جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 March 29 - ۱۸ رمضان ۱۴۴۵
برچسب ها
# اقتصاد
۱۲ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۱:۴۶

پایان نقش‌آفرینی آدم‌ربایان خیابان "ابوسعید"

ماجرای این آدم‌ربایی از ٧ بهمن ماه آغاز شد. وقتی مرد پولدار داخل مغازه صرافی‌اش نشسته بود هرگز تصور نمی‌کرد ٣مشتری‌اش نقشه شومی در سر دارند.
کد خبر: ۷۱۵۳۵
 ايران اكونوميست-3 مرد افغانی با همدستی یک راننده تاکسی نقشه آدم‌ربایی طراحی کردند. شهرت مرد صراف کافی بود تا او طعمه نقشه‌ای از پیش تعیین شده شود. گروگانگیری‌ای که تنها ٣ شب طول کشید تا آدم‌ربایان در رصد پلیس قرار بگیرند.

ماجرای این آدم‌ربایی از ٧ بهمن ماه آغاز شد. وقتی مرد پولدار داخل مغازه صرافی‌اش نشسته بود هرگز تصور نمی‌کرد ٣مشتری‌اش نقشه شومی در سر دارند. مشتریان افغانی از مرد صراف تقاضای دلار کردند و درحالی‌که دست به نقش‌آفرینی زده بودند، سناریوشان را اجرایی کردند.

چند دقیقه بعد ورق ماجرا برگشت و ٣ مشتری درحالی‌که با صدای خشن فریاد می‌زدند به سمت مرد صراف حمله‌ور شدند. دست‌هایش را با دستبندی پلاستیکی بستند و به چشمانش چشم‌بند زدند.

مرد صراف که دیگر چشمانش جایی را نمی‌دید ناگهان احساس کرد که داخل یک گونی اسیر شده و درحال انتقال به خارج از مغازه‌اش است، تا این‌که مردان افغانی نقاب روی صورتشان کشیدند و بقیه نقشه‌شان را به اجرا گذاشتند. درگیری مردان افغانی و کشدارشدن ماجرا کافی بود تا همسایه‌های این مغازه هم برای با خبر شدن از جنجالی که در مغازه مرد صراف رخ داده بود از مغازه‌هایشان خارج شوند.

وحشت به راه افتاده بود و ٣ مرد قوی هیکل درحالی‌که چند تماشاچی شاهد رفتار عجیبشان بودند گونی زرد رنگی را که طعمه‌شان در آن قرار داشت، داخل صندوق عقب خودرو گذاشتند و درحالی‌که راننده خودرو در مقابل مغازه در انتظار آنها نشسته بود، به سرعت متواری شدند.

سرنخ طلایی
شاهدان این حادثه عجیب درحالی‌که وحشت کرده بودند ماموران کلانتری ابوسعید را در جریان ماجرا قرار دادند. تحقیقات پلیسی نشان می‌داد مرد صراف توسط ٤ مرد مرموز ربوده شده است.
شاهگل آبدارچی این صرافی که از همان دقایق اولیه شاهد این ماجرا بود به ماموران گفت: « ٣ مرد که ظاهرا مشتری بودند وارد مغازه شدند من هم طبق معمول در داخل آبدارخانه بودم که ناگهان صدای فریاد صاحب مغازه‌ام را شنیدم. وحشت کرده بودم و آرام از پشت دیوار ٣ مرد نقاب‌دار را دیدم که صاحب مغازه‌ام را در داخل یک گونی زرد رنگ انداختند. فریاد زدم و تا آن موقع چند نفر از همسایه‌ها هم مقابل مغازه جمع شدند. کاری از دستمان بر نمی‌آمد و آنها با خشونت تهدیدمان می‌کردند و سپس صاحب مغازه‌ام را که در همان گونی بود داخل صندوق عقب خودروی پرایدشان انداختند و به سرعت متواری شدند. من هم در این فرصت توانستم شماره پلاک خودرو آدم‌ربایان را یادداشت کنم.»

 با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع آدم‌ربایی و به دستور قاضی سعید احمد بیگی، بازپرس شعبه هفتم بازپرسی دادسرای ناحیه ٢٧ تهران، پرونده جهت رسیدگی در اختیارکارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی قرار گرفت.

یک ایرانی در باند افغانی‌ها
کارآگاهان در گام نخست تحقیقات، دست به بررسی شماره پلاک خودرو مرموز زدند تا این‌که با شناسایی مالک خودرو راز این باند آدم‌ربایی برملا شد. کارآگاهان که با عملیاتی غافلگیرانه راننده پراید را در اطراف بیمارستان فیاض‌بخش دستگیر کرده بودند تحت بازجویی قرار دادند. این مرد که هرگز تصور نمی‌کرد در بن‌بست قانون قرار گرفته باشد، ادعایی متفاوت داشت.

او در رابطه با روز آدم‌ربایی به کارآگاهان گفت: « من در باند آدم‌ربایی آنها نیستم. مسافرکشی می‌کنم. روز حادثه ٣ مرد افغانی را به‌عنوان مسافر دربستی سوار خودروام کردم. آنها گفتند به خیابان ابوسعید می‌رویم تا بسته‌ای را تحویل بگیریم و سپس به شریف‌آباد می‌رویم. به خیابان ابوسعید که رسیدیم مقابل یک صرافی توقف کردم و درحالی‌که یک نفر از آنها در داخل خودرو نشسته بود، ٢ نفر از آن پیاده شدند؛ دقایقی بعد آنها با یک گونی زردرنگ برگشتند و آن را در صندوق عقب قرار داده و بلافاصله سوار خودرو شدند. در شرایطی که قدرت تصمیم‌گیری نداشتم به دستور آنها از محل متواری شدیم و سپس به روستایی در منطقه پاکدشت رفتیم. پس از رسیدن به روستا آنها مبلغ ٢٠٠‌هزار تومان پرداخت کردند و من هم به تهران برگشتم. می‌دانستم که پلیس به‌دنبال من خواهد آمد و به همین علت و به‌خاطر ترس دستگیری از محل سکونت خود متواری شدم.»

پایان آدم‌ربایی ٣ شبه
همین سرنخ کافی بود تا کارآگاهان با راهنمایی‌های مرد راننده مخفیگاه آدم‌ربایان در روستای شریف‌آباد را شناسایی کنند. درحالی‌که تنها ٣ شب از سناریوی آدم‌ربایی خیابان ابوسعید گذشته بود عملیات پلیسی برای دستگیری این مردان تبهکار آغاز شد تا این‌که در عملیاتی همزمان ٣ متهم این پرونده در خانه‌ای روستایی دستگیر شدند.

وقتی کارآگاهان برای پیدا کردن مرد گروگان خانه را جست و جو کردند، هرگز تصور نمی‌کردند او با دست و پای زنجیر شده به دیوار بسته شده باشد.

با انتقال متهمان به اداره آگاهی راز این نقشه از پیش طراحی شده برملا شد و آنها به کارآگاهان گفتند: «عیسی را از مدت‌ها قبل می‌شناختیم. او صراف بود و در زمینه انتقال پول اتباع خارجی به کشور افغانستان فعالیت می‌کرد. ما هم با اطلاع از این موضوع و همچنین وضع مناسب مالی او و خانواده‌اش در افغانستان، تصمیم گرفتیم تا او را در ایران ربوده و از خانواده‌اش در افغانستان درخواست پول کنیم.»

در خانه گروگانگیران چه گذشت؟
عیسی مرد افغانی که به خاطر وضع مالی مرفه‌اش توجه این باند آدم‌ربایی را جلب کرده بود در رابطه با مدتی که به‌عنوان گروگان در خانه حبس شده بود، گفت: « ٣٦ ساله هستم و از مدتی پیش در خیابان ابوسعید یک صرافی راه‌اندازی کردم. روز حادثه ٣ مرد از هموطنانم به مغازه‌ام آمدند و درخواست دلار کردند، اما چند دقیقه بعد درحالی‌که نقاب روی صورتشان کشیدند، دست و پاهایم را بستند. یکی از آنها به سمت میزم رفت و کارت عابربانکم را که ٥‌میلیون تومان موجودی داشت، برداشت و رمز آن را از من گرفت.

حتی چند چک سفید امضا هم برداشتند و سپس من را داخل یک گونی زرد رنگ انداختند. چند ساعت بعد درحالی‌که در صندوق عقب خودرو بودم خودروشان متوقف شد. سپس من را از داخل گونی خارج کردند و در یک لانه کبوتر انداختند. ٢ شب در آن‌جا بودم و در این مدت آنها شماره برادرم در افغانستان را از من گرفتند تا در ازای آزادی‌ام از او درخواست پول کنند.شب سوم هم من را به خانه‌ای روستایی بردند و دست و پایم را با زنجیر بستند تا این‌که ساعت یک بامداد متوجه شدم پلیس آنها را محاصره کرده و من نجات پیدا کرده‌ام. باورم نمی‌شود ٣ شب کابوس تمام شد و آنها در بن‌بست قانون قرار گرفته‌اند.»
 
گفت‌وگو با تنها متهم ایرانی پرونده
 
چند‌سال داری؟
٤١ سال

معتادی؟
شیشه مصرف می‌کنم.

چرا سر از باند آدم‌ربایی درآوردی؟
من با این آدم‌ربایان همدستی نکردم. اصلا نمی‌دانم طراح این سناریو کدام‌شان بوده است. من فقط در برابر پول وسوسه شدم.

چرا بعد از این‌که پولت را گرفتی پیش پلیس نرفتی؟
ترسیده بودم، اما وقتی دستگیر شدم واقعیت را بازگو کردم. من هیچ‌کدام از اعضای این باند را نمی‌شناسم.

با اعترافات متهمان تحقیقات برای روشن شدن زوایای مبهم پرونده ادامه دارد.

نظر شما در این رابطه چیست
آخرین اخبار