جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 March 29 - ۱۸ رمضان ۱۴۴۵
برچسب ها
# اقتصاد
۰۲ مهر ۱۳۹۳ - ۰۹:۱۷
گاو مست خودزنی خواهد کرد

برگزیده سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح چهارشنبه

روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «پیام ملت به کذاکره کنندگان»،«نه اولویت داعش آمریکاست و نه اولویت آمریکا داعش»،«جنگ تمام نشده!»،«گاو مست خودزنی خواهد کرد»،«صدور اخطار دو قوه دولت و حریم خصوصی»،«لایه‌های پنهان بحران کم آبی»،«بازخوانی سند تحول بنیادین در آموزش و پرورش»،«مورد عجیب روحانی - کامرون»،«فیلترینگ و بی توجهی به نیازهای جامعه»،«غرب و ایران‌هراسی»و... که برخی از آنها درزیر می‌آید.
کد خبر: ۶۲۸۸۷

جام جم:پیام ملت به کذاکره کنندگان

«پیام ملت به کذاکره کنندگان»عنوان سرمقاله روزنامه جام جم به قلم مهدی فضائلی است که در آن می خوانید؛
مذاکرات هسته ای ایران با 1+5 همچنان ادامه دارد و اجلاس سالانه سازمان ملل در نیویورک فرصت مهمی برای نزدیک کردن این گفت وگو ها به نتیجه نهایی ارزیابی می شود.

در این مقطع حساس که چشم انداز روشنی هم برای مذاکرات مشاهده نمی شود و با سالگرد دفاع مقدس نیز مقارن شده است، پیام مردم بزرگ ایران به گروه مذاکره کننده می تواند برای مذاکره کنندگان مهم و راهگشا باشد.

این پیام را از راه های گوناگون می توان به دست آورد اما نظرسنجی ای که بتازگی توسط دانشگاه تهران و دانشگاه مریلند انجام شده است کار را ساده کرده و پیام های شفاف و بی نیاز از توضیحی را برای سربازان خط مقدم دیپلماسی کشورمان دارد. پیام هایی که نتیجه 35 سال مقاومت در جبهه های مختلف در برابر زیاده خواهی های آمریکا و 13 سال ایستادگی درمقابل فشارهای غیرقانونی در موضوع هسته ای است.

پیام هایی که از درس آموزی و بصیرت ملت ایران حکایت دارد و عمق دشمن شناسی این ملت شجاع و فهیم.

بر اساس این نظرسنجی، 94 درصد از مردم کشورمان، استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای را برای ایران لازم دانسته اند. 71 درصد مردم، کاهش یافتن تعداد سانتریفیوژهای غنی سازی هسته ای را بر نتافته و 75 درصد نیز اعلام کرده اند که پذیرش هرگونه محدودیت در فعالیت های علمی و پژوهشی هسته ای کشور، غیرقابل قبول است. بر اساس نتایج این تحقیق، 62 درصد از مردم کشور نسبت به مجموعه کشورهای 1+ 5 بی اعتماد هستند. همچنین اکثریت ایرانیان بر این باورند که برنامه هسته ای کشورمان تنها بهانه ای برای اعمال فشارها و تحریم های موجود علیه کشورمان بوده و 74 درصد از مردم بر این باورند که حتی اگر ایران به تمامی خواسته های آمریکا در مورد برنامه هسته ای کشور تن در دهد، آمریکا باز هم تحریم های موجود علیه کشورمان را کاهش نداده و به بهانه های دیگری تلاش خواهد کرد تا فشارهای بیشتری را بر ایران تحمیل کند.

مذاکرات این روزهای نیویورک از نظر برخی تحلیلگران، سرنوشت مذاکرات هسته ای دو طرف را رقم خواهد زد و شاید لازم نباشد تا آذر به انتظار نشست، هرچند شاید اعلام نهایی نتایج از جهاتی تا آذر به درازا کشانده شود.

مذاکره کنندگان کشورمان نمایندگان همین مردم هستند و انتظار می رود با همین مردم هم نگاه و هم آهنگ باشند که همینطور هم هست.

مذاکره کنندگان کشورمان توجه دارند بنا به ضرورت در مقطعی با دشمنان ملت ایران به گفت وگو نشسته اند که ملت حامی و پشتیبان آنها در حال گرامیداشت سالگرد دفاع مقدسی است که نه فقط خاطرات آن دوران را به یاد می آورد بلکه شکوه، اقتدار، عظمت و سربلندی این روزهای خود را مدیون ایمان، شجاعت، مقاومت، ایثار و شهادت مجاهدانی می داند که از جان خود گذشتند تا این ملت مومن، ذلت و سرشکستگی را تجربه نکند.

از نگاه ملت ایران، میراث آن رشادت ها و ایثارها و شهادت طلبی ها امروز به عنوان امانتی سنگین، به دست سربازان خط مقدم دیپلماسی سپرده شده است تا یک بار دیگرعظمت و سربلندی ایران عزیز را به جهانیان نشان بدهند و ثابت کنند نمایندگان این ملت در هر جبهه ای که قرار بگیرند خود را در دفاع مقدس می بینند و همانگونه که رزمندگان دوران دفاع مقدس اجازه تصرف ذره ای از خاک ایران را ندادند، سربازان جبهه دیپلماسی نیز اجازه کوچکترین تعدی به حقوق مسلم ملت ایران که در معاهده NPT نیز به آن تصریح شده است را نخواهند داد.

در یک کلام، پیام ملت ایران به نمایندگان خود در مذاکرات هسته ای این است: درهفته بزرگداشت دفاع مقدس، دفاع مقدس دیگری را و این بار در عرصه دیپلماسی هسته ای رقم بزنید.

خراسان:نه اولویت «داعش» آمریکاست و نه اولویت آمریکا «داعش»

«نه اولویت داعش آمریکاست و نه اولویت آمریکا داعش»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم علیرضا رضاخواه است که در آن می خوانید؛اوباما در یادداشت اختصاصی خود برای روزنامه آمریکایی «تمپا بی تایمز» می نویسد: "داعش تهدید مستقیمی برای آمریکا نیست"، چند روز بعد آمریکایی ها می گویند عملیات علیه داعش در سوریه را آغاز کرده اند. کاخ سفید می گوید به هیچ وجه نیروی زمینی به عراق نمی فرستد. همزمان رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا می گوید لازم باشد طرح عملیات زمینی را به رئیس جمهور خواهیم داد. جان کری می گوید 50 کشور در ائتلاف ضد داعش حضور دارند. این در حالی است که واشنگتن تایمز می نویسد در این ائتلاف تنها عراق، کردها و آمریکا جدی هستند.

فاکس نیوز دیروز نوشت در عملیات علیه داعش در سوریه کشورهای همپیمان آمریکا در این عملیات نظامی حضور داشتند. این در حالی است که فرانسه، آلمان و ترکیه اعلام کرده اند در حملات هوایی آمریکا و متحدانش در سوریه مشارکت نداشته اند. پنتاگون گفته که این حملات بر «رقه» متمرکز خواهد بود. جایی که از مراکز و پایگاه های اصلی «داعش» است. با این حال روز گذشته بی بی سی نوشت جنگنده های آمریکایی مواضع "گروه خراسان" در سوریه را هدف قرار داده اند. گروه خراسان شامل جنگجویان عضو القاعده هستند که در افغانستان و پاکستان جنگیده اند و بسیاری از آنان اعضای غربی و خارجی این گروه تروریستی هستند. این گروه از گروه های قدیمی تشکیل دهنده القاعده است که در سه سال اخیر در سوریه فعال بوده است. آمریکایی ها می گویند: "گروه خراسان" در سوریه به این دلیل مورد حمله قرار گرفت که به مرحله اجرایی یک حمله برنامه ریزی شده به آمریکا یا اروپا نزدیک شده بود. اوضاع امروز خاورمیانه بیش از تناقض موجود در سطور بالا گیج کننده است. واقعا در عرصه میدانی چه کسی با چه کسی می جنگد؟ هدف از قشون کشی جدید به خاورمیانه چیست؟ ائتلاف ضد داعش چقدر ضد داعش است؟ در ادامه تلاش می شود به برخی از این پرسش ها پاسخ داده شود.

3 سطح منازعه در خاورمیانه

واقعیت میدانی خاورمیانه حاکی از وجود 3 سطح از منازعه در منطقه است. در یک سطح کشورهای منطقه با معترضان سیاسی، گروه های قومی و مذهبی به حاشیه رانده درگیر هستند. این در گیری ها در مصر، یمن، بحرین، سوریه، عربستان و عراق قابل مشاهده است. سطح دوم منازعه رقابت کشورها و بلوک های قدرت منطقه ای برای افزایش سهم خود از آینده خاورمیانه است. "عربستان و شورای همکاری" ، "ایران و جریان مقاومت" و "ائتلاف قطر - ترکیه " سه ضلع سطح دوم منازعه را تشکیل می دهند. در سطح سوم منازعه نیز مداخلات فرا منطقه ای است. فرانسه به دنبال حفظ نفوذ در مستعمراتش است، آمریکایی ها تلاش می کنند جایگاه هژمونیک خود را حفظ کنند، انگلیس و آلمان چشمشان به جیب شیوخ عرب دوخته شده و روسیه به دنبال اقتدار از دست رفته می باشد. وقتی این 3 سطح منازعه را با این واقعیت که "در عرصه سیاست خارجی دوستی و دشمنی دائمی وجود ندارد بلکه منافع دائمی وجود دارد" گره بزنیم، می شود داستان امروز خاورمیانه. عربستان و کویت و بحرین همزمان که بزرگترین حامی مالی داعش هستند، در ائتلاف ضد داعش هم حضور پررنگ دارند. ترکیه هم عضوی از ناتو است و هم حاضر نیست کمک هایش را به داعش و دیگر تروریست های سوری کم کند. هم با اسرائیل پیمان نظامی و امنیتی دارد و هم می خواهد پناهگاهی برای رهبران اخوان به ویژه حماس باشد. قطر همزمان در ساخت و سازهای اسرائیل و غزه سرمایه گذاری می کند. داعش با القاعده می جنگد و هر دو با بشار اسد. مصر هم نزدیک ترین همپیمان عربستان است و هم مدافع حکومت سوریه.

هدف از قشون کشی جدید به خاورمیانه چیست؟

حالا میان این آشوب در خاورمیانه آمریکا هم قشون کشی جدیدی در خاورمیانه راه انداخته است. قطعا این قشون کشی برای حفظ مردم بی گناه خاورمیانه از دست دیو داعش نیست چرا که به قول ماهاتیر محمد این غول محصول چراغ جادوی آمریکاست. واقعیت این است که در آستانه انتخابات میان دوره ای کنگره و نیز در آغاز تدارکات مقدماتی رقابت های انتخاباتی ریاست جمهوری آمریکا، اوباما بر آن است تا با سخت تر کردن چهره نرم خود، کمبودهای لازم در عرصه قدرت نمایی در صحنه جهانی را تا حدی جبران سازد. این امر باید به دموکرات ها کمک کند که از انتقادهای جمهوری خواهان در مورد به خطر انداختن امنیت آمریکایی ها توسط سیاست نرم اوباما در امان باشند و با دست بازتری به میدان رقابت های انتخاباتی پا بگذارند. از سوی دیگر بی عملی در خاورمیانه همپیمانان واشنگتن را روانه مسکو کرده است. سعودی ها و مصری ها که تا دیروز غیر از واشنگتن جایی را بلد نبودند، این روزها در حال حفظ کردن آدرس کرملین هستند. کیسینجر از پایان نظم وستفالی می نویسد و برژینسکی از تغییر مناسبات قدرت. آمریکا فهمیده که تغییر ثقل استراتژیک از خاورمیانه اشتباه بوده است.

بر داعش یا با داعش

آمریکایی ها می گویند حمله نظامی خود علیه داعش در سوریه را آغاز کرده اند. اخبار که تکمیل می شود به جای رقه عملیات نظامی در حلب صورت گرفته، هدف جبهه النصره بوده و نه داعش، گروهی تروریستی که رقیب داعش در سوریه محسوب می شود. پنتاگون می گوید نیروهای این کشور هشت حمله هوایی علیه گروه های مرتبط با "القاعده" در غرب حلب انجام داده اند. 50 عضو جبهه النصره در این عملیات کشته شده اند. اخبار تکمیلی که می آید، هدف تروریست های النصره هم نبوده اند. هدف گروه تروریستی "خراسان" است گروهی که آماده می شود تا منافع آمریکا را هدف بگیرد. تکه های پازل که تکمیل می شود. هدف حمله به سوریه هم روشن می گردد. هدف قرار دادن رقیب داعش قطعا داعش را تضعیف نمی کند. آمریکایی ها در حمله به سوریه از یک سو تلاش دارند جریان معارضه نزدیک به خود در درگیری های خاورمیانه را تقویت کرده و گروه های رقیب را سرکوب کنند و از سوی دیگر به مقابله با گروه هایی بپردازند که اولویت شان مبارزه با آمریکاست. آنچه مشخص است نه اولویت داعش آمریکاست و نه اولویت آمریکا داعش.

کیهان:جنگ تمام نشده!

«جنگ تمام نشده!»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم حسین شمسیان است که در آن می خوانید؛ظهر یک روز گرم تابستان و سه چهار روز بعد از پذیرش قطعنامه 598 در جلوی محوطه گردان حبیب در پادگان آسمانی دوکوهه، با جمعی از بچه های گردان، غمگین و ناراحت، درباره آینده گفت وگو می کردیم. بچه ها بخاطر جا ماندن از کاروان شهدا ناراحت بودند و غم لحظه ای رهایشان نمی کرد. هر کس چیزی می گفت و تحلیلی می کرد اما یکی از برادران با جمله ای عجیب مسیر بحث را به جای درست و منطقی اش برگرداند «بچه ها! جنگ تمام نمی شود! جنگ بعد از این هم ادامه دارد! فقط جبهه جنگ عوض می شود، خدا کند ما در همه جبهه ها در اردوی انقلاب باشیم». استناد او به این جمله امام(ره) بود که فرموده بودند «کمربندهایتان را محکم ببندید که هیچ چیز عوض نشده است. بحمدالله از برکت انقلاب اسلامی ایران، دریچه های نور و امید به روی همه مسلمانان جهان باز شده است و می رود تا رعد و برق حوادث آن، رگبار مرگ و نابودی را بر سر همه مستکبران فرو ریزد». فرامرز نوروزی - همان که این سخن حکیمانه را گفته بود- چند روز بعد و در جریان یک نبرد سخت و نابرابر با متجاوزان بعثی، عاشقانه مزد آن همه رشادت و اخلاص و بصیرتش را گرفت و جانانه جامه سرخ شهادت برتن کرد و به برادر شهیدش پیوست و حالا سال هاست که هر بار به زیارتش در قطعه فرماندهان بهشت زهرا(س) می روم به یاد جمله معروفش می افتم و از خود می پرسم؛ ما در اردوی انقلاب هستیم، یا نه!؟

حقیقت این است که جنگ و شهدا و ایثارگران جنگ، آینه تمام نمای اقتدار و عزت ملتی شدند که تا پیش از آن، هیچکس آنها را به هیچ هم حساب نمی کرد!

به گواهی تاریخ، در طول سده های منتهی به انقلاب اسلامی، هیچ گاه و در هیچ جنگی نبوده که بخشی از پیکر ایران بزرگ از مام میهن جدا نشده و به اشغال همیشگی دشمنان درنیامده باشد. شاهان بی کفایت و جدا از مردم، در شمال کشورمان، گرجستان، ارمنستان، داغستان، شروان، ترکمنستان، تاجیکستان، قزاقستان، ازبکستان، قرقیزستان و... را با ذلت به دشمنان واگذار کردند.

در شرق هرات و افغانستان و بلوچستان پاکستان و... را از دست دادند و... خلاصه مرزهای کشورمان را هر روز کوچک و کوچکتر کردند. حتی 43 سال پیش یعنی در زمان پهلوی دوم، بحرین، بدون شلیک حتی یک گلوله، به راحتی آب خوردن از پیکر ایران بزرگ جدا شد و هویدا، نخست وزیر بهایی شاه در برابر اعتراض چند نماینده مجلس با وقاحت پاسخ داده بود: «مسئله بحرین به کسی مربوط نیست! دختر خودمان بود، با نظر اعلیحضرت شوهرش دادیم رفت»!

اما دفاع مقدس ما، نخستین باری بود که همه دنیا- بدون هیچ تردیدی- در یک جبهه متحد شدند و نتوانستند سر سوزنی از خاک ما را غصب کنند. برخلاف حرف برخی مدعیان بی اطلاع امروز- که ظاهرا حتی از خواندن یک مصاحبه و خبر معمولی هم عاجزند- در آن سال ها نظم جهانی شکل گرفته پس از جنگ جهانی دوم، که براساس آن جهان به 2 بلوک شرق و غرب تقسیم می شد، تغییر کرد و 2 ابرقدرت شرق و غرب با همه عوامل و ادوات و تجهیزاتشان، از یک طرف نبرد حمایت می کردند! اگر در جنگ ویتنام آمریکا با جنوبی ها و شوروی با شمالی ها بود، اگر در جنگ کوبا، شوروی با دولت کوبا و آمریکا با شورشیان بود و اگر... در جنگ عراق علیه ایران، آمریکا، شوروی، انگلیس، فرانسه، آلمان، ارتجاع عرب و... با عراق بودند و فقط «خدا» با ایران بود! و اینگونه شد که سوپراتاندارد و میراژ فرانسوی، میگ و سوخوی روسی، تانک تی 72 روسی، توپ فرانسوی، بمب های شیمیایی آلمانی و آواکس های آمریکایی و ده ها و صدها قلم دیگر از همه کشورهای عالم هشت سال علیه ما به کار گرفته شد و در پایان جنگ از 22 کشور جهان اسیر داشتیم و... اما برای اولین بار ایران با رشادت و پایمردی فرزندانش، پیش دشمن سر خم نکرد و مقتدر و مقاوم و سربلند باقی ماند و امروز بی هیچ تردیدی باید گفت همه چیز ایران و ایرانی مدیون و مرهون آن دلیرمردان و فداکاران گمنامی است که عاشقانه و مخلصانه سر در طبق اخلاص نهادند و نقد جان را به پای دوست ریختند تا عزت اسلام و انقلاب باقی بماند، تا «حرف امام» زمین نماند و آبروی ایران حفظ شود.

رهبر معظم انقلاب این واقعیت را به بهترین شکلی ترسیم کردند:
«این امنیتی که امروز در کشور ما هست، این حرکت عظیمی که امروز به سمت سازندگی این کشور هست، این کارهای بزرگی که انجام گرفته است، این پیشرفت علمی و فناوری، این افزایش تعداد عالم و دانشمند و دانشجو و محقق و پژوهشگر، اینها همه به برکت خون شهداست. این بیداری عمومی که امروز کشور و ملت ما دارد، به برکت خون شهداست.

ملت ایران تا ابد مدیون شهدا و خانواده های شهداست. این را همه ملت ما باید بدانند. هرچه ما عزت به دست بیاوریم، هرچه پیشرفت به دست بیاوریم، مرهون خون شهدای عزیز شما، این جگرگوشه های شماست. اینها بودند که به ما، به کشورشان، به ملتشان، به اسلام عزت دادند. این را همه باید قدر بدانند؛ مسئولین هم باید قدر بدانند، خود شما خانواده ها هم باید قدر بدانید؛ و می دانید. همه ملت ایران، همه مسئولین باید به این مردان دلاور، به این جوانان شجاع افتخار کنند.»

اما واقعیت های پس از جنگ نشان داد که آن شهید بزرگوار درست پیش بینی کرده بود و جنگ هرگز به پایان نرسید! از همان روزی که امام راحل، فرزندان بسیجی اش را برای «یک مبارزه علمی و عملی بزرگ تا رسیدن به اهداف عالی انقلاب اسلامی» فراخواند، نبرد در جبهه های تازه و نوین آغاز شد و بدون کمترین تردیدی در همه این نبردها، پیروز میدان تاکنون ما بوده ایم و خواهیم بود. ایران، همان کشوری که از تهیه بدیهی ترین و ابتدایی ترین نیازهایش عاجز بود، در کوتاه زمانی به همت مردان جهادگر و مجاهدان علمی امروزش، مرزهای دانش را درنوردید و شگفتی ساز شد.

اگر دیروز فرماندهی میدان با چمران، باکری و همت و صیاد شیرازی و دیگر مردان مرد و تاریخ ساز ایران بود، تغییر جبهه نبرد فرماندهی جهاد را به کاظمی آشتیانی و علی محمدی و احمدی روشن و دیگر شهیدان پاکباز این عرصه داد تا ایران همچنان بر نوار پیروزی باشد و بدرخشد.

اما در نقطه مقابل جبهه استکبار جهانی، در پی آن است که از هر راه ممکنی، ایران مقتدر و انقلابی را به زانو درآورد و به مردم جهان نشان بدهد که بدون آنها نمی توان زنده بود! دشمن گرچه این آرزوی خام را به گور خواهد برد اما برای تحقق آن دست به هر تلاشی زده و می زند. آنها که در روزگاری نه چندان دور با تحمیل قراردادها و توافقنامه های ننگین بر حاکمان زبون وقت، امتیازات شگفت انگیز و محیرالعقولی همچون نفت شمال، تنباکو، شیلات، راه آهن و... را بدست آورده بودند، امروز هم عرصه کارزار را از میدان جنگ و جهاد و آتش و خون به عرصه دیپلماسی و اقتصاد کشانده اند و مذبوحانه می کوشند آنچه را که در میدان نبرد بدست نیاوردند در این آوردگاه تازه بدست بیاورند و هنوز سودای قراردادها و توافقنامه های استعماری قرن های 18 و 19 میلادی را در سر دارند!

یکی از مهمترین جلوه های این نبرد سنگین و این کار زار سخت، تلاش چند ساله جبهه اسکتبار به سرکردگی آمریکاست که با هدف ظاهری توقف برنامه های هسته ای کشورمان و در اصل با نیت شوم توقف قطار پرشتاب انقلاب اسلامی صورت می گیرد. انواع ترفندهای بکار رفته در این مدت و مقاومت جانانه مردم ونظام اسلامی، حاکی از جدی بودن این نبردهاست و اگر جنگ تحمیلی هشت سال به طول انجامید، نبرد هسته ای اکنون از دوازدهمین سال خود هم گذشته است! در همه این مدت طولانی، سخت ترین فشارهای سیاسی و اقتصادی به ملت ایران تحمیل شد. اگر در طول جنگ دشمن به بمباران شهرها دست می زد، امروز به تحریم شهروندان دست زده است. اگر در آن روزگار به بمباران شیمیایی دست می زد، امروز تحریم دارویی و قطعات هواپیما را به مردم ما تحمیل می کند و اگر آن روز جلوی فروش ابتدایی ترین امکانات به کشورمان را گرفته بودند، امروز هم، تحریم بانکی و پولی و مبادلاتی، همان راه را دنبال می کنند. اما جهانیان دیدند که حاصل دشمن از تحمیل آن همه جنایت، چیزی نشد و ملت ایران استوار و نستوه، پای بر جا باقی اند و سودای فتح یک هفته ای ایران! با سوداگر آن به زیر خاک فرو رفت اما آوازه ملت ایران، عالمگیر شد. اگر آن روز رهبری های داهیانه امام عزیز عظیم الشان، چراغ راه مبارزه بود، امروز هم خلف صالح او با درایت و نگاه ملکوتی به رهبری امت ایستاده است و ملت را به مقاومت و پایمردی دعوت می کند و به دولت فرمان جهاد فرهنگی و اقتصاد مقاومتی می دهد.

می بینیم که همه چیز و همه شرایط شبیه 8 سال دفاع مقدس است. و تصور اینکه آن روزگاران گذشته و دشمن از دشمنی کینه دست برداشته، خیال خامی بیش نیست و همین را هم از امام داریم آنجا که فرمود: «من مجددا به همه ملت بزرگوار ایران و مسئولان عرض می کنم، چه در جنگ و چه در صلح، بزرگترین ساده اندیشی این است که تصور کنیم جهانخواران، خصوصا آمریکا و شوروی، از ما و اسلام عزیز دست برداشته اند. لحظه ای نباید از کید دشمنان غافل بمانیم. در نهاد و سرشت آمریکا کینه و دشمنی با اسلام ناب محمدی- صلی الله علیه و آله و سلم- موج زند.»

جمهوری اسلامی:لایه های پنهان بحران کم آبی

«لایه های پنهان بحران کم آبی»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن می خوانید؛ابعاد بحران کمبود آب هر روز بیشتر از قبل آشکار می شود و به تبع آن هشدارهای مسئولان برای متقاعد کردن مردم در راستای صرفه جویی هم رنگ و بوی جدی تری می گیرد.

با این حال، به نظر نمی رسد افکار عمومی چندان توجهی به این هشدارها و درخواست ها داشته باشد. عدم انتشار آمار صرفه جویی در مصرف آب توسط مسئولان احتمالاً مؤید این گمانه زنی است که کاهش معناداری در مصرف صورت نگرفته است.

ریشه این بی توجهی چیست؟ چرا در شرایطی که رسانه ها طی ماه ها و خصوصاً هفته های اخیر، ابعاد گسترده بحران را که مردم را تهدید می کند، تشریح کرده اند و درحالی که مسئولان بارها و بارها از مردم خواسته اند فقط اندکی در مصرف آب صرفه جویی کنند، جامعه خود را نسبت به این درخواست ها و کمک به کاهش دامنه بحران کم آبی، مسئول و متعهد نمی داند؟!

شاید بتوان علت این رفتار را در چند مورد جستجو کرد:
الف - جامعه نسبت به هشدارهای مسئولان بی توجه است چرا که تجربه های قبلی نشان داده است که چنین هشدارهایی صرفاً برای حساس کردن افکار عمومی بوده و جدی نبوده است. به عبارت دیگر مردم بارها با چنین هشدارهایی مواجه شده اند ولی هیچ کدام از اتفاقاتی که مسئولان وقوعش را هشدار داده بودند، در عمل رخ نداده است. به همین خاطر حساسیت افکار عمومی نسبت به این قبیل هشدارها کاهش یافته است. یکی از دلایل این شرایط نامعلوم بودن راهبرد مسئولان در انتقال اطلاعات به جامعه است. به عبارت دیگر هنوز وحدت رویه ای بوجود نیامده است که براساس آن مشخص شده باید برای جلب همکاری و حساسیت جامعه، شرایط بحران را به مردم اطلاع داد یا برای پرهیز از ایجاد تنش باید از تشریح شرایط بحران برای جامعه خودداری کرد؟

همین نامشخص بودن راهبرد، مسئولان را گرفتار تضاد در تصمیمات و گاه سخنان می کند. به عنوان مثال تا همین چند هفته قبل و با وجود اینکه مسئولان شرایط امروز را پیش بینی می کردند ولی برای از ایجاد نگرانی در جامعه دائماً هرگونه جیره بندی آب را نامحتمل می دانستند و تکذیب می کردند. حال نتیجه چنین ناهماهنگی هایی، تعمیق و گسترش بحران و گریزناپذیر شدن جیره بندی در پائیز شده است.

ب - مردم خود را در افزایش مصرف آب مقصر نمی دانند. به دیگر سخن اکثریت قریب به اتفاق مردم چنین تصور می کنند که دولت با وجود دریافت انواع و اقسام پولها در قالب آبونمان و... باز هم از مردم انتظار دارد که در مصرف صرفه جویی کنند. گذشته از صحت و سقم این تصور، واقعیت این است که میزان هدرروی آب در شبکه توزیع بسیار بیشتر از مقداری است که مسئولان معتقدند با صرفه جویی آن توسط مردم، بحران پشت سر گذاشته می شود.

بنابر برخی گزارش های رسمی حدود 20 درصد آب تصفیه شده در شبکه توزیع هدر می رود و این درحالی است که تا چندی قبل مسئولان تأکید داشتند تنها با صرفه جویی 25 درصدی، مشکل کم آبی حل خواهد شد. فرسودگی شدید شبکه لوله کشی و توزیع آب که به علت سیاست های نادرست دولت های نهم و دهم در قیمت گذاری، امکان ترمیم آن از بین رفته بود، باعث شده است بخش قابل ملاحظه ای از آب در مسیر توزیع هدر رود. بنابر این اگرچه این تصور که با بهای پرداختی توسط مردم باید مشکلات کمبود آب توسط دولت حل شود، تصور نادرستی است اما از این واقعیت هم نباید غفلت کرد که جامعه هزینه سیاست های نادرست گذشته را پرداخت می کند.

ج - این یک واقعیت تلخ است که فرهنگ مصرف در جامعه ایران به شدت نادرست، غیربهینه و اسرافکارانه است. عوامل مختلفی در پیدایش و تقویت این فرهنگ اشتباه نقش داشته و دارند ولی در این میان نقش عامل قیمتی از همه پررنگ تر است. تجربه ثابت کرده است که تا زمانی که مصرف کننده بهای واقعی و مطابق با ارزش کالا و خدمتی را که دریافت می کند، نپردازد حساسیت لازم را در نوع و مقدار مصرف آن نخواهد داشت. مثال بنزین در کشور ما بسیار گویا است، مصرف آب نیز از این قاعده مستثنی نیست. ارزان بودن بیش از حد بهای آب در کشور طی سال های متمادی سه پیامد ناگوار داشته است. اول اینکه حساسیت عمومی در میزان مصرف به شدت کاهش یافته است و همین مسئله زمینه ایجاد و گسترش فرهنگ نادرست مصرفی را فراهم آورده است. دیگر اینکه دولت هر روز و هر سال ناگزیر از اختصاص یارانه بیشتری برای پر کردن فاصله قیمت تمام شده آب با بهای دریافتی از مصرف کنندگان شد و همین روند امکان سرمایه گذاری برای ترمیم شبکه انتقال و... را کاهش داد تا حدی که فرسودگی این شبکه درحال حاضر باعث هدر رفت میزان زیادی از آب می شود. و پیامد آخر اینکه همان رویکردی که مانع افزایش قیمت و واقعی شدن بهای آب برای مصرف کنندگان بود زمینه را برای بهره مندی بیشتر طبقه فرادست جامعه از آب ارزان قیمت فراهم آورد.

میزان و نوع مصرف آب در طبقه فرودست و متوسط جامعه مشخص و محدود است ولی طبقه فرادست جامعه با استفاده از همان آب ارزان قیمت، استخرهای شخصی خود را پر، باغچه های وسیعشان را آبیاری و خودروهای متعددشان را تمیز می کنند! اکنون هم در صورت جیره بندی آب، این طبقه فرودست و متوسط جامعه است که فشار اصلی را تحمل خواهد کرد. آیا دولت که باید مجری عدالت باشد، وظیفه ای در قبال این بی عدالتی ندارد؟! آیا طبقه مستضعف جامعه همواره باید هزینه پرخوری ها و مصرف کردن های بی حد و حصر طبقه مستکبر را بپردازد؟! حل این معضل که امروز حتی به آب هم کشیده شده، وظیفه حتمی دولت است.

رسالت:بازخوانی سند تحول بنیادین در آموزش و پرورش

«بازخوانی سند تحول بنیادین در آموزش و پرورش»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم سید مسعود علوی است که در آن می خوانید؛سال تحصیلی 94 -93 آغاز شد. نظام تعلیم و تربیت در افق 1404 قرار است زمینه ساز جامعه جهانی عدل مهدوی و برخوردار از توانمندی های تربیتی ممتاز در تراز جمهوری اسلامی ایران باشد. قرار است در افق 1404 نظام تعلیم و تربیت ما برخوردار از مربیان و مدیران مؤمن و آراسته به فضایل و اخلاق اسلامی، عامل به عمل صالح، تعالی جو و تحول آفرین، انقلابی، آینده نگر، عاقل، متعهد، امین و بصیر باشد.

بر اساس این چشم انداز، مدرسه جلوه ای از تحقق مراتب حیات طیبه، کانون عرضه خدمات و فرصت های تعلیم و تربیت،
زمینه ساز درک و اصلاح موقعیت توسط دانش آموزان و تکوین و تعالی پیوسته آنان بر اساس نظام معیار اسلامی باشد. اهداف کلان در فصل پنجم سند تحول بنیادین آموزش و پرورش دیده شده است؛ اولین آن تربیت انسانی موحد و مؤمن و معتقد به معاد و آشنا با مسئولیت های خود در برابر خدا، طبیعت و دیگران است، و آخرین آن کسب موقعیت نخست تربیتی در منطقه و جهان اسلام و ارتقای فزاینده جایگاه تعلیم و تربیتی ایران در سطح جهان است.

نزدیک به ده سال است که از عمر سند چشم انداز بیست ساله جمهوری اسلامی ایران می گذرد. جا دارد این سئوال مطرح شود که مأموریت ها و مسئولیت های آموزش و پرورش و آموزش عالی در این سند چه بوده و چه قدر پیشرفت داشته ایم؟

قرار است تربیت یافتگان ما در نظام آموزش و پرورش؛

الف- دین اسلام را حق دانسته و آن را به عنوان نظام معیار، بشناسند.

ب- از دانش های پایه و عمومی سازگار با نظام معیار اسلامی و توان و تفکر و درک کشف پدیده ها برخوردار باشند.

ج- دارای حد اقل یک مهارت مفید برای تأمین معاش حلال خود باشند.

د- درک درستی از بهداشت فردی و اجتماعی و مسائل زیست بومی طبیعی و شهری و... داشته باشند.

و...

قرار است تربیت یافتگان ما در نظام آموزشی و پرورشی جدید، درک عمیقی از تربیت و آداب اسلامی داشته باشند و بر این اساس، اعتقاد و التزام عملی به ارزش های اسلامی در آنها تقویت شود. مبتنی بر این ایده، برنامه های درسی، مورد بازنگری و اصلاح قرار گیرد و جنبه های اخلاقی، فرهنگی و تربیتی در آن دیده شود.

همچنین ساز و کارهای لازم برای تقویت آداب و سبک زندگی اسلامی - ایرانی در تمام ساحت های تعلیم و تربیت به عنوان یک رویکرد حاکم در فرایند طراحی، تدوین و اجرای
برنامه های درسی و آموزشی دیده شود. قرار بوده ظرفیت های دیگر مانند مساجد، کتابخانه ها، منابع آموزشی، شبکه ملی اطلاعات و ارتباطات و کانون های مذهبی در این ارتباط دیده شود. قرار بوده تربیت یافتگان ما در آموزش و پرورش، مروج فرهنگ حیا و عفت و حجاب در جامعه ما باشند و از این زاویه، محتوای برنامه های درسی مورد بازبینی قرار گیرد.

قرار بوده تقویت بنیان خانواده در این میان دیده شود، درس مدیریت و سلوک مناسب خانواده به جدول برنامه درسی دوره متوسطه در تمام رشته ها برای تمام دانش آموزان، دیده شود. قرار بوده تنوع بخشی به محیط های یادگیری در فرآیند تعلیم و تربیت رسمی عمومی، مورد عنایت قرار گیرد. قرار بوده سطح برخورداری از فرصت های تعلیم و تربیت با کیفیت مناسب با توجه به
تفاوت ها و ویژگی های دختران و پسران در مناطق مختلف کشور، یکسان و نسبت به تأمین آن اقدام شود.

قرار بوده اصول حاکم بر برنامه درسی تربیت معلمین، بازتنظیم شود و با تأکید بر کارورزی و انطباق سطح شایستگی های حرفه ای معلمین در سطح ملی و جهانی با مقتضیات الگوی برنامه درسی در نظام تعلیم و تربیت و طراحی سیاست های مناسب برای ارتقای شیوه های جذب، تربیت و نگهداشت معلمین در آموزش و پرورش، به صورت جدی صورت گیرد. تحولات نظام آموزش و پرورش در جهان، رصد شود و این نظامات را در چارچوب نظام معیار اسلامی ببینیم.

قرار بوده رفاه نیروی انسانی و برخورداری فرهنگیان از یک زندگی خوب و عزتمند، از طریق بهینه سازی نظام پرداخت ها پیگیری شود. همچنین تسهیلات و امتیازات مناسب برای جذب و نگهداشت نیروهای کارآمد، فراهم شود. قرار بوده «تغییر و نوآوری» در نظام تعلیم و تربیت و ارتقای کیفیت فرآیند تعلیم و تربیت با تکیه بر استفاده هوشمندانه از فناوری های نوین، مورد توجه باشد و از طریق بازنگری و بازمهندسی ساختارها و رویه ها و روش ها، این اهداف دنبال شود.

اکنون باید دید کادر جدید وزارت آموزش و پرورش در دولت یازدهم که یک سال از خدمت خود را در عمر چهار ساله دولت سپری کردند، در اجرای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش چه کرده اند؟ مجلس به عنوان ناظر بر اجرای قوانین، چه تصویری از این اجرا در دولت دارد؟ آیا فرزندان ما در خطی که در سند چشم انداز برنامه بیست ساله و نیز سند تحول بنیادین آموزش و پرورش ترسیم کرده است، تعلیم و تربیت می یابند؟

آنچه که در محیط های علمی و آموزشی و جامعه تحت تأثیر این محیط ها می گذرد، تصویری مبهم از انجام این مأموریت می دهد. باید دید گزارش ها و آمار و ارقام در این باره چه می گویند؟

آنچه در این مقال از سند تحول بنیادین در آموزش و پرورش مورد بازخوانی قرار گرفت، بخشی از این سند تاریخی و مهم است. ما برای مدیران آموزش و پرورش جهت انجام این مأموریت خطیر، دعا می کنیم.

سیاست روز:گاو مست خودزنی خواهد کرد

«گاو مست خودزنی خواهد کرد»عنوان سرمقاله روزنامه سیاست روز به قلم محمد صفری است که در ان می خوانید؛آمریکایی ها در معادلات و محاسبات خود بسیار گیج می زنند. نمی دانند چه کنند؟!رفتارهای سیاسی و رسانه ای آنها شاید در ظاهر دقیق، برنامه ریزی شده و آگاهانه جلوه دهد، اما عمق آن، استیصال و درماندگی است.

مدودوف، نخست وزیر روسیه، یکبار گفته بود، «رفتار غرب در خاورمیانه مانند یک گاو در چینی فروشی است.» اما این جمله را اینگونه می نویسیم که «رفتار آمریکا در دنیا مانند یک گاو مست در چینی فروشی است.» اما برای مهار این گاو که همه چیز را ویران می کند، یک گاو باز ماهر و کارکشته نیاز است.

آمریکایی ها هر گاه در موردی دخالت کرده اند، ویرانه ای و بحرانی درست کرده اند و آنگاه آواره مانده اند که چه کنند؟ دخالت های آنها در هر کشوری فاجعه ای آفریده است. افغانستان، عراق، سوریه و ... نمونه های روشنی از این دخالت ها است.

آمریکا خودش هم نمی داند که چه می خواهد و چه می کند. این نادانی، بحران هایی را ایجاد کرده است.
نظم نوین جهانی که آمریکا مدعی آن است، با چنین اقداماتی پیاده نخواهد شد. کدخدایی آمریکا دیگر رنگ باخته و نمی توان آن کشور را به عنوان منادی صلح و دوستی دانست. هر چند از آغاز پیدایش این کشور که تاریخ و فرهنگ پایدار و ریشه ای هم ندارد، هر آنچه از این کشور بیرون زده است، جنگ و خونریزی و تجاوز و غارت بوده است.

اما این گاو مست و خرابکار، مهارکننده ای قوی دارد که در بسیاری از تحولات و معادلات از سرکشی و خرابکاری آن، جلوگیری کرده است.
جمهوری اسلامی ایران که اکنون به عنوان کشوری بزرگ و تاثیرگذار در معادلات منطقه ای و جهانی است، به خوبی توانسته است با عقلانیت و منطقی که در حاکمیت و مردم آن وجود دارد، علاوه بر این که از انجام برخی اقدامات بحران زای آمریکا جلوگیری کند، اثبات کند که دیگر زمان یکه تازی های سیاست های امپریالیستی به سر آمده است.

جهان تک قطبی با کدخدایی آمریکا در نظم نوین جهانی، رویایی است که هیچگونه امیدی به وقوع آن نمی رود و با ظهور قدرتهایی همچون جمهوری اسلامی ایران با پشتوانه اسلامی و مردمی، می رود تا هر چه بیشتر اضمحلال کشورهایی همچون آمریکا را تسریع کند.

برخی تحلیل گران و کارشناسان سیاسی، شاید اعتقاد داشته باشند که افول قدرت آمریکا غیرممکن است. آنها شاید همچنان اعتقاد داشته باشند که، آمریکا همچنان آقای دنیا است و رهبری جهان را برعهده دارد. اما به این نکته هم باید توجه داشت که این کشور با آن همه رجزخوانی ها و قدرت نمایی ها، حتی توان بیرون آمدن از بحران هایی که خود ایجاد کرده است، ندارد.

شاید بخشی از هدف آمریکا ایجاد و ماندگاری یک بحران در یک منطقه باشد، اما راه حل بیرون آمدن از آن بحران هم نیازمند برنامه و سیاستی است که پایان دهنده آن به سود ایجاد کننده آن باشد.

دخالت های بی جای آمریکا در همه امور دنیا بسیار است. نمونه آن بحران اوکراین، موضوع هسته ای ایران، سوریه و افغانستان همه مؤید آن است. در موضوع هسته ای آمریکا خود را محور مذاکرات قرار داده است. این محوریت قرار دادن باعث شده تا این موضوع تاکنون به درازا بکشد.

با سیاست هایی که آمریکا در جریان مذاکرات هسته ای دنبال می کند، امیدی هم به نتیجه مذاکرات نیست. اگر چنین شود که گمان هم همین است، یک شکست دیگر در حل بحرانی است که آمریکا خود آن را به وجود آورده است. تبعات شکست مذاکرات هم بیشتر دامن آمریکا را خواهد گرفت و به دنیا ثابت خواهد شد که کاخ سفید توانایی حل هیچ موضوعی را ندارد و اتفاقاً گره بیشتری بر مسائل می زند.

شکست مذاکرات تبعاتی برای ایران نخواهد داشت، چرا که در صورت چنین اتفاقی، وضعیت فعالیت های هسته ای ایران به حالت سابق باز می گردد و تحریم هایی که آمریکا غیرقانونی و یکجانبه علیه ایران اعمال کرده است، قابلیت بازگشت نخواهد داشت، چون با وضعیت تحولات دنیا، از جمله جنگ سردی که میان روسیه و آمریکا از سر گرفته شده است، قابلیت های آمریکا و غرب را برای فشار بیشتر علیه ایران از بین می برد.

آمریکا شاید به یک توافق با ایران نیاز داشته باشد، اما در صورت تحقق این توافق،اعتماد و اطمینانی را نمی توان به سردمداران آمریکا داشت چرا که سیستم حکومتی این کشور، ضمن این که تحت لوای صهیونیست ها قرار دارد، با تغییر رئیس جمهور و حزب حامی آن، روش جانشین اوباما تغییر می کند، تغییر رئیس جمهور، تغییر سیاست ها را هم به دنبال خواهد داشت و امیدی به پایبندی آمریکا نسبت به توافق هسته ای هم نخواهد نبود.

از نظر آمریکایی ها یک توافق خوب در موضوع هسته ای ایران، توافقی است که در آن شکست تهران رقم بخورد و واشنگتن پیروز این نبرد باشد چون در قاموس آمریکایی ها، عقل و منطق جایگاهی ندارد و همین موضوع روند سقوط آمریکا را سرعت بخشیده است. این گاو مست پس از چندی خودزنی خواهد کرد.

وطن امروز:صدور اخطار دو قوه دولت و حریم خصوصی

«صدور اخطار دو قوه دولت و حریم خصوصی»عنوان سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم محمدعلی معین است که در آن می خوانید؛اعلام ضرب الاجل معاون اول قوه قضائیه به وزارت ارتباطات به منظور «بسترسازی»، «کنترل اطلاعاتی» و «فیلترینگ محتوایی- موضوعی» ابزارهای نوین ارتباطی و شبکه های اجتماعی زنگ خطری است که پیش از این «وطن امروز» تلاش داشت صدای آن را به واسطه انتشار مجموعه ای از مقالات علمی به گوش مدیران دولت برساند. نقض حاکمیت جمهوری اسلامی در فضای سایبر به اندازه ای وسیع است که دولتمردان کشور حتی از میزان تخلفات صورت گرفته در آن نیز مطلع نیستند! هرچند در نامه هشدارآمیز حجت الاسلام و المسلمین محسنی اژه ای به صورت واضح به «انتشار گسترده محتوای مجرمانه و ارتکاب انواع جرائم علیه عفت و اخلاق اسلامی و امنیت عمومی، بالاخص انتشار وسیع مطالب موهن علیه بنیانگذار جمهوری اسلامی در شبکه های اجتماعی نظیر واتس آپ، وایبر و تانگو توسط دولت های معاند نظام جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور» اشاره شده اما حقیقتا برای درک عمق فاجعه ای که در میانه ضعف عملیاتی وزارت ارتباطات در حال رخ دادن است، نیازمند جست وجوی دقیق تر در امکانات محیط مرزستیز و قانون گریز سایبر هستیم.

انتشار اخبار غیرواقعی و انواع شایعات بی پایه و اساس با هدف اجرای آخرین تکنیک های عملیات روانی همزمان با ارسال بسته های انبوه پیام ها و مطالب مغایر با فرهنگ و اخلاق ایرانی- اسلامی در شبکه های ارتباطی نوظهور، بدون برنامه ریزی و ورود بهنگام دولت به منظور ساماندهی قانونی به این فضا، نشان از آن دارد که نقشه «اشغال سایبری ایران» توأم با تاجگذاری بیگانگان در خاک کشورمان حقیقتا به مرحله خطرناکی رسیده است.

حتی بی دغدغه ترین کشورهای جهان در حوزه فرهنگ نیز با هدف صیانت از «حریم خصوصی شهروندان» خود در زیست بوم جهانی به جنگ با طلایه داران دنیای مجازی جدید با مشابه سازی ملی- بومی برخاسته اند. برخلاف آنچه امروز در کشور ما تبلیغ می شود فضای سایبر در شرایط فعلی به هیچ عنوان از قابلیت تبادلات چندجانبه برخوردار نیست. حذف انواع و اقسام گروه های حامی ایده های متفاوت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی از فضای سایبر بدون ارائه دلایلی برآمده از منطقی جهانی خود نشانه ای بزرگ و قابل ردیابی از ظهور قدرتی بی بدیل و شراکت ناپذیر در قلمرو حکمرانی جهان جدید است.

در این میانه مغشوش و حاکمیت گریز متاسفانه برخی مدیران جامعه ایرانی با ژست «جهان وطنی» در حالی در استقبال از فضای قانون ستیز جدید آغوش گشوده اند که صیانت از حریم خصوصی شهروندان در برابر زیاده خواهی آشکار اطلاعاتی بیگانگان و دشمنان وظیفه قانونی آنان است.

این مهم نیست که آحاد جامعه ایرانی از اهمیت بسته های اطلاعاتی که در ذیل استفاده از خدمات شبکه های رایگان ارتباطی چون واتس آپ، وایبر، تانگو و امثالهم به مدیران این مجموعه ها «هدیه» می کنند مطلع هستند یا خیر! بلکه اهمیت ماجرا در این است که چطور دولت جمهوری اسلامی که طبیعتا به سبب بهره مندی از اتاق های فکر مملو از متخصصان، بر مخاطرات چنین تبادل یکطرفه اطلاعاتی اشراف دارد تن به استثمار جامعه خودی می دهد؟!

آیا وزیر ارتباطات جمهوری اسلامی هنوز مطلع نشده است که برنده هر جنگ اقتصادی، سیاسی و امنیتی کشوری است که از جامعه حریف «اطلاعات» جزئی و کلی بیشتری داشته باشد؟! در پایان این پروسه ضدامنیتی گسترده، جمهوری اسلامی با هزینه کرد میلیارد دلاری نیز نخواهد توانست اطلاعات از دست رفته را به صندوقچه حاکمیت بازگرداند و علاوه بر آن تلاش برای مبارزه با تغییرات فرهنگی و اجتماعی رخ داده نیز نیازمند صرف دست کم ده ها سال زمان خواهد بود.

مردم نیازمند سرویس های جدید ارتباطی هستند و این نیازی نیست که با دعوت جوانان و سایر اقشار به صبوری و تهذیب نفس در برابر هجمه اطلاعاتی بیگانگان قابل مدیریت باشد. شاید اگر وزیر محترم ارتباطات به جای تن دادن به بازی های کودکانه برخی معاونان و مشاوران، برنامه ریزی برای ساخت و راه اندازی ابزارهای بومی نوین ارتباطی را در رقابت با نرم افزارهای دشمن پیش از این آغاز کرده بود امروز به صورت مکرر در برابر اخطارهای قانونی قوای مقننه و قضائیه شرمنده نمی شد.

شاید اگر وزارت اطلاعات تلاش بیشتری برای اغنای مدیران دولت در حوزه ارتباطات به خرج داده بود امروز با مخاطرات کمتری در حوزه مدیریت شایعات و اخبار ضدامنیتی رایج در فضای ارتباطی کنترل نشده دست به گریبان بود. اندکی سهل انگاری بیشتر اقتصاد کشور را نیز درگیر جنگ های ارتباطی جدید خواهد کرد.

مروری کوتاه بر انگیزه های رقابتی سایبری کشورهای همپیمان، خود دلیلی قابل اتکا بر این مدعاست. طبیعتا آمریکایی ها با آلمان و فرانسه و حتی چین و روسیه نسبت به حاکمیت جمهوری اسلامی تقابل سیاسی- امنیتی کمتری دارند اما در حوزه امنیت اقتصادی همه شرکت های همرده در کشورهای یادشده درگیر رقابتی نفسگیر برای فتح بازارهای جهانی هستند. در چنین فضایی بازخوانی اخبار دستبردهای سایبری تیم های چینی و آمریکایی به مخازن اطلاعاتی کلان شرکت های تجاری که دو کشور را تا مرز بروز جنگ در فضای حقیقی نیز پیش برد، «شاید» هشدارآمیز تلقی شود.

تلاش برای تامین زیرساخت های بومی توأم با ارائه سرویس های مشابه با کارایی بهتر و بیشتر نسبت به نرم افزارهای ساده ای همچون وایبر و واتس آپ اولین و موثرترین قدم در مسیر اصلاح رویه ضدحقوقی فعلی دولت در تقابل با نیازهای اساسی مردم است. شایسته نیست دولتی که با شعار احقاق «حقوق شهروندی ملت» روزگار می گذراند تا این اندازه نسبت به دزدی اطلاعات جامعه خودی و نقض حریم خصوصی مردم در فضای جهانی بی توجه باشد و در ذیل شعار «جهان وطنی» برخلاف همه مدیران جهانی راه را برای تفوق قطعی بیگانگان بر مرزهای کشور بگشاید. در غیر این صورت طبیعتا دستگاه های دیگری همچون قوه قضائیه و قوه قانونگذاری، ناچار به ورود به حوزه ای خواهند بود که صیانت از آن در وهله اول برعهده دولت است. دولت ناچار است میان «بی قانونی فعلی در حوزه ارتباطات» و عمل به شعارهای قانونی خود در حوزه

حمایت:دفاع مقدس الگوی توانمندی ایران در منطقه

«دفاع مقدس الگوی توانمندی ایران در منطقه»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت به قلم دکتر هاشم پوریزدان پرست است که در آن می خوانید؛در آغازین روزهای هفته دفاع مقدس بار دیگر دستاوردهای چشمگیر نظام جمهوری اسلامی در زمینه های نظامی و دفاعی، همچون گذشته دیدگان جهانیان را به غیرت و همت جوانان این مرز و بوم که در فضای تحریم های گسترده و تنگنای امکانات توانستند برای توسعه و پیشرفت کشور توانمندی های گوناگون نظامی را برای صیانت از امنیت ملی و منافع ملی به نمایش بگذارند، جلب نمود. انعکاس گسترده دستاوردهای نظامی در روزهای اخیر با وجود تشدید تهدیدها از سوی نظام سلطه، بیانگر نکات قابل تأملی است که به برخی از آنها اشاره می گردد. قبل از شروع بحث اصلی، نگاهی کوتاه به شرایط ایران در آغاز جنگ ضروری است.

در روزهای ابتدایی جنگ، ایران دارای ارتشی منسجم نبود چراکه برخی عناصر خودفروخته به ارتش خیانت هایی کرده بودند و نیز تصفیه ای که در درون ارتش صورت گرفته و عناصر خائن محاکمه شده بودند و همچنین تعدادی از آنها متواری بودند. با توجه به مجموع این شرایط، عراق طمع حمله به ایران را در ذهن خود پرورش داده بود. از سوی دیگر تمامی سلاح های ما وارداتی بودند. لذا وابستگی تسلیحاتی به خارج معضل دیگری بود که سازمان نظامی ایران را زمین گیر می کرد. تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، ارتش ایران با 43 هزار مستشار نظامی خارجی اداره می شد. ارتش و ارتشیان فاقد هرگونه مجال و امکان ابتکار و مانور نظامی بودند.

تنها تجربه نظامی برون مرزی آنها نیز سرکوب قیام ظفار عمان بود. در این شرایط سازمان نظامی ایران وارد جنگی وسیع و دشوار شد. در یک سال اول جنگ راهبرد نظامی ایران مقابله با پیشروی ارتش عراق بود. بعد از اتمام دوران بنی صدر در ایران و از سال دوم به بعد نیروهای نظامی ایران اعم از ارتش، سپاه و بسیج با همکاری مشترک در راستای آزادسازی خاک کشور اقدام کردند. این دوره، آغاز وزش نسیم به کارگیری استعدادها، نبوغ ها و ابتکارات برای ساخت سلاح و مهمات در ساختار نظامی ایران بود. این روند از موارد بسیار ساده شروع شد و بعدها آنچنان به صورت اعجاب انگیز شتاب گرفت و به پیش رفت که در ادامه جنگ، شیوه ها، تاکتیک ها، ابزارها و سلاح های بسیار جدیدی به کار گرفته شد.

وجود ساختاری به نام جهادسازندگی در جنگ، پشتیبانی های گوناگونی اعم از سدسازی، پل سازی، اسکلت سازی، ساخت پل های ابداعی و ابتکاری برای اولین بار در دنیا و ساخت سلاح ها و موشک های جدید باعث شد تا نیروهای نظامی ایران با این پشتیبانی ها، از روحیه و نیرویی مضاعف برای ادامه نبرد با دشمن بعثی بهره مند شوند. این روند باعث خلق ابتکارات عظیمی در دفاع مقدس شد. روندی که تاکنون تداوم داشته و دارد. عبور از رودخانه ای مواج و خروشان مانند اروند با عرض حدود 800 متر، با جذر و مدّی بسیار بالا در حدی که در روز حدود 4 متر ارتفاع آب تغییر می کرد، با ساحلی بسیار متفاوت در روز و شب؛ این تنها اندکی از میزان بسیار بالای موانع فراروی رزمندگان اسلام در نبرد حق علیه باطل بود. اما آنها با الطاف الهی و با همت و غیرت به سلامت از این موانع گذشتند. همچنین پل کائوچویی و 13 کیلومتری جزیره مجنون یا پل اروند با شرایطی که ذکر آن رفت گوشه ای از این ابتکارات جنگ بود که با خود تجربیات گرانسنگی را برای ایران به همراه آورد که با مدد از این تجربیات توانسته ایم در مقابل دشمنان بایستیم و حتی با صدور آنها به نیروهای مقاومت منطقه، محوری را علیه دشمنان و سلطه گران ایجاد کند.

اینها بخشی از دستاوردهای عظیم دفاع مقدس برای ایران اسلامی است. ابتکاراتی در زمینه هایی همچون راهبردهای دفاعی و نظامی و بسیج نیروهای مردمی در جنگ از دیگر این دستاوردهای دفاع مقدس است. اینها بیشتر دستاوردهای نرم افزای دفاع مقدس است. اما علاوه بر اینها، دفاع مقدس دستاوردهای سخت افزاری بی شماری نیز داشته است. ساخت سلاح ها، موشک ها، هواپیماهای جنگنده، ناوچه های رزمی، بالگردها، زیردریایی ها، اژدرها و اخیرا پهپادهای پیشرفته از جمله دستاوردهای سخت افزاری دفاع مقدس است. هیچ کدام از این سلاح ها و ابزارهای جنگی را کشورهای خارجی به ما ندادند. مجموع اینها حاصل ابتکارات داخلی است.

این پیشرفت های قابل اعتنا در حوزه صنایع دفاعی ثابت نمود جمهوری اسلامی با وجود موج تحریم ها از سوی بیگانگان، بویژه صدور چند قطعنامه شورای امنیت و تحریم های یکجانبه آمریکا و اتحادیه اروپا، توانسته است با بی اعتنایی به آنها و با اتکا به توانمندی های بومی خود، برای حفاظت از مرزهای کشور در مقابل تهدیدهای احتمالی دشمنان به ابزارهای مدرن نظامی دست یابد. امروز ایران اسلامی توانسته است که قدرت خود را در منطقه به رخ جهانیان بکشاند و به قدرت اول منطقه تبدیل شود. تلاش های جدید جمهوری اسلامی نشان داد یک ملت می تواند با اتکا به توانمندی های بومی خود به استقلال و خودکفایی دست پیدا کند. اکنون زمان وابستگی دولت ها به قدرت های استعماری سپری گردیده است و دیگر مانند گذشته نمی توان با ایجاد محدودیت، یک کشور را از دستیابی به هدف ها و پیشرفت های صنعتی و نظامی بازداشت. ایران اسلامی با این موفقیت ها عنصر الهام بخش برای کشورهای منطقه را تقویت و ثابت کرد که اگر دولت های اسلامی و جهان سوم با اعتماد به نفس مسیر مستقل از بیگانگان را در پیش بگیرند، می توانند بدون حمایت مستکبران هویت مستقل اقتصادی، نظامی و علمی خود را به جهانیان ثابت کنند.

جمهوری اسلامی توانست در سایه موفقیت های جدید بر عظمت و اقتدار خود در عرصه مناسبات منطقه ای و جهانی بیفزاید و بیگانگان نیز به جایگاه کشور ما با عنایت به دستاوردهای جدید معترف هستند. امروز یکی از مؤلفه های قدرت، پیشرفت های چشمگیر صنایع نظامی به عنوان متغیر تابعی از دستاوردهای علمی است. همین موضوع سبب گردیده تا قدرت چانه زنی در حوزه دیپلماتیک افزایش یابد و از این منظر دستگاه دیپلماسی بتواند از موضعی قوی تر منافع ملی را تعقیب کند. این نکته راهبردی را نیز باید در نظر داشت که پیشرفت های نظامی به علت اینکه بالاترین سطوح دانش در آنها به خدمت گرفته می شوند می تواند پشتیبان سایر پیشرفت های علمی باشد.

امروز انقلاب اسلامی این مهم را به جهانیان عرضه و نشان داده است که چگونه یک ملت می تواند بدون تکیه به بیگانه، در جاده پیشرفت قرار بگیرد؛ حقیقتی که برای نظام سلطه، تلخ و ناخوشایند است. دستاوردهای اخیر در صنایع بویژه صنعت نظامی، این واقعیت را در تحلیل های سیاسی و نظامی صاحب نظران ثابت می کند که مواضع مقامات کشورمان که همواره دشمن را از هرگونه حماقت، یعنی تعرض به مرزهای جمهوری اسلامی بر حذر می داشتند از عقبه ای برخوردار بوده است؛ چنان که در روزهای اخیر بخشی از آن به عرصه رسانه ها کشیده شد. در واقع، اظهارات مقام های ایرانی را نمی توان با ادبیات جنگ روانی تعبیر نمود، بلکه بیانگر واقعیتی است که در صورت عملی شدن تهدیدها، می تواند دشمن را از تصمیم خود پشیمان نماید.

البته باید به این موضوع اذعان نمود که توانمندی های نظامی جمهوری اسلامی برای هیچ کشوری تهدید محسوب نمی شود، بلکه دکترین دفاعی جمهوری اسلامی بر اساس بازدارندگی پایه ریزی گردیده است. بنابراین، آنچه به عنوان موفقیت های علمی، صنعتی و نظامی برای جمهوری اسلامی که بویژه در هفته دفاع رسانه ای می شود، تبلور تلاش های فرزندان این کشور است که برای پیشرفت سرزمین شان با اهتمام به آرمان های بنیانگذار جمهوری اسلامی و پیروی از منویات رهبر انقلاب عملیاتی شده است.

شرق:مورد عجیب روحانی - کامرون

«مورد عجیب روحانی - کامرون»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم صادق زیباکلام است که در آن می خوانید؛هرطور که به دیدار روحانی با نخست وزیر انگلستان بنگریم، از این واقعیت نمی توان گریخت که این دیدار، بی تردید، ملاقاتی تاریخی خواهد بود. برای نخستین بار پس از پیروزی انقلاب اسلامی، رییس جمهور ایران با نخست وزیر انگلستان دیدار می کنند. شواهد و قراین موجود، حکایت از آن دارند که دیدار دارای اهمیت بالایی است. هر دو طرف بر ضرورت حل مساله هسته ای ایران تاکید دارند. هر دو طرف روی اهمیت مبارزه با جریانات خشونت گرای مذهبی در منطقه از جمله داعش و نقش مستقیم و غیرمستقیم ایران در این مبارزه متفق القول هستند و به احتمال خیلی زیاد، هر دوطرف برای بازگشایی کامل سفارت طرفین در خاک یکدیگر نقطه نظرات مثبتی ارایه خواهند داد. جزییات مذاکرات و تماس های میان دو کشور البته که دارای اهمیت است اما مهم تر از مفاد مذاکرات میان روحانی و «کامرون»، تبعات سیاسی این دیدار تاریخی است. واقعیت این است که میان «واشنگتن» و «لندن»، انسجام سیاسی عمیقی وجود دارد. این انسجام به لحاظ تاریخی همواره میان آن دو کشور بوده و از فردای جنگ جهانی دوم، جدای از ابعاد تاریخی، یک بعد سیاسی بین المللی مستحکم پیدا کرده است.

درواقع، کمتر موردی را می توان ظرف 70سال اخیر به یاد آورد که «واشنگتن» و «لندن»، پیرامون موضوعی بین المللی با یکدیگر اختلاف نظر داشته باشند. مهم هم نبوده که در انگلستان محافظه کاران بر سر قدرت بودند یا حزب کارگر یا در «کاخ سفید»، جمهوری خواهان ساکن بوده اند یا دموکرات ها. هر دو کشور نیز به یک اندازه با کشور ثالث در دشمنی بوده اند و هردو به یک اندازه با کشور سوم، دوستی و مراوده داشته اند. مخالفت با صدام و حمله به عراق، مخالفت با دخالت نظامی در سوریه علیه «بشار اسد»، همراهی نکردن با «تل آویو» در عملیات نظامی علیه فلسطینی ها در «غزه»، ایستادگی علیه روسیه در اوکراین و موضع گیری اخیر علیه «داعش» و موارد مهم بین المللی دیگر، نمونه هایی از آن است. این قاعده کلی درخصوص ایران هم ساری و جاری است. بگذارید صورت مساله را به شکل دیگری تعریف کنیم. اگر زمینه های توافق تهران و واشنگتن فراهم نشده بود، در عمل، غیرممکن می شد که بلندپایه ترین مقام کشور انگلستان با رییس جمهور ایران دیدار و گفت وگو می کرد. البته، ممکن است برخی از مخالفان تنش زدایی ایران و ایالات متحده، ما را متهم کنند که به ملاقات نخست وزیر انگلستان و رییس جمهور ایران، بیش از حد، خوش بین شده ایم. آنان تلاش خواهند کرد تا هرطور شده بر موانع ملاقات احتمالی «اوباما» و روحانی بیفزایند. . اما مساله، نه ذوق زدگی است نه باور به این مساله که تنش زدایی با آمریکا همه مشکلات ما را یک شبه حل خواهد کرد.

از قضا هستند، بسیاری کشورهای دیگر که روابط حتی صمیمانه ای هم با ایالات متحده دارند، ولی مشکلات و مسایلشان حل نشده است. نه؛ برای حل مشکلات و مسایلمان نیازمند به کارگیری دانش، تجربه، خرد جمعی و بالاتر از همه تعقل هستیم. سخن این نیست که تنش زدایی با آمریکا کدام مشکل ما را برطرف می کند، بلکه سوال اساسی آن است که اصرار بر تداوم تنش با «کاخ سفید»، چه کمکی به حل وفصل مسایل ایران می کند؟
به هرحال، ملاقات «دیوید کامرون» و حسن روحانی به معنای سبزشدن چراغ مناسبات تهران و واشنگتن نیز خواهد بود. از شکفتن یک گل، البته که بهار نمی شود اما شکفتن یک گل، دست کم طلیعه پایان زمستان روابط می تواند باشد. اگر تا این حد هم خوش بینانه نخواسته باشیم به موضوع نگاه کنیم، پیام ملاقات این دو مسوول ارشد دو کشور، تقویت احتمال دیدار اوباما و روحانی است. هرچند، برای وقوع چنین دیداری، نباید از تاثیرگذاری متغیرهای دیگر هم غافل ماند.

آفرینش:فیلترینگ و بی توجهی به نیازهای جامعه

«فیلترینگ و بی توجهی به نیازهای جامعه»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم حمیدرضا عسگری است که در آن می خوانید؛ورود هرگونه تکنولوژی و فناوری جدید در جوامع مختلف با توجه به فرهنگ استفاده از آن، محاسن و معایبی به بار خواهد آورد. به طوری که برای برخی از مردم موجب رفاه و پیشرفت می گردد و برای عده ای اسباب تباهی را فراهم می کند. اما در برخورد با این دوگانگی مصرف باید چاره ای درخور نیازهای مردم ارائه کرد. امروز در کشور ما اپلیکیشن هایی همچون واتساپ، وایبر، تانگو و... بسیاری دیگر از نرم افزارهای ارتباط جمعی مورد این تناقض رفتاری قرار گرفته است.

امروز بسیاری از مردم ما از این شبکه های اجتماعی برای انجام امورات زندگی خود استفاده می کنند و ارتباطات روزانه آنها در این شبکه ها به گونه ای تنیده شده که نمی توان به یکباره دسترسی به آنها را قطع و به بهانه سواستفاده برخی افراد در این شبکه ها، آنها را فیلتر کرد.

بسیاری از کاربران این شبکه های اجتماعی به لحاظ اقتصادی نیازمند چنین نرم افزارهای ارتباطی هستند و نبودشان باعث فشارمالی فراوانی به آنها می گردد. بسیاری از دانشجویان ما در خارج از کشور برای ارتباط با خانواده هایشان از این اپلیکیشن ها استفاده می کنند و از زیربار هزینه های سنگین تلفن خلاص می شوند. قشر کثیری از فعالان اقتصادی ما نیز برای انجام امورات خود و ارتباطات تجاریشان در داخل و خارج از کشور از این شبکه ها استفاده می کنند و به طور کلی سرعت و کم هزینه بودن این خطوط ارتباطی بسیاری از مشکلات مردم را برطرف ساخته است.

اما درمورد سو استفاده های نامناسب که امروز مسولان به موجب آنها قصد فیلتر کردن این شبکه ها را دارند، هیچ ارتباطی با کارایی این نرم افزارهای ارتباطی ندارد!. استفاده گسترده از این اپلیکیشن ها در سراسر جهان نشان داده است که ابزارهای مناسبی برای رفع نیازهای امروز بشر می باشند. آیا برای تاکید برجنبه منفی استفاده از این شبکه ها و فیلترینگ آنها باید گفت که تمام مردم دنیا فاسد هستند که از آن استفاده می کنند؟! این چنین نیست؛ بشر امروز با توجه به نوع نیازها و خواسته های خود از ابزارهای موجود استفاده می کند، و اگر افرادی از این ابزارها درجهت نامشروع بهره می برند، این دلیلی بر مفسده انگیز بودن ابزارها نیست بلکه نشان دهنده نیت آلوده استفاده کنندگان است!. اگر امروز از طریق این شبکه ها به ارزش های انقلاب جسارت می شود، این به واسطه نیت پلید مسببان این حرکت می باشد وگرنه وایبر و واتساپ که به خودی خود نمی توانند چنین اقداماتی را طرح و مدیریت کنند!

تیغ جراحی ابزاری است که می تواند در جریان عمل خارج سازی غدد سرطانی از بدن مورد استفاده واقع شود و هم می تواند در قتل و زورگیری و آسیب رسانی به دیگران ازآن استفاده کرد. آیا باید برای جلو گیری از قتل، تولید و استفاده از تیغ جراحی را ممنوع کرد.

مسلماً در فضای مجازی فرصت برای تولید مضامین غیراخلاقی و ضدارزشی بسیار است چون نحوه کنترل و نظارت بر آن کمی سخت است. اما با تمام این اوصاف می توان متخلفان را شناسایی و با آنها برخورد کرد. اتفاقا مردم نیز از مسولان قضایی انتظار دارند با افراد و گروه هایی که مروج فسادهای اخلاقی در فضای وب هستند برخورد شود تا فرزندان و جوانان آنها به دام این معضلات نیفتند.

هسته اصلی و عامل تعیین کننده در این بحث، موضوع «نیاز» می باشد. اگر امروز مقامات قضایی ما به جای فشار بر وزارت ارتباطات جهت فیلتر کردن این شبکه های اجتماعی، آنها را موظف می کردند تا نظارت و پالایش جدی برنحوه استفاده کاربران داشته باشند و یا نسخه های مشابه این شبکه های ارتباطی را برای کاربران طراحی کنند، امروز هیچگونه حساسیتی برای استفاده از فیلترشکن ها نبود و چه بسا متخصصان عرصه آی.تی در کشورمان فرصت می یافتند تا شبکه هایی با کارایی بالاتر از وایبر و تانگو ایجاد کنند که قاعدتاً نظارت و دسترسی به اطلاعات آنها بیشتر بود.

شاید بتوان برای مدتی دسترسی جامعه به این گونه شبکه ها را مسدود کرد، اما باید پذیرفت که هیچ دیوار و فیلتری نمی تواند از ورود تکنولوژی بین مردم جلوگیری کند. پس بهتراست با ارتقای غنای فرهنگی و اخلاق درجامعه آفات احتمالی استفاده از آن را کاهش دهیم، ویا اینکه خودمان دست به کار شویم و براساس نیازها و خواسته های جامعه برای آنها ابزار درست کنیم. این درست نیست مردم با این شائبه که مسولان برای تضمین درآمدهای مخابرات دست به فیلترینگ می زنند، در به کارگیری از این شبکه ها و نسخه های جدیدتر آنها حساس شوند و در آینده نیز به دستاوردهای داخلی اطمینان نداشته باشند. باید برای نیازها و شعور مردم احترام قائل شد...

ابتکار:روحانی، نیویورک و اعتدال

«روحانی، نیویورک و اعتدال»عنوان یادداشت روز روزنامه آرمان به قلم آیت قیصربیگی است که در آن می خوانید؛یک سال پیش در چنین روزهایی رییس جمهور اعتدالگرای ایران اسلامی برای اولین بار به سازمان ملل رفت تا پیام ملت ایران اسلامی را که در انتخابات دوریازدهم ریاست جمهوری تبلور یافته بود جهانی کند. در آن زمان که آمریکایی ها به همراه متحدانش در فکر نقشه ائتلاف برای جنگ علیه سوریه بودند با سخنرانی تحسین برانگیز روحانی در سازمان ملل همه برنامه های جنگ طلبانه خویش را نقش بر آب دیدند تا مجامع جهانی با چرخشی 180 درجه ای رای به ائتلاف علیه خشونت و افراطی گری دهند. هرچند که در آن روزها زورگویان عالم گوشی شنوا نداشتند و باز راه خود رفتند تا حال که نتوانسته اند بصورتی آشکارا اهداف جنگ طلبانه خویش را پیش ببرند، بتوانند در خفا شروع به تروریست پروری نمایند. آنها با تغییری تاکتیکی اقدام به ناامن کردن مناطق مورد نظر نمودند تا شاید بهانه های لازم را در زمانی دیگر برای مداخله نظامی پیدا کنند. و امروز حدود یک سال از بیانیه ائتلاف علیه جنگ و افراطی گری سازمان ملل می گذرد و متاسفانه در یک سال گذشته هرچند شاهد حضور آشکار جنگ افروزان در منطقه خاورمیانه نبودیم اما افراطی ترین صحنه های طول تاریخ با پدیده داعش در این مناطق رقم زده شده است.

حال آمریکایی ها یک بار دیگر سرجای اول خود قرار گرفته اند تا با همان سبک و سیاق همیشگی و البته این بار با پیدا کردن بهانه های لازم که در طول یک سال گذشته خود دست و پا کرده اند، مجوز مداخله نظامی در منطقه خاورمیانه را بگیرند. در چنین شرایطی باز دکتر حسن روحانی عازم سفر به سازمان ملل شده است با این تفاوت که در سال گذشته غربی ها در فکر ائتلافی برای جنگ باسوریه بودند و حال در پارادوکسی خودساخته درفکر ائتلافی علیه مخالفان دیروز درسوریه و عراق هستند! با آنکه آمریکایی ها در ژستی دیپلماتیک ادعا کرده بودند که در این ائتلاف نیازی به همراهی ایران ندارند اما در عقب گردی تکراری همان طور که بعدها آشکار شد آنها درعمل ملتمسانه از ایران خواسته بودند تا در این بازی ساختگی با آنان همراهی کند ولی ایرانی ها با تدبیر و هوشمندی خاصی وارد این بازی باخت- باخت نشدند. غربی ها حضور ایران را برای اعتبار بخشیدن به تصمیمات بی اساس خود می خواستند و گرنه قصد آنها تامین امنیت درمنطقه نیست چراکه بانی اصلی این بی نظمی ها خود آمریکایی ها هستند.

با توجه به شرایط کنونی منطقه خاورمیانه و جهان شاید دکتر حسن روحانی در سازمان ملل منادی این پیام راهبردی باشد؛ صلح و اعتدال برای همه”آری” جنگ و افراطی گری”نه”. واقعیت آن است که خشونت و افراطی گری در هرجایی از دنیا، در هر زمانی و توسط هرکسی محکوم و مذموم است. بطور کلی سیاست های جمهوری اسلامی ایران و بطور اخص راهبردهای دولت تدبیر و امید همواره در راستای صلح و اعتدال در داخل و خارج از کشور ترسیم است. اعتدال درواقع می تواند لنگرگاه ثبات و تعادل در جهان پرتلاطم امروز بشمار آید. پرواضح است که اگر کشورهای جهان بخواهند درسیاست های خود جانب اعتدال را نگاه دارند دیگر شاهد افراطی گری های مرسوم نخواهیم شد. معمولا درمان هر دردی نیازمند تشخیصی درست در پیدا کردن علت و ریشه آن درد است.

شاید ریشه اساسی دردهای جهان امروز در زیاده خواهی کشورهای زورگو باشد که به هر طریقی می خواهند خودخواهی و برتری طلبی خویش را به ملت های مظلوم دیکته نمایند. به یقین چاره خشونت و افراطی گری درجهان با جنگ و درگیری نه تنها انجام نمی پذیرد، بلکه بر دامنه آن نیز می افزاید. پیام امروز ملت ایران به مجامع جهانی پیام صلح و اعتدال است تا در این کره خاکی و در این شرایط حساس منطقه ای درفش صلح و دوستی و برابری تنها بر دوش ایران اسلامی به اهتزاز درآید. حضور رییس جمهور روحانی برای دومین بار در سازمان ملل می تواند از یک طرف فرصتی مغتنم برای سروسامان دادن به حل پرونده هسته ای تلقی شود و از طرف دیگر می تواند. نگاهی به چالش ها و مشکلات منطقه خاورمیانه داشته باشد و در این راستا راهبردهای اعتدالی خویش را مطرح نماید.

مردم سالاری:دفاع از تمام سرزمین ایران

«دفاع از تمام سرزمین ایران»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم سیدرضا اکرمی است که در آن می خوانید؛
1- هفته دفاع مقدس فرصتی بس گران بها است که حادثه «هشت سال» آن را مرور می کنیم و درباره آن مطالعه جدید بنمائیم و از فراز و فرودهای آن درس عبرت و شگفتی و شیفتگی بیاموزیم و برای دیگران حقایق را بازگو کنیم. از درس های قرآن به پیامبر اسلام (ص) واژه «الم تر» می باشد که «31 بار» بازگو شده و در بخشی می فرماید «الم تر کیف فعل ربک باصحاب الفیل، الم یجعل کیدهم فی تضلیل و ارسل علیهم طیرا ابابیل ترمیهم بحجاره من سجیل فجعلهم کعصف ماکول» آیا ندیدی، پروردگارت با فیل سواران لشکر ابرهه که برای نابودی کعبه آمده بودند، چه کرد، با سنگ های کوچک، آنان را هدف قرار داد و چون کاه خرد شده و متلاشی نمود. سرگذشت دفاع مقدس ایران، تنها داستانی است که در جنگ های اخیر ایران با دیگران و دیگران با ایران، بدون جدا شدن قطعه ای از زمین، به پایان رسید و در نزاع های گذشته، روزی بحرین از ایران جدا شد و روزی شهر فیروزه در زمان رضاخان به ترکمنستان واگذار گردید و در عهد قاجاریه هفت شهر و روزی هرات رفت، در دفاع مقدس وجب از سرزمین ایران به متجاوز واگذار نشد.

2- در دفاع مقدس، در برخی عملیات، به پیروزی می رسیدیم و در برخی شکست می خوردیم، چون عملیات «لو رفته» بود و دشمن در بیداری و هوشیاری قرار داشت و غافلگیری، انجام نشده بود، که در سوره آل عمران می خوانیم «ولقد صدقکم الله وعده، اذ تحسونهم باذنه، حتی اذا فشلتم و تنازعتم فی الامر و عصیتم من بعد ما اراکم ما تحبون، (آیه 152 به بعد) هرگاه در عملیات، اخلاص و صداقت و وحدت و ایثار و رعایت اسرار نظامی و عملیاتی از جانب فرماندهان و رزمندگان، رعایت می شد، مارش پیروزی نواخته می شد و خوشحالی سراسر جبهه و پشت جبهه را فرا می گرفت و در غیر این صورت، مصیبت پشت مصیبت به وجود«فاثابکم غما بغم» پدید می آمد تا همگان بدانند در آزمایشند «ثم صرفکم عنهم لیبتیلیکم» و همگان بدانند در همه جا حتی در جبهه که قاعده و قانون حاکم می باشد اهداف دنیوی و آخرتی در همه چیز و همه جا «منکم من یرید الدنیا و منکم من یریدالاخره» تاثیرگذار می باشد.

3- روزی در مجلس شورای اسلامی، مذاکرات متوقف شده و نمایندگان برای اعزام رزمندگان به جبهه به فضای بیرون مجلس آمدند و در آن مکان آیت الله هاشمی رفسنجانی این آیه را «الذین قال لهم الناس، ان الناس قد جمعوالکم فاخشوهم، فزادهم ایمانا و قالواحسبنا الله و نعم الوکیل» آل عمران آیه 173» تلاوت نمود و پیرامون اهداف پلید دشمن سخن گفت، که جنگ افروزان علیه نظام جمهوری اسلامی ایران اجتماع کرده و اجماع جنگی علیه ایران صورت گرفته و می خواهند ایرانیان را بترسانند و به تسلیم در برابر خواسته های آنان وابدارند، ولی عکس العمل ایران اسلامی و انقلابی این است که ما بر باور خود می افزائیم و قاطع و قوی در برابر دشمنان مقاومت می نمائیم و اعلام می داریم که خدا ما را کافی است و او بهترین حامی ما می باشد.

آری صدام عفلقی، ارتش آماده و مجهز داشت و از جانب دولت های عربی و اروپایی و غربی و شرقی حمایت می شد و جمهوری اسلامی را غافلگیر کرده بود، ولی خدا را نداشت و ایران اسلامی غافلگیر شده ولی خدا را داشت واین خدا در نهایت کارخود را کرد و عراق شکست خورد.

4- در آغازین روزهای تهاجم صدام عفلقی به ایران بعثیان به سرعت وارد مرزهای ایران شدند و در بخش هایی از سرزمین ایران استقرار یافتند، ولی به تدریج متوقف شدند و زمینگیر گشتند و نتوانستند خرمشهر را تصرف نمایند و غیور مردان خوزستان حدود یک ماه در برابر آنان ایستادند و النهایه خرمشهر سقوط کرد و بیش از پانصد روز در اختیار متجاوزان ماند و همه موجودی مردم و نظام و دولت را به تاراج بردند. پس از 20 ماه، همه چیز به عکس شد و در سوم خرداد- 61، خرمشهر را خدا آزاد «و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی» کرد و سراسر ایران اسلامی غرق سرور و شادمانی پیروزی شد.

پیروزی های بعدی را یافتیم و در نهایت دشمن را در اهداف خود ناکام گذاشتیم.

دنیای اقتصاد:غرب و ایران هراسی

«غرب و ایران هراسی» عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم محمود صدری است که در آن می خوانید؛رئیس جمهور ایران قرار است در نطق فردای خود در مجمع عمومی سازمان ملل در باب پدیده «ایران هراسی» سخن بگوید. واژگانی که دکتر حسن روحانی به کار خواهد برد بر توشه ای غنی استوار است و تلفیق اندیشیده اجزای این توشه می تواند تاثیرگذاری نطق را بیشتر کند. توشه ایران که روحانی حامل آن است دو جزء اساسی دارد: 1- سیاست و امنیت: جمهوری اسلامی ایران در فضای جنگ سرد تشکیل شد و تصویری که از آن در ذهن سیاستمداران غربی شکل گرفت، متاثر از آن فضا بود. سیاستمداران غربی با رجوع به دو «تجربه تلخ» یعنی انقلاب کوبا در سال 1959 میلادی و انقلاب ثور افغانستان در سال 1978 میلادی، به این گمان افتادند که اگر کشوری از اردوگاه غرب خارج شود، لاجرم به اردوگاه شرق خواهد پیوست.

این بدگمانی چنان عمیق بود که غربی ها، مهم ترین شعار انقلاب ایران یعنی «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» را به جد نگرفتند و به نظر می رسد هنوز تصویر دقیقی از «واقعیت جمهوری اسلامی» ندارند. واقعیت جمهوری اسلامی از منظر سیاست و امنیت این است که 35 سال در چارچوب منطق آشنای جهان غرب یعنی سیاست واقع گرایی عمل کرده، اما غرب از آن تصویری ایدئولوژیک برداشت کرده است. نخستین کنش سیاسی- امنیتی ایران در سال های پس از انقلاب اسلامی سیاست «نه شرقی، نه غربی» است که عمیقا واقع گرایانه بود.

دولت نوپای جمهوری اسلامی در هنگامه جنگ سرد به فراست دریافته بود که ورود به هر یک از اردوگاه های شرق یا غرب آن را در معرض تهدید اردوگاه دیگر قرار می دهد و راهی را برگزید که طرف مخاصمه با یکی از اردوگاه ها نباشد، بلکه به موضوع مخاصمه بین اردوگاه ها تبدیل شود. تحولات سیاست خارجی ایران در دهه اول یا دوران دفاع مقدس ترجمان سیاست واقع گرایی بود. در این دوران روابط ایران با دو اردوگاه در وضع تعادل یا موازنه منفی قرار داشت که از جنبه دیپلماتیک، دقیقا معطوف به واقع گرایی مرسوم در جهان سیاست بود.

پس از جنگ، جلوه دیگری از واقع گرایی سیاسی، پدیدار شد. اردوگاه شرق فروپاشیده بود و ثقل قدرت جهانی در غرب بود. در این دوران، روابط ایران با غرب تا آنجا که امکان مفاهمه و مصالحه وجود داشت، بهبود یافت. واقعیت سیاست در آن دوران – که البته چندان دوام نیاورد- مستولی شدن انگاره های غربی بر سیاست جهان بود و جمهوری اسلامی با درک دقیق از واقعیت قدرت در جهان، روابطش را با غرب ترمیم کرد. در دوران سوم که حدود یک دهه پیش آغاز شد، روسیه به علت خلاصی از نابسامانی های پس از فروپاشی شوروی و چین به مدد رشد اقتصادی کم نظیرش به پاره های اصلی قدرت در جهان تبدیل شدند. در این مقطع، جمهوری اسلامی در قالبی نو به سیاست موازنه بین قدرت های نوظهور و قدرت های قدیمی روی آورد. در همین مقطع، غرب دچار خطای استراتژیک شد و با اعمال فشار بر ایران، جمهوری اسلامی را به اتخاذ سیاست جدیدی وادار کرد. ایران برای دفع فشارهای غرب که مهم ترین بخش آن تحریم ها بود، روابطش را با روسیه و شرق گسترش داد. این ادوار سه گانه، برای ایران و غرب، نتیجه ای ناخواسته در پی داشته است. امروزه روابط ایران و غرب در سطح بسیار نازلی قرار دارد و روابط طرفین را به موضوع چانه زنی روسیه و چین و چند قدرت دست دوم در جهان تبدیل کرده است. این بلوک اخیر برای پیش بردن سیاست های خود در حوزه های سه گانه آتلانتیک (اروپا و آمریکا)، خاورمیانه و آسیا- پاسیفیک (شرق آسیا)، از اهرم فشار غرب بر ایران و بر عکس آن، استفاده می کند.

در حوزه امنیت هم وضع به همین منوال بوده و جمهوری اسلامی همواره سیاست واقع گرایانه را به انتخاب های ایدئولوژیک ترجیح داده است. ایران در منطقه ای اساسا ناامن واقع شده که از چهار دهه پیش تاکنون همواره ناآرام بوده است. جمهوری اسلامی در جنگ های افغانستان و عراق، سیاست هایی اتخاذ کرد که ماهیتا مبتنی بر واقع گرایی سیاسی بود. در هر دو کشور مواضع جمهوری اسلامی به نفع غرب تمام شد، اما سیاستمداران غربی، به علت گرفتاری ذهنی در همان فضای قدیمی جنگ سرد، این پیام های عملی روشن را دریافت نکردند. وجه دیگر کنش امنیتی جمهوری اسلامی که در غرب مغفول ماند، تلاش واقع گرایانه ایران برای ایجاد و حفظ موازنه قوا در مناطق چندگانه جنوب آسیا، خلیج فارس، خاورمیانه و حتی آسیای مرکزی و قفقاز است. این سیاست به صورت اصولی باید کاهنده دغدغه های امنیتی غرب تلقی می شد اما چنین نشد. در همین روزگار کنونی که مناطق پیرامون ایران همگی دچار جنگ های آشکار و نهان و بی ثباتی های سیاسی هستند، امنیت و استقرار سیاسی ایران، به مثابه لنگر امنیتی عمل می کند و حتی فشارهای اقتصادی غرب، از کارآیی امنیتی ایران نکاسته است. وضع ایران و همسایگانش به هزار زبان به غرب گوشزد می کند که امنیت خاورمیانه به عنوان پاره مهم امنیت جهانی، عمیقا وامدار ایران است.

2- اقتصاد و تجارت: اقتصاد و تجارت ایران نیز، پا به پای تحولات سیاسی و امنیتی پیش گفته، حرکت کرده است. در 10 سال اول تاسیس جمهوری اسلامی، روابط تجاری ایران با اردوگاه های رقیب در وضع موازنه قرار داشت و حتی اندکی متمایل به غرب بود. در آن دوران اروپای غربی و ژاپن در بالای جدول شرکای تجاری ایران قرار داشتند و روسیه و چین در ردیف های بعدی بودند. در دوران پس از جنگ، سطح مراودات تجاری با هر دو اردوگاه افزایش یافت اما آهنگ رشد روابط تجاری با اروپا، به ویژه آلمان و فرانسه شتاب بیشتری گرفت. ولی از اواسط دهه 2000 میلادی که فشار غرب بر ایران افزایش یافت، جمهوری اسلامی در چارچوب همان سیاست واقع گرایی به این تحلیل رسید که دوران انحصار تجاری و اقتصادی اروپا پایان یافته و چین، کره جنوبی و روسیه می توانند به عنوان جایگزین اروپا عمل کنند. در نتیجه این سیاست تازه، تجارت ایران و اروپا در سال های اخیر نسبت به دهه 1990 و اوایل دهه 2000، حدود 77 درصد کاهش یافت. سیاست «گرایش به شرق» که انتخاب ناگزیر ایران و کنش دقیقا واقع گرایانه بود، چین، هند و کره جنوبی را به جای آلمان، فرانسه و بریتانیا نشاند. ایران بر اثر این جابه جایی، پاره ای فرصت های اقتصادی، به ویژه در حوزه اخذ تکنولوژی از غرب را دست داد، اما به نظر می رسد زیانی که از ناحیه این جابه جایی متوجه غرب شده، بیشتر و از جنس زیان استراتژیک باشد.

اقتصاد ایران و به تبع آن تجارت خارجی اش، حدود یک درصد اقتصاد و تجارت جهان است و شاید از جنبه حسابداری، بر اقتصاد جهان و غرب تاثیر قاطعی نگذارد؛ اما اگر این یک درصد، در قالب «امکان های اقتصادی و تجاری» دیده شود، بسیار تاثیرگذار است. روند کنونی اقتصاد جهان از آینده ای خبر می دهد که جانمایه آن تعامل بلوک های اقتصادی منطقه ای است و نه دادوستد کشورهای منفرد. اکنون در بیشتر مناطق جهان به ویژه در حوزه های آتلانتیک و آسیا-پاسیفیک و به درجات کمتر آمریکای لاتین بلوک های تجارت آزاد شکل گرفته و گردش جهانی سرمایه را افزایش داده است، اما خاورمیانه هنوز فاقد اتحادیه تجاری است و از کارآمدی مدار جهانی گردش سرمایه کاسته است. تردیدی نیست که در این بخش از جهان، نمی توان اتحادیه ای اقتصادی و تجاری را تصور کرد که ایران بیرون از آن یا حتی در حاشیه آن باشد.

این قابلیت که دارایی انحصاری ایران در خاورمیانه است حاوی محتوایی غنی است که سیاستمداران غربی به علت اعتنای جدی شان به سیاست واقع گرایی، به خوبی از آن خبر دارند. سیاستمداران غربی و دقیق تر از آنان، فعالان اقتصادی غرب می دانند که اقتصاد یک درصدی ایران وقتی با ملاحظات یادشده درباره سیاست و امنیت و تجارت تلفیق شوند، مجتمعا نیرویی شگرف می آفرینند که می تواند موجب تحرک اقتصاد در پهنه گسترده خاورمیانه و شمال آفریقا و خلیج فارس و جنوب آسیا شود. آورده چنین تحرکی دیگر یک درصد اقتصاد جهان نیست؛ بلکه پاره اصلی اقتصاد و تجارت در یکی از مناطق پرجمعیت جهان یا بازاری گسترده است.

حال، دکتر حسن روحانی با توشه ای به مجمع عمومی سازمان ملل می رود که پاره اصلی آن همین سیاست واقع گرایی است که ایران در 35 سال اخیر آنقدر که به آن عمل کرده، درباره اش تبلیغ نکرده است. اگر این سیاست خوب بیان شود و خوب شنیده شود، می تواند رهبران غرب را از کابوس «ایران هراسی» خلاص کند و بر آینده روابط ایران و غرب تاثیری عمیق بگذارد.

نظر شما در این رابطه چیست
آخرین اخبار