به گزارش مهر، گیل استاین که به دعوت انجمن باستان شناسان دانشگاه تهران
برای شرکت در همایش بین المللی باستان شناسان جوان به تهران آمده است گفت:
نمی توانم آمار دقیقی از تعداد الواح هخامنشی که در موسسه شیکاگو قرار دارد
بدهم چون مسئولیت این الواح بر عهده فرد دیگری در این موسسه است. همچنین
بیشتر این الواح شکسته و در قطعات کوچک هستند اما بهترین تخمینی که می
توانم بزنم این است که بین 6 تا 7 هزار لوح با تکه های بزرگ وجود دارد. این
الواح از زمانی که وارد شیکاگو شده اند تاکنون در حال مطالعه هستند و به
عنوان یک امانت در دهه 1930 به آمریکا فرستاده شدند.
گیل استاین
گفت: ما باستان شناس هستیم و الواح هخامنشی نیز موارد مطالعاتی ما هستند
منتها در رسانه های ایران معمولا صحبت هایی می شود که متاسفانه دقیق
نیستند. گویا از صراحت و درستی این قضیه خبر ندارند. موسسه تعداد زیادی از
الواح را بعد از مطالعه به ایران برگشت داده است و بقیه الواح نیز امانتی
هستند تا ما روی آنها مطالعه انجام دهیم و به ایران بازگردانیم. بیش از 30
هزار الواح به ایران تاکنون برگشت داده شده است و من در سال 2003 حدود 300
لوح کامل را که مورد مطالعه قرار گرفته بود به ایران برگشت دادم به قول و
موافقتی که بین ایران و دانشگاه شیکاگو انجام شده است متعهد هستیم.
وی
گفت: چند هزار لوح تاکنون مطالعه شده و عکاسی پیشرفته روی آن انجام شده
است تا این الواح و مهر روی آنها ثبت شود و اطلاعات آنها برای همگان در
جهان قابل دسترس باشد. پروژه ای در این موسسه برای الواح تخت جمشید تعریف
شده که شامل یک گروه بین المللی با حضور دانشمندان سراسر جهان است. باور
دارم نسل دیگری از دانشمندان در این پروژه تربیت می شوند که این کار را
ادامه می دهند و می توانند زبان این الواح را بخوانند.
استاین یکی
از اهداف سفرش به ایران را مذاکره با رئیس سازمان میراث فرهنگی عنوان کرد و
گفت: این مذاکره برای بهبود همکاری بین موسسه شیکاگو و ایران و تربیت نسلی
از کارشناسان در آمریکا ، ایران و اروپاست که بتوانند خط عیلامی را
بخوانند. من و آقای نجفی درباره اینکه چطور می شود به این اهداف رسید،
صحبتهایی کرده ایم.
تبادل دانشجو بین ایران و شیکاگورئیس
موسسه شیکاگو ادامه داد: دانشگاه و موسسه شرق شناسی شیکاگو بیش از 80 سال
است که با ایران همکاری می کند و این همکاری شامل تمام جوانب مطالعاتی
درباره ایران می شود که منظور باستان شناسی و زبانهای باستانی است و از
لحاظ دوره ای نیز همه دوره ها را چه از دوره عصر سنگ تا دوره اسلامی شامل
می شود. با موزه ملی ایران نیز همکاری داریم و سعی می کنیم در هر سه زمینه
باستان شناسی، زبانهای باستانی و موزه ها همکاری ها توسعه پیدا کند. به
عنوان مثال دکتر علیزاده یک سال است که به دسته بندی سفالها اقدام کرده است
که طی این اقدام دانشجویانی تربیت شده و یاد گرفته اند که چطور سفالها را
طبقه بندی کنند.
وی گفت: دانشجویان ایرانی نیز می توانند از اطلاعات
مجموعه کارهای آقای علیزاده درباره سفالها استفاده کنند مورد دیگر همکاری
با موسسه برای انجام حفاری های باستان شناسی مختلف است که می توان در این
حفاریها تکنیکهای مختلف علمی را نیز یاد بگیرند. سعی می کنیم راههایی پیدا
کنیم که دانشجویان ایرانی برای یادگیری زبان اسلامی به شیکاگو بیایند و
متقابلا دانشجویان آمریکایی به ایران برای یادگاری موضوعات دیگر سفر کنند.
شگفتیهای الواح هخامنشیوی
ادامه داد: بایگانی الواح تخت جمشید خیلی شگفت انگیز است و مانند آن وجود
ندارد و موارد جالب توجه در آن بسیار زیاد است. برای من نکته جالب در این
الواح زمانی است که در دو متن نوشتاری از دو فرهنگ متفاوت روابطی پیدا می
شود که هر دوی آنها به یک موضوع مشترک اشاره می کنند به عنوان مثال اسم
هایی بود که هرودوت مورخ معروف در منابع خودش آورده است مثلا اسمهایی از
آسیای صغیر که درست مانند همان اسمها در الواح نیز آمده است. این موضوع یک
موضوع شگفت انگیز است.
***********
سرانجام بعد دهها سال ، الواح گرانبهای هخامنشی به موطن اصلی خود باز می
گردند ؛ الواحی که در تخت جمشید پیدا شده بودند و برای بررسی ، به عنوان
امانتی سه ساله ، به دانشگاه شیکاگوی آمریکا فرستاده شده بودند که با
پیروزی انقلاب اسلامی در ایران ، دولت آمریکا مانع از استرداد آنها به موطن
شان شده بود.
حتی در سال های اخیر ، لابی صهیونیست ها به طور کاملاً
جدی در صدد بود این الواح را به عنوان غرامت عملیات انتحاری در فلسطین ، به
نفع خانواده قربانیان مصادره کند.
با
این حال ، پیگیری های مجدانه جمهوری اسلامی در سال های اخیر که با بهره
گیری از وکلای مجرب آمریکایی صورت گرفت منتهی به این شد که دادگاه استيناف
حوزه هفتم قضايي " ۷th Circuit Court of Appeals "در
آمريکا که به فرجام خواهي موزه ايران باستان و شوراي ايرانيان آمريکايي
برگزار شده بود با این استدلال که کتیبه ها به عنوان امانت بودند ،حکم کرد
کتيبه هاي گلي دوره هخامنشي يافته شده در زيرزمين هاي تخت جمشيد که در سال
1355 خورشيدي براي ترميم در اختيار بخش باستان شناسي دانشگاه شيکاگ
و قرار
گرفته بودند به ايران بازگردانده شوند.
این کتیبه ها از آن نظر
ارزشمند هستند که نشان می دهند تخت جمشید و پاسارگاد ، برخلاف اماکنی مانند
اهرام ثلاثه مصر ، توسط بردگان و به زور شلاق بنا نشده اند بلکه توسط
استادان و کارگران آزادی ساخته شده اند که در ازای کار خود دستمزد می
گرفتند و از مزایایی مانند مرخصی و پاداش هم برخوردار بوده اند.
حتی اتباع سرزمین های دیگر نیز که در تخت جمشید کار می کردند ،از حقوق و مزایا برخوردار بودند.
این
کتیبه ها که تعدادی از آنها پیش از این به ایران بازگشته و هم اکنون در
موزه تخت جمشید نگهداری می شوند نشان می دهند سیستم حسابداری دقیقی در
دوران هخامنشی در 2500 سال پیش جاری بوده و همه پرداخت ها بر اساس اسناد
مالی مکتوب صورت می گرفتند و موضوعاتی مانند ضامن و ضمانت نیز در این دوران
متداول بوده است.
عصرایران ، به عنوان نمونه ای از این اسناد که
مایه مباهات و افتخار هر ایرانی است ، ترجمه یکی از این اسناد که هم اکنون
در موزه تخت جمشید در معرض نمایش عمومی است را منتشر می کند.
تصویر زیر روز ششم فروردین 1390 گرفته شده است.
آقای شاکامدیر صندوقآقای
مردوکا گواهی می دهد که آقای هردکاما ، درودگر مصری ، سرکارگر صد نفر
کارگر که به ضمانت آقای وهوکا در ساختمان پارسه(تخت جمشید) انجام وطیفه می
کند ، استحقاق دریافت سه کارشا و 2 شکل و نیم نقره به عنوان دستمزد را
دارد.
مسوول صدور سندمردوکااين
کتيبه هاي هخامنشي در سال 1316طي حفاري مشترکي توسط دولت وقت ايران موسسه
شرق شناسي دانشگاه شيکاگو در تخت جمشيد، تعداد قابل توجهي اموال فرهنگي،
تاريخي ارزشمند به دست آمد که اين اموال بين دولت ايران و موسسه مذکور به
طور مساوي تقسيم شد ايران به دليل نداشتن کارشناسان داخلي براي خواندن خطوط
سهم خود را نيز به موسسه شرق شناسي دانشگاه شيکاگو به مدت سه سال امانت
داده شده بودند تا آن موسسه پژوهش هاي گسترده اي در مورد اين الواح انجام
دهد و پس از مستند سازي و انتشار نتيجه پژوهش هاي خود الواح را به ايران
باز پس دهد که این امر تا کنون محقق نشد است!
اين لوحها برخلاف
ديگر کتيبههاي هخامنشي تختجمشيد که بيانيهها و گفتارهايي رسمي براي
همگان و براي آيندگان بوده براي خواندن عموم نوشته و عرضه نشده بوده و در
واقع اسناد داخلي و حسابداري کارکنان تختجمشيد و يک بايگاني اداري بوده
اند.
آنها بازگوکننده رويدادهاي رسمي و حکومتي و سياسي نيستند بلکه
در کنار آگاهيهاي فراوان ديواني و اداري اطلاعات فراواني از زندگي روزمره
و روزگار مردمان عصر هخامنشي در اختيار ما ميگذارند. البته به جز لوحهاي
تختجمشيد چندين بايگاني اداري ديگر از عصر هخامنشي در مصر و بابل همچون
بايگاني "موروشو" يافت شده است.
به موجب اين لوحها ما امروز
ميدانيم که سازندگان تختجمشيد را بردگان تشکيل نميدادند بلکه مردان و
زنان آزادهاي بودهاند که به اندازه تخصص خود و کاري که انجام ميدادند
دستمزد ميگرفتند. به آنان نه تنها دستمزدي شايسته که گاه پاداش و هديه و
کمک هزينه جنسي نيز پرداخت ميشده است. آنان ميتوانستند به هنگام پيمان
زناشويي هنگام زايش نوزادي تازهرسيده در جشنها و بيماريها از اين پاداش
برخوردار شوند.
زنان در تختجمشيد نه تنها کار ميکردند، بلکه
پابهپاي مردان در کارهاي تخصصي و مديريت شرکت داده ميشدند. نوجوانان به
کارآموزي ميپرداختند و کودکان در ساعتهاي کاري والدين در کودکستان
تختجمشيد نگهداري و تربيت ميشدند. لوحها حاکي از آن است که پرداخت نهايي
و ريزهکاريهاي سنگنگارههاي باشکوه تختجمشيد بيشتر دستاورد هنر و
تواناييهاي زنان هخامنشي است.