چهارشنبه ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 April 24 - ۱۴ شوال ۱۴۴۵
برچسب ها
# اقتصاد
۰۷ شهريور ۱۳۹۲ - ۱۲:۱۵

نابینایانی که کلمه توانستن را معنی کردند

دوربین را که در مقابل چشمانش می گیرد با یک عکاس معمولی هیچ فرقی نمی کند. مگر ممکن است که یک انسان نابینا بتواند عکاسی کند؟ «پیت ایکرت» عکاس نابینا ثابت کرده که چنین چیزی ممکن است. نه تنها این مرد نابینا بلکه افراد نابینای بسیاری نیز صاحب مشاغلی هستند که برای انجام آنها، داشتن دو چشم بینا لازم است.
کد خبر: ۳۳۵۹۹
همشهری سرنخ: دوربین را که در مقابل چشمانش می گیرد با یک عکاس معمولی هیچ فرقی نمی کند. چند عکس می اندازد و سپس دوربینش را در کیف مخصوص می گذارد. عصایش را درمی آورد و به راه خود ادامه می دهد. اطرافیانش از دیدن او شگفت زده شده اند. مگر ممکن است که یک انسان نابینا بتواند عکاسی کند؟ «پیت ایکرت» عکاس نابینا ثابت کرده که چنین چیزی ممکن است. نه تنها این مرد نابینا بلکه افراد نابینای بسیاری نیز صاحب مشاغلی هستند کهب رای انجام آنها، داشتن دو چشم بینا لازم است.

معمار نابینا


«کریستوفر داونی» معمار، نقشه کش و مشاور مشهور، سال 2008 به دلیل وجود توموری در اطراف اعصاب بینایی اش، برای همیشه نابینا شد. پس از نابینا شدن، همه تصور می کردند کریستوفر شغل خودش را رها خواهد کرد اما وی همچنان به کمک کامپیوتر دانشمند نابینا به کار خود ادامه داد. او با کمک این کامپیوتر، نقشه هایی که به صورت آنلاین می کشد را از طریق پرینتر مخصوصی که به شکل خط بریل است کپی می کد. داونی امروزه زندگی اش را وقف کمک به محیط زیست و ابداع راهکارهایی برای هر چه راحت تر زندگی کردن افراد نابینا کرده است.





قلموی بدون چشم


جان برامبلیت بینایی خود را سال 2001 زمانی که 20 سال بیشتر نداشت، بر اثر ابتلاع به صرع از دست داد. وقتی جان نابینا شد همه امیدش را برای زندگی از دست داد و یک آدم ناامید بود تا اینکه نقاشی کردن باعث شد تا او از دنیای تنهایی اش بیرون بیاید.

از آنجا که جان نمی توانست رنگ ها را از یکدیگر تشخیص دهد، از شیوه لمس کمک گرفت.

به گفته جان هر یک از رنگ ها حس خاصی به او می دهند. به عنوان مثال رنگ سفید به دست های جان حس ضخیم بودن می دهدو رنگ مشکی حالت رونده ای دارد. نقاشی های او اکنون در نمایشگاه های زیادی به نمایش درآمده و با قیمت های بالایی به فروش رسیده است.





راننده نابینا


29 ژانویه سال 2011، «مارک آنتونی ریکوبون» سوار بر خودروی فورد خود شد و به تنهایی در مسیر مسابقه بین المللی دیتونا شروع به رانندگی کرد، هر چند رانندگی کردن چندان عجیب به نظر نمی رسد اما پشت فرمان نشستن ریکوبون برای همه دور از ذهن بود زیرا او نابینا بود.

برای اینکه ریکوبون بتواند رانندگی کند از دو تکنولوژی استفاده شده بود. اولین فناوری «درایو گریپ» نام داشت که در آن از دو دستکش استفاده شده بود. دستکش ها لرزه ای به استخوان های پایین انگشتان می فرستاد تا راننده متوجه شود تا چه حدی باید فرمان را بچرخاند. فناوری بعدی، «اسپید استریپ» نام داشت که در آ«، یک بالشت روی کمر و پاهای راننده به او میزان سرعت را نشان می داد.



ریکون در سن پنج سالگی فقط 10 درصد بینایی داشت و همین مقدار کم را هم با گذشت زمان از دست داد. او که عضو فدراسیون بین المللی نابینایان است در یک برنامه آزمایشی رانندگی شرکت کرد تا نشان دهد نابینایان هم می توانند در اجتماع، فعالیت های گوناگونی مثل افراد عادی داشته باشند و با استفاده از تکنولوژی، رانندگی ایمنی بکنند.

ریکوبون درباره رانندگی کردن یک نابینا می گوید: «برای متقاعد افراد درباره اینکه یک نابینا می تواند وسیله نقلیه ای را براند راه درازی در پیش است. ما باید به جامعه ثابت کنیم که این کار امکانپذیر است و تحقیقات در این باره همچنان ادامه دارد.»



دونده تا خط پایان


وقتی «مارلارونیان» 9 ساله بود، دچار نوعی بیماری شد که بینایی مارلا را برای همیشه از او گرفت، اما نابینا شدن مارلا باعث نشد تا او از رسیدن به آرزوهایش دست بردارد. سال 1987 او برای ادامه تحصیلات به دانشگاه سن دیگو رفت. از همانجا بود که مارلا در مسابقات مختلف ورزشی شرکت کرد. او در مسابقات پارالمپیک تابستانی سال 1992، برنده چهار مدال طلا شد و در مسابقات پارالمپیک سال 1996 مدال نقره را از آن خود کرد. پس از همه این موفقیت ها، مارلا که یک دونده حرفه ای شده بود در بازی های پان امریکن سال 1999 که یک رویداد چند ورزشی است و از سراسر آمریکا در آن شرکت می کنند در مسابقه دو 1500 متر برنده شد و سال بعد نفر هشتم مسابقات المپیک 2000 شد.





منتقدی که نمی بیند


«تامی ادیسون» به طور مادرزادی نابینا متولد شد. او فیلمی از زندگی خود ساخته که در آن چگونگی زندگی نابینایان در اجتماع را به تصویر کشیده است.

تامی از کودکی رویای منتقد فیلم شدن را در سر می پروراند و وقتی بزرگتر شد تصمیم گرفت به آرزویش برسد. او درباره منتقد بودن با وجود نابینا بودن می گوید: «من فیلم ها را نگاه می کنم و به آنها از جنبه های مختلفی توجه می کنم. شخصیت های جذاب یا تصاویر دیدنی فیلم مرا جذب نمی کند. من فیلم را از نظر سناریو و بازیگری نقد می کنم.»

تامی علاوه بر اینکه یک منتقد فیلم است مدت 25 سال است که در یک برنامه تلویزیونی درباره فیلم های سینمایی گزارش می دهد.





نابینای دوربین به دست


«پیت ایکرت» در رشته مجسمه سازی و طراحی صنعتی، کلاس های آموزشی دارد . اولین بار زمانی که او تصمیم گرفت در رشته معماری دانشگاه ییل ادامه تحصیل دهد، بیماری وراثتی او آثارش را نشان داد و خیلی زود باعث شد بینایی اش را از دست بدهد. ایکرت با وجود اینکه بینایی اش را از دست داده بود، سرگرمی عجیبی را برای خودش مهیا کرد. او با دوربین «مامیافلکس» خود به عکاسی روی آورد. او در این روش تصویری را که قصد عکس گرفتن از آن را دارد در ذهن خودش مجسم می کند و با کمک حواس شنوایی،لامسه و تصوراتی که از قبل در ذهن خود درباره اجسام دارد عکس دلخواهش را می اندازد.





موج سواری بدون دید


«درک رابیلو» به طور مادرزادی، با بیماری آب سیاه چشم متولد شد. در این بیماری به علت افزایش شدید فشار مایع درون چشم، دید از بین می رود. هر چند بینایی رابیلو، مانع از انجام بیشتر کارهای مورد علاقه او می شد اما وقتی او به سن 20 سالگی رسید تصمیم گرفت به یکی از سرگرمی های مورد علاقه اش، یعنی موج سواری بپردازد. رابیلوی برزیلی درباره موفقیتش در موج سواری می گوید: «به کمک خداوند، هر چیزی امکانپذیر است.» رابیلو اگرچه به جای استفاده از پنج حس، از چهار حس خود کمک می گیرد اما یک موج سوار حرفه ای است و برنامه مستندی از او به نام «در ورای بینایی» ساخته شده است.





آشپزی با چشم بسته


سرآشپزها به حس چشایی و بویایی خود، اعتماد بسیاری دارند، خصوصا اینکه اگر سرآشپز نابینا هم باشد. «کریستین ها» که در مسابقه آشپزی تلویزیونی مستر چیف سال 2012 برنده شد، در سال 2004 دچار «سندرم دویک» شد. این بیماری عصبی چشم و نخاع او را درگیر کرد و باعث نابینایی اش شد. کریستین رفته رفته بینایی خود را از دست داد تا اینکه سال 2007 کاملا نابینا شد.



کریستین که تا آن زمان به هیچ عنوان آشپزی را به طور حرفه ای دنبال نکرده بود به دنیای خوش رنگ و لعاب غذاها روی آورد. او در این باره می گوید: «برای اینکه بتوانم آشپزی کنم باید به حس های دیگرم مثل بویایی تکیه می کردم و از همه مهمتر اینکه، مواد اولیه یک غذا چگونه باید باشد، برای انجام این کار می بایست ذهنم را به طرز خاصی سازماندهی می کردم تا دچار اشتباه نشوم.»

در مسابقه آشپزی 19 قسمتی مستر چیف، کریستین هفت بار هم در رشته گروهی و هم انفرادی برنده شد و این رکورد تا آن زمان دست نیافتنی بود. در دهم سپتامبر 2012 کریستین برنده نهایی این مسابقه شد و مبلغ 250 هزار دلار جایزه گرفت.
نظر شما در این رابطه چیست
نظرات بینندگان
امینی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۴ آذر ۱۳۹۲ - ۲۰:۰۳
سلام؛مطالبتون خیلی خوب بود؛من هم یک فرد نابینا هستم و وبسایتی را برای معلولین راه اندازی کردم که هنوز به طور کامل فعال نشده؛از شما خواهشمندم به وبسایت ما مراجعه کنید و به ما پیشنهاد بدید که چگونه باعث پیشرفت سایت و پیشرفت معلولین شویم؛
www.chavosh111.bigsite.com
۰
آخرین اخبار