چهارشنبه ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 April 24 - ۱۴ شوال ۱۴۴۵
برچسب ها
# اقتصاد
۰۶ آبان ۱۳۹۲ - ۱۱:۳۱

یک گپ سینمایی - فوتبالی با «سروش صحت»

سروش صحت، بازیگر، نویسنده، کارگردان، طنزپرداز و البته چهره ای رسانه ای است.فوق دیپلم رادیولوژی، لیسانس شیمی و فوق لیسانس آلودگی شیمیایی دریا. رفتارهای صحت به معنای واقعی مختص به خودش است. می تواند در آتلیه همشهری، آواز سنتی بخواند و همزمان ژست بگیرد.
کد خبر: ۴۳۶۳۷
مجله تماشاگر: رابطه معنادار میان ورزش و سینما. ارتباط دو سویه میان هنر و تربیت جسم. نگاه متفاوت به نقش توانمندی های ذهنی بر توانمندی های جسمی در گفتگو با کارگردانی که از امروز، سریالی با شکل و نمای ورزشی را در تلویزیون اجرا می کند.

سروش صحت، بازیگر، نویسنده، کارگردان، طنزپرداز و البته چهره ای رسانه ای است. فوق دیپلم رادیولوژی، لیسانس شیمی و فوق لیسانس آلودگی شیمیایی دریا. رفتارهای صحت به معنای واقعی مختص به خودش است. می تواند در آتلیه همشهری، آواز سنتی بخواند و همزمان ژست بگیرد.

می تواند حین گفتگو، پیامک بازی کند و جالب ترهایش را برای ما هم بخواند. می تواند سوالات چند خطی را با یک کلمه جواب دهد و گاهی خودش هم از شما سوال بپرسد.

سروش صحت، آخرین ورود کرده به عرصه ورزش از جمع چهره های مشهور است. کارگردان سریال پژمان، رو در روی خبرنگاران تماشاگر نشست تا مدعی شود کار سینمایی وتلویزیونی برای ورزش، یکی از بهترین تجربه های عمر کاریش بوده. در کنار او، مجید توکلی هم نشسته بود. روزنامه نگار – کارگردانی که معتقد است کار سینمایی و مستندسازی در حوزه ورزش، تلخ ترین تجربه کاری یک اهل سینما محسوب می شود.


با سروش صحت نمی توانید رسمی و همراه با قواعد رفتاری یک گفتگوی خبری صحبت کنید و شاید به همین علت آغاز گفتگوی ما از «لگد زدن به گربه» بود. تجربه ای که سال هاست معیار تشخیص سره از ناسره ورزش است. و این هم حاصل یک ساعت گعده – و نه گفتگو- با آخرین چهره هنری مطرح شده برای حضور در عرصه ورزش.

از اینجا شروع کنیم. معیار بسیاری برای مشخص کردن سابقه و صلاحیت یک فرد، استفاده از اصطلاح لگد به گربه است. شما تا به حال این کار را انجام دادید؟

- من اولین بار این اصطلاح را از پژمان جمشیدی شنیدم. قبل از آن فکر می کردم که اصطلاح «عکس با شورت ورزشی» خیلی باب است اما بعدا فهمیدم این اصطلاح هم بین فوتبالیست ها رایج است. من تا به حال خودم به گربه لگد نزده ام اما لگد زدن بقیه به گربه را بارها دیده ام. در واقع در ورزش بیشتر هوادار بودم تا ورزشکار.

چرا سراغ فیلمسازی در عرصه ورزش رفتی؟

- راستش ... پیش آمد ...

نه. خُب منظورم این است که سابقه اینطور فعالیت ها نشان می دهد که این عرصه زیاد جایی برای ورود جدی ندارد. خود من وقتی فیلم سلطان با آن اتفاقات روبرو شد، می گفتم هیچ وقت شاید به دنبال فیلمسازی ورزش نروم. قبل از سلطان هم فیلمهای زیادی بودندکه موفق نشدند و فیلم های استثنایی هم بودندکه کارشان گرفت. تو به سراغ فوتبالیست ها رفتی و حالا طبیعتا باید نگران واکنش ها هم باشی.

- واقعیت قضیه این است که اوایل کار نگرانی داشتم اما به مرور این نگرانی ها کمتر شد.

چرا؟

- نمی دانم. آدم یا باید نگران هست یا نیست. من الان نگران نیستم!

استقبال چطور؟ یعنی به بعد از ماجرا هم فکر کرده بودید؟ اینکه فیلم مورد استقبال قرار نگیرد.

- یعنی در بین مردم؟

نه، عامه جامعه که سریال طنز دوست دارند. این خیلی طبیعی است. گروه نگران بازتاب و واکنش منفی در خود جامعه ورزش نیست؟

- ببینید، ما در سریال پژمان، ورزش را محور اصلی قرار ندادیم. فقط شخصیت اصلی این سریال فوتبالیست بوده. همین نوع نگاه در ساختمان پزشکان هم بود. یعنی شغل کاراکتر اصلی ما روانشناسی بود اما موضوع محوری، زندگی این آدم بود نه شغلش.


خب درباره ساختمان پزشکان هم انتقاداتی مطرح بود.

- همان زمان عده معدودی از روانشناسان نقد کردند. اتفاقا با خود من هم صحبت کردند اما در کنار این موضوع، تعداد زیادی هم استقبال کردند. ما حتی در چند همایش روانشناسی دعوت شدیم و مورد تقدیر قرار گرفتیم. غالب جامعه روانشناسی و روانپزشکی، نگاه مثبتی به موضوع داشتند.

عدم شناخت چهره های ورزشی از حال و هوای سینما مشکلی ایجاد نکرد؟ نگاه مصنوعی نشد؟

- اصلا. پژمان جمشیدی در زمینه بازیگری بسیار با استعداد است. به نظرم ممکن است پژمان بعد از این سریال بتواند بازیگری را به صورت جدی تری ادامه بدهد. ما در این سریال از آدم هایی استفاده کردیم که واقعا فوق العاده بودند. بهروز رهبری فرد، محمد محمدی، علی موسوی، حمید درخشان، حسین ماهینی، آرش برهانی. اینها هر چند قرار بود نقش خودشان را بازی کننداما بالاخره باید در چارچوب دیالوگ ها حرکت می کردند. بهروز رهبری فرد جوری بازی کردکه بازیگرهای حرفه ای هم باور نمی کردند.

خب من درباره مستند سلطان مشکلات عدیده تری داشتم. ما واقعا تا 60 درصد از آغاز کار، هنوز نتوانسته بودیم به آقای پروین نشان دهیم که کار مستند است و فیلمبرداری های انجام شده، قرار است در فیلم مستند زندگی اش پخش شود.

- مواظب سوالاتتان باشید، من روی پروین تعصب دارم.

نه. منظورم این است که واقعا سخت بود جا انداختن دغدغه کار. آقای پروین والیبال بازی می کرد، بعد به من می گفت هی فلانی، فردا این فیلم بلوتوث نشه یه وقت.خب این یعنی درک موضوع نگاه مستندبه زندگی یک اسطوره، برای خودش هم سخت بود.

- گفتم که من روی علی پروین تعصب دارم. بیا درباره اش حرف نزنیم.

من هم همینطور بودم. بعد از ساخت فیلم و اتفاقاتی که افتاد همیشه آرزو می کردم کاش اصلا این اتفاقات رخ نمی داد.

- جوابی ندارم!

گفتید نگران عکس العمل ها نیستید؟

- ببین باید ببینیم اصلا این عکس العمل ها دقیقا چه شکلی است. من هم مثل بقیه از بازتاب خوب کار خوشحال می شوم و عکس العمل بد ناراحتم می کند ولی سعی می کنم واکنش های بیرونی نسبت به این ناراحتی یا خوشحالی شدید نباشد.

به طور مشخص درباره خطوط قرمز ورزشی ها صحبت کنیم. مثلا برای اهالی رسانه، دلال بازی خط قرمز است یا برای بازیکنان موضوعات دیگری. به این خطوط قرمز توجه کردید؟ یعنی درباره این خطوط اصلا بررسی مشخصی انجام شد یا همین خطوط، سوژه کار شما بود؟

- اطلاعات ما برگرفته از همان اطلاعات معمول جامعه بود. ما با هر چیزی که فکر می کردیم بی احترامی نیست اگر قابلیت شوخی کردن داشته است شوخی کرده ایم ... ما حتی با اهالی صنف بازیگری و سینما هم شوخی کردیم.

مشاور هم داشتید؟

- خود فوتبالیست ها که با ما کار می کردند به ما مشاوره هم می دادند.

ایده ساخت سریال پژمان چه زمانی به فکر شما افتاد؟

- ایده این کار مال پیمان و مهراب قاسم خانی بود. پیمان ومهراب این طرح را مطرح کردند. فکر می کنم این ایده وقتی به ذهن بچه ها آمد که پژمان از خاطرات فوتبالی اش برای آنها تعریف می کرده است.



نگران نیستید سبک کارتان مثلا شبیه به آقای ده نمکی شود؟ یعنی یکسری شوخی ها و تکه کلام های معمول در جامعه را کنار هم بچینیم و وارد فیلم کنیم.

- وجود یکسری شوخی و تکیه کلام معمول در جامعه به خودی خود نه خوب است و نه بد. باید ببینیم کلیت کار درآمده یا نه. پیشنهاد می کنم یک بار هم بعد از تمام شدن سریال دباره این موضوع حرف بزنیم وببینیم بازتاب کار چطور بوده است.

ورزش به خودی خودیک پتانسیل قوی مخاطب دارد. درباره این حرف بزنیم. مثلا اینکه شما بعد از دیدن اس ام اس های پرتعداد برنامه نود یا مثلا استقبال مردم از ورزش در شبکه های اینترنتی و رسانه ها، فکر کنید که این پتانسیل را باید استفاده کرد.

- این را می دانستیم که مردم ورزش را دوست دارند و قهرمانان ورزشی را هم همینطور، منتها این را هم می دانستیم که ورود به حوزه طنز ورزشی هم می تواند مثبت باشد و هم در صورت اشتباه می تواندمشکلات زیادی ایجاد کند.

پس شما نگران درنیامدن کار هم بودید؟

- طبیعتا، اصلا آدمموقع فیلمبرداری برای ضبط هر سکانسی نگران است.

کسی از ورزشی ها هم بود که به کار شما جواب منفی بدهد و نیاید؟

- بله، خیلی ها بودند که تمایلی نداشتند مقابل دوربین حاضر شوند.مثلا آقای خسرو حیدری، چون به شدت ماخوذ به حیا و خجالتی هستند، حاضر نبود بازی کند و بعد از اصرارهای فراوان و خواهش های مکرر گروه فقط چند لحظه ای مقابل دوربین حاضر شدند. آقای حیدری غیر از اینکه فوتبالیست درجه یکی است شخصیت و کاراکتر دوست داشتنی و منحصر به فردی هم دارند.

این گروهی که شما نام بردید اکثرا بازیکنانی بودند که در دوران فوتبال شیطنت هایی هم داشتند. نگران تمرد اینها موقع ضبط نبودید؟

- اصلا. خیلی به ما خوش می گذشت. روزهایی که بچه های فوتبالیست می آمدند همه گروه جمع می شدند سر صحنه. ساعت ها درباره پشت پرده های فوق العاده فوتبال حرف می زدیم و می خندیدیم. عالی بودند.

تعداد کات ها بالا نبود؟

- گاهی تعداد برداشت ها زیاد می شد. اما در اکثر مواقع تعداد برداشت های ما از حد متداول بیشتر نمی شد.

فکر استفاده از چهره های خاص دیگری به ذهن تان نرسید. مثلا مجتبی محرمی یا کرمانی مقدم و اینها؟

- راستی من غیر از آقای پروینآقای محرمی را هم خیلی دوست دارم. شاید در کارهای بعد. یادم رفت بگویم از علاقمندان پر و پا قرص مجتبی جباری هم هستم.

به نظر بیشتر عاشق یاغی ها هستید.

- شاید ... شاید چون این افراد غیر از فوتبال دارای یک پرسونای قوی غیرفوتبالی هم هستند. راستی خسرو حیدری را هم خیلی خیلی دوست دارم. (با خنده)

در اصفهان چطور؟ شما اصفهانی هستید و طرفدار سپاهان.

- محرم نویدکیا.

و مثلا یکی مثل کربکندی چطور؟

- راستش بازی های آقای کربکندی را یادم نیست...

کربکندی نماد ورزشی های متفکر در اصفهان است و برای همین پرسیدم.

- خُب من فقط که یاغی ها را دوست ندارم. همین مجتبی جباری متفکر نیست؟

اما یاغی هم هست. یعنی اول فکر می کند بعد یاغی گری. مثلا درباره چهره هایی مثل علی کفاشیان چطور؟ یعنی کسانی که بالقوه استعداد طنز دارند.

- آقای کفاشیان ذاتا طناز هستند. اما فکر می کردم امکان اینکه متقاعد بشوند در سریال حضور پیدا کنند نیست. مثلا ما با غلام پیروانی صحبت کردیم که خیلی لطف داشت اما قبولن کرد. یا با حمیدرضا صدر صحبت کردیم که ایشان هم با وجود لطف زیادی که داشتند ترجیح دادند در سریال بازی نکنند.

خاطره نگاری پژمان و دوستانش باعث شد سوژه دربیاید؟

- نه. پیمان و مهراب طرح و قصه مشخصی داشتند اما از بعضی از خاطرات پژمان نیز به عنوان چاشنی کار استفاده می کردند.



فکر می کنیداصلا درباره قهرمان های ورزشی کار مشخص و مدونی در سینما و تلویزیون صورت گرفته؟ یعنی مشخصا کاری که تاثیرگذار باشد و پرمخاطب.

- بله. ولی هنوز هم جای کار هست. فکر می کنم به جز مرحوم حجازی و پروین و عابدزاده و بقیه چهره های اسطوره ای، ورزشکاران مهم دیگری هم هستند که زندگی و فعالیت ورزشی آنها می تواند موضوع کار شود. مثلا تیم واترپولویی که در سال 1353 قهرمان آسیا شد یا تیم والیبال و بکستبال همین حالا یا افرادی مثل تیمور غیاثی، نامجو، نصیری و دهداری.

آقای صحت، برخی از دوستان حوزه کاری شما، نگاهشان نسبت به ورزش و جامعه ورزشی از بالا به پایین است. این نشأت رگفته از کارهای ضعیفی بوده که شاید ساخته شده یا برخوردهای عده ای محدود.

- نمی دانم. من که طرفدار و بیننده پروپاقرص ورزش هستم.

اینکه فوتبال افیون جدید توده هاست و ...

- در حال حاضر که این طور فکر نمی کنم. نمی دانم بعدا طرز فکرم عوض می شود یا نه.

مثلا اینکه ما برنامه نود داریم که خیلی پربیننده است وشما ندارید.

- اتفاقا خیلی خوشحالم که امروز دوشنبه است و نود پخش می شود.

یا اینکه ما 13، 14 روزنامه داریم و شما شاید یکی دو روزنامه هنری.

- خب خواننده نشریات ورزشی بیشتر است نمی فهمم از چی باید ناراحت باشم.

دهخدا در تعریف ورزش می گوید ممارست در کاری تا اوج هنرمندی. اینطور تعاریف از ورزش چطور؟ یعنی بالا بردن؟

- اصالا تعاریف خشک و مکانیکی هستند و خیلی از آنها را نمی فهمم.

هوادار حرفه ای ورزش هستید؟ مثلا سپاهان را واقعا متعصبانه دوست دارید؟ همان کری خوانی ها، دنبال کردن ها و ...

- واقعا دوست داشتم هواداری متعصب باشم چون خیلی بیشتر خوش می گذشت اما من راستش یک جورایی باعث آبروریزی هستم. یعنی من هوادار درست و حسابی محسوب نمی شوم. امروز طرفدار سپاهان هستم اما همزمان یک رقیب دیگر به نام تراکتورسازی هست که طرفدار این تیم هم هستم. یا مثلا باور می کنید بازی رئال و بارسا، منطرفدار هر دوتای آنها هستم؟ این هم شد هواداری؟ آبروی هواداری را بردم من (با خنده). مثلا من به شدت امسال از پرسپولیس خوشم می آید. علی دایی با آوردن بازیکنان جوان، تیم را هجومی کرده وبه همین دلیل من طرفدارش هستم.حالا فکر می کنید من بازی سپاهان و پرسپولیس را چطور باید تماشا می کردم.

چطور تماشا کردید؟

- راستش 17 دقیقه اول بازی را دیدم و بقیه بازی را چون کار داشتم ندیدم.

قسمت های مهم را دیدید پس؟

- بله. اشتباه مهلک قهرمانی را دیدم. نمی دانستم باید خوشحال باشم که گل زدیم یا ناراحت باشم که پرسپولیس جوان گل خورد.

مهران مدیری: پیشکسوت، دوست، استاد من

قلعه نویی: پرافتخارترین مربی لیگ و علی پروینی که علی پروین نیست

داریوش ارجمند: درجه یک در بازیگری، به شدت باسواد و سخنگوی فدراسیون ورزش های باستانی

محمد دادکان: بهترین فرد برای ریاست فدراسیون فوتبال

ابراهیم حاتمی کیا: کارگردان درجه یک

الیاس حضرتی: مدیر مسئول روزنامه اعتماد

فیروز کریمی: همیشه منتظر دیدن مصاحبه هایش هستم. راستی چرا یک دقیقه قبل از سوت پایان می ره رختکن؟

شیرینی: چرا خوابیده بود؟ آن هم چه خواب شیرینی ...

فرهنگسرای ارسبالان: جلفا

علی جنتی: امیدواری زیاد طیف فرهنگ

سامان گوران: نقطه قوت خنده بازار، فردوسی پور

بهرام شفیع: مجری پرسابقه ترین برنامه ورزشی

صفایی فراهانی: مدیر موفق

فرج الله سلحشور: کارگردان یوسف پیامبر

علی پروین: سلطان
نظر شما در این رابطه چیست
آخرین اخبار