پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 April 18 - ۸ شوال ۱۴۴۵

برای بهبود وضعیت پژوهش چه باید کرد؟

ایران اکونومیست-با بررسی صحبت‌های متخصصین امر پژوهش در کشور، می‌توان دریافت که با انجام سه اقدام بنیادین و راهبردی «بازنگری در نظام ارزیابی»، «آموزش جامع و همه‌جانبه پژوهشگر» و «توجه به مروجین به عنوان حلقه‌های واسط بین جامعه و دانشگاه»، می‌توان نظام پژوهش کشور را شکوفا کرد.
کد خبر: ۳۷۰۳۸۸

 هفته پژوهش سال ۹۹ به اتمام رسید و در این مدت در قالب ده ها مصاحبه و گزارش، مشکلات و آفت‌های پژوهش کشور از دیدگاه مسئولان و فعالان این عرصه مورد بررسی قرار گرفت. با جمع‌بندی این اظهارات می‌توان برخی از اقدامات اولیه برای حل مشکلات پژوهش در کشور را پیش بینی و پیشنهاد کرد چراکه با قدم‌های کوچک در جهت تغییرات بنیادین، می‌توان از عددها و رقم‌ها دور شد و مسیر پژوهش را در جهت «آن‌چه که باید باشد» ریل‌گذاری کرد.

در مصاحبه با دانشجویان، پژوهشگران و مسئولین دانشگاه‌های کشور یکی از مواردی که به کرات تکرار می‌شود، معضلات نظام ارزیابی پژوهشگران بر اساس تعداد مقاله است. شیوه ارزیابی و تشویق بر اساس تعداد مقالات بیشتر، باعث شده که برخی پژوهشگران به سمت مقاله‌نویسی‌ صرف بروند و رسالت اصلی پژوهش در کشور فراموش شود. دکتر حسین سلیمی؛ رییس دانشگاه علامه طباطبائی در این مورد می‌گوید: پژوهش و محصولات پژوهشی صرفا نباید در مقاله و آن هم مقاله برآمده از کار مشترک دانشجویی تعریف شود. متاسفانه در نظام ارزیابی‌های ما این موضوع، یک اشکال بنیادی است که البته نظام‌های رتبه بندی‌های جهانی آن را به ما تحمیل کرده است؛ وقتی این نظام‌ها به ما می‌گوید یک دانشگاه تا زمانی که به طور سالیانه تعداد مشخصی از مقاله در این نظام ارائه نکند حق ورود در نظام‌های رتبه‌بندی را ندارد، این باعث می‌شود که اساتید ما در سال حدود ۳۰ یا ۴۰ مقاله تولید کنند تا دانشگاه‌های ما وارد این رنکینگ‌ها شود.

دکتر غلامرضا روشندل؛ عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی گلستان با تاکید بر ماهیت اصلی پژوهش می‌گوید: ماهیت اصلی پژوهش این است که سوالی برای پژوهشگر مطرح می‌شود و پژوهشگر سعی می‌کند با انجام پژوهش و با استفاده از روش‌های علمی پاسخ سوال را پیدا کند. به عبارت دیگر هر پژوهشی باید برای پاسخ به یک سوال مشخص انجام شود و اگر پژوهشگر هر هدف دیگری غیر از این داشته باشد، ممکن است پژوهش از مسیر اصلی خود خارج شود و نه تنها مفید نباشد، بلکه بعضا زیان و ضرر آن ممکن است بیشتر از فواید آن باشد. بطور مثال، اگر دانشجو دکتری صرفا با هدف دریافت مدرک دکترا پژوهش انجام دهد و توجهی به ماهیت اصلی پژوهش (یعنی انجام پژوهش برای یافتن پاسخ یک سوال) نداشته باشد، مطمئنا این پژوهش نتایج خوبی را به همراه نخواهد داشت که متاسفانه واقعیت جامعه ما نشان می‌دهد که برخی پژوهش‌ها صرفا با هدف دریافت مدرک انجام می‌شود. این موضوع در مورد ارتقای اعضای هیئت علمی در دانشگاه‌ها نیز صدق می‌کند و بعضا مشاهده می‌شود که در مواردی که عضو هیئت علمی در انجام پژوهش توجه کافی به ماهیت و اصالت پژوهش نداشته و صرفا برای دریافت ارتقا پژوهش انجام دهد، نتایج مطلوب از آن پژوهش‌ها حاصل نمی‌شود.

دکتر عباس پاک؛ معاونت پژوهشی دانشکده مهندسی دانشگاه بوعلی سینا نیز دلیل عدم تناسب میان نیازهای جامعه و فعالیت‌های پژوهشی را این موضوع دانست که هدف‌گذاری ما در کشور به نحوی است که پژوهش و تولید علم را غالبا در ارائه و چاپ مقاله خلاصه می کنیم و در نتیجه سیاست گذاری و برنامه راهبردی دانشگاه‌ها، بیشتر جنبه کمی در چاپ مقالات و توجه به اعداد و رتبه‌بندی‌ها پیدا کرده است. وی ادامه داد: این در حالی است که در برنامه راهبردی دانشگاه‌های دنیا، ماموریت‌های دانشگاه حل مسائل جامعه از جمله بهبود کیفیت زندگی بشر، بهبود شرایط اقتصادی، تربیت انسان‌های مسئولیت پذیر و قانون‌مدار تعریف شده است ولی اگر به ماموریت دانشگاه‌های کشور توجه کنیم، بیشتر به مسائل کمی مانند رسیدن به رتبه اول در میان دانشگاه های جهان اسلام، بهبود رتبه دانشگاه بین دانشگاهای جهان، رسیدن به رتبه اول در بین دانشگاه های یک منطقه و موارد کمی دیگر مواجه می شویم.

او همچنین با اشاره به این نکته مهم که نفس چاپ مقاله و افزایش تعداد آن ،موضوع نامطلوبی از برون داد فعالیت های پژوهشی نیست، خاطر نشان کرد: دانشگاهیان و محققان در سراسر دنیا با انجام کارهای تحقیقاتی و پژوهشی یافته‌هایی را به دست می‌آورند و طبیعتا این یافته‌ها باید در جایی منتشر شود و این یکی از رسالت های دانشگاه است ولی مشکل این است که سیاست‌های اصلی، ما را به سمت و سویی هدایت می کند که فقط به چاپ و تعداد مقاله توجه می شود. حتی کیفی شدن فعالیت های پژوهشی، در چاپ مقاله در مجلات با ضریب تاثیر بالا تعریف شده است. در صورتی که باید فعالیت های پژوهشی را به سمت نیازهای جامعه و کاربردی شدن آنها هدایت کرده و مقررات و قوانین هم به نحوی باشد که این شرایط را فراهم کند.

به نظر می‌رسد بازنگری در شیوه ارزیابی می‌تواند نظام پژوهش در کشور را به سمت کاربردی شدن و مسئله‌محور شدن پیش ببرد و آن را از عددها و رتبه‌ها دور کند و هم به حل معضل تخلفات در پژوهش کمک کند.

توجه جدی به آموزش پژوهشگر برای رویش پژوهش

برخی از دانشجویان و اساتید از نحوه آموزش دانشجو و همه‌جانبه نبودن آموزش‌ها شکایت داشتند و نقش عدم آموزش صحیح را در آفات پژوهش به خصوص تخلفات پژوهشی پر رنگ می‌دانستند. دکتر حامد صفایی‌پور؛ استاد فلسفه دانشگاه اصفهان با اشاره به اهمیت آموزش دانشجو و درس روش تحقیق می‌گوید: در حال حاضر درس روش تحقیق در دوره لیسانس، درس «نگارش تحقیق» است نه روش تحقیق! دانشجو یاد نمی‌گیرد چگونه باید در یک مسئله‌ای غور کند، ورود کند و دغدغه‌هایش را درگیر مسئله کند. این اتفاق‌ها نمی‌افتد... الان دانشجو درس‌های تخصصی دارد، استادهایی که همه اهل مقاله نوشتن و این همایش و آن همایش هستند. دانشجو نیز مجبور است تقلید کند، وقتی تقلید می‌کند، هسته و درون‌مایه روش‌ها و تفکر پژوهشی را پیدا نمی‌کند. به دکترا می‌رسد و دوباره باید تقلید کند. این‌طور دانشجو به دکترا می‌رسد، ولی تفکر پژوهشی ندارد.

در برخی از دانشگاه‌ها توجه بیشتری به امر آموزش می‌شود به همین خاطر دانشجویان به دلیل آگاهی بیشتر، کمتر در معرض آفت‌های پژوهش قرار می گیرند. زینب طاووسی؛ دانشجوی دکتری فقه و مبانی حقوق دانشجوی دانشگاه تهران در این خصوص می‌گوید: «دانشجویان آموزش ندیده‌اند که چطور باید کار پژوهشی انجام بدهند و برای کسی که بلد نیست، کار خیلی سخت است. در مقطع لیسانس ما (در دانشگاه امام صادق) چهار واحد روش تحقیق داشتیم. آن‌جا خانم دکتر عظیم‌زاده بانوی پژوهش‌گر ایران، چیزهایی که خودشان تجربه کرده‌بودند و دانشجو نیاز داشت را به ما آموزش دادند. حتی فراتر از کتاب‌های روش تحقیق. اما در ارشد و دکترا که پایان‌نامه می‌خواهند ما نه واحدی به نام اخلاق پژوهش و نه واحدی به نام روش تحقیق نداشتیم. من این آموزش‌ها را در دوره کارشناسی دیدم ولی هم‌کلاسی‌هایی که در دوره‌های ارشد و دکتری داشتم واقعا این مطالب را بلد نبودند و حتی با شیوه یک سرچ تخصصی در گوگل آشنا نبودند. این افراد حتی با سایت‌های ارائه محتوای علمی معتبر آشنا نیستند که بتوانند یک مطلب تحقیقی تهیه کنند و از ویکی‌پدیا و... استفاده می‌کنند! این فرد علی‌القاعده نمی‌تواند مطلب تحقیقی خوبی ارائه کند».

مدیرکل دفتر برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری پژوهشی وزارت علوم نیز اولین وظیفه دانشگاه و مرکز پژوهشی را تربیت متخصص و نیروی انسانی کارآمد و مجهز به روش‌ها ، فنون و تکنولوژی‌های روز دنیا می‌داند و می‌گوید: هیات علمی وظیفه دارد دانشجوی تحصیلات تکمیلی را بپروراند و روش پژوهش، تفکر و ایده‌پردازی را به او آموزش دهد تا مجهز به تکنولوژی یاد گرفتن، تعریف پروژه، روش‌های آزمایشگاهی و آنالیز دیتا و... شود؛ این قدم نخست است.

دکتر فروزان آتش‌زاده؛ رییس دانشکده پرستاری دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی نیز به آموزش پژوهشگر تاکید می‌کند و می‌گوید: دانشجوی تحصیلات تکمیلی باید ابتدا در دوره آموزشی به خوبی با مسئله و پژوهش آشنا شود و به مهارت‌های کافی مسئله‌یابی، تعریف مسئله، تعیین اهداف، راه و روش پژوهش و آنالیز آماری و مقاله‌نویسی مسلط شود تا بتواند در دوره پژوهشی خود به راحتی طی مسیر کند.

دکتر علی منتظری؛ رئیس پژوهشکده علوم بهداشتی جهاد دانشگاهی با انتقاد از اجبار به مقاله‌نویسی و بی‌توجهی به آموزش می‌گوید: نگاه نظام آموزشی ما به موضوع پژوهش نگاه کاریکاتوری است و باعث می‌شود ریل‌گذاری غلطی در این مسیر داشته باشیم و نتیجه آن هم در کوچه- پس‌کوچه‌های خیابان انقلاب دیده می‌شود. چرا باید دانشجویان تحصیلات تکمیلی را مجبور به نوشتن مقاله کنیم؟ این اجبار از کجا آمده است؟ در کشورهای پیشرفته دانشجویان تحصیلات تکمیلی به‌نحوی آموزش دیده و تربیت می‌شوند که به‌صورت طبیعی و خودکار مقاله می نویسند. در این کشورها، نوشتن مقاله یکی از حلقه‌های پایانی هر پژوهشی است.

به نظر می‌رسد با آموزش صحیح و جامع نحوه پژوهش نظام‌مند و آشنا کردن افراد با تفکر صحیح؛ علاوه بر این‌که می‌توان نیروی متخصص مجهز به جعبه ابزار ذهن و آشنا با رسالت اصلی پژوهش آشنا کرد، می‌توان از آفاتی که بر سر راه پژوهش وجود دارد نیز جلوگیری کرد. اگر روش صحیح پژوهش آموزش داده نشود، دانشجو برای پژوهش به سمت تقلید می‌رود و پژوهش از مسیر اصلی خود دور می‌شود. آموزش اولین قدم برای رسیدن به جامعه‌ای آشنا با تفکر، دور از تعصب و پژوهش‌محور است.

توجه به نقش مروجین برای ایجاد ارتباط بین دانشگاه و جامعه

بسیاری از پژوهشگران از این موضوع که از نتایج پژوهش‌هایشان در جامعه و توسط مسئولین استفاده نمی‌شود، شکایت دارند و می‌گویند عدم توجه به این مسئله باعث بی‌انگیزه شدن آن‌ها می‌شود.

راضیه نجف‌لو؛ دانشجوی دکتری مهندسی بافت دانشگاه علوم پزشکی ایران در این خصوص می‌گوید:در کشور ما به پژوهش توجه نمی‌شود. نتیجه پژوهش‌ها فقط به صورت مقاله باقی می‌ماند.توجه خیلی کمی در کشور به تولید علم می‌شود و تولید علم فقط در مرحله مقاله می‌ماند و ما نتیجه آن را در اقتصاد و تولید محصولات مختلف و... نمی‌بینیم. من چون رشته‌ام مهندسی پزشکی بوده دیدم که همه محصولات وارداتی هستند. همین باعث می‌شود که دانشجو انگیزه لازم را نداشته باشد و صرفا به دنبال مدرک باشد تا بتواند استخدام شود.

امیرحمزه خوشنام؛ دانشجوی کارشناسی ارشد اقتصاد دانشگاه شریف نیز معتقد است: دانشجویان انگیزه کافی برای پرداختن به پژوهش ندارند. چون به نظر می‌رسد یافته‌های پژوهشی در کشور ما خریدار ندارد. اگر ارتباطی بین صنعت و دانشگاه وجود داشت و دانشجو می‌دانست که پژوهشش در جامعه خریدار دارد، دانشجو تلاش بیشتری می‌کرد.

همچنین عنوان می‌شود که برخی از پژوهش‌ها در کشور در با نیازهای جامعه در یک راستا قرار ندارند و نمی‌توانند به حل مشکلات جامعه کمک کنند. دکتر محسن شریفی؛ مدیرکل دفتر برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری پژوهشی وزارت علوم با اشاره به این موضوع می‌گوید: هر چقدر ما مرحله اول (که آموزش پژوهشگر متخصص است) را خوب انجام دهیم، اما موضوع پژوهش دور از نیاز جامعه باشد اثربخشی نخواهد داشت. موضوع پژوهش نمی‌تواند توسط دانشگاه تعریف شود بلکه باید ارتباط مستقیم بین پژوهشگران و جامعه وجود داشته باشد اگر این ارتباط به خوبی شکل نگیرد، اساتید به خوبی کار می‌کنند ولی موضوعاتی که انتخاب می‌کنند بر اساس سلیقه و ایده خودشان است.

به نظر می‌رسد برای حل این مشکل به یک حلقه واسط بین دانشگاهیان و جامعه نیاز است. از سال‌های دور کشورهای دیگر هم از مروجین علم به عنوان حلقه واسط در این مسئله استفاده کرده‌اند. مروجین علم؛ افراد متخصصی هستند که به دلیل آشنا بودن به علم و همچنین زبان عامه مردم، می‌توانند واسطه‌ای میان مردم و دانشگاه باشند. این افراد می‌توانند پژوهش‌های دانشگاهی را بین اقشار مختلف؛ از مردم عادی گرفته تا صنعت‌گر و سیاست‌گذار، اشاعه دهند و با زبان ساده و غیر تخصصی آن‌ها را با منافع پژوهش‌های مختلف آشنا کنند.

دکتر علی منتظری؛ با اشاره به اهمیت ترویج علم در کشور می‌گوید: به هر اندازه ما بتوانیم علم را عمومی کنیم جامعه از رشد بیشتری برخوردار خواهد شد و عوام زدگی و گفتن و نوشتن مطالب بی اساس در تریبون‌های عمومی و یا مجامع و رسانه ها کاهش پیدا خواهد کرد. نتیجه این کار این خواهد بود که جامعه و مردم از پریشانی نجات یافته و روان آن‌ها هر روز با مطالبی بی اساس خدشه دار نمی‌شود.

دکتر شقایق حق‌جو جوانمرد؛ معاون تحقیقات و فناوری دانشگاه علوم پزشکی اصفهان مهمترین چالش پیش روی پژوهش در کشور را وجود فاصله میان پژوهشگران و سیاست‌گذاران و نبود سیاست‌گذاری مبتنی بر شواهد علمی دانست و اظهار کرد: این موضوع از سویی منجر به تصمیمات بدون پشتوانه علمی شده و از سوی دیگر پژوهشگران انگیزه فعالیت در این زمینه را از دست می‌دهند.

دکتر حامد صفایی‌پور نیز به منفعت دوگانه وجود حلقه واسط برای مردم و نخبگان کشور اشاره کرد و گفت: چهره‌های مروج علم و فعالیت‌های ترویجی همه هدفشان این است که حجم وسیع عوام را در یک قیفی وارد کنند و از حجم آن کم کنند. چنین مجموعه‌هایی در جامعه، در واقع شکاف بین سر و دست را با گردن پر می‌کنند. این‌ها گروه‌های دامنه‌دار هستند. این اقدمات باعث می‌شود نخبگان هم دچار انزوا نشوند و در واقع بتوانند در آن جامعه زندگی کنند. احساس نکنند که در جامعه کسی حرفشان را نمی‌فهمد، مهاجرت کنند و به جایی بروند که بیشتر حرفشان را بفهمند! به طور کلی ما هنوز به مفهوم علم برای زندگی، دست پیدا نکردیم. ما با علم و علم­ ورزی کیف نمی‌کنیم و با آن سرزنده نمی شویم. اگر این اتصال علم و زندگی، در جامعه ما اتفاق نیافتد، اتفاق خیلی مهمی است و به نظر من، ما یک شکست تمدنی را در تاریخ‌مان تجربه خواهیم کرد.

با توجه به صحبت‌های متخصصین به نظر می‌رسد؛ با بهره‌گیری از تخصص افراد مروج می‌توان نیازهای مردم را برای پژوهشگران تشریح کردتا از این طریق پژوهش‌های کاربردی بیشتری انجام گیرد. همچنین این افراد به دلیل ارتباط قوی با مردم می‌توانند عقلانیت علمی را نیز در جامعه بالا ببرند و عوام‌زدگی را در جامعه کم‌تر کنند. مروجین حتی می‌توانند از مهجور ماندن پژوهشگران و نخبگان نیز جلوگیری کنند، زمانی که پژوهشگران مشاهده کنند که یافته‌های علمی‌شان در بین مردم و مسئولین پذیرفته می‌شود، انگیزه بیشتری برای ادامه راه خود پیدا می‌کنند. همچنین کمک گرفتن از مروجین می‌تواند با جلب کردن توجه مردم به مسئله پژوهش، زمینه را برای انجام فعالیت‌های مالی بخش خصوصی فراهم کند. آن‌ها می‌توانند با جلب منابع مالی از طرف مردم «نذر علمی» را در جامعه اشاعه دهند و بخشی از مشکلات مالی نظام پژوهش کشور را کم‌تر کنند.

با بررسی صحبت‌های متخصصین امر پژوهش در کشور، می‌توان دریافت که با انجام سه اقدام راهبردی «بازنگری در نظام ارزیابی»، «آموزش جامع و همه‌جانبه پژوهشگر» و «توجه به مروجین به عنوان حلقه‌های واسط بین جامعه و دانشگاه»، می‌توان مشکلات اصلی پژوهشگران را که همان دور شدن از رسالت اصلی پژوهش، ناآگاهی از روش پژوهش صحیح و بی‌انگیزگی برای ادامه راه است را کاهش داد و با این اقدامات، مسیر را برای رسیدن به یک اقتصاد پژوهش‌محور هموارتر کرد.

ایسنا

نظر شما در این رابطه چیست
آخرین اخبار