در روششناسی علوم انسانی، هنگامی که بخواهیم مشکلی را ریشهیابی کنیم، نامعقول و غیرعلمی است که در نهایت به عنوان مثال به 245 علت اشاره کنیم. طی 350 سال گذشته، در علم اقتصاد، علم سیاست و علم روابط بینالملل، حدود 22 هزار کتاب درسی نوشته شده که عموما به این استنتاج دست یافتهاند که باید درخت علت و معلولی مشکلات را ترسیم کنیم. از این منظر علمی، درخت علت و معلولی مشکلات ایران را به چه صورت باید ترسیم کرد؟ وقتی کتب، روزنامهها، سایتها و سخنرانیها را هر روز مطالعه میکنیم، متوجه میشویم هر فردی، علتی و گوشهای از این درخت تنومند را به ما گوشزد میکند. اما بهراستی مشکل شماره یک، دو، سه کشور ما کدامند؟ همانگونه که هر فردی، هر بنگاهی، هر موسسهای و هر دانشگاهی باید مساله 1، 2 و 3 خود را با دقت تشخیص و منابع و فکر و برنامهریزی را بر آنها متمرکز کند، دولتها و حاکمیتها نیز ضروری است بهچنین امری مبادرت ورزند. طبیعی است که نمیتوان از یک سخنرانی به سخنرانی دیگر، مساله یک ایران را تغییر داد. نمیتوان به تناسب حضاری که جمع شدهاند، اولویتهای کشور را تعیین کرد. غیرمنطقی است که 30 اولویت همسطح مقرر کنیم. نمیتوان در سایه هرجومرج اولویتها، پیشرفتی بهدست آورد. علتها و مشکلات با هم مساوی نیستند. اکثریت معلولاند. ممکن است یک، دو، سه یک فرد، یک بنگاه، یک نهاد در زمانهای مختلف تغییر کند. بهعنوان یک استنباط که در طول 26 سال گذشته به آن پایبندی علمی و استدلالی داشتهام، معتقدم که مشکل شماره یک کشور ما این است که در مدارها و دوایر بینالمللی حضور ندارد، تعامل نمیکند، رقابتی ندارد و زندگی نمیکند. منظور از بینالمللی شدن، جغرافیایی خاص نیست. به جز دو، سه کشور غربی، بقیه جهان غرب عموما در وضعیت حفظ وضع موجود خود قرارگرفتهاند. اگر میخواهید معنای بینالمللی شدن را درک کنید، به کرهجنوبی سفر کنید. بینالمللی شدن در 3 واژه خلاصه میشود: کیفیت، رقابت و استاندارد. سنگاپور در 10 شاخص کلیدی توسعهیافتگی، رتبه اول تا سوم جهانی را دارد. این کشور که مساحتی در حد تهران دارد با جمعیتی حدود 5/3 میلیون نفر و 5/1 میلیون خارجی شاغل، 220 میلیارد دلار تولید میکند که 63 درصد آن فنآوری پیشرفته است. امروز برزیل از روسیه و بریتانیا بیشتر تولید میکند. اگر ما بینالمللی شویم و با شرکتها، موسسات و بنگاهها و دانشگاههای جهان و بهخصوص آسیایی رقابت کنیم، برای کشور با شوکتی مانند ایران، راضی نخواهیم شد که درصد قابل توجهی از مردم، سوار اتومبیل پراید شوند. اگر ما با کیفیتهای جهانی زندگی کنیم، خیلی سریع، ترافیک و هوای آلوده تهران را اصلاح میکنیم. اگر ما در سطح جهانی رقابت کنیم و معنای تخصص را بهتر متوجه شویم، طبعا برای یک فرد، دوازده حکم اجرایی صادر نمیکنیم. در شهر دبی، 124 ملیت مشغول به کار هستند ضمن اینکه تعداد مساجد در این شهر از تهران بیشتر است. در بحث آنتروپی زیستشناسی هم گفته میشود که سیستمهای بسته از ناهنجاریهای بیشتری رنج میبرند. اگر ما در مدارهای بینالمللی قرارگیریم، صنعت ما، سلامتی اداری و مالی ما، بخش خصوصی ما، محیط زیست ما، جادههای ما، کیفیت مدیران ما، عملکرد سه قوه ما و آنچه به مناسبت امشب ما برمیگردد، دانشگاههای ما، اصلاح خواهند شد. این کوتاهترین، کمهزینهترین و مطمئنترین راهی است که ما را میتواند به پیشرفت و توسعه سوق دهد. مهمترین رکن یک دانشگاه، استادان محقق و نوآور آن هستند. این ستون، 80 درصد اصالت یک دانشگاه است. آنچه که آکسفورد، امآیتی و دانشگاه ملی سنگاپور را ارزشمند کرده، جغرافیای آنها نیست بلکه کیفیت تحقیقاتی استادهای آنها است. دانشگاهی ماهیتا نقاد است و نقاد معتبر، کسی است که متون بینالمللی داشته باشد. دانشگاهی بودن، شغل نیست؛ بلکه نوعی شیفتگی به شناخت و فهم پدیدهها، مستقل از ملاحظات سیاسی و سازوکارهای اداری ارتقا است. کلیدیترین کانون آزادی در یک جامعه زنده، دانشگاه است. آزادی فکرکردن و آزادی شناخت پدیدهها آنگونه که هستند. دانشگاه معتبر، دانشگاهی است که در راهروهای دانشکدههای آن، استادان کرهای، استادان آلمانی و استادان مصری نیز حضور داشته باشند تا دانشگاهیان و دانشجویان در کوران بحث و نقد علمی، هم تواضع و اخلاق علمی کسب کنند چون با بینالمللی شدن، سطح و جایگاه خود را تشخیص میدهند و هم به آخرین استنباطها و دریافتهای علمی دسترسی پیدا میکنند. نکته آخر اینکه، به سهم خودم از فضای نوین عقلانیت در دانشگاهها تشکر میکنم و اگر منطق این سخن و متن، اعتباری داشته باشد، امیدوارم در سال 1400 شاهد نهادینه شدن بینالمللگرایی در تاریخ دانشگاههای ایران عزیز باشیم.
پ/پ