جمشید مشایخی آرزو کرد: جوانهایی که در حوزه هنر مشغول فعالیت هستند به خواستهها و آرزوهایشان برسند.
این بازیگر پیشکسوت سینمای ایران ، درباره اینکه آیا خود به آرزوهایش در حرفه بازیگری رسیده است یا نه، اظهار کرد: تاریخ هنر باید در این خصوص اظهارنظر کند و هر چه من بگویم شخصی است اما اگر 200 سال هم عمر میکردم باز به کمال در رشته بازیگری نمیرسیدم و دست نیافتنی بود.
وی که سالروز تولدش را به تازگی پشت سرگذاشته است، ادامه داد: آدم که پیر میشود باید به فکر جوانها خصوصا جوانهای نازنینی که در حوزه هنر هستند باشد و همچنین آرزو میکنم همه مردم ایران سلامت، خوشحال باشند و نارضایتی نداشته باشند.
مشایخی درباره فعالیت این روزهایش گفت: فعالیت خاصی ندارم. اخیرا پیشنهادی برای فیلم جدید بهمن فرمانآرا داشتم که هنوز سناریوش آماده نشده است.
این بازیگر سینمای ایران در آستانه 16 آذر ماه سالگرد تأسیس ایسنا با بیان اینکه همیشه شما معلم من بودهاید، اظهار کرد: همیشه کار من را ارزیابی کردهاید و راهنماییهای خوبی داشتهاید. قلمی که در دست شما هست در دست حضرت حافظ، فردوسی بزرگ و مولانا بوده است و ارزش بسیاری دارد.
وی ادامه داد: سالگرد ایسنا را به همه عزیزانی که در این خبرگزاری بزرگ مشغول به فعالیت هستند تبریک میگویم. سال گذشته برپایی تولدم در ایسنا خاطرات بسیار ماندنی را برایم رقم زد.
اخیرا کتابی با نام «حدیث پیر فرزانه» به عنوان پژوهشی
منظوم در زندگی و آثار هنری استاد جمشید مشایخی توسط فرود شمخانی (شباهنگ)
منتشر شده است.
زندگینامه جمشید مشایخی
به قول حاتمی، او بهترین کسی است که
دیالوگهای شاعرانهاش را میگوید. دیالوگهایش در «سوتهدلان» را به یاد
بیاورید یا در «هزاردستان» و حتی «کمالالملک» را.
مشایخی در اکثر
فیلمهای علی حاتمی حضور داشت و حاتمی، بهترین نقشهایش را برای او
مینوشت. این دو در پنج فیلم با همدیگر همکاری کردند. در «دلشدگان» هم قرار
بود جمشید مشایخی
حضور داشته باشد ولی قراردادش با سریال «پیک سحر» مانع از آن شد. در
«مادر» هم به همین شکل. در تختی - آخرین فیلم حاتمی که نیمهکاره ماند -
هم نقش داشت اما مشایخی دلیل این عدم همکاری را شیطنت عدهای میداند که
نمیخواستند او و حاتمی همکاری کنند.
فیلمهایش با حاتمی را بیشتر از
بقیه کارهایش دوست دارد. میگوید حاتمی، سعدی سینماست؛ در سینما شعر
میگوید. و مشایخی، شعر را بیش از سینما دوست دارد و علاقهاش به حافظ و مولانا بسیار است.پس از فیلمهای حاتمی، «روز واقعه» را دوست دارد و طلسم را.
سینما
را با «خشت و آیینه» آغاز کرد و تا پیش از آن، یک تئاتری دوآتشه بود؛
آنقدر شیفته که کار اداری را هم به خاطر تئاتر رها کرد. مشایخی روح ناآرامی
داشت. در خدمت سربازی تاب نیاورد و از دانشگاه هم انصراف داد اما تئاتر،
مکانی بود برای روح ناآرام جمشید مشایخی که حالا از مفاخر سینما و تئاتر ماست. او وارد اداره تولید تئاتر شد؛ به همراه خیلیهای دیگر؛ به همراه انتظامی و نصیریان و والی.
خشت
و آیینه او را به سینما برد اما باعث نشد که تئاتر را رها کند و تا
سالهای سال بعد، او همچنان به تئاتر وفادار ماند. با این که نقشش در خشت و
آیینه کم بود، اما همواره از مشکلبودن نقشش یاد میکند و با احترام از
کارگردان آن نام میبرد. فیلم، آغاز جریان روشنفکری در سینما بود و مشایخی،
بازیگری نام گرفت که در این جریان فیلمسازی، بازیگری میکند.
بعد از
انقلاب، او مدتی مدیر اداره تئاتر شد تا اینکه بیماری باعث شد از نمایشی در
حال تمرین بیرون برود و بعد از آن، نمایش دیگری کار نکرد تا ۷سال پیش. با
اینکه حکم استخدامی او در اداره تئاتر ،کارگردانی است اما او تنها یک نمایش
را کارگردانی و تمام وقتش را صرف بازیگری کرد.
مشایخی سه فرزند دارد؛
نادر، نغمه و سام. شاید شناختهشدهترین آنها نادر مشایخی باشد. نادر، حالا
رهبر ارکستر تهران است و سالها در اتریش موسیقی خواند و ارکسترهای مختلفی
را رهبری کرد. شاید وجه تشابه بهترین بازیگران سینمای ایران همین باشد؛
فرزندان مشایخی و انتظامی، هر دو از بهترین آهنگسازان ایران هستند.
مشایخی،
از بازیگران نسل بعد از خود، شکیبایی و پرستویی را دوست دارد. در مورد
جوانترها هم میگوید که کار آنها بینظیر است؛ به همین اکتفا میکند و چیز
دیگری نمیگوید.
مشایخی به نقل از خودش، هیچ برنامهای برای آینده
کاریاش در بازیگری ندارد. دیگر نقشهای خوبی به او پیشنهاد نمیشود.
مشایخی میخواهد انتظارها را برآورده کند اما فضای آن ایجاد نمیشود؛ «باید
دنبال کار دیگری بگردم؛ کاری که اصلا هنری نباشد. عرصه هنر دیگر به من
احتیاج ندارد. دوست دارم گوشهای بنشینم و کتاب بخوانم. میخواهم بنان و
شجریان گوش کنم».
از جمشید مشایخی در فرانسه تقدیر کردند؛ در شب حافظ که در پاریس برگزار میشد.
در این مراسم از هانری دوفوشه کور- حافظشناس
برجسته - تقدیر شد و مشایخی هم نماینده ایران بود. به هر حال، او در تمام
گفتههای اخیرش از عدم علاقه به بازیگری میگوید. مشایخی حالا دغدغههای
دیگری دارد؛ موسیقی، شعر، کتاب و نقاشی.
آخرین کار جمشید مشایخی
«یک بوس کوچولو» بود؛ فیلمی که خیلی دوستش دارد؛ «مثل اینکه خودم بودم و
دارم میمیرم. من این فیلم را بهترین کار دوران بازیگریام میدانم».
جمشید مشایخی در شب حافظ تفألی زد؛ زیبا بود و پرمصداق؛ «گفتم غم تو دارم، گفتا غمت سرآید». چه کسی میداند؟ شاید استاد، تمایلی برای نقشآفرینی ندارد.● فیلم شناسی:
▪ شکوه بازگشت (۱۳۷۱)
▪ راز چشمه سرخ (۱۳۷۱)
▪ ماه عسل (۱۳۷۱)
▪ آلما (۱۳۷۱)
▪ کوسه ها (۱۳۷۳)
▪ حالا چه شود؟ (۱۳۷۳)
▪ مجازات (۱۳۷۳)
▪ راه افتخار (۱۳۷۳)
▪ روز واقعه (۱۳۷۳)
▪ بی قرار (۱۳۷۴)
▪ اشک و لبخند (۱۳۷۴)
▪ اعاده امنیت (۱۳۷۴)
▪ سلام به انتظار (۱۳۷۴)
▪ حریف دل (۱۳۷۵)
▪ حرفه ای (۱۳۷۵)
▪ تنها (۱۳۷۶)
▪ بادام های تلخ (۱۳۷۷)
▪ کمیته مجازات (۱۳۷۷)
▪ طهران روزگار نو (۱۳۷۸)
▪ کاغذ بی خط (۱۳۸۰)
▪ خانه ای روی آب (۱۳۸۰)
▪ شمعی در باد (۱۳۸۲)
▪ آوار (۱۳۶۴)
▪ پدر بزرگ (۱۳۶۴)
▪ گمشده (۱۳۶۴)
▪ ستاره دنباله دار (۱۳۶۴)
▪ گرد باد (۱۳۶۴)
▪ حریم مهرورزی (۱۳۶۵)
▪ تصویر آخر (۱۳۶۵)
▪ سراب (۱۳۶۵)
▪ ملاقات (۱۳۶۵)
▪ طلسم (۱۳۶۵)
▪ تحفه ها (۱۳۶۶)
▪ سیمرغ (۱۳۶۶)
▪ مکافات (۱۳۶۶)
▪ سایه های غم (۱۳۶۶)
▪ سرب (۱۳۶۶)
▪ شاخه های بید (۱۳۶۷)
▪ دخترک کنار مرداب (۱۳۶۸)
▪ رانده شده (۱۳۶۸)
▪ چون ابر در بهاران (۱۳۶۹)
▪ ملک خاتون (۱۳۶۹)
▪ گالان (۱۳۶۹)
▪ دندون طلا (۱۳۷۰)
▪ خانواده کوچک ما (۱۳۷۰)
▪ دلاوران کوچه دلگشا (۱۳۷۱)
▪ یه بوس کوچولو(۱۳۸۴)
▪ خشت و آینه (۱۳۴۴)
▪ قیصر (۱۳۴۸)
▪ گاو (۱۳۴۸)
▪ آسمون بی ستاره (۱۳۵۰)
▪ پل (۱۳۵۰)
▪ سه تا جاهل (۱۳۵۰)
▪ شکار انسان (۱۳۵۰)
▪ فریاد (۱۳۵۰)
▪ مردان خشن (۱۳۵۰)
▪ آب نبات چوبی (۱۳۵۱)
▪ چشمه (۱۳۵۱)
▪ نفرین (۱۳۵۲)
▪ شازده احتجاب (۱۳۵۳)
▪ ذبیح (۱۳۵۴)
▪ ماه عسل (۱۳۵۵)
▪ سوته دلان (۱۳۵۶)
▪ ماهی ها در خاک می میرند (۱۳۵۶)
▪ گفت هر سه نفرشان (۱۳۵۹)
▪ دادا (۱۳۶۱)
▪ تفنگدار (۱۳۶۱)
▪ کمال الملک (۱۳۶۲)
▪ خانه عنکبوت (۱۳۶۲)
▪ پیراک (۱۳۶۳)
▪ گل های داودی (۱۳۶۳)