مردم با سهولت بیشتر بتوانند دولتمردان و برنامههایشان را ارزیابی
کنند. اگر این رویکرد برای مدتی پیگیری شود، مردم نیز عادت خواهند کرد که
دولتها را با میزان توفیق در اجرای برنامههایشان بسنجند نه با زیبایی
سخنانشان و فریبندگی آرمانشهرهایی که ترسیم میکنند. خلاصه آنکه گام اول
این است که برنامهها، برنامه باشند نه فهرستی طولانی از همه چیزهای
خواستنی.
دکتر حمید قنبری