پنجشنبه ۰۹ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 March 28 - ۱۷ رمضان ۱۴۴۵
۱۳ فروردين ۱۳۹۸ - ۱۱:۳۲
خاطرات سریال‌های مدار صفر درجه، پهلوانان نمی‌میرند و شب دهم

کارگردان «شهرزاد» چگونه وارد تلویزیون شد؟

مستند «عاشق پیشه» از مجموعه مستند پرتره «رخ» به بررسی زنده و کارنامه «حسن فتحی» نویسنده و کارگردان پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون اختصاص داشت که حاوی ناگفته‌هایی خصوصا درباره سریال‌هایی بود که این کارگردان برای تلویزیون ساخته است.
کد خبر: ۲۹۲۸۵۳

کارگردان «شهرزاد» چگونه وارد تلویزیون شد؟ایران اکونومیست- وی در این مستند گفت: من در چهار راه گلچین نظام آباد به دنیا آمدم و دوران کودکی را آنجا گذراندم و دوره نوجوانی به سمت خیابان پیروزی و نبرد کشیده شد. کار نمایش را از ۲۰ سالگی و زمانی که دانشجوی دانشگاه ملی بودم، آغاز کردم و آن زمان استاد فردوس کاویانی سمت استادی بر من و تعدادی دیگر داشتند و نتیجه آن کلاس‌ها برای من خیلی پر برکت بود.

وی ادامه داد: فعالیت در حوزه تئاتر ادامه پیدا کرد و «مضحکه پهلوان پری» را نوشتم. یکسال بعد یک نمایش هندی روی صحنه بردم و چندسال بعد «در خیابان‌های سرد شهر» را ساختم. آن زمان در تئاتر وضعیت سختی داشتم چون هم مقاله و مطلب درباره اوضاع تئاتر آن زمان می‌نوشتم و از طرفی می‌خواستم در فضای موجود فعالیت تئاتری داشته باشم. این اوضاع گرگ و میشی که داشتم مصادف شد با دعوت دکتر حسین سلیمی که آن موقع مدیر گروه ادب شبکه دو بود به تلویزیون رفتم.

فتحی اظهار کرد: ایشان علاقه‌مند به احیاء تله تئاتر در شبکه دو بود و در نتیجه این امکان فراهم شد که من هم تله تئاترهایی را بسازم. این سیر و سفر من در حوزه تله تئاترها همچنان ادامه پیدا کرد و کار جدیدی که اتفاق افتاد این بود که من رفته رفته از استودیو خارج شدم و به فضای باز آمدم و تله تئاترهایی در این شرایط ساختم. این سیر ادامه داشت تا رمضان سال ۷۲ که آقای عفیفه با فیلمنامه ۳۰ قسمتی به نام همسایه‌ها به سراغم آمد و سریال ماه رمضان پخش شد که با استقبال بی نظیری روبرو شد و تا اندازه‌ای بود که منشائی شد که ساخت آثار ویژه ماه رمضان به صورت یک امر همیشگی ادامه پیدا کرد.

وی درباره تولید سریال «پهلوانان نمی میرند» نیز توضیح داد: سریال پهلوانان نمی‌میرند کار آسانی نبود و سکانس‌هایی را در تهران و سکانس‌هایی را در نائین داشتیم؛ ضمن اینکه یک مجموعه گرانقدر سینما و تلویزیون در آن ایفای نقش می‌کردند.

فتحی در ادامه مستند «عاشق پیشه» به بیان خاطراتی از زمان ساخت سریال «پهلوانان نمی میرند» پرداخت و گفت: بسیاری از پهلوانان وسط سرشان را می‌زدند چون روایاتی هست که حضرت علی(ع) جلوی سرشان ریخته بوده است و پهلوانان و علاقه‌مندان به شیوه ایشان نیز وسط سرشان را می‌زدند. به همین شیوه همه بازیگران وسط سرشان را تراشیده بودند اما آقای عنایت بخشی که نقش خاکستری جذابی هم داشت، این موضوع را نپذیرفت که در نهایت استاد عبدالله اسکندری کم کم و یواش و یواش کار خودش را کرد و با ترفند ایشان گریم انجام شد.

در زمان پخش همه با هم قول حرفه‌ای دادیم که به کسی نگوییم قاتل پهلوان خلیل کیست و پایان سریال را لو ندهیم. همان زمان مادرم با من تماس گرفت که بداند قاتل کیست ولی هرچه اصرار کرد، نگفتم و آخر هم به حالت قهر تلفن را قطع کرد.

وی همچنین درباره ساخت سریال «فردا دیر است»  عنوان کرد: من روانشناسی خوانده‌ام و در آن مقطع مراکز مشاوره تازه فرهنگشان در جامعه ما اشاعه پیدا کرده بود. بر اساس آموزه‌های رشته خودم فکر می‌کردم چه خوب است که ما این تشویق را داشته باشیم و مبنای تصمیمم برای ساخت سریال فردا دیر است شد. همان زمان یک پیشنهاد وسوسه‌انگیزی در باب ساخت سریال زندگی ملاصدرای شیرازی به من شد. فیلسوفی که من از دوران دانشجویی با افکارش آشنا شده بودم و افکار مترقی و نویی در زمان خود در حوزه فهم فلسفی دین و شریعت کرده بود.

کارگردان «شهرزاد» افزود: در مقطعی آقای مهرجویی و ناصر تقوایی گفته می‌شد که قرار است این کار را بسازند. یک روز پیش آقای حیدریان رئیس وقت سیمافیلم رفتم و گفتم که شما سریالی می‌خواهید که فقط خواص ببینند و یا عوام هم ببینند؟ ایشان گفتند که همه مردم ببینند. همین دلیلی شد تا فرمول نوشتن فیلمنامه را تغییر دهم و دوران کودکی و نوجوانی زندگی ملاصدرا را در کنار زندگی شاه عباس تصویر کردم. آن سال ما در ۱۱ ماه توانستیم ۳۴ قسمت را بسازیم که کار آسانی نبود.

بخش‌های دیگری از مستند به علاقه حسن فتحی به فوتبال و ورزش اختصاص داشت و او تاکید کرد که ورزش در دوری از استرس کارگردان تاثیر فراوانی دارد. هر کسی که می‌خواهد جسم و جان همراهی داشته باشد باید ورزش را جدی بگیرد.

وی همچنین درباره «شب دهم» نیز توضیحاتی ارائه کرد و گفت: اواخر سریال ملاصدرا بود که فکر نوشتن شب دهم به فکرم زد و در ساعات فراغت مشغول قصه این سریال بودم. ابتدا به سینما فکر کردم اما بعدها در گفت‌وگوهایی که با آقای بشکوفه داشتیم به این نتیجه رسیدیم که شاید سریال بهتر باشد. به ویژه اینکه آن سال ما تقارن عید و محرم را د

اشتیم و آن زمان مدیران تلویزیون هم مستاصل بودند که برای مردم چه برنامه‌ای تدارک ببینند که هم شعائر را رعایت کرده باشد و هم مردم را سرگرم کرده باشد.

وی افزود: قصه به خاطر جذابیتی که داشت، پیش بینی می کردیم با استقبال مواجه شود اما وقتی کار پخش شد، آن سطح از استقبال برای ما غیرمنتظره بود و خوشبختانه به حدی دیدگاه‌ها و قشرهای مختلف با کار ارتباط برقرار کرده بودند که خستگی یک کار شاق و سخت از دوش ما برداشته شد.

 در بخش دیگری از مستند «عاشق پیشه» فتحی به ساخت «مدار صفر درجه» نیز اشاره کرد و توضیح داد: قصه‌ای را طراحی کردم که بر مبنای آن فیلمنامه مدار صفر درجه نوشته و ساخته شد. خاطرم هست وقتی این سریال پخش شد، خیلی استقبال کردند آن هم به خاطر مواضع انسانی که نسبت به فرهنگ‌ها و ادیان دیگری که ما به آن پرداخته بودیم. در مدار ما یک مجموعه قابل اعتنا از بازیگران خوب و مطرح را داشتیم. آن زمان ما سکانس‌هایی داشتیم که یک بازیگر به زبان فارسی، دیگری عربی، یکی انگلیسی و دیگری فرانسه و آن یکی هم مجاری صحبت می‌کرد. اما چون ارتباط حسی و عاطفی خوبی با متن و کار برقرار کرده بودند این تفاوت‌های زبانی در تعامل روحی روانی و عاطفی که داشتند، آسیب و صدمه‌ای را وارد نکرد. فکر می‌کنم جزو معدود سریال‌هایی بود که بازتاب جهانی خوبی داشت و خیلی از رسانه‌ها در آن زمان به ایران آمدند و مصاحبه کردند. از این نظر مهم بود که در یک منظر فرا مرزی نشان می‌داد که ما ایرانی‌ها در طول تاریخ چه نگاه عمیق و انسانی به دیگر فرهنگ‌ها داشته‌ایم.

 وی درباره سریال رمضانی «میوه ممنوعه» نیز تصریح کرد: در سال ۸۶ به سراغ میوه ممنوعه رفتم و همکاری خیلی خوبی با یک تیم خبره‌ داشتم که علاقه‌مند به کار بودند. کار بسیار فشرده بود و زمانی که پخش می‌شد ما سکانس‌های روزهای بعدی را می‌گرفتیم و شاید روزی ۱۶ ساعت کار می‌کردیم. آقای نصریان قبل از میوه ممنوعه چند سریال کار کرده بودند که خیلی موفق نبودند و من در بحث مقابل ایشان می‌گفتم که باید حساب یک بازیگر موفق را از کار ناموفق جدا کرد. زمان انتخاب بازیگران من روی آقای نصیریان و امیر جعفری خیلی پافشاری داشتم که همه شاهد بودند آنها در این کار چه کردند. مخصوصا که امیر جعفری پیش از این مدام در کارهای طنز کار کرده بود و این دلهره وجود داشت که آیا او می‌تواند از پس یک ملودرام بربیاید یا نه.

فتحی در این مستند به فیلم سینمایی «پستچی ۳ بار در نمی زند» نیز اشاره کرد و در این باره گفت: در میان آثار سینمایی که ساخته‌ام علاقه بیشتری به این فیلم دارم و چند جایزه گرفت حتی این امکان را داشت که به جشنواره برلین برود اما به دلیل تعلل در کارهای فنی، امکان حضور در جشنواره را از دست داد. چهارمین فیلم را با نام «یک روز دیگر در پاریس» ساختم که هنوز توفیق اکران را نیافته و امیدوارم زودتر امکان اکرانش فراهم شود. این فیلم فقط چند بازیگر ایرانی داشت. خانم هدیه تهرانی یک کودک و کسی که نقش دایی این کودک را ایفا می‌کرد و بقیه از ملیت‌های مختلف بودند. جز آقای کلاری هم بقیه عوامل از هنرمندان پاریس بودند.

او درباره حضور فرزندانش در عرصه هنر نیز عنوان داشت: سابقه گرایش پیدا کردن دو پسر من به بازیگری به هفت الی هشت سال پیش برمی‌گردد. به هر حال این دو از کودکی با من همراه بوده‌اند. بچگی‌هایشان خیلی شیطنت می‌کردند و کار را به هم می‌ریختند. وقتی جوان شدند سوای اینکه من گفت‌وگویی داشته باشم خودشان به این زمینه علاقه‌مند شدند.

وی در پایان گفت: مجموعه آثاری که ساخته‌ام ماحصل ۳۰ سال زندگی است که در تئاتر آغاز شد و در تلویزیون ادامه پیدا کرد و به سینما و نمایش خانگی رسید. طرح‌های زیادی در سر دارم اما نمی‌دانم زندگی و تقدیر چقدر این امکان را فراهم خواهم کرد که بخشی از این طرح‌ها و ایده‌ها را در مابقی عمرم بسازم. اما اگر هم نتوانستم بسازم حسرت نمی‌خورم چون می‌دانم که نسل جوان و قدرتمندی در راه است که در پرداخت به تاریخ ایران چه معاصر و چه گذشته حرف‌های زیادی برای گفتن دارد.

 مجموعه پرتره «رخ» به تهیه کنندگی سیدمازیار هاشمی در ایام نوروز هر روز از شبکه مستند پخش شد و هر قسمت از این اثر به زندگی یک هنرمند اختصاص داشت.

 

نظر شما در این رابطه چیست
آخرین اخبار