جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 March 29 - ۱۸ رمضان ۱۴۴۵
۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۱۱:۳۰

نفت را باید به هر قیمتی فروخت

عباس ملکی عضو هیئت‌علمی دانشکده انرژی دانشگاه شریف می گوید: الان به نظر من استراتژی ایران باید استراتژی بقا باشد، نه استراتژی‌ای که از یک سِنت هم نگذرد. اتفاقا برعکس، اشکالی ندارد برای اهداف بزرگ‌تر برخی جاها آدم از منافع کوچک خود بگذرد.
کد خبر: ۳۰۰۸۹۸

نفت را باید به هر قیمتی فروخت«الان به نظر من استراتژی ایران باید استراتژی بقا باشد، نه استراتژی‌ای که از یک سِنت هم نگذریم»، «دادن تخفیف در چنین حالتی استراتژیک‌ترین کار است. باید تخفیف داد». دغدغه‌های کلان و استراتژیک دارد. دیپلمات با‌سابقه‌ای است. عضو تیم مذاکره‌کننده قطع‌نامه 598 بوده و از نخستین مذاکره‌کنندگان ایران در ماجرای دریای خزر است. در مراکز پژوهشی و مطالعاتی وزارت خارجه و ریاست‌جمهوری نیز سابقه مشورت‌دهی و مدیریتی دارد. حوزه تخصصی او در دانشگاه، «انرژی» است. جمیع این عوامل باعث می‌شود این عضو هیئت‌علمی دانشکده انرژی دانشگاه شریف به گزینه‌ای مناسب برای گفت‌وگو تبدیل شود. دقیقا یک هفته بعد از تصمیم کاخ سفید برای پایان‌دادن به صادرات نفت ایران و تمدیدنکردن معافیت‌ها روبه‌روی عباس ملکی نشستیم. او از شرایط دشوار پیش‌رو گفت و از امکان‌های فراروی ایران.

**دوم اردیبهشت بود که به‌طور رسمی کاخ سفید برنامه خود را برای صفر‌کردن صادرات نفت ایران اعلام کرد. تا کنون (دقیقا یک هفته بعد از آن موضع‌گیری) واکنش بازار جهانی نفت، ‌چطور بوده است؟ در ابتدا شاهد یک جهش بودیم، اما حالا که یک هفته از آن می‌گذرد بازار به چه سمتی رفته است؟
بازار جهانی نفت همیشه متأثر از چند عامل است. یک عامل به‌تنهایی نمی‌تواند مسیر بازار نفت را تغییر دهد. نیروهای پیشران برای بررسی آینده بازار نفت، به‌علت ساده‌سازی ذهن انسان، می‌تواند چند عامل شناسایی شود. هیچ تردیدی نیست که ده‌ها و ده‌ها متغیر در قیمت نفت مؤثر است. همان‌طور‌که شما گفتید در ابتدا با توییت آقای ترامپ، قیمت‌ها بالا رفت؛ نفت شاخص برنت تا 74 دلار و 60 سِنت پیش‌رفت. اما بعد از آن به‌دلیل فعالیت‌های متفاوتی که انجام شد، از جمله اطمینان‌دادن به بازار از سوی خالد الفالح، وزیر نفت عربستان که شاید برای اولین‌بار بود که یک وزیر این‌طور صحبت کرد که «شماره تلفن دفتر من را شرکت‌های نفت دارند»؛ یعنی یک اقدام کاملا خصمانه و در راستای استراتژی ترامپ. امارات عربی متحده نیز در‌عین‌حال که به‌لحاظ اقتصادی دیگر به تولید نفت نیاز ندارد، صادرات خود را بالا برد. عراق هم تولید خود را بالا برد.

مورد چهارم به مشکلات تکنیکی نیجریه مربوط بود؛ یک مشکل تکنیکی مانع از صادرات کامل نفت نیجریه شده بود که آن هم رفع شد. نهایتا ونزوئلا هم راه‌هایی برای صادر‌کردن نفت خود پیدا کرد. در آخر هم روسیه به صادرات نفت خودش اضافه کرد. امروز که دوشنبه است [دقیقا یک هفته بعد از اقدام آمریکا]، قیمت نفت به 70 دلار و 80 سنت رسید.

** قبل از تصمیم‌ آمریکا قیمت هر بشکه نفت برنت چقدر بود؟
پایین‌تر از 70 دلار بود. نقطه عطف قیمت نفت در سال‌های اخیر همین 70 دلار است. بالاتر از 70 دلار به‌نفع تولیدکنندگان است؛ چه تولیدکنندگان سنتی مثل عربستان، ایران، عراق و روسیه و چه تولیدکنندگان نفت‌های غیرمتعارف مثل کانادا و آمریکا. بیشترین قیمت نفت از اکتبر سال گذشته همین 74 دلار بود.

**شنیده بودیم که اتاق فکر ترامپ به‌دنبال زمان مناسبی برای اعلام این تصمیم بود تا بازار کمترین جهش را داشته باشد. برخی معتقد بودند که زمان مناسبی انتخاب نشده بود، اما توضیحات شما خلاف این نظر است.
از لحاظ اقتصاد انرژی، زمان مناسبی اتخاذ شد. ماه می، ماهی است که اکثر پالایشگاه‌ها و نیروگاه‌ها برای overhaul (تعمیرات اساسی) اقدام می‌کنند؛ بنابراین میزان نفت کمتری نیاز دارند. الان به لحاظ دما هوا هم مناسب بود. در وسط تابستان، مصرف انرژی کمتر از زمستان نیست؛ در تابستان برای تولید برودت و سرما انرژی زیادی صرف می‌شود. کسی که این طراحی را انجام داده مناسب‌ترین وقت را در کل سال برای کمترین مصرف نفت خام در نظر گرفته بود.

** وضعیت کشورهای همسایه را توضیح دادید، ‌اما آخرین اظهارنظر پوتین از این قرار بود که برنامه‌ای برای افزایش صادرات نفت ندارند.
دولت روسیه در مسائل سیاسی با ایران نزدیک است. ما هم از این‌طرف به روابط خود با روسیه ارج می‌نهیم. اما از طرف دیگر تولید نفت در روسیه در دست شرکت‌هایی است که یا کاملا خصوصی هستند یا نفوذ کرملین در آنها صرفا در مسائل کاملا استراتژیک است؛ بنابراین اگر شرکت‌های تولیدکننده نفت در روسیه به‌لحاظ تکنیکی بتوانند بیشتر تولید کنند،‌ این کار را انجام می‌دهند و منتظر دستور دولت نمی‌مانند.

نکته آخری که می‌خواستم بگویم این است که در جهان یک ظرفیت اضافی (Spare capacity) وجود داشت؛ درباره اوپک این در حدود سه میلیون بشکه در روز بود. دو میلیون بشکه در روز از آن ظرفیت صرف جایگزین‌کردن و کم‌کردن تنش بازار به‌‌دلیل خارج‌شدن نفت ایران شد. حتما می‌دانیم که نفت ایران هنوز از بازار خارج نشده است و صادر می‌شود اما این ظرفیت صرف تعدیل مسائل روانی آن اقدام شد. مطابق مصوبه آژانس بین‌المللی انرژی بعد از شوک نفتی 1973 کشورها باید تا چهار ماه مصرف نفت خود را انبار کنند. به نفت انبار شده می‌گویند Strategic Petroleum Reserve) SPR)؛ ذخایر استراتژیک نفت. SPR آمریکا 600 میلیون بشکه است. خبرها حاکی از این است که از آنها هم وارد بازار شده است.

**آقای زنگنه چندی پیش گفته بود اظهارات عربستان و امارات مبنی بر جایگزین‌کردن نفت ایران تا حدودی بلوف است. با عدد به ما توضیح می‌دهید وضعیت بازار از چه قرار است و این گفته چقدر صادق است؟
عربستان سعودی توانایی تولید 12 میلیون بشکه نفت را در روز دارد. به دلیل توافق موسوم به «اوپک پلاس» - توافق اوپک، روسیه، نروژ و مکزیک – عربستان تولید خود را به 9 میلیون و 800 هزار بشکه در روز کاهش داد. هنوز عربستان آمار دقیقی نداده است اما کارشناسان معتقد هستند بعد از تصمیم آمریکا، آنها تولید خود را به 10 میلیون و 800 هزار بشکه رسانده‌اند. امارات متحده عربی تولیدکننده بزرگی نیست اما توانایی اقتصادی امارات و اینکه بخشی از فعالیت‌های نفتی در ابوظبی و دوبی است [این کشور را تأثیرگذار کرده است]. امارات اعلام کرده است تولید خود را بیشتر می‌کند اما نمی‌دانیم بیشتر کرده یا نه.

الان چیزی حدود دو میلیون در روز صادرات دارد و فکر می‌کنم توان افزایش آن را تا دو میلیون و 200 هزار شکه دارد. یک بازار یک‌پارچه صنعت نفت در امارات وجود دارد؛ «جبل علی» در تعمیرات و سرویس و خود ابوظبی در تولید نفت. این‌طور است که وقتی امارات [موضعی] اعلام می‌کند، بازار تا اندازه‌ای قبول می‌کند. به‌نظر من آقای مهندس زنگنه شاید باید دقیق‌تر می‌گفتند، اینها بلوف نیست و کارهایی است که انجام شده است. درباره ایران [نیز بگویم که ما] هنوز داریم نفت خود را صادر می‌کنیم و امیدواریم در ظرفیت بالا هم صادر کنیم. در سال 1979 وقتی دولت انقلابی تصمیم گرفت هیچ نفتی صادر نکند، آن زمان نفت از 17 دلار به 45 دلار رسید.

** آن جهش قیمت چقدر طول کشید؟
از 1979 تا 1981. از 1981 به‌‌تدریج با آمدن آقای ریگان و سیاست‌هایی که او برای خارج‌کردن نفت از حالت استراتژیک اتخاذ کرد. نفت ایران از 45دلار، در سال 1986 به هفت دلار رسید.

** منطق اقتصادی این تغییر شدید قیمت چه بود؟
وقتی نفت از سبد کالاهای استراتژیک خارج شد، صادرات و واردات آن دیگر تحت هیچ رژیمی نبود. چون قیمت نفت هم بالا رفته بود، تعداد دکل‌ها افزایش یافت. با این فعالیت‌ها به‌تدریج نفت اضافه شد. همان‌طور که اشاره کردم، در سال 1986 قیمت نفت برنت 10 دلار و قیمت نفت ایران هفت دلار بود.

** چرا زودتر این اقدامات صورت نگرفته بود؟
یک منحنی زنگوله‌ای به نام هیوبرت وجود دارد. شخصی به نام کینک هیوبرت در سال‌های 1960 پیش‌بینی کرد تولید نفت آمریکا در سال‌های اول دهه 70 به بالاترین سطح می‌رسد و بعد کاهش می‌یابد. آن حرف به‌لحاظ منطقی درست بود. حوزه‌ها و چاه‌های نفتی مثل انسان، تولد دارد. رشد می‌کند و به بلوغ می‌رسد، بعد کاهش و مرگ. این اتفاق افتاد؛ تولید نفت آمریکا از ماکسیمم سال 1974 افت کرد. با بالارفتن قیمت نفت و دوم تکنولوژی‌های جدیدی، در دهه 1980 چاه‌هایی که فکر می‌شد دیگر نمی‌توانند کار کنند، دوباره به کار افتادند. همین‌طور در کانادا و آمریکای جنوبی و کلا در نیم‌کره غربی، تحولات مربوط به شوک نفتی اعراب 1973 و انقلاب ایران 1979 و مسئله جنگ ایران و عراق در سال 1980 که عراق را نیز علاوه بر ایران، از بازار نفت بیرون کرد، باعث شده بود قیمت نفت بالا برود. این‌طور بود که چاه‌ها و حوزه‌هایی که از لحاظ تولید نفت اقتصادی نبودند، اقتصادی شدند و باعث شد قیمت نفت پایین بیاید.

** با توجه به‌توضیحاتی که شما درباره توان تولیدی کشورهای نفتی دادید، چرا کارشناسان تأکید می‌کنند بازار چشم بر نفت ایران نخواهد بست؟ اگر بخواهیم مزیت نسبی به‌وجود بیاوریم، باید نفت خود را به چه قیمتی بفروشیم؟
با اینکه تولیدکنندگان اصلی نفت در حال حاضر ایالات متحده، روسیه و عربستان هستند و در این سال‌ها تولید و صادرات نفت عراق هم از ما پیشی گرفت، اما نفت ایران اهمیت خودش را دارد. اهمیت آن این است که در بعضی از مقاطع، تکلیف اعداد بزرگ مشخص است؛ آمریکا روزانه 13 میلیون بشکه نفت تولید می‌کند، روسیه 11 میلیون و عربستان 10 میلیون. این اعداد مشخص است و هیچ عدم قطعیتی ندارد. ما در بازار عرضه داریم و تقاضا. در بخش تقاضا تحولات مهمی رخ داده؛ اولین تغییر پیش‌بینی بازار از به‌نتیجه‌رسیدن مذاکرات آمریکا و چین است. بازار معتقد است این مذاکرات دارد به نتیجه می‌رسد؛ اگر این مذاکرات به نتیجه برسد، کارخانه‌های چین سه شیفت کار خواهند کرد و کارخانه‌های جدید تأسیس خواهد شد و این یعنی نیاز به نفت بیشتر.

همین موضع درباره هند هم صادق است. هند نیز با سرعت جلو می‌رود. کشورهایی که اقتصادهای نوظهور دارند مانند برزیل، مالزی و ترکیه همین‌طور هستند. پیش‌بینی آژانس بین‌المللی انرژی این است که خاورمیانه نیز از آن جاهایی است که در آن تقاضای نفت بیشتر خواهد شد. رکود جهانی از سال 2008 و مسائل مربوط به مسکن در آمریکا آغاز شد، اما آمار اکثر کشورها به اینجا رسیده که در سال 2018 این رکود در حال پایان‌یافتن است. پس جهان در سال 2019 در آستانه شکلی از گذار از رکود به رونق است. اگر این رخ دهد تقاضای نفت بیشتر می‌شود. پس تقاضا دارد بالا می‌رود، در بازار عرضه هم هست، حتی ظرفیت اضافی هم هست ولی عدم قطعیت می‌گوید در این میان بازیگرانی با یک میلیون بشکه تولید هم مهم هستند. اینجاست که نقش ایران معلوم می‌شود.

** به نظر شما با چه قیمتی نفت ایران مزیت نسبی پیدا می‌کند و خریدار که خواهد بود و اساسا این تبادل چطور صورت خواهد گرفت؟
ببینید به ‌نظر من راه‌هایی که برای بازار ایران وجود دارد، اول این است که به کشورهایی که زیر بار تحریم آمریکا نمی‌روند، نفت صادر کنیم. چین می‌تواند چنین ‌کاری را انجام دهد. شرکت‌های چینی از تحریم آمریکا تبعیت می‌کنند اما دولت چین تبعیت نمی‌کند. بنابراین یکی از راه‌ها این است که شرکت‌های دولتی چین را دوباره رصد کنیم. فکر می‌کنم این کار در حال انجام است. نکته بعد اینکه ما قراردادی با روسیه داریم که اصل آن تفاهم برای 500 هزار بشکه در روز بود اما به ‌نظر می‌رسد قرارداد برای صد هزار بشکه باشد. باید از این استفاده کنیم. صد هزار بشکه نفت را به روسیه بفروشیم و آنها به مشتری‌‌های خود بفروشند. راه بعد اینکه ما همچنان می‌توانیم با کشورهای همسایه کار کنیم. نفت ایران خاصیت انتقال به عراق و جمهوری آذربایجان را دارد.

** یعنی این کشورها نقش دلال را برعهده می‌گیرند؟
الان به نظر من استراتژی ایران باید استراتژی بقا باشد، نه استراتژی‌ای که از یک سِنت هم نگذرد. اتفاقا برعکس، اشکالی ندارد برای اهداف بزرگ‌تر برخی جاها آدم از منافع کوچک خود بگذرد. مسئله خاموش‌کردن نفتکش‌ها هم مطرح است. لزومی ندارد که رادار همه کشتی‌هایی که از شمال خلیج فارس می‌آیند، روشن باشد. کشتی می‌تواند به سمت الامیه یا البکر (دو ترمینال نفتی عراق) برود و نفت ایران را در بخشی از مخازن خود بارگیری کند. نکته بعدی، انتقال نفت از کشتی به کشتی در آب‌های آزاد است. حالا آمریکا می‌خواهد متهم کند که ایران نفت خود را قاچاق می‌‌کند، بله ما نفت خودمان را قاچاق می‌کنیم؛ چه ایرادی دارد؟!

وقتی که یک کشوری تمام هم‌و‌غم خود را بر بی‌ثبات و ضعیف‌کردن کشور دیگری قرار می‌دهد و طبق آخرین اطلاعات 860 نفر در وزارت خزانه‌داری آمریکا به‌صورت 24 ساعت دارند تحولات اقتصادی ایران را رصد می‌‌کنند تا ببینند ایران با چه شرکتی تماس گرفته و چه کرده است! چه عیبی دارد که نفت را به یک واسط بفروشیم و او در بازار عرضه کند. مسئله آخر هم تخفیف است. دادن تخفیف در چنین حالتی استراتژیک‌ترین کار است. باید تخفیف داد. در اقتصاد وقتی در بازار آزاد قرار دارید، قیمت هر کالایی برابر هزینه نهایی آن کالا است؛ «marginal cost equal price». یعنی اگر در یک بازار اقتصادی باشید، سود شما باید صفر باشد. اگر سود شما صفر باشد، بازار را از دست نخواهید داد.

در هزینه‌ها حساب کرده‌اید که چقدر از بانک وام گرفته‌اید و چقدر پول خدمات داده‌اید. بنابراین P=MC بهترین وضع است. هزینه نهایی یک بشکه نفت ایران حداکثر پنج دلار است. بنابراین جمهوری اسلامی اگر بتواند از 70 دلار تا پنج دلار نفت بفروشد به نظر من کار درست این است که حتما این ‌کار را انجام دهد. آن طرف ماجرا اصلا شوخی ندارد و واقعا دارد کشوری را فلج می‌کند. معلوم است که این طرف هم باید از هر وسیله‌ای استفاده کند. دولت و مجلس باید به وزارت نفت اختیار تام بدهند. از وزارت نفت نخواهند که قراردادها و قیمت‌ها را بیاورید ما ببینیم. ما به وزیر و معاونان خودمان اطمینان داریم؛ حتما باید ‌چنین کارهایی انجام دهیم تا از این دوره واقعا سخت عبور کنیم. بعد که به حالت عادی رسیدیم، می‌توانیم بازرسی‌ها و قوانین سخت بگذاریم.

پیشنهاد من این است که مجلس در یک طرح دوفوریتی، پیشنهاد قراردادهای مشارکت در تولید را به وزارت نفت بدهد. شاید شرکت‌هایی در دنیا باشند که موافقت کنند و بیایند. نمی‌شود که؛ الان در این وضعیت قانون اساسی قراردادهای امتیازی را کنار گذاشته، قراردادهای مشارکت در تولید هم که وزارت نفت اجازه ندارد، در مورد buyback هم موشکافی‌های زیادی می‌کنیم. الان وقت این کارها نیست.

** با ‌توضیح شما در شرایط فعلی ناگزیر هستیم رو به این‌ شیوه‌ها بیاوریم. به‌این‌ترتیب آیا باید منتظر فسادهای اقتصادی جدید باشیم؟
نه، این‌طور نیست. این موضوع به نظام تصمیم‌گیری شما مربوط است. من به دوره جنگ برمی‌گردم؛ آن زمان هم همین‌طور بود، البته در زمینه نفت الان کار سخت‌تر شده است. آن زمان کشتی‌ها به خارک نمی‌آمدند؛ عراق کشتی‌ها را با موشک‌های «اگزوسه» که از فرانسه گرفته بود، می‌زد. ما همین کارها را می‌کردیم و هیچ فسادی در کار نبود. چون تصمیم‌گیری درست بود. سیستم در نخست‌وزیری و وزارت نفت متمرکز بود. آقای نخست‌وزیر و آقای وزیر نفت اختیار داشتند. این خیلی مهم است. هنوز هم به نظر من در جمهوری اسلامی وزیر و معاون وزیر اگر به ریخت‌وپاش و فساد مایل بودند، اصلا به اینجا نمی‌آمدند. این کار آن‌قدر سخت است که جز آدم سالمی که عاشق کشور است، کس دیگری این سمت را قبول نمی‌کند.

شاید در آن دوره‌ای که آن فسادها رخ داد، بعضی‌ها اصلا متوجه نبودند. الان اما به‌ نظر من سیستم می‌تواند درست و دقیق کار کند. در این کشور هزاران‌ هزار نفر هستند که سالم کار می‌کنند و این اعتقاد من است. آنهایی که سالم هستند، تریبون ندارند. شبکه‌های اجتماعی ساخته‌ شده تا تریبونی برای این‌طور حرف‌ها و این‌طور کارها باشد. این کشور را آن آدم‌های سالم نگه داشتند. حیف است که آنها را نادیده می‌گیریم. ازاین‌دست آدم‌ها در وزارتخانه‌ها هزاران هزار نفر هستند. آنها ولی میکروفن ندارند که بگویند ما داریم به‌طور سالم کار می‌کنیم.

** ما در قبال فروش نفت خودمان اسکناس تحویل نمی‌گیریم؟
چرا می‌گیریم.

** یعنی در قبال بخشی پول می‌گیریم، بخشی دیگر با کالا تبادل می‌شود و بخشی از فروش نفت هم در بانک‌های کشورهای خارجی فریز می‌شود؟
واقعا دقیقا نمی‌دانم به چه اندازه، اما پول می‌گیریم.

** فروش نفت ایران قبل و بعد از برجام و اکنون که تحریم‌ها بازگشته، چه سیری داشته است؟
من آن چیزی را که اطلاع دارم، می‌گویم: فروش در آخرین نقطه قبل از برجام یک‌ونیم میلیون بشکه در روز بود. در آخرین نقطه قبل از تحریم‌های جدید به دوونیم میلیون بشکه رسید. الان نمی‌دانم فروش چقدر است اما طیفی که گفته می‌شود، از 400 بشکه هست تا یک‌ونیم میلیون بشکه. حدس من این است که الان چیزی حدود یک میلیون بشکه صادرات داریم. بلومبرگ گفته ایران در شش ماه گذشته یک‌میلیون‌و 280 هزار بشکه در روز به‌طور متوسط صادر کرده است.

** آقای زنگنه خیلی بر این نکته پافشاری می‌کردند که برخی موانع داخلی مانع از این شد که فروش نفت ایران آن‌قدری که می‌توانست، افزایش بیابد و اگر می‌توانستیم فروش خودمان را بیشینه کنیم، حذف‌کردن ما از بازار سخت‌تر می‌شد. چقدر می‌توانستیم بعد از برجام فروش نفت خودمان را افزایش دهیم که اهمال و سنگ‌اندازی‌ها مانع از آن شد؟
به‌نظر من اشکال اول به خود وزارت نفت وارد است. ایران چند سال وقت خودش را با IPC جدید (Iranian Petroleum Contract) تلف کرد. یک قرارداد جدید طراحی کردند و دنبال تصویب آن بودند. به‌نظر من وقت خودشان را تلف می‌کردند. به همین خاطر هم خیلی‌ها در این کار شرکت نکردند. اگر من جای آقای زنگنه بودم، لحظه‌ای که برجام به نتیجه رسید، می‌رفتم با تصمیم‌گیران اصلی کشور صحبت می‌کردم و می‌گفتم معلوم نیست با این وضعیت برجام درازمدت باشد، شما به من این اختیار را بدهید که من نفت را با هر روشی که بتواند منافع کشور را بهینه کند، بفروشم. صحبت می‌کردم و مجوز می‌گرفتم و چراغ‌خاموش به‌ دنبال این کار می‌رفتم. وزارت نفت چند شرکت چینی را اخراج کرد به امید اینکه از آنها بهتر می‌آیند. مسئله دوم مجلس است؛ مجلس هم اگر کمک می‌کرد و کار توسعه میادین نفتی و صادرات را راه می‌انداخت... .

**صادرات خود را به چه میزان می‌توانستیم برسانیم؟
ماکسیمم صادراتی که ایران در تاریخ دارد، حدود پنج‌میلیون‌و 700 هزار بشکه است. در سند چشم‌انداز هم آمده که تولید ما باید به 4.5 تا 5.5 میلیون افزایش پیدا کند. همان کارها را باید دنبال می‌کردیم. البته زحمت هم کشیدند. یادم هست که تا 80 (HoA (Head of Agreement امضا کرده بودند. اما این‌قدر فضای شلوغ‌کردن و تهمت‌زدن شده بود که وزارت نفت به این نتیجه رسیده بود که حتی توافق‌های نفتی خود را اعلام نکند. شفافیت کم شد و بعد نتیجه این شد که هست. الان هم بهتر این است که وابستگی ما به نفت کم شود اما همین الان هم نباید در موضوع توسعه چاه‌ها ساکت بنشینیم. بیشتر توجه‌مان را باید بر مخازن مشترک قرار دهیم و با کشورهای دیگر وارد مذاکره شویم. البته کار سختی است.

** مقامات عربستانی به پاکستان سفر کردند و در آنجا وعده سرمایه‌گذاری‌های قابل‌توجهی از جمله در حوزه پتروشیمی دادند. چند روز پیش نیز نخست‌وزیر دیگر کشور دوست، یعنی عراق به عربستان رفت و با بن‌سلمان دیدار کرد. آیا نقشه نفتی و اقتصادی خاورمیانه در حال تغییر است؟
عربستان کاری را می‌کند که منافع ملی‌اش اقتضا می‌کند. ولی با همه مسائلی که باید در بازار نفت مدنظر قرار دهیم باز هم سیاست است که حرف آخر را می‌زند. در مورد عراق، به‌نظر من دولت کنونی عراق دوست ایران است و می‌خواهد با ایران کار کند.اتفاقا چقدر خوب است که عراق هم بتواند بخشی از پولی را که آقای ترامپ ادعا می‌کند با یک تلفن از عربستان می‌گیرد، از آنها بگیرد. اینها صرف روابط دوجانبه ایران و عراق هم می‌شود. درباره پاکستان هم همین‌طور. فقط شاید بهتر باشد که با پاکستان صحبت کنیم قرارگاه خاتم که از عسلویه تا ایرانشهر خط لوله ایران- پاکستان را کشیده، اگر منابع مالی وجود داشته باشد، آن را تا کراچی ادامه دهد.

** یعنی اقدامات عربستان و برای مثال انبار بزرگ نفتی امارات تغییر ویژه‌ای در مناسبات نفتی خاورمیانه ایجاد نمی‌کند؟
ببینید در کل اهمیت نفت خاورمیانه رو به کاهش است، مخصوصا بعد از افزایش نفت شیل آمریکا این موضوع قطعی است. اما به ‌نظر من باز هم ایران نقش‌آفرینی خود را دارد و خواهد داشت. به قول قدیمی‌ها، زنده و مرده فیل یک قیمت است.

** شما در دیپلماسی تجربه‌ای به قدمت خود جمهوری اسلامی دارید. به نظرتان آیا در این سال‌ها دیپلماسی رشد داشته؟ چه تفاوتی بین دستگاه دیپلماسی امروز و دستگاه دیپلماسی دوره جنگ وجود دارد؟
بله، رشد قابل‌ملاحظه‌ای داشته. ما الان بازیگر مطرحی در دنیا هستیم. ببینید اینکه اقتصاد کشور ضعیف شده یک عیب است، اما تنها فاکتور قدرت کشور این نیست. این کشور به‌لحاظ تاریخی، نیروی انسانی و منابع معدنی وضعیت ممتازی دارد. سیاست خارجی ما خیلی بهتر شده است. من چون از اولی‌هایی بودم که در بخش نیروی انسانی این وزارتخانه کار می‌کردم، افتخار این را دارم که بگویم به لحاظ نیروی انسانی نیروهای خوبی آموزش دیده شده‌اند، ولی خب اشتباهاتی هم بوده؛ مسئله آتش‌سوزی در سفارت عربستان و حمله به سفارت انگلستان اشتباه بود. کاری که الان آقای ظریف در فاکس‌نیوز انجام دادند نشان می‌دهد که اتاق فکر این وزارتخانه کار می‌کند. خود آقای بولتون هم حتی اعتراف کرده که این کار خیلی پیچیده و دقیق بوده است.

** شما می‌گویید 860 نفر در وزارت‌ خزانه‌داری آمریکا ما را رصد می‌کنند. شما مسئول مرکز بررسی‌های وزارت خارجه هم بوده‌اید. یک‌ تصویر از وزارت خارجه به ما می‌دهید؟ ما چطور داریم روی این موضوعات کار می‌کنیم.
سیستم وزارت خارجه این‌طور است که اطلاعات از پایین به بالا می‌آید و در شورای معاونان تصمیم‌گیری می‌شود. برخی از مطالبی که در سطح شورای معاونان نیست به هیئت دولت می‌رود. شاید برخی‌ها که به مصوبه نیاز داشته باشند هم به مجلس بروند و برخی به شورای امنیت ملی می‌روند. از سال پیش آقای دکتر ظریف مدیران را هم به خود وصل کرده تا کارها سریع‌تر شود. تیم‌های کارشناسی هم دارند، مخصوصا ادارات سیاسی و بین‌المللی. از دیگران هم اظهارنظر پذیرفته می‌شود. آقای دکتر ظریف هر هفته با استادان دانشگاه جلسه دارند. دفتر مطالعات سیاسی همچنان خیلی فعال است. با همه اینها به نظر من سیاست خارجی جای کار دارد و می‌تواند از ظرفیت‌های بیشتری استفاده کند.

به‌ نظر من تعداد خبرنگارهای خارجی در ایران خیلی کم است. این ضعف دیپلماسی است، حتی اگر این مسئله به جاهای دیگر هم مربوط باشد. اگر خبرنگار نیویورک تایمز یا گاردین یا فرانس 24 به تهران بیایند، همین که از پل تجریش تا راه‌آهن قدم بزنند، می‌فهمند که این کشور یعنی چه، مردم چه می‌کنند و چه احساساتی دارند. ما این را دریغ می‌کنیم. چرا باید میز ایران در سی‌ان‌ان در دوبی باشد. خبرگزاری آسوشیتدپرس در تهران دفتر دارد و چه اشکالی دارد.

منبع: روزنامه شرق

نظر شما در این رابطه چیست