سه‌شنبه ۰۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 April 23 - ۱۳ شوال ۱۴۴۵
برچسب ها
# اقتصاد
۱۶ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۵:۱۰
شمعدونی؛ طنز اجتماعی یا نمایش سیاه بازی؟

بخند ولی یاد نگیر!

مهران صادقیان؛ بارها گفته ونوشته اند که تهیه برنامه های طنز در کشورما بسیار مشکل و پرمخاطره است.
کد خبر: ۷۹۸۹۶
 ایران اکونومیست-- کمتر برنامه طنزی را می توان یافت که در سال های اخیر با چالش بخشی از جامعه روبرو نشده باشد.

از پزشک تا کارمند و استاد دانشگاه، تا صاحب منصبان ریز ودرشت دولتی وغیر دولتی این فرضیه را به اثبات رسانده‌ایم که آستانه تحمل ما در نقد وانتقاد بسیار پایین است.

شاید بتوان مبتکر طنز انتقادی را (مولیر) طنز پرداز و نمایشنامه نویس شهیر فرانسه به حساب آورد.

نویسنده و بازیگر جسوری که اقشار و صاحب منصبان رده های مختلف از پادشاه گرفته تا کشیش ها و حتی کارمندان دون پایه را دستمایه کار خود قرار می داد و جالب این که کسانی که نمایش در نقد آن ها نوشته شده بود نیز به سالن نمایش آمده واز دیدن نقش خودشان به وجد آمده وبه قول معروف خنده و ریسه می رفتند.

با توجه به آن چه گفته شد، شاید بتوان کارکرد طنز را علاوه بر سرگرمی ومفرح بودن آن، درشت وپر رنگ نشان دادن ناهنجاری‌های اجتماع تلقی کرد تا قباحت رفتارهای ضداجتماع، بیشتر به چشم آمده، تقبیح گردیده وبا گذشت زمان،اصلاح گردد.

هرچند قرار نیست که برنامه طنز حتما دارای یک پیام جدی باشد و اگر برنامه ای تنها با هدف سرگرمی تهیه شده باشد نیز منعی نخواهد داشت.

ولی اگر برنامه ای نه تنها در تقبیح رفتارهای سخیف اجتماعی تهیه نشده بلکه این رفتارها را ترویج وحتی با نمک و بامزه نشان بدهد، دیگر نمی توان از آن چشم پوشی کرده وآسیب های آن را نادیده گرفت.

متاسفانه،مجموعه (شمعدونی) یکی از این دست برنامه هاست.

سریالی که در آن نه از طنز فاخر خبری هست و نه طنز موقعیت.

مجموعه ای بسیار سرگرم کننده که دیالوگ ها و شوخی های آن، انسان را به یاد شوخی ها و کل کل کردن های جمع جوانان کوچه وبرزن و یا گفتگوهای قهوه خانه های قدیمی و یا (دورهمی های مجردی) خواهد انداخت.



و برای یک مجموعه طنز، چه شکستی بالاتر ازاین که دایم به کودک ونوجوان گفته شودکه (بخند، ولی یاد نگیر و تکرار نکن)

مواردی از قبیل استراق سمع، دودره بازی، خیط کردن طرف مقابل، تمسخر بزرگترها ،توهین های نهان و آشکار اعضای فامیل و حساب نکردن هزینه بیمارستان و غذا و انداختن آن به گردن دیگری، به حدی مشمئز کننده و... به تصویر کشیده شده اند که به سختی می توان در جمع فامیلی به تماشای آن نشست.

بارها گفته ایم و نشنیده اند که صحنه هایی مثل بیرون کردن شوهر از خانه و التماس مرد برای باز کردن در، برای اکثریت مردم، مانند دیدن فیلم های تخیلی فضایی است.

به راستی قرار است تا چند سال دیگر، هم چنان این صحنه های ناملموس و غیر قابل هضم را دست مایه برنامه های خانوادگی خود قرار دهیم؟

 واما موضوع اصلی این نوشتار، تحلیل نقش پدر خانواده(جمشیدمظاهری) با بازی درخشان محمد نادری می باشد که بی شباهت به نقش(مبارک) در نمایش های تخته حوضی(سیاه بازی) نیست.

(مبارک) در حقیقت نماد کارگران و نوکرهای خانه زادی است که سال ها پیش از کشور زنگبار (تانزانیا) برای کار به ایران می آمدند و چون کلمه های فارسی را به صورت شکسته و با لحن خنده داری تلفظ می کردند، دستمایه نمایش های تخته حوضی و سیاه بازی شده و هنرمندان صاحب نامی در این عرصه ظهور کردند.

ناگفته نماند که این موضوع بارها اعتراض اقشار مختلف را در پی داشته و آن را از نشانه های نژاد پرستی تلقی کرده اند.

نقش پدر در سریال(شمعدونی) بی شباهت به نقش (مبارک) نیست.

یعنی عنصری بی خاصیت که از عهده ساده ترین کارها و بیان ساده ترین سخنان نیز برنمی آید.
بود ونبودش در زندگی، یکیست و بیشتر از آنکه راه گشا باشد، مشکل آفرین است.

انسان مظلومی که توسری خور غریب و خودی و آشنای دور ونزدیک است و دست آخر نیز مثل (مبارک) با دریوزگی و چاپلوسی و عذرخواهی، بایستی دل ارباب های خویش را به دست آورد و سیلی او را به حساب مهر تلقی نماید.

شخصیتی منفعل که برای فرزندانش، بیشتراز آنکه الگوباشد، درس عبرت است.

ساده ترین آداب معاشرت و شهروندی را نمی داند و لحظه به لحظه بایستی وظایفش را برایش خاطر نشان کرد.

ناگفته پیداست که این تصویر فرسنگ ها با فرهنگ ایرانی فاصله دارد.

فرهنگی که پدر را استوانه خانواده ونگاهبان حریم آن می داند.

در نگاه پسر ودختر ایرانی،پدر قویترین انسان است.

کسی که همه جواب ها را می داند...

پدر ایرانی، یک صنف یا شغل نیست که نقدش کنیم و اورا به چالش بکشیم، یک ارزش است.

مهمترین چتر حمایت و امنیت است واگر این مامن آرامش،تخریب گشته یا بی اعتبار گردد، اهل خانه، ناگزیر آرامش را خارج از چهارچوب خانه جستجو خواهند کرد.

اللَّهُمَّ اجْعَلْنِى أَهَابُهُمَا هَیْبَةَ السُّلْطَانِ الْعَسُوفِ، وَ أَبَرُّهُمَا بِرَّ الْأُمِّ الرَّءُوفِ،
امام سجاد ع می فرمایند :خدایا چنان كن كه هیبت پدر و مادر در دل من چون هیبت پادشاهى خودكام قرار گیرد اما من با آنها مانند مادر مهربان باشم.

نظر شما در این رابطه چیست
نظرات بینندگان
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۷ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۰:۴۵
واقعا باید به حال سازندگان اینگونه سریالها تاسف خوردکه باوجود ساخت سریالهای موفقی چون ساختمان پزشکان و پژمان دست به ساخت اینچنین مجموعه بی مفهوم و مسخره ای می زنند که نه تنها سرگرم کننده نیست بلکه با دیالوگها حرکات بسیار سطح پایین که بیشتر یاد اور بعضی از فیلم های کمدی هند است باعث تخریب اعصاب بینندگان فهیم گشته است
۰
رسول
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۵:۵۵
عالی بود
آفرین به این قلم توانا
راستی..مقاله های بسیار جالبی به قلم آقای مهران صادقیان در سایت ها منتشر می شود ولی هیچ مصاحبه ای از ایشان تاکنون در سایت ها وروزنامه ها منتشر نشده است.
در صورت امکان،مختصری از زندگی نامه ایشان را منتشر فرمایید
با سپاس
۰
بارانا
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۹:۳۹
جناب اقای صادقیان بسیار زیبا و هوشمندانه به نقد این سریال پرداخته اید.
سریالی که ساده ترین اصول اداب و معاشرت را به تمسخر گرفته و فرهنگ غنی ایرانی را زیر سوال برده است .

بنده هم میگویم
احسنت بر این قلم توانا
۰
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۷ تير ۱۳۹۷ - ۱۴:۰۱
بسیار عالی نوشته اید ولی در سریال پژمان آقای بنفشه خواه نیز در نقش مردی ذلیل و منفعل بود و نیما افشار در سریال ساختمان پزشکان ... این درد بیش از این ها ریشه دوانده انگار
۰
آخرین اخبار