جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 March 29 - ۱۸ رمضان ۱۴۴۵
۰۵ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۰:۲۰
نگاهی به پیچ و خم پشتوانه‌سازی در ورزش

استعدادهای امروز، قهرمانان فردا

بر اساس نظریه‌های پژوهشگران تربیت بدنی، هر کودک، بالقوه قهرمان یک رشته ورزشی است فقط باید توانایی و ظرفیت‌های او شناسایی و در مسیر درست هدایت شود.
کد خبر: ۷۶۷۳۷
ایران اکونومیست- تمامی دوران قهرمانی مانند این 30 – 20 متر فاصله تا خط پایان، سخت و دشوار است. برای قهرمانی باید سال‌ها و ماه‌ها تلاش کرد، اما از دست دادن این دوران به تار مویی بند است. سهل‌انگاری در تمرینات، غرور کاذب یا یک لغزش اخلاقی، تمامی دوران قهرمانی را به باد می‌دهد. در کنار این مسائل، ظهور چهره‌های تازه با عمر قهرمانی مفید و انگیزه رقابت‌جویی است که زیبایی و جذابیت‌های این مقوله اجتماعی را بیشتر می‌کند زیرا تغییر در درون ورزش است. در واقع پدیده‌های نوظهور جزئی از ورزش به‌شمار می‌آیند که در ذات آن نهفته است و رقابت در رشته‌های ورزشی را معنای تازه‌ای می‌بخشد. ستاره‌هایی بدون جایگزین، عمر ورزش قهرمانی و حرفه‌ای خود را با رسیدن به تمامی مدارج و افتخارات سپری می‌کنند در عوض عده‌ای دیگر در میانه راه از سوی جوان‌ترها تهدید می‌شوند، در این میان چه اتفاقی می‌افتد و چگونه باید در هر دو حالت جایگزین مناسبی برای قهرمانان پیدا کرد؟


بر اساس نظریه‌های پژوهشگران تربیت بدنی، هر کودک، بالقوه قهرمان یک رشته ورزشی است فقط باید توانایی و ظرفیت‌های او شناسایی و در مسیر درست هدایت شود. در ایران با وجود نارسایی در ورزش‌های عمومی، رویکرد مناسب خانواده‌ها به ورزش و اهمیت دادن به سلامتی کودکان، پایه‌های اصلی ورزش همگانی را که محور ورزش قهرمانی است بنا نهاده، اما باید توجه داشت مقدار ناکافی ابزار و امکانات مناسب در این بخش، برای ساختن قهرمانان فردای ورزش ایران تهدیدی جدی به‌شمار می‌آید.

فرآیند قهرمان‌پروری در بسیاری از کشورها که ورزش به طور سیستماتیک است، نه تجربی، کودکان را قبل و حین رسیدن به دوره بلوغ زیر نظر می‌گیرند، زیرا در این دوره فرد به حداکثر استعداد ژنتیک خود می‌رسد. افزایش قد و بلندتر شدن طول استخوان‌ها با در نظر گرفتن آزمایش‌ها و مراقبت‌های فیزیولوژیک و ترکیبات بدنی طی این دوران همراه با تمرینات خاص عمومی به افراد کمک می‌کند تا رشته مورد نظر را انتخاب کنند.

معمولا سن استعداد عمومی بین 5 تا 12 سال تعیین می‌شود که در این سنین کودک باید در ورزش‌های مختلفی فعالیت کند و پس از شناخت و تجربه لازم در 16 یا 17 سالگی به سن حرفه‌ای برسد. سن قهرمانی ورزشکار با وجود متفاوت بودن ورزش‌ها تعاریف خاصی دارد به طور مثال سن قهرمانی یک ژیمناست به مراتب کمتر از سن قهرمانی ورزشکار رشته‌های گروهی یا ورزش‌های رزمی است. بنابراین در ژیمناستیک به دلیل پایین بودن سن قهرمانی باید سریع‌تر این ورزش را شروع کرد، مانند چینی‌ها که حرف اول را در این ورزش در سطح دنیا می‌زنند. آنها ورزشکارانی از سه یا چهار سالگی برمی‌گزینند و توالی نسل‌ها کمک می‌کند تا همیشه قهرمانانی در این ورزش تربیت کنند.

عواقب یک راه‌حل سطحی

در دوران ورزش همگانی با ایده قهرمان‌پروری برای آینده ورزش ایران چه باید کرد؟ در شرایطی که ورزش کودکان باید سلامت‌محور، تربیتی و رشدی باشد تا قهرمانی و رقابتی، از چه شاخص‌ها و پارامترهایی باید استفاده کرد تا کودکانی که دوست دارند یک روز در نقش ستاره‌های امروز خود ظاهر شوند به این اهداف بلندمدت، اما قابل دسترس و امکان برسند؟

شوربختانه در ورزش ایران سازمانی متولی امر مشاوره‌های ورزشی نیست و بسیاری از خانواده‌ها هم نگاه درستی به قهرمانی ندارند و بیشتر مواقع انتظارات از داشتن یک قهرمان، غیرواقعی است، بر این اساس برنامه‌های غیرواقعی با تئوری‌های خودساخته و عامه پسند ساخته می‌شود.

برخی از مربیان نیز با سودجویی از ناآگاهی‌هایی که در این زمینه وجود دارد، خانواده‌ها را با مخارج هنگفت روبه‌رو می‌کنند در عوض پس از چند سال نتیجه‌ای از کارهای بدون پشتوانه علمی حاصل نمی‌شود. از طرفی نونهال یا نوجوان به دلیل نرسیدن به آمال و آرزوهای خود سرخورده شده، اعتماد به نفس خود را از دست می‌دهد و حتی در صورت مراقبت نادرست پرخاشگر می‌شود. از این رو خانواده‌ها برای ساختن چهره قهرمانان آینده باید حوصله کنند و راه‌های علمی با پیاده‌سازی آکادمیک مراحل رشد ورزشی فرزندان خود را در نظر بگیرند.

کدام قهرمان؟ کدام کار پایه‌ای؟

در پاسخ به پرسش کلیشه‌ای آیا برای فلان ورزش پشتوانه داریم یک جمله کلیشه‌ای وجود دارد: باید کار پایه‌ای کنیم. جزییات این کار پایه‌ای چیست؟ آیا ورزشکاری که در هجده سالگی جذب ورزشی می‌شود، پشتوانه مناسبی برای چهره‌های مطرح ورزش مرتبط به‌شمار می‌آید یا فقط باید سن قهرمانی را ارزیابی کرد و برنامه‌های پایه‌ای را برای ورزشکار در سنین پایین‌تر ترتیب داد؟

هر چند نمی‌توان منکر استثناها در رشته‌های ورزشی شد، اما کلیت کار به پشتوانه علمی نیاز دارد تا افراد توانمند در توالی نسل‌ها و پشت به پشت، در ورزش‌ها معرفی شوند و فرآیند قهرمان‌پروری دچار گزند نشود. وزارت ورزش، کمیته ملی المپیک و فدراسیون‌های ورزشی به عنوان نهادهای مسئول و پاسخگو مهم‌ترین نقش را در شناسایی و تربیت استعدادها به عهده دارند.

در گام بعدی باشگاه‌ها هستند هر چند مشکلات باشگاهداری مانع از نتیجه‌گیری لازم در بخش پشتوانه‌سازی است، اما با این حال نقش تیم‌های باشگاهی، آکادمی‌ها و کلاس‌های آموزشی را در معرفی چهره‌ها و قهرمانان آینده ورزش نباید نادیده گرفت. وزارت آموزش و پرورش نیز باید برنامه‌هایی را در معاونت تربیت بدنی و سلامت در نظر بگیرد تا برای داشتن قهرمانان آینده، ابتدا بتوانیم زیرساخت‌های لازم را فراهم کنیم و فقط به باز شدن در چشم ندوزیم که کسی بیاید و برای چند سالی برای ورزش ایران مدال‌آور باشد و بعد برای پیداکردن نفر تازه به این در و آن در بکوبیم.

افراط و تفریط بحث جایگزینی

مسیر پیشرفت و تعالی ورزشکاران و ساختن پشتوانه‌های مناسب ارتباط مستقیمی با فراهم کردن امکانات و به روز کردن دانش مربیان دارد. فدراسیون‌های ورزشی در چشم‌انداز برنامه‌های راهبردی و توسعه‌ای باید به پشتوانه‌سازی نگاه جدی داشته باشند به این ترتیب می‌توان امیدوار بود ورزش ایران در هر دوره با ستارگان تازه خود به فکر قدرت نمایی در سطح رقابت‌های آسیایی و جهانی است.

یکی از آفت‌های ورزش ما نداشتن مکانیزم اصولی برای شناخت ظرفیت‌های موجود با علم پشتوانه‌سازی است به نحوی که همیشه با ورود به بحث پشتوانه‌سازی و قهرمان‌پروری، بین جوانگرایی و شایسته‌سالاری دیدگاه‌های متفاوت و گاه نادرستی وجود دارد. برخی از ستاره‌های پیشین با وجود همه توانمندی‌ها به بهانه جوانگرایی کنار گذاشته می‌شوند از طرفی جوانانی را بدون عبور از فیلترهای انتخابی و تجربی، جایگزین می‌کنند که حاصل آن هدر رفت وقت و سرمایه در ورزش‌هاست.

بسیاری از مسئولان ورزش به جز راهکار دو گزینه‌ای حذف یا جذب، برنامه دیگری ندارند از این رو ورزش ایران در بزنگاه‌های تاریخی برخی رشته‌های ورزشی، دچار زیان شده است.

در واقع افراط و تفریط فدراسیون‌های ورزشی در استفاده از دو گروه ورزشکاران جوان و قهرمانان پرآوازه، خطرات پشتوانه‌سازی در ورزش‌ها را افزایش می‌دهد. فدراسیونی به دنبال ویترین است و با هدف پرستش مدال، استعدادهای مانده در راه را نادیده می‌گیرد و قهرمانانش را به ستاره‌هایی تکراری و گاه ملال‌آور تبدیل می‌کند، اما فدراسیون دیگر هر سال با چهره‌های جدید، گوشه‌ای از توسعه پایدار خود را در تمامی سطوح به نمایش می‌گذارد. از این رو ورزش ایران برای قهرمان‌پروری و جایگزین کردن قهرمانان باید در بین فدراسیون‌ها یا نهادهای مسئول و مرتبط به حرف و هدف مشترک برسد.

توجه به نیروها و سرمایه‌های ورزش، استفاده از همه امکانات و ظرفیت‌های بالقوه موجود در قالب برنامه‌ای مدون، حتی برای ورزش‌هایی که در اهداف زودگذر فقط در ورطه نتیجه‌گرایی با یک عده قهرمانان نام آشنا و شناخته شده قرار دارند، به ابعاد دیگر گسترش و توسعه همه‌جانبه ورزش بویژه در بحث پشتوانه‌سازی کمک می‌کند تا بتوان ساختار مناسبی برای موقعیت‌های پیش‌روی ورزش‌ها پایه‌ریزی کرد. این‌گونه می‌شود امید داشت وقتی نفس‌های یک قهرمان در انتهای راه ورزش قهرمانی به شماره افتاد، نفس‌های ورزش ایران با اتکا به داده‌های علمی و پایه‌ای همچنین شناخت راه‌های توسعه از پنج سالگی تا سن قهرمانی ورزشکاران، به شماره نیفتد و چشمه زلال و خروشان پرورش استعدادهای ناب ایرانی در عرصه‌های بین‌المللی جریان داشته باشد.

محمد رضاپور / جام‌جم

حسرت گذشته خوب

با روند توسعه‌ای هندبال در سال‌های گذشته خیلی‌ها امیدوار شدند این ورزش همپای والیبال و بسکتبال در آسیا افتخار آفرین می‌شود و در جهان قابل احترام اما فرصت‌های هندبال در همان روزها به تهدید تبدیل شد و امروز شرایط این ورزش اصلا خوب نیست و آینده‌ای خطرناک‌تر دارد. اگر چه مدیریت هندبال بتازگی به ثبات رسیده و مدیری از جنس هندبال سر کار آمده است، اما واقعیت این است هندبال توالی نسل‌ها را از دست داده است. روی این اصل باید با برنامه‌های کوتاه، میان و بلندمدت در انتظار رشد هندبال در سال‌های بعد بود. مسابقه‌های جهانی قطر دلیل قانع کننده‌ای برای ورزشی بود که ستارگان آن پیش از این موفقیت‌های بی‌بدیلی در راه مسابقه‌های متعدد به دست آورده بودند و اوج تجربیات خود را در عرصه جهانی به نمایش گذاشتند.

با وجود این آیا هندبال ایران بازهم جهانی خواهد شد؟ این پرسشی است که ذهن علاقه‌مندان این ورزش را به خود مشغول کرده است هر چند از همین امروز با استعدادهای موجود و جدیت در کارپایه‌ای و برنامه‌ریزی علمی می‌توان به افق‌های روشن رسید.در هندبال ستارگانی مانند برادران استکی با قابلیت بازی در لیگ‌های معتبر از جمله آلمان یا ایمان جمالی که به مجارستان رفت، تولید منابع انسانی کارساز و اثرگذار را در این ورزش نوید داد، اما متاسفانه به یکباره این نوار سازندگی و توسعه از هم گسیخت اما آنچه به جای ماند این است که هندبال ایران جا برای کار دارد و در سایه تلاش بیشتر ستارگان این ورزش ظهور می‌کنند. از دست دادن فرصت‌های هندبال در رده‌های نوجوانان و جوانان در سال‌های قبل به این سادگی‌ها جبران نمی‌شود فقط می‌ماند ساماندهی استعدادهای خودجوش که در کشورمان به حد دلخواه یافت می‌شود و مدیریت کردن بخش‌های عظیمی از شاخصه‌های پیشرفت هندبال.

بازار استعداد

موفقیت‌های والیبال با نسل ستارگان این ورزش که در سیستم کارپایه‌ای در سال‌های قبل به دست آمد این پرسش را مطرح می‌کند آیا این موفقیت‌ها پایدار است؟ در واقع همیشه مباحثی مانند فرآیندسازی و نتیجه‌گرایی مورد تردید اهالی ورزش است این‌که موفقیت یک ورزش آنی و یکشبه نباشد و با توسعه زیرساخت‌ها به فرآیند موفقیت بینجامد نه گرفتن یک نتیجه زودگذر و مقطعی. والیبال از سال‌های دورتر تاکنون موفقیت‌های بی‌شماری در رده‌های سنی سپس لیگ جهانی و مسابقه‌های جهانی به دست آورد که یکی از عوامل مهم این پیروزی‌ها داشتن نیروی انسانی در این ورزش بوده است.

هر چند بسیاری در علم ورزش سیستم گلخانه‌ای پرورش استعدادها را بر نمی‌تابند، اما والیبال با همین روش‌ها آغاز کرد و امروز برآیند اجتماعی مناسبی دارد که می‌توان از آنها به عنوان پایگاه‌های اجتماعی والیبال نام برد. در سایه اقبال، اعتماد و استقبال عمومی به والیبال، بازیکنان بی‌شماری جذب کانون‌ها و مدارس والیبال می‌شوند بویژه رده‌های سنی که می‌توانند آینده این ورزش را تامین کنند. امروزه در والیبال با امتیازهای بزرگی که در عرصه‌های جهانی نصیب این ورزش شده است، شاهدیم از شمال تا جنوب ایران در جذب بازیکنان برای آینده والیبال اتفاقات خوبی افتاده است. در بندر دیلم کانون‌های والیبال با 400 نوآموز رویکرد اجتماعی به این ورزش را نشان می‌دهد یا در یکی از روستاهای بهشهر در شمال ایران 120 نونهال والیبال بازی می‌کنند.

داشتن چنین چرخه‌ای در والیبال همگان را به ساختن و تولید منابع انسانی در این ورزش امیدوار می‌کند، هر چند نباید از بین این نفرات استعدادهای برتر بعد از شناسایی به حالت خودجوش رها شوند. والیبال ایران یکی از معدود رشته‌هایی است که گردانندگان آن اعتقاد دارند برای سال‌های آینده پشتوانه‌سازی کرده‌اند و نتایج قهرمانی نوجوانان و جوانان و راهیابی این تیم‌ها به رقابت‌های جهانی دلیل این مدعاست اما کار با گروه‌های سنی پایانی ندارد و با توقف هر چند کوتاه کار در این رده‌ها باید تاوان سنگینی داد.

در شرایط کنونی تیم‌های ملی و (ب) ایران دوران درخشانی را سپری می‌کنند که علاوه بر چهره‌های بزرگ و ستاره‌های بی‌بدیل، آینده این ورزش با وجود جوانان مستعد و تاثیرگذار قابل اطمینان است. وقتی میرزاجانپور و عبادی‌پور در لیگ جهانی مطرح می‌شوند، صلابت والیبال در عرصه داشتن استعداد و سازندگی به نمایش گذاشته می‌شود، روی این اصل باید امسال ستاره‌های تازه وارد را رصد کرد. بازیکنی مانند معنوی‌نژاد یا پدیده‌هایی نظیر حمودی، اسفندیار و... در راهند.

تیر خلاص به کمبودها

شنیدن این نام‌ها می‌تواند خاطرات المپیک و بازی‌های آسیایی را برای خیلی از ماها تازه کند؛ الهه احمدی و مه‌لقا جام‌بزرگ. این دو بانوی تیرانداز ایران بعد از آن درخشش‌های کم‌نظیر در تاریخ ورزش زنان ایران اینک کجا هستند و پشت سر این دو چه نام‌هایی قرار گرفته‌اند؟ وقتی نجمه خدمتی و نرگس امامقلی‌نژاد در بازی‌های آسیایی اینچئون مدال گرفتند، با توجه به پیشینه‌ای که از قهرمانان قبلی داشتیم، به این فکر کردیم قهرمانان تیراندازی می‌آیند و می‌روند و نمی‌توان از آنها برای دوره‌های متوالی انتظار مدال داشت.

هر چند تیراندازی وابسته به امکانات و تجهیزات است و در کنار تمرین و تکنیک آنها، درصد زیادی از موفقیت‌های ورزشکاران را تامین می‌کند، اما این ورزش به دلیل مدال‌آور بودنش توجه زیادی را از سوی نهادهای ذی‌ربط می‌طلبد تا امثال خدمتی‌های 18 ساله در بازی‌های آسیایی بیشتر شوند. خدمتی به عنوان پدیده در ورزشی که سن قهرمانی برای آن تعریف نشده و تا 50 سالگی هم می‌شود تیر زد، به تسهیلات فراوان در تهیه فشنگ، تفنگ و امکانات تیراندازی نیاز دارد و فراموش نکنیم مانند خدمتی خیلی‌های دیگر هم هستند که کمبود امکانات به آنها اجازه خودنمایی بیشتر نمی‌دهد.

روزگار سپری شده نسل طلایی

باور این‌که بسکتبال بعد از دوره باشکوهی که سپری کرد به دست‌انداز چه کنم چه کنم افتاده باشد سخت است اما غرور و در باد پیروزی‌های متوالی یک ورزش خوابیدن و نگاه از درون نداشتن همین طور مقابل نقد و هر گونه جریان فکری مقاومت کردن، نتیجه‌اش این می‌شود که امروز درباره آینده بسکتبال باید با تردید صحبت کنیم. با وجود در اختیار داشتن نسل طلایی، بسکتبال در این چند سال در همه ابعاد توسعه‌ای مدیریت نشده است و ساختار ضعیف و شکننده‌ای دارد بویژه در تیم ملی که نام‌هایی همچون، صمد نیکخواه بهرامی، حامد حدادی، مهدی کامرانی، حامد آفاق با عبور از مرز 30 سالگی، هنوز نقش تعیین‌کننده‌ای دارند و با وجود استعدادهای برآمده از برآیند اجتماعی این ورزش در طول سال‌های نتیجه‌گیری، متاسفانه پراکندگی بین نسل‌ها و از هم گسیختگی برنامه‌های فدراسیون در سال‌های گذشته، ما را نسبت به آینده ستاره‌های بسکتبال مردد می‌کند. در شرایط کنونی ارسلان کاظمی به سبب برخی ناتوانی‌ها در مدیریت نسل قبلی و ستاره‌های جوان، سرنوشت نامعلومی در بسکتبال ایران دارد. محمد جمشیدی، بهنام یخچالی، سجاد مشایخی و آرمان زنگنه در فرآیند تولید ستاره‌های بسکتبال قرار دارند یا بازیکنانی مانند محمد حسن‌زاده که دوران پختگی خود را پشت سر می‌گذارند. اما در بین این ستاره‌ها بجز ارسلان کاظمی که خارج از مرزهای ایران بازی می‌کند، هنوز نمی‌توانیم ستاره‌هایی مانند صمد نیکخواه‌بهرامی را پیدا کنیم تا با قاطعیت بگوییم او همچون کاپیتان تیم ملی برای ادامه بازی روانه آن سوی مرزها می‌شود. متاسفانه استعداد فیزیکی حامد حدادی نیز در این سال‌ها پیدا نشده حتی اراده‌ای برای کشف یا سازندگی افراد بلندقامت در میان نبوده است. این خطرات به طور جدی بسکتبال ایران را در عرصه‌های داخلی و خارجی تهدید می‌کند. بسکتبالی که با ستاره‌هایش در طول ده سال هر جامی را در آسیا صاحب شد اما به دنبال کمبود نیروی جوانی و نداشتن پشتوانه لازم، بشدت از سوی حریفان تهدید می‌شود.

سونامی پدیده‌ها در راه

لطفا گوش‌تان را بیاورید جلو... جلوتر... خوبه... گوش شیطان کر و چشمش کور، تکواندو تا دلتان بخواهد پشتوانه دارد. یک وقتی سونامی تکواندوی جهان از ایران معرفی شد که کلاس‌های این ورزش محبوب در بین رزمی‌ها از وجود استعدادها پر بود بنابراین وقتی 18 ساله‌ای نوخاسته از ایران سونامی تکواندو جهانی می‌شود باید هم دست مریزاد گفت و برایش اسپند دود کرد. تکواندو الگوی مدیریتی خوبی برای برخی رزمی‌های بی کار اما پر سر و صداست. در تکواندو کار پایه‌ای اصولی است. استعدادیابی از مسابقه بدرستی انجام می‌شود و تیم ملی برای شایسته‌ها جا دارد. یعنی این طور نیست کسی در تیم ملی لانه کند. مسابقه‌های نونهالان و آینده‌سازان با آن که سطح جهانی دارد در ایران بخوبی برنامه‌ریزی شده است و پیشرفت پلکانی در تکواندو جایگاه افراد را در این ورزش تعیین می‌کند. چهره‌های شاخصی در تکواندو داریم که همچنان می‌توانند روی شیاپچانگ افتخار آفرینی کنند البته با چاشنی ترس از جایگاه خود که هر روز از سوی جوانانی مانند فرزان عاشورزاده تهدید می‌شوند.حس مبارزه‌جویی در هرم موفقیت‌های ورزشکاران در تکواندوی ایران بخوبی نمایان است و فدراسیون فضای لازم را بر درخشش توانمندی‌ها و استفاده از ظرفیت‌های موجود در اختیار ورزشکارانش قرار داده است. برای مثال با آسیب‌دیدگی بهنام اسبقی یکی از ستارگان ملی‌پوش، مبارزی از جوانان جایگزین شده است از همان دست جوانان با آینده‌ای که پیش از این نامش را کمتر شنیده‌اید؛ ابوالفضل یعقوبی که در نزد شیاپچانگی‌ها به عنوان پدیده مطرح است. از کنار نام محمد کاظمی نباید براحتی گذشت همین طور در بین دختران جوان ملی‌پوش مانند؛ کیمیا علیزاده و مهسا جدی که رویکرد مناسب اجتماعی در زمینه قهرمان پروری بخش زنان در ورزش‌های رزمی عامل موفقیت‌های پایدار نسل تازه‌ای از خانم‌های ورزشکار در ورزش ایران است.

اعتماد تازه

ورزش ایران در چند دوره بازی‌های آسیایی با اعتماد به رشته‌هایی مانند ووشو، کاراته و قایقرانی ضرر نکرده است. این ورزش‌ها در پی موفقیت در رویدادهای آسیایی و جهانی، امروز بیشتر دیده می‌شود. کاراته به لطف موفقیت‌های خارجی، رقابت و استعدادیابی خود را در داخل کشور نظم داده است. این ورزش پشت در المپیک 2020 خوابیده است. بنابر این توجه این روزها به کاراته به مثابه ساختن قهرمانان آینده است.

در ووشو با خواهران منصوریان، تیم مردان و در قایقرانی با محسن شادی و دختران باآتیه نشان داده‌ایم استعداد داریم. خانم و آقایان این دو رشته می‌توانند برای ورزش ایران مدال‌آور باشند بویژه این که هر دو ورزش استعداهای خوبی با پتانسیل قهرمانی آینده در خود جای داده‌اند.

متکی به تک ستاره‌ها

بروبچه‌های تنیس روی میز می‌گویند این ورزش تک چهره‌ای است. کافی است یک قهرمان پیدا شود تا مسئولان فقط از او حمایت کنند و بقیه استعدادها را نادیده بگیرند. روزگاران قدیم احتشام‌زاده بود و بعد اخلاق‌پسند و اکنون نوشاد عالمیان. اما چرا تنیس روی میز هر دوره متکی به تک چهره‌هاست؟ بعد از نوشاد عالمیان چه باید کرد و اصلا در حال حاضر بازیکنی که از او در آینده به عنوان چهره یاد کنیم پشت سر نوشاد عالمیان هست؟ خیلی راحت باید گفت نه. زیرا تنیس روی میز دست‌کم در پنج سال گذشته برنامه‌ای نداشت و اگر هم بود فقط برای یک نفر بود؛ نوشاد عالمیان. بررسی لیگ‌های تنیس روی میز در این چند سال نشان می‌دهد پدیده‌ای معرفی نشده است و این ورزش در عرصه‌های بین‌المللی متکی به چند بازیکن خاص است. آن گونه که به نظر می‌رسد تنیس روی میز در سال‌های آینده نیز چهره شاخصی مطرح نخواهد کرد زیرا کارشناسان این ورزش معتقدند تنیس روی میز ورزشی دیربازده است و برای شناسایی یک قهرمان باید سال‌ها برنامه‌ریزی کرد. این موضوع درباره نوشاد عالمیان مصداق دارد که از سنین پایه در اردوهای مشترک کره‌ای‌ها، کار با مربی کره‌ای و حمایت فدراسیون، در تنیس روی میز ایران به یک چهره تمام نشدنی تبدیل شده است.

رینگ‌های خلوت

در بین بوکسورها کدام یک از آنها روی رینگ رقص پای خوبی دارد، چرخش‌های درست انجام می‌دهد و مشت پرقدرت می‌زند؟ بموقع از حریف فاصله می‌گیرد و سروقت نزدیکش می‌شود؟ برای دانستن و داشتن این ویژگی‌ها و چنین موقعیت‌هایی چه باید کرد تا بوکس ایران جای خالی علی مظاهری، جاسم دلاوری و سال‌های بعد احسان روزبهانی را کمتر حس کند؟ بوکس با مدیریت 26 ساله زمان زیادی برای تکرار نسل‌های پرتوان و خوش بدن داشت، اما آنچه امروز شاهدش هستیم تکرار برنامه‌های روز از نو است که با وجود تغییرات در بخش‌های میانی فدراسیون انجام می‌شود.

بسیاری معتقدند در حال و هوای متفاوت بوکس، توجه به نوجوانان و جوانان بیشتر شده اما واقعیت این است بوکس مانند خیلی از رشته‌های ورزشی دیربازده است و برای قهرمان آسیا و جهانش باید 8 تا 10 سال با کارهای مستمر و تمرینات سنگین حوصله کرد. در شرایط کنونی این ورزش ستاره‌ای از جنوب به نام سیاوش امیدی در سایه سجاد محرابی قرار دارد، از طرفی پدیده‌ای دیگر از قزوین معرفی شده است به نام مرتضی پورمقدم با 18 سال سن. بوکس برای استعدادهای موجود و بوکسورهایی که از داخل رینگ‌های نوجوانان و جوانان سر بیرون می‌آورند، برنامه می‌خواهد.

با شرایط کنونی انتخاب جانشینان برخی ستاره‌ها کار سختی است زیرا بین آنها و فعالیت‌های پیگیر جوانان وقفه افتاده است و برای جبران فرصت‌های از دست رفته قبلی باید تاوان سختی داد.

رمز موفقیت

اگر حوادثی چون آسیب‌دیدگی را که گاهی اجتناب‌ناپذیر هستند، کنار بگذاریم قطعا عوامل زیادی در افزایش طول عمر دوران قهرمانی یک ورزشکار حرفه‌ای دخیل است که البته مهم‌ترین این عوامل را می‌توان در یک جمله خلاصه کرد؛ سالم زندگی کردن.

با گذشت پنج سال از خداحافظی کریم باقری، هنوز هم می‌توان او را به‌عنوان نمونه یک ورزشکار حرفه‌ای که همیشه زندگی سالم را سرلوحه برنامه‌هایش قرار داده بود، معرفی کرد؛ مردی که به خاطر همین ویژگی لقب تمام‌نشدنی به خود گرفته بود. چند سال پیش وقتی از کریم باقری پرسیده شد راز موفقیتش را بگوید، او قبل از هر چیز گفت؛ سالم زندگی کردن.

البته از نگاه آقا کریم احترام به دیگران و متعصب بازی کردن هم دیگر عواملی بودند که به او کمک کرد تا هم عمر مفید دوران فوتبالش طولانی باشد و هم نزد هواداران، چه قرمز و چه آبی تا همیشه محبوب باقی بماند.

احترام به دیگران، احترام به همه را شامل می‌شود، از پدر و مادر گرفته تا مربی و هم‌تیمی خود در داخل زمین. متعصب بودن هم به نوعی دست از تلاش نکشیدن است؛ اصلی که بدون استثنا اجرای آن برای همه ورزشکاران موفق ضروری است.

بااخلاق بودن، پرهیز از حاشیه‌ها، داشتن انگیزه، پشتکار و اراده، با برنامه بودن و هدفدار حرکت کردن و البته تغذیه مناسب را هم به نوعی می‌توان به‌عنوان زیرشاخه‌هایی از سالم زیستن برشمرد. واقعیت این است که حتی بهترین‌های دنیا هم نمی‌توانند همیشه همان‌طوری ورزش کنند که در جوانی ورزش می‌کردند. پس ورزشکاران جوان ما باید با الگو قرار دادن ورزشکاران موفق، طوری رفتار کنند که در آینده حسرت فرصت‌های طلایی از دست رفته برای آنها باقی نماند.

نظر شما در این رابطه چیست
آخرین اخبار