شنبه ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 April 20 - ۱۰ شوال ۱۴۴۵
برچسب ها
# اقتصاد
۲۵ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۶:۲۹
مرواریدی که هم لغزان باشد، هم لرزان هم ارزان!

پارادوکس دلواپسی با تاکید روحانی بر «جیب مردم»

رییس جمهوری منتقدان توافق را گرفتار این پارادوکس کرده که نتوانند هم در نقش مدافع جیب مردم ظاهر شوند و هم مخالف. راز خشم شان که این روزها در قالب اهانت به شخص رییس جمهور نیز ابراز می شود در همین است.
کد خبر: ۸۰۶۵۰


ایران اکونومیست- با این که رییس جمهوری در کنفرانس خبری روز شنبه و سخنان روز یکشنبه در شهرستان بجنورد به موارد متعددی درباره توافق هسته ای و رفع تحریم ها اشاره کرد و انتظار می رفت آنچه درباره «پروتکل الحاقی یا فاصله امضا تا اجرای توافق» گفت بیشتر مورد تاکید قرار گیرد اما رسانه های منتقد و نزدیک به دلواپسان هسته ای به بخش های اقتصادی و معیشتی بیشتر توجه نشان داده اند.

  نقل قول هایی درباره قیمت بنزین و کنترل قیمت ها - که از طعنه و سُخره هم خالی نیست - همین رویکرد را نشان می دهد. اما این رویکرد در تناقض آشکار با اصرار بر غنی سازی و نپذیرفتن پروتکل الحاقی ولو به بهای «یک وعده غذا در روز» است.

  به عبارت دیگر دولت روحانی چند گزینه دارد:

  اول این که زیر بار توافق هسته ای نرود و بهای آن را با کاهش سطح رفاه عمومی بپردازد. اگر خواست دلواپسان همین است دیگر به قیمت نان و بنزین چه کار دارند؟ چرا اصل خواست خود را نمی گویند؟

  دوم این که به خاطر رفع مشکلات اقتصادی و دور نماندن از قافله توسعه امتیازاتی بدهد تا تحریم ها را برچیند در عین این که اصل غنی سازی در داخل را به طرف غربی بقبولاند. این همان راهی است که بخش قابل توجهی از آن پیموده شده است.

  سوم این که بدون هیچ توافقی و در شرایط تحریم کشور را اداره و بودجه دلواپسان را نیز سر وقت تامین کند. اگر روحانی می گوید «من جادوگر نیستم» یعنی چنین کاری شدنی نیست و مشکلات را با «اجّی مجّی لاترجّی» نمی توان حل کرد.

  دلواپسان اما می گویند نه توافق کن، نه امتیاز بده. تحریم ها را هم برچین و اگر هم برنمی چینی هم بنزین یارانه ای بده هم یارانه نقدی و هم بودجه ما را. از کجا؟! این دیگر مشکل حسن روحانی است نه مشکل دلواپسان. آنها مرواریدی می خواهند که هم لغزان باشد هم لرزان و هم ارزان. روحانی اما مرواریدی با هر سه مشخصه «لرزان و لغزان و ارزان» با هم نمی شناسد.

  با این همه تاکید دلواپسان بر توقعات اقتصادی و معیشتی جامعه، روحانی را به این سو سوق داده که در کمتر از 24 ساعت چند مرتبه از «جیب مردم» سخن بگوید: «آنها که می گویند تحریم ها مهم نیست، از جیب مردم بی خبرند».

  رییس جمهوری با تکرار چند باره این تعبیر، سلاح تبلیغاتی دلواپسان را علیه خود آنان به کار گرفته و در یک پارادوکس(قضیه متناقض) گرفتارشان ساخته است.

  آن تناقض این است: اگر بگویند تحریم مهم نیست، آن گاه سینه چاک کردن و گریبان دریدن برای «جیب مردم» پذیرفتنی نمی نماید. اگر بگویند تحریم مهم است و باید برچیده شود آن گاه سخن قبلی شان که تحریم ها را کاغذ پاره می دانستند فرایاد می آید و اگر هم آن را فراموش کنیم گرفتار این تناقض می شوند که چرا با پروژه برچیدن تحریم ها همکاری نمی کنند و چوب لای چرخ آن می گذارند؟

  در این میان دلواپسانی که ادامه غنی سازی به بهای کاهش رفاه و قدرت خرید مردم را به مثابه یک اصل معرفی می کنند بسیار صادق تربه نظر می رسند تا آنان که برای حذف سهمیه بنزین و مشکلات اقتصادی در عین نفی توافق مرثیه می سرایند.

  شعار روحانی این بوده که «هم چرخ اقتصاد بچرخد هم چرخ سانتریفیوژها»  و اکنون در پی تحقق آن است. البته نه 19 هزار دستگاه که 6 هزار و نه 20 درصد که زیر 4 درصد.  مخالفان اما اصرار دارند که این نکته القا شود که هر دو چرخ از چرخش بازایستاده اند.

   حسن روحانی دلواپسان را گرفتار یک تعارض و تناقض کرده یا می خواهد انجام دهد. کاری که کاملا به چشم مردم می آید.

  اگر از جیب مردم بگویند روحانی می گوید به خاطر همین در پی توافق ایم. اگر بگویند جیب مردم مهم نیست  نان و اورانیوم می خوریم آن گاه می توان به آنها گفت پس چرا صفحه اول روزنامه هاتان پر شده از مطالبات اقتصادی و معیشتی؟ اگر بگویند هم جیب و اقتصاد و هم توافق نکردن. آن گاه می تواند بپرسد مگر نمود و نماد این گزاره تنها 8 درصد آرای همه مردم ایران را جلب نکرد؟( نسبت 4 میلیون رای سعید جلیلی به 50 میلیون ایرانی واجد شرایط رای دادن).

حال آن که تاکید بر  ادامه غنی سازی به هر قیمت و زیر بار توافق نرفتن ولو به بهای یک وعده غذا در روز صادقانه تر به نظر می آید.

  صادقانه از این نظر که می داند توسعه و تحریم قابل جمع نیستند و ترجیح می دهد توسعه نیابیم و تحت تحریم باشیم اما از این مرحله بگذریم ولی به قدرت هسته ای بدل شویم.

  دلواپسان اما از یک سو از نان و بنزین سخن می گویند و از جانب دیگر تلاش های زیرساختی برای تامین آن را که در قالب مذاکره به قصد توافق در جریان است نکوهش می کنند.

  با این همه ترجمه سیاست و دیپلماسی به «اقتصاد» و سخن گفتن هر دو سوی مناقشه از «جیب مردم» یا همان سطح زندگی و رفاه و حفظ و افزایش قدرت خرید را باید به فال نیک گرفت. چون حالا هم دلواپسان از جیب مردم می گویند و هم رییس جمهوری و اصطلاح مشترکی پیدا شده است. راهکار روحانی البته روشن است: توافق، تعامل، سرمایه گذاری خارجی و رفع تحریم ها. راهکار دلواپسان اما چیست؟

  روحانی آنان را گرفتار این پارادوکس کرده است که نتوانند هم در نقش مدافع جیب مردم ظاهر شوند و هم منتقد توافق. راز خشم شان که این روزها در قالب اهانت به شخص رییس جمهور نیز ابراز می شود در همین است.
نظر شما در این رابطه چیست
آخرین اخبار