جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 April 19 - ۹ شوال ۱۴۴۵
برچسب ها
# اقتصاد
۱۴ مرداد ۱۳۹۲ - ۰۹:۳۴
غلامرضا اعوانی

ایران بهترین جا برای زندگی است/ یک طبقه خانه‌ام‌ کتابخانه است

چهره ماندگار فلسفه ایران می‌گوید: هیچ وقت روزه را ترک نکردم منتها از آن نه به عنوان یک رژیم پزشکی بلکه رژیم الهی یاد می‌کنم، البته خارج از ایران هم که هستیم غذاها با ما سازگار نیست، خودش یک رژیم حساب می‌شود.
کد خبر: ۳۰۶۱۴

خبرگزاری فارس : غلامرضا اعوانی متولد شهر سمنان، فیلسوف ایرانی و در سال 1380 در نخستین همایش چهره‌های ماندگار در عرصه فرهنگ و علم برگزیده شد. وی می‌گوید پدرش تاجر بوده و بسیار علاقه داشته فرزندانش تحصیل کرده شوند، بنابراین وی به همراه خواهرانش همه تحصیل علم کردند.

عضو پیوسته فرهنگستان علوم و رییس انجمن حکمت و فلسفه ایران که پیش از حجت‌الاسلام خسروپناه ریاست مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران را بر عهده داشت، شاگرد سیدحسین نصر و ایزوتسو بوده و معتقد است که از آنها تأثیر گرفته و در جلسات و همایش‌های آنها شرکت کرده است.

عضو هیأت مدیره فدراسیون بین‌المللی انجمن‌های فلسفه جهان FISP و عضو هیأت مؤسس انجمن علمی عرفان اسلامی می‌گوید: پروفسور ایزوتسو یک خانه محقری داشت و در ایران با همسرش آنجا زندگی می‌کرد و تمام طول شب‌ را به مطالعه می‌پرداخت و می‌گفت آرامش شب بهتر می‌تواند به مطالعه کمکم کند، من و نصرالله پورجوادی نزد ایشان یونانی می‌خواندیم.

وی به فلسفه اسلامی علاقه‌ بسیار دارد و معتقد است که فلسفه و حکمت اسلامی با یکدیگر وحدت دارند و خودش نیز علاقه‌مند به تمام فیلسوفان و حکمای اسلامی است. در این بین به شعر و موسیقی نیز با حکمت و فلسفه خاص اسلامی علاقه دارد، وی موسیقی اصیل حکمی و اشعار عرفانی تمام شاعران ایرانی از جمله حافظ، سعدی، مولانا، فردوسی و ... را بسیار دوست دارد.

چهره ماندگار فلسفه می‌گوید: حکمت مشرقی از ابن سینا، سهروردی،‌ ابن عربی سپس ملاصدرا به صورت وحدت با درجات مختلف ادامه یافته است بنابراین این‌ها بزرگترین دستاوردهای حکمت و فلسفه در شرق است که در غرب دیده نمی‌شود.

اعوانی ارادتش به اهل بیت(ع) را نیز یکی از نکات برجسته زندگیش یاد می‌کند و می‌گوید به همه چهارده معصوم علاقه دارم اما در این بین حضرت امیر(ع) و حضرت فاطمه(س) برایش طور دیگری هستند.

این فیلسوف برجسته ایرانی در چهل سالگی ازدواج کرده و از ازدواجش راضی است و معتقد است که خداوند به او یک همسر فهمیده، تحصیل‌کرده و کدبانو عطا کرده است. اکنون دو فرزندش نیز در خارج از کشور تحصیل می‌کنند و از این بابت نارضایتی ندارد چرا که می‌گوید وسایل ارتباط جمعی آنقدر گسترده شده که نبود بچه‌ها را حس نمی‌کند، آنها هم گه‌گاه به خانواده سر می‌زنند.

مطالعه بهترین تفریح غلامرضا اعوانی محسوب می‌شود، برخی آثار او عبارتند از: «ترجمه تاریخ فلسفه عرب»، «حکمت هنر معنوی» «تصحیح النبوئه حاتم رازی» و «تصحیح وجه دین ناصری».

یکی از نکات برجسته در زندگی این شخصیت فلسفی که خود را در اوان جوانی یک فیلسوف شکاک می‌نامد، تحصیل مقطعی در حوزه علمیه تهران و مطالعه آثار حوزوی است. وی در محضر آیت‌الله شیخ علی محمد جولستانی، استاد اسفار تلمذ کرده و معتقد است که متأسفانه شخصیت این استاد فقید مغفول مانده است.

وی که خود را برای حضور در کنفرانس فلسفه جهانی آتن آماده می‌کرد و اکنون نیز برای حضور در این کنفرانس به یونان سفر کرده است، می‌گوید که این مسافرت‌ها به خارج از کشور برایش یک تفریح هم حساب می‌شود، همین که به یک رستوران برود یا در خیابان با همسرش قدم بزند، بهترین تفریح برایش است.

بخش نخست گپ‌وگفت فارس با غلامرضا اعوانی را در ادامه می‌خوانید.

 


*پیش از آغاز گفت‌وگو بفرمایید که تابه حال مصاحبه‌های ما با اساتید را دیدید؟

-خبرگزاری فارس؟

*بله

-بله یک تعدادی را دیدم از مطالب خبرگزاری شما خیلی استفاده می‌کنم، مخصوصاً همیشه به همسرم پیشنهاد می‌کنم که برای دریافت اطلاعات به سایت شما مراجعه کند، به ویژه در دوران ریاست جمهوری اخبارتان از همه منابع مطمئن‌تر، بهتر و موثق‌تر بود.

در دوران دبیرستان بورس تحصیلی بیروت را اخذ کردم

* لطف دارید. پس حالا که کم و بیش با مصاحبه‌های ما آشنا هستید، طبق روال معمول از بدو ولادت شروع می‌کنیم. کی و کجا به دنیا آمدید؟

-من غلامرضا اعوانی هستم در سال 1321 در شهر سمنان به دنیا آمدم، از کودکی به مکتبخانه رفتم و قرآن خواندن و نوشتن را یاد گرفتم. پس از آن به مدرسه علاءالدوله رفتم و دوران ابتدایی را گذراندم و در دبیرستان نیز رشته ادبیات را انتخاب کردم و در کنارش به مسایل دینی نیز می‌پرداختم.

جزو دو نفری بودم که در علوم انسانی بورسیه شدند

*چه سالی دیپلم گرفتید و پس از آن به تهران آمدید؟

-در سال 40 مدرک دیپلمم را در دبیرستان گرفتم و به تهران نیامدم، به دلیل دریافت رتبه ممتاز از دانشگاه آمریکایی بیروت بورس گرفتم و به بیروت رفتم و در آن دوران به فلسفه اسلامی علاقه‌مند شدم. این نکته را بگویم زمانی که من بورس تحصیلی دریافت کردم جزو دو نفری بودم که در رشته علوم انسانی موفق به دریافت این بورس در ایران شدند و یکی از علل موفقیتم نیز قوتم در زبان انگلیسی بود.

*چقدر بیروت ماندید؟

-تنها مدرک لیسانسم را آنجا گرفتم و پس از آن به ایران بازگشتم و در فوق‌لیسانس دانشگاه تهران پذیرفته شدم، در سال 47 نیز در آزمون دکتری شرکت کردم و پذیرفته شدم و سال 55 نیز رساله دکتریم را با عنوان «عقل و نفس در فلسفه فلوطین و تأثیر آن در فیلسوفان مسلمان و خاصه حکمت اشراق» دفاع کردم.

خاطره‌ای از برگزاری سخنرانی دکتر نصر در کلیسا

*می‌دانم که تحصیلاتتان را در محضر اساتیدی برجسته همچون پروفسور ایزوتسو، یحیی مهدوی، سید حسین نصر و ... گذراندید. رساله دکتریتان با کدام یک از این اساتید بود؟

-سید حسین نصر و یحیی مهدوی. نصر از جمله اساتید تأثیرگذار بر من بود، نه تنها بر بنده بلکه بر بسیاری از دانشجویان دیگر هم‌دوره من. وی یک سلسله سخنرانی‌هایی تحت عنوان «آرمان‌ها و واقعیت‌های اسلام» داشت که شش عنوان آن در انگلستان چاپ شد، این سخنرانی‌ها بسیار تأثیرگذار بود، طوری که اگر بگویم صدها نفر از راه خواندن این کتاب‌ها مسلمان شدند گزاف نگفته‌ام. زمان سخنرانی‌های ایشان در دانشگاه بیروت، سالن دانشگاه مملو از جمعیت می‌شد به طوریکه گاهی سخنرانی‌ها را به کلیسای دانشگاه منتقل می‌کردند و بیش از 2 هزار نفر آنجا می‌آمدند، من یک درسی هم در فلسفه اسلامی با ایشان گذراندم  واقعا شیفته‌شان شدم، من جمله ویلیام چیتیک نیز در آن دوره دانشجویشان بودند و به ایران می‌آمدند. بنابراین من نیز در کنار فلسفه غرب، علاقه‌مند فلسفه اسلامی شدم.

*اینطور که معلوم است علاوه بر درس و کلاس روابط بیشتری هم با ایشان داشتید؟

-بله من خیلی مقالات و کتاب‌هایشان را می‌خواندم ایشان گاهی برای اظهار نظر آثارشان را به ما می‌دادند، علاوه بر این دکتر نصر انجمن حکمت و فلسفه را نیز در ایران تأسیس کرد که این کار مهمی بود، تأسیس این انجمن به معنای واقعی بین‌المللی در شرق کم‌نظیر بود و توانست اساتید علاقه‌مند به فلسفه اسلامی را دور هم جمع کند، من جمله این اساتید می‌توان از پروفسور ایزوتسو یاد کرد.

 


دفاع‌نامه سقراط را بیش از 40 بار به انگلیسی خواندم

* خب از ابتدا بگویید که چطور شد به فلسفه علاقه‌مند شدید؟

- این علاقه از زمانی که دانشجوی ادبیات بودم در من ایجاد شد در این رشته هم شاگرد اول بودم زمانی که به بیروت رفتم اساتید ما رساله‌های افلاطون، متافیزیک ارسطو، اگوستین و ... را نیز به ما آموزش می‌دادند، طوری که من دفاعنامه سقراط را بیش از 40 بار به انگلیسی خواندم و حفظ شدم.

*با این حساب به فلسفه یونانی علاقه‌مند هستید؟

-بله مخصوصاً فلسفه افلاطون و ارسطو

به توصیه داماد امام(ره) رئیس انجمن شدم

*بگذریم. اینطور که گفتید مدرک دکتری را پیش از انقلاب گرفتید پس از اخذ مدرک به چه کاری مشغول شدید؟

-من در سال 47 استاد زبان انگلیسی دانشگاه شهید بهشتی شدم آن زمان هنوز رشته فلسفه نداشتیم سال بعدش رشته فلسفه تأسیس شد و مرا برای تدریس دعوت کردند، بنابراین سال 48 مربی، استادیار، دانشیار و در نهایت استاد شدم. آن زمان یکی از دامادهای امام‌خمینی (ره) مرا برای سرپرستی ریاست انجمن حکمت و فلسفه دعوت کرد که در آن دوره این انجمن جزو پژوهشگاه علوم انسانی بود، من نیز این سمت را پذیرفتم.

*چه فعالیت‌هایی در انجمن فلسفه انجام دادید؟

-من تلاش داشتم همان جنبه علمی پیش از انقلاب را با توجه به مسایل جمهوری اسلامی در انجمن اجرا کنم، از اساتید برای تدریس و سخنرانی‌های هفتگی حتی اساتید خارج از کشور دعوت می‌کردیم. انجمن حکمت و فلسفه پس از مدتی تبدیل به پژوهشکده شد و من رییس پژوهشکده شدم با شش رشته کارشناسی ارشد فلسفه اسلامی، فلسفه غرب و فلسفه علم و ادیان و منطق و ... سپس در سال 80 پژوهشکده تبدیل به مؤسسه شد و سپس به صورت مستقل اداره شد و حتی دوره دکتری نیز برگزار کرد. در کنار این فعالیت‌ها یک (NGO) نیز با حضور 10 نفر از بزرگان فلسفه با ریاست بنده تأسیس شد.

دیگر در دانشگاه تدریس نمی‌کنم

*استاد هنوز هم دانشگاه تدریس می‌کنید؟

ـ تا پارسال تدریس می‌کردم اما دیدم فعالیت‌های علمی‌ و مطالعاتی‌ام نیمه کاره مانده، به خاطر همین دیگر تدریس را کنار گذاشتم. الان نزدیک شصت تا هفتاد مقاله به فارسی و انگلیسی دارم که برخی از آنها قرار است به صورت پنج کتاب منتشر شود؛ با چند دانشگاه خارجی هم برای انتشار آنها صحبت کردم.

*پیشتر گفتید که زبان خارجی‌تان خوب است علاوه بر انگلیسی، به زبان‌های دیگر هم مسلط هستید؟

-بله فرانسه، آلمانی، عربی و یونانی و به دیگر زبان‌ها سخنرانی، مطالعه و نگارش دارم.

چند ماهی در چین زندگی کردم

*بسیار عالی. در کشور دیگری هم زندگی کرده‌اید؟

-مسافرت چند هفته‌ای داشتم ولی برای زندگی خیر، به طور مثال چند ماهی در چین زندگی کردم.

سال 65 ازدواج کردم/ 2 فرزندم دانشجوی خارج از کشور هستند

*بگذریم استاد در چه سالی ازدواج کردید؟

-سال 65 و همسرم مدرس معارف اسلامی دانشگاه آزاد است. اکنون دو فرزند هم دارم دخترم دانشجوی دانشگاه هاروارد و شاگرد ممتاز است و پسرم هم دکتری فلسفه در آمریکا می‌خواند.

*چطور شد بچه‌ها را خارج فرستادید، دلتنگشان نمی‌شوید؟

-نه خوب، ما هم خارج درس می‌خوانیدم و دانشجو بودیم، آن زمان که تلفن و خیلی امکانات الان نبود، نامه می‌نوشتیم یا برای یک تلفن ساعت‌ها در صف بودیم الان که دیگر ایمیل و اینترنت کار را راحت کرده است. یک نفری نقل می‌کرد که یکی از علمای نجف وقتی برای تحصیل آنجا رفتند با خود عهد بستند که هیچ کاغذ یا نامه‌ای را باز نکنند، بعد از 10 تا 15 سال نامه‌ها را باز کردند که چه اتفاقاتی افتاده بوده است (با خنده).

بالاخره وقتی کسی می‌خواهد درس بخواند باید هر شرایطی را نیز تحمل کند تازه الان که به نسبت گذشته شرایط خیلی بهتر شده است، امروز یک کتابخانه دیجیتال به اندازه یک کتابخانه بزرگ اطلاعات دارد، این امکانات را قدما نداشتند.

*بچه‌ها ایران می‌آیند؟

-بله دخترم هم‌اکنون ایران است.

*مجرد هستند؟

-دخترم ازدواج کرده ولی پسرم مجرد است خوشبختانه به ایران رفت‌وآمد می‌کنند، برایم کتاب می‌فرستند همین اخیراً هم یک کتاب پسرم برایم فرستاده از یک فیلسوف فرانسوی با عنوان «فلسفه به عنوان روش زندگی» که تمام تاریخ فلسفه را از زمان افلاطون، ارسطو و دیگران بررسی کرده است، اتفاقا کنگره‌ای که امسال در آتن برگزار می‌شود هم موضوعش همین است.

در انجمن جهانی فلسفه از فلسفه اسلامی دفاع می‌کنم

*استاد درباره این کنگره آتن بگویید؟

-من جزو هیأت مدیره فدراسیون بین‏‌المللی انجمن‌های فلسفه (FISP) هستم در تمام جلساتشان شرکت می‌کنم و در آن از اسلام و فلسفه اسلامی دفاع می‌کنم. این انجمن بیش از 130 یا 140 سال قدمت دارد و پیش‌تر هر چهار سال و اکنون هر 5 سال یک کنگره جهانی فلسفه برگزار می‌کند که کنگره مذکور این دوره در آتن برگزار می‌شود. من در خیلی  ازکنگره‌های جهانی شرکت کردم و معمولاً مقالاتی نیز ارایه می‌دهم و همیشه سعی می‌کنم بیش از یک مقاله داشته باشم.

یک طبقه خانه‌ را کتابخانه کردم

*شما خودتان هم بچه‌ها را فلسفی تربیت کردید؟

-من بر مبنای حرف سقراط «زندگی بدون بررسی عمیق شایسته زیستن نیست» زندگی می‌کنم. تا جایی که امکان داشته باشد تلاش کردم فرزندانم را خوب تربیت کنم. یک کتابخانه خیلی خوبی هم در یک طبقه ساختمانمان ساختم که همیشه از آن استفاده می‌کنم، بالاخره سلوک فلسفی باید به کار بیاید ما هم سعی کردیم از آن استفاده کنیم.

*خودتان از ازدواجتان راضی هستید؟

-بله خدا را شکر همسر خوبی نصیبم شده در همه چیز به من کمک می‌کند من کمال تشکر را از ایشان دارم چرا که هم خودش تحصیل کرده و هم به بچه‌ها در تربیت فرزندان کمک کرده است چرا که این کار از عهده من به تنهایی ساخته نبود.

*استاد سنتان بالا بود ازدواج کردید؟

-بله تقریباً چهل سالم بود دیر ازدواج کردم. به هر حال کار علمی انجام می‌دادیم، سرم شلوغ بود یک خانه‌ای هم با پسرعمه‌ام ساخته بودم که آن زمان بیابان بود و الان بعد از سال‌ها آباد شده است (در بلوار مرزداران، شهرک ژاندارمری) هنوز هم با همسرم آنجا زندگی می‌کنیم.

 


پدرم حافظه عجیبی در شعر داشت

*پدر و مادرتان هم فرهنگی بودند؟

-پدرم تاجر بود اما بسیار علاقه‌مند به فرهنگ و ادب، حافظه عجیبی هم در شعر داشت به طوری که شعرهایی می‌خواند که هرگز نشنیده بودم شاید در جوانی یک شعر را با یک یا دو بار خواندن حفظ می‌شد و بسیار به حافظ، سعدی، مولانا و سایر اشعار عرفانی علاقه داشت. مادرم هم خانه‌دار بود، صفایی که در خانواده‌مان حاکم بود در تربیت بسیار مؤثر بود بنابراین لازم نیست که حتماً پدر و مادر سواد داشته باشند بلکه خلوص و علاقه آنها به پیشرفت و تربیت فرزندان با اهمیت است.

*در خانواده چند فرزند بودید؟

-من 5 خواهر دارم که برادرم نیز فوت کرده است، یکی از خواهرانم همین خانم شهین اعوانی، دکترای فلسفه از دانشگاه برلین است، یک خواهرم فوق لیسانی حقوق دارد و وکیل دادگستری است و یکی از خواهرانم هم در آمریکا سرپرستار است و یکی از خواهرانم فوت کرده و دیگری در سمنان زندگی می‌کند.

پدرم 10 بار برای خرید یک لغتنامه به تهران سفر کرد

*استاد مشخص است وضع مالی پدرتان خوب بوده؟

-متوسط بود ولی خب ایشان به تحصیل ما خیلی اهمیت می‌دادند، یادم نمی‌رود هیچ وقت زمانی که می‌خواستم برای امتحان به تهران بیایم پدرم هم با من می‌آمد و پشت در آزمون می‌نشست یا مثلاً زمانی که معلممان در مدرسه لغت نامه جدید انگلیسی به ما معرفی کرد، پدرم بیش از ده بار به تهران آمدند، به دنبال این لغت‌نامه تا بالاخره آن را برایم تهیه کردند.

*استاد پدر و مادرتان در قید حیات هستند؟

-خیر پدرم در سال 82 و مادرم 84 فوت کردند.

*خدا رحمتشان کند. با این وضعیت کاری وقتی هم برای تفریح و اوقات فراغت دارید؟

-گاهی تفریح هم می‌روم البته بیشتر تفریحم همین سفرهای خارجی است مثلاً چین که رفتم خیلی برایم سفر تفریحی بود، هم درس می‌دادم و هم تفریح داشتم. تدریس دروسی چون لوایح بسیار سخت است، اساتید دانشگاه پکن سرکلاس‌هایم می‌نشستند.

*این هم باز کار شد که تفریح نیست؟

-خب در کنار این کارها به تفریح هم با همسرم می‌رفتیم همین که دنبال رستوران‌های ایرانی می‌رفتیم خودش یک تفریح بود بنابراین هفته‌ای یک بار را بیرون رستوران می‌رفتیم و پیاده‌روی می‌کردیم، مخصوصا چین سفر خوبی برایم بود.

20 مدل غذای چینی سفارش می‌دادم تا یکی قابل خوردن باشد

*غذای چینی هم می‌خوردید؟

-گاهی که مجبور بودیم بله البته آنها غذای خوب هم دارند ولی سعی می‌کردیم که نخوریم بیش از بیست مدل سفارش می‌دادیم تا یکی از آنها را بتوانیم بخوریم!

روز تعطیل هم مطالعه می‌کنم

*یک روز تعطیلتان را چطور می‌گذرانید؟

-مطالعه می‌کنم تنها به مطالعه علاقه دارم الان این کتاب جدیدی که پسرم فرستاده را که حاصل شصت سال کار مؤلف بوده مطالعه می‌کنم.

ایران بهترین جا برای زندگی است

*بین همه کشورها که دیده‌اید چه کشوری را برای زندگی بهتر دیدید؟

-سؤال مشکلی است ولی فکر می‌کنم، همین ایران خودمان بهترین جا برای زندگی است.

*نسبت به کشورهای پیشرفته؟

-بهرحال هر کشوری یک حسنی دارد اگر قرار باشد در یک کشور دیگر هم زندگی کنم تنها شاید چند ماه اما بهرحال شرایط همه جا سخت است و بهرحال بیش از چند ماه حوصله‌ام سر می‌رود.

پیاده‌روی می‌کنم/خارج از کشور تاکسی گران است بیشتر پیاده‌روی می‌کنیم

*ورزش هم می‌کنید؟

-بله راهپیمایی یا همان پیاده‌روی مخصوصاً وقتی خارج از کشور هستم بیشتر فرصت دارم چون تاکسی هم گران است! (با خنده)

*رژیم غذایی خاصی هم دارید؟

-الان به این نتیجه رسیدم که باید داشته باشم البته ماه رمضان که خودش یک رژیم است.

هیچ‌وقت روزه‌گرفتن را ترک نکردم

*روزه می‌گیرید؟

-بله هیچ وقت روزه را ترک نکردم منتها از آن نه به عنوان یک رژیم پزشکی بلکه رژیم الهی قبول دارم، البته خارج از ایران هم که هستیم غذاها با ما سازگار نیست خودش یک رژیم حساب می‌شود.

*به چه غذاهایی علاقه دارید؟

-من اکثر غذاهای ایرانی را دوست دارم، یک نفری شوخی می‌کرد می‌گفت که من فقط واکس و صابون نمی‌خورم بنابراین انواع خورشت‌ها و غذاهای ایرانی بی‌نظیر است.

*معلوم است که دستپخت همسرتان خوب است؟

-بله ایشان واقعاً خوش‌سلیقه است و دستپختش هم عالی است.

*در منزل به ایشان کمک هم می‌کنید؟

-گاهی بله زمانی که نیاز باشد در آشپزخانه مشارکت می‌کنم. البته هفته‌ای یک یا دو بار یک نفر برای کمک به منزلمان می‌آید اما باز هم اگر نیاز به کمک باشد من آماده‌ام.

*استاد به شعر هم علاقه دارید؟

-بله بسیار زیاد

 


همه شعرای ایرانی حکیم هستند

شاعر مورد علاقه‌تان کیست؟

-همه شعرای ایرانی را دوست دارم به ویژه حافظ، سعدی، ‌مولانا و فردوسی حکیم و نظامی بی خود به اینها لقب حکیم ندادند هیچ فرهنگی در دنیا نیست که مصداق «من الشعر لحکمه» باشد همه اینها را در اشعار سعدی، حافظ و ... می‌بینیم. یک شعر حافظ به دنیایی می‌ارزد :

به ولای تو که گر بنده خویشم خوانی / از سر خواجگی کون و مکان برخیزم

یا این بیت: هر دو عالم یک فروغ روی اوست / گفتمت پیدا و پنهان نیز هم

بنابراین گاه و بیگاه شعر می‌خوانم مخصوصاً اشعار عربی عرفانی و فارسی، چندین قفسه کتاب شعر دارم و به این کتاب گزیده‌های شعر بسیار علاقه‌مندم.

موسیقی اصیل را دوست دارم

*پس باید به موسیقی هم علاقه‌مند باشید؟

-موسیقی اصیل بله چرا که موسیقی هم الهی و غیرالهی دارد. موسیقی کلاسیک الهی که اساتید می‌نوازند و ده‌ها سال بر آن زحمت‌ کشیده‌اند و آن را به کمال رساندند باارزش است و این موسیقی با عرفان و حکمت ما در ارتباط است نظیر معماری و سایر شاخه‌های هنر. این هنرها یک شبه به دست نمی‌آید سال‌ها زحمت و نبوغ الهی می‌طلبد این موسیقی روان را آشفته نمی‌کند اما این موسیقی‌هایی که روان را خراب می‌کند، انسان باید پس از گوش دادن سر از تیمارستان دربیاورد، اینها بی‌ارزش است موسیقی باید طمأنینه ایجاد کند.

نظر شما در این رابطه چیست
آخرین اخبار