پنجشنبه ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 April 25 - ۱۵ شوال ۱۴۴۵
برچسب ها
# اقتصاد
۱۹ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۲:۱۴

صندلي‌هاي خالي دانشگاه‌ها را در اختيار فارسي‌زبانان قرار دهيد

اجراي اين طرح مي‌تواند نفوذ فرهنگي ايران در سرزمين‌هاي اين حوزه را گسترده‌ تر و ژرف‌ تر کند و راه را بر اختلاف‌های آتیِ مردمان این خطه ــ که سال‌های سال است از سوی بازیگران فرامنطقه‌ای بر روی آن سرمایه‌گذاری می‌شود ــ ببندد.
کد خبر: ۶۲۱۹۴
عصرایران، روز گذشته، این خبر منتشر شد که برای سالِ تحصیلیِ پیشِ رو بیش از 200 هزار صندلی در دانشگاه‌ها خالی مانده است. البته چنین وضعیتی قابل پیش‌بینی بود و چند سالی است که کارشناسان درباره‌  به‌وجود آمدنِ چنین ظرفیتِ خالی یی هشدار می‌دهند و پیشنهادهایی را برای آن ارائه می‌کنند.

اصولاً با عبوراز نقطه عطف و پیکِ جمعیتی‌ یی که در پیِ یک دهه سیاست‌های جمعیتی پس از انقلاب شکل گرفته بود ایجاد چنین وضعیتی قابل پیش بینی بود. وضعیتی که مدتی قبل به حذف دوره‌ی راهنمایی از مدارس انجامید  و اکنون نیز جامعه را با بحرانِ اشتغال درگیر کرده است.

  رييس سازمان سنجش، در مراسم افتتاحيه فاز دوم مجتمع آموزشي دانشگاه آزاد آذربايجان شرقي گفته است: «قبل از انقلاب که در داخل كشور خبري از دانشگاه‌هاي آزاد، پيام نور و غيره نبود، از 48 هزار داوطلب فقط 6800 نفر و یا به عبارتی 15 درصد ظرفیت جذب دانشگاه دولتي مي‌شد، در حالي كه هم اكنون در دانشگاه‌ها علاوه بر جذب بیش از يك ميليون داوطلب، 200 هزار ظرفيت خالي هم داريم و حتي از خارج از كشور هم مي‌توانند در دانشگاه‌هاي ايران ادامه تحصيل دهند.»

بر پايه‌ خبرهاي منتشره، از کل ظرفيت 425 هزار نفري دانشگاه پيام نور، تنها 255 هزار صندلي پر شده و 40 درصد ظرفيت اين دانشگاه خالي مانده است. هم‌چنين 90 درصد ظرفيت دانشگاه فرهنگيان و 35 درصد ظرفيت دانشگاه ترتبيت معلم خالي مانده‌اند.

مدتی پیش، مديرکل دفتر گسترش آموزش عالي نیز در همین‌باره با اعلام آمار گنجايش‌هاي خالي دانشگاه‌ها و موسسه‌هاي آموزش عالي کشور در دوره‌هاي کارداني و کارشناسي ــ به جز دانشگاه آزاد که خود داستان ديگري است ــ گفته بود: «در دوره‌  روزانه‌ دانشگاه‌ها 7/3 درصد و در دوره‌ي شبانه 9 درصد از کل گنجايش خالي مانده است». البته بايد دانست که کمابيش 51 درصد از صندلي‌هاي بدون آزمون در دانشگاه‌هاي پيام نور و آزاد (يعني دوره‌هاي پولي) اين دو دانشگاه نيز خالي مانده‌اند. هم‌چنین است وضعیت گنجايش دوره‌هاي نيمه‌حضوري و دوره‌هاي مجازي و بين‌المللي که از آنها نیز، به ترتيب  15 و 40 درصد خالي مانده است.
 
اين امر از سويي برآيند کاهش رشد جمعيت است و از سوي ديگر، کاهش درآمد خانواده‌ها و تأثير سرراست (مستقيم) آن بر روي تأمين هزينه‌ فرزندان دانشجو و هم چنين انبوه دانش‌آموختگان بي‌کار، که پدیده‌ای تهدیدزاست. اما همین بحران آموزش عالي و خالي ماندن صندلي‌هاي بسيار آموزش عالي، مي‌تواند بسترساز فرصتی تاریخی هم باشد و این یکی از مهم‌ترین پیشنهادهایی است که کارشناسانِ آشنا با تاریخ و فرهنگ ایران و آنان که چشم‌اندازشان در برنامه‌ها کمی فراتر از افقِ محدودِ برخی سیاست‌مداران است بارها بر آن تأکید کرده‌اند.

آن پیشنهاد، عبارت است از جذب گسترده دانشجويان از کشورهاي افغانستان، تاجيکستان، ازبکستان، قرقيزستان، قزاقستان، ترکمنستان و نيزعراق و بحرين و مناطق کُردنشين بيرون از مرزهاي سياسي ايران. افزون بر آن با ايجاد تسهيلات لازم براي آشنايي بيش‌تر با زبان فارسی و یا «روان‌گويي»، به مردمان پاکستان، شبه‌قاره‌ي هند و نيز منطقه‌ي قفقاز، به‌ويژه جمهوري‌های آران (آذربایجان) و خودمختار اوستي، ارمنستان و...

انجام چنین کاری، در واقع، بیمه کردن کشور در برابر حوادث شومِ آینده است؛ حوادثی که هر از گاه به‌دست بدخواهان ایران صورت عمل گرفته و یک بار در شکل «صدام‌حسین »ی که از حمایت همه‌  کشورهای غربی و شرقی برخورداربود درمی‌آید و دیگربار در شکل «طالبان »ی که به خراسان چشم  داشت و هم‌اکنون نیز در شکل داعشی که همان نقشه  پنج تکه  ایرانِ تجزیه‌شده را-که طراحان راهبردها و استراژیست‌های آمریکایی کشیده بودند- دوباره طرح می‌کند.

این حوادث تنها به یاری مردمانی عادی امکان رقم خوردن می‌یابند؛ مردمانی که با بدآموزی‌های و نفرت‌پراکنی‌های کتاب های درسی‌ یی بزرگ شده‌اند که از ایرانی و عناصر ایرانی هم‌چون نوروز و شیعه و کُردها و ایزدی‌ها و زبان فارسی و... چهره‌ای بیگانه می‌سازند.
 
در پایان این گفتاراشاره به آخرین بند بیانیه دو نهاد «دیده‌بان یادگارهای فرهنگی و طبیعی ایران» و «مرکز مطالعات خلیج فارس» خالی از لطف نیست:

«بیاییم سالانه امکان دانش‌آموختگي را در اختيار چند ده هزار تن از فارسي‌زبانان و مشتاقان زبان فارسي و یا هم‌تباران و هم‌فرهنگان خود در کشورهاي حوزه‌ فرهنگ ايراني قرار دهيم.

اگر از ديدِ منافع ملي به اين موضوع نگاه شود، این کار مي‌تواند گام بلندي در راستاي آشنایی با تاریخ و فرهنگ مشترک و گسترش زبان فارسي در کشورهاي «جهانِ نوروز» و از همه مهم‌تر، ژرف‌تر کردن حوزه‌ي فرهنگ ايراني باشد. با ديد تنگ به اين مسأله نگاه نکنيم، که اين مسأله با منافع ملي ما ارتباط تنگاتنگ دارد تا جايي که حتی براي فعال‌سازي آن مي‌توان از اعتبارات صندوق ملي نيز بهره گرفت.

 اجراي اين طرح نسبت به ساخت يک قطعه راه، يک سد انحرافي يا چند کيلومتر خط‌ آهن، برتري واولويت دارد. اجراي اين طرح مي‌تواند نفوذ فرهنگي ايران در سرزمين‌هاي اين حوزه را گسترده‌ تر و ژرف‌ تر کند و راه را بر اختلاف‌های آتیِ مردمان این خطه ــ که سال‌های سال است از سوی بازیگران فرامنطقه‌ای بر روی آن سرمایه‌گذاری می‌شود ــ ببندد.»
نظر شما در این رابطه چیست
نظرات بینندگان
محمد
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۲ مهر ۱۳۹۳ - ۰۳:۱۹
با درود فراوان و گهربار به شما و این اندیشه ی ناب و سره تان.بسیار بسیار کاری نکو و ارزشمند است و میتواند دوباره ایران زمین را به مهد شکوفایی هنر و فرهنگ و دانش در خاور میانه و آسیای میانه دگرگون کند.و همچنین همدلی و همزبانی و یکپارچگی را در میان مردمان و کشورهای این سامان,و به رهبری سرپرستی میهن اهوراییمان ایران زمین فراهم کند تا به امید پروردگار یکتا در آینده ای نه چندان دور,گواه ایرانستانی بزرگ و پهناور و نیرومندتر از همیشه باشیم.ایدون باد,ایدون باد,ایدون باد...
۰
آخرین اخبار