جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 April 19 - ۹ شوال ۱۴۴۵
۱۵ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۴:۲۶

توسعه روستایی با رویش خوشه های صنعتی خودجوش

توسعه روستاها و تحقق اشتغال پایدار روستایی با تکیه صرف بر بخش کشاورزی، در شرایطی که با بحران آب مواجه هستیم، امری دشوار بوده و لزوم یافتن جایگزین هایی در صنعت و خدمات در این مناطق ضروری به نظر می رسد.
کد خبر: ۲۸۸۱۴۰





  طبق نظر کارشناسان امروزه بخش هایی از کشور به دلیل بحران آب در معرض مهاجرت های اجباری موسوم به مهاجرت های اکولوژیک است. هرچند در این نوع مهاجرت ممکن است مردمان ساکن برخی شهرها نیز مجبور به مهاجرت شوند اما خطر اصلی متوجه نواحی روستایی است. نجات روستاها و جلوگیری از نابودی زندگی روستایی نیازند بازسازی اقتصاد روستایی بر مبنای صنعت و خدمات است. اگر بتوان برای افرادی که به دلیل نبود و یا کم بود آب دیگر قادر به کشاورزی نیستند جایگزین هایی در صنعت و خدمات ارائه داد شاید نه تنها از مهاجرت به شهرها جلوگیری کرد بلکه زمینه های بازگشت به روستا و مهاجرت معکوس در بلند مدت نیز فراهم شود.
در این مورد استان همدان دارای تجربه قابل توجهی در شکل گیری خودجوش خوشه های صنعتی روستایی برخوردار است که می تواند با مطالعات دقیق و روشن شدن کم کیف آن به عنوان الگویی برای سراسر کشور مطرح و مورد استفاده قرار گیرد.
نظر به اهمیت موضوع، پژوهشگر ایرنا گفت وگویی با «اسدالله نقدی » استاد دانشگاه، صاحبنظر و پژوهشگر حوزه مهاجرت و توسعه انجام داده است که در ادامه شرح این گفت وگو می آید.

** فعالیت در شرایط سخت اقتصادی
نقدی در این خصوص اظهار داشت: خلاصه شدن روستا در کشاورزی با روند تغییرات اقلیمی و نیز شرایط فلات ایران همخوانی ندارد و لازم است به گزینه های غیر مرتبط با آب و خاک و کشاورزی اندیشید تا جمعیت حدود 22 میلیون نفری جامعه روستائی را در این مناطق نگه داشت و از رشد شهرنشینی ناشی از مهاجرت در شکل حاشیه نشینی کاست. در این زمینه استان همدان تجربه قابل اشاعه ایی دارد. در تعداد زیادی از روستاهای این استان خوشه های توسعه به شکل کاملاً خودجوش و طبیعی و نه مبتنی بر سیاستگذاری رسمی سازمان های متولی شکل گرفته است. جالب است که این خوشه های توسعه تک محصولی(یک روستا-یک محصول) هستند. یعنی در یک روستا یک کالا یا فراورده تولید می شود و روستاهای بسیار موفقی هستند.
حتی در شرایطی که ما در شهرک های صنعتی در شهرها شاهد رکود هستیم و واحدهای غیر فعال بسیاری داریم مطالعات و مشاهدات میدانی ما در طول سالهای گذشته در استان همدان نشان می دهد که این خوشه ها خوشبختانه بسیار فعال هستند. تنش هایی که واحدهای تولیدی و صنعتی شهری ما تجربه کرده اند در واحدهای تولیدی این روستاها کمتر وجود دارد. البته آنها نیز از این شرایط بد اقتصادی اثر پذیرفته اند اما نه به اندازه مجموعه های صنعتی شهری زیرا دلیل این امر پایین بودن هزینه های تمام شده مثل هزینه ها که مربوط به مکان،ساختمان و ماشین آلات و نیروی انسانی و غیره است در این کارگاه های روستایی بجز در مورد مواد اولیه و ماشین آلات، سایر هزینه ها ارزانتر از بنگاه های صنعتی در شهر و شهرک های صنعتی است. نکته دوم هم این است که کالاهایی که این روستاییان تولید می کنند کالاهایی است که استفاده فراگیر دارد. مثلاً پوشاک، قطعات صنعتی و یا قطعات کوچک خودرو و کفش.. تولید می کنند. اینها مجموعه های فعالی هستند و تعداد آنها خیلی زیاد است.

** داستان شکل گیری خوشه های صنعتی روستایی
این استاد دانشگاه به فرایند شکل گیری خوشه های صنعتی پرداخت و گفت: داستان شکل گیری بیشتر این کارگاه ها خیلی شبیه هم است. یکی دو نفر جوان پیشگام برای کار به تهران می روند و در یک حرفه ای فعالیت می کنند، خبره و کاردان می شوند و بعد برخی از آنها به خاطر فشارهای زندگی و کار در تهران مانند دوری از خانواده و وابستگی های عاطفی، مشکلات اسکان ، خطر و زحمت رفت و آمد و خارج شدن از زیست بوم اجتماعی-فرهنگی خودشان، هزینه های فعالیت اقتصادی تهران از تهران به روستای خودشان بر می گردند و کسب و کاری را راه اندازی می کنند.
اما ارتباط این افراد با شبکه توزیع و بنکداری تهران کاملا حفظ می شود. این بازگشت همراه است با انتقال تجربه و دانشی که در زمینه کار و تخصص خود کسب کرده اند. مثلاً در روستای «دستجرد» تولید لباس جین و شلوار لی، در «کِردآباد» تولید لباس بچه گانه، در «ماهنیان» تولید قطعات پلاستیکی خودرو، در«نگار خاتون» قطعات صنعتی، در «رباط» کفش زنانه و در «زاغه» پوشاک و لوازم ورزشی در لتگاه جوراب ....وجود دارد.
این افراد وقتی که تجربه ای در تهران کسب می کنند و بر می گردند در روستا علاوه بر دانش فنی، شناختی هم از بنکداری و سیستم توزیع و فروش در بازار داشته اند. در روستا با استفاده از مجموعه این دانش ها و شبکه ها شروع می کنند به راه اندازی یک کارگاه تولیدی و به دلیل ارتباطاتی که با تهران دارند معمولا می توانند در شبکه توزیع، به خاطر هزینه های پایین، کالای ارزانتری نسبت به خیابان جمهوری، خیابان پانزدهم خرداد و یا مجموعه های مشابه تولید به بنکداران تهران عرضه کنند. برخی از این بنکداران نیز از هم ولایتی های خود آنها هستند که در تهران مشغول به فعالیت اند. در واقع یک شبکه از روابط اجتماعی - اقتصادی شکل گرفته است که درون این شبکه، فعالیت های اقتصادی شامل تولید و توزیع انجام می شود. حتی رفتن آنها به تهران نیز در شبکه ای غیر رسمی از روابط اجتماعی اتفاق افتاده است. آنها در تهران ، در راه اندازی کارگاه، تولید و فروش به همدیگر کمک می کردند. بخشی از این شبکه اجتماعی که به روستا باز گشته است اولین تولیدی ها را راه انداخته اند.
وی اضافه کرد: اولین کارگاه ها به شکل کسب و کار موفق کوچک غیر کشاورزی در روستا شروع می شود و چون موفق هستند دیگران نیز تشویق می شوند به انجام این کار و می شود هسته اولیه گسترش. بخشی از آنهایی که به تهران مهاجرت کرده بودند بر می گردند و گروهی هم از خود روستا به این افراد ملحق می شوند و بعد از مدتی شاگردی و کار در این کارگاه ها خودشان کسب و کار مستقلی را شروع می کنند. این کارگاه ها گسترش می یابند و ما می بینیم که در روستایی مانند «کردآباد» 270 کارگاه و 17 تولیدی پارچه فعالیت می کنند. در روستای زاغه تعداد زیادی واحد تولید کننده کوله پشتی و ساک و در بقیه روستاها نیز به همین شکل کارگاه هایی ایجاد می شود. آنچه گفتم خلاصه ای از فرایندی است که اتفاق افتاده است. و بخشی از کارگاه ها هم با هدایت و حمایت سازمان های دولتی بوده است برای مثال در روستای ُاشترمِل تویسرکان ظرفیت هایی در صنعت مبل و منبت کاری وجود دارد و برخی حمایت ها هم از آنها صورت گرفته است. همچنین در برخی روستاهای دیگر نیز این حمایت ها صورت گرفته است اما بدنه اصلی این پدیده مردمی و مبتنی بر ابتکارات خرد و تجربه ی موفق توسعه محلی-مردمی است.

** پایین بودن مسائل و آسیب های اجتماعی
نقدی به کاهش آسیب های اجتماعی اشاره کرد و گفت: من هیچ وقت یادم نمی رود که بازدیدی که سه سال پیش از روستای دستجرد داشتیم، یکی از تولید کنندگان و یکی از اعضای شورا می گفت که این روستا در مقایسه با روستاهای مشابه آمار اعتیاد کمتری دارد، آسیب های اجتماعی کم است. او می گفت وقتی تا چهار صبح چرخ کارگاه ها کار می کند کسی به فکر اعتیاد نیست. در عمل هم امکان کسب و کار وجود دارد و هم نظارت اجتماعی در روستا برقرارا است. نکته مهم این است که بعد از مدتی که آدم های زیادی به این مجموعه ها ملحق می شوند، نوعی' خودباوری جمعی' نیز ایجاد می شود و شروع به انتشار و تکثیر می کند. از آنجا به بعد پدیده اقتصادی خیلی پایدارتر و مؤثر تر خواهد شد.

** شکل گیری یک مدل آلترناتیو
این پژوهشگر حوزه توسعه عنوان داشت: البته باید توجه کرد که همزمان با این فرایند و این اتفاق، آب و خاک وکشاورزی نه تنها دیگه گنجایش بهره برداران و واحد های جدید را ندارد مگر دستاوردهای علمی ، بلکه عده ای از افراد روستا باید آنجا را ترک می کردند و تن به مهاجرت می دادند. در حال حاضر این مدل در روستاهای مورد بررسی ما به یک آلترناتیو تبدیل شده است. یعنی فعالیت های صنعتیِ کوچک خوداتکایِ مبتنی بر مهارت که جایگزین کشاورزی شده اند. آنها دارای یک مزیت نسبی و رقابتی هستند. این مزیت نسبی عبارت از این است که 'پیشگامان' کارگاه تجربه کسب کرده است، دانش فنی و مهارتش را دارد و شبکه توزیع را هم می شناسد. با این شرایط در روستا استقرار پیدا می کند، یعنی در جایی که مجموعه ای از عوامل یا بخش قابل توجهی از عوامل تولید ارزانتر از تهران و شهرهای بزرگ است.
وی گفت: چون این الگوی توسعه خوشه های صنعتی روستائی کاملاً درون زا است با توجه به مضیقه های بخش کشاورزی یکی از آلترناتیوهای موفق فردای توسعه روستائی ایران است. اولاً به آب و زمین به معنای تاریخی و سنتی کلمه در روستا کار ندارد و تجربه تجربه موفقی است و بدون شک قابل انتشار به سراسر کشور است.
بر اساس گزارش هایی که در باره توسعه محلی و کوچک مقیاس در هند و به ویژه چین تجربه شده است، بخش هایی از یک محصولی در چند روستا تولید می شود و در نهایت در یک مکان جمع می شود. این درحالی است که مدل ایرانی مدل تخصصی تری است. الآن نوعی برند سازی در این روستاها انجام شده و در مواردی حتی صادرات به کشورهای همسایه داشته اند. نکته دیگر اینکه اینها کمتر از فضای مجازی استفاده می کنند. اخیراً در برخی از روستاها مانند روستای زاغه برای معرفی کالا ها و تولیدات خودشان وارد فضای مجازی هم شده اند. وقتی خودباوری با رونق اقتصادی همراه می شود تقویت شده و حتی در بقیه روستاها و همچنین در بقیه استان ها و جای جای کشور تأثیرگذار خواهد بود.

** گردشگری و صنایع روستایی بهترین راه نجات آینده روستاها
نقدی اظهار داشت: علاوه بر سنت کشاورزی و باغداری و دامپروری در روستاهای ایران که به چالش های گسترش یا حتی در بسیاری موارد حفظ وضع موجود تولیدات بخش سنتی مقدور نیست،خوشه های صنعتی و فرصت های گردشگرانه برای توسعه پایدار روستایی در کنار کشاورزی، تا آنجایی که فشار بیشتری به منابع آب و خاکمان نیاوریم و روستاها تخلیه نشوند دو راه قابل حصول هستنند. پس دو گزینه گردشگری و دومی صنایع روستایی بهترین گزینه های مکمل یا جایگزین برای بقا روستاهاست. چون در حال حاضر ما در شهرها با ابر مسئله حاشیه نشینی مواجه هستیم و شهرهای ما ظرفیت بیشتری برای رشد کمی و بادکنکی ندارند، یکی از راه های مدیریت شهرها این است که در توسعه روستایی به این سمت برویم. فکر می کنم در موضوع گردشگری روستایی در اقلیم های مختلف با ماهیت های مختلف فابل عرضه است. ما باید در هزاره سوم به سمت گردشگری داخلی و حتی گردشگری خارجی حرکت کنیم. این امکان در کشور از کویر کاشان و یزد تا روستاهای سرسبز گیلان و آذربایجان و کردستان تا خوزستان و هرمزگان وجود دارد. همچنین باید هم در زمینه صنایع به طور کل و نه الزاماً صنایع دستی پیش برویم.

** زنان و مشارکت اقتصادی و استحکام خانواده
استاد دانشگاه بوعلی در مورد نقش و جایگاه زنان روستایی در این کارگاه ها گفت: نکته دیگر مشارکت زنان است. در این روستاها همواره در مصاحبه های میدانی یکی از پرسش هایم این بود که زنان چه نقشی دارند این الگو چه تاثیری بر وضعیت آنها دارد؟. درست است که تصمیم نهایی برای مهاجرت را در خانواده های روستایی در طول چند دهه گذشته در ظاهر مردان گرفته اند اما تشویق کننده اصلی در بحث مهاجرت زنان هستند.
زنان بیش از مردان طالب مهاجرت به شهر هستند. چون از مواهب زندگی شهری استفاده بیشتری می برند. دغدغه بیشتری برای آموزش و بهداشت فرزندان دارند و در این موضوع نیز برای من به عنوان یک کارشناس اجتماعی از این منظر مهم بود و در اغلب این روستاها، زنان در خانه به عنوان بخشی از فرایند کار دارند کمک می کنند و درآمدی از این ناحیه عاید خانواده می شود. خیلی از این کارگاه ها به شکل خانوادگی است. برای مثال در حرفه خیاطی بنیانگذار یا پدر خانواده در کارگاه پارچه ها را برش می زند و زن و فرزندان خیاطی می کنند، بسته بندی می کنند و اینگونه به تکمیل فرایند تولید کمک می کنند. موضوع خانواده از اهمیت ویژه ای برخوردار است. چرا چون کارگری که قبلاً برای کار می رفت تهران مجبور بود تنها زندگی کند، از خانواده دور باشد. لذا هم برای خود فرد سخت بود و هم برای خانواده او. در صورتی که اکنون کل خانواده حول یک کارگاه در کنار همدیگر هستند. بنابر این می توان گفت که استحکام خانواده یکی دیگر از کارکردهای پنهان توسعه و ناخواسته این دو بخشی است که برای نگه داشت جمعیت روستا از اهمیت برخوردار است. چون در فرایند مهاجرت های روستایی مردان جوانان، باسوادها و افراد ریسک پذیر بیشتر و زودتر اقدام به مهاجرت می کنند. وقتی شما سوژه برای نگه داشتن جمعیت توأم با درآمد و رفاه نسبی داشته باشید به پایداری جمعیت روستا کمک می کنید.

** اما و اگرهای ورود بخش رسمی
در نهایت این کارشناس ضمن اشاره به نقش و جایگاه نهادهای رسمی گفت: نظام های بانکی و نهادهای دیگر باید از این نوع کسب و کارها، هم در بخش گردشگری روستایی و هم در بخش کسب و کارهای صنعتی تولیدی و خدماتی حمایت کنند اما نه به شیوه مالوف و مرسوم دوندگی های عذاب آور و دلسردکننده. به نظر می رسد این الگو و این خوشه ها در شرایط فعلی ما می تواند یک الگوی موفق باشد و حتی در مقیاس های جهانی همین تجربه هایی که ما در تعداد زیادی از روستاهای همدان داریم قابل ارائه است.
البته یک نکته ظریف که در اینجا باید به آن اشاره کرد این است که ورود بخش رسمی و دولتی به این قضیه باید خیلی با رعایت احتیاط باشد. نباید اجازه داد که آفت های بخش رسمی مانند فرایند کاغذ بازی اداری و یا رقابت های غیر ضروری، بخشی نگر دیوان سالارانه و فساد.... به این مجموعه ها سرایت کند. نکته دیگر اینکه بدنه اصلی این کارگاه ها یا دست کم بخش ویترینی آن از جوانان و میانسالان هستند و شاید میانگین سنی آنها 20 تا سی سال است. این نشان می دهد که جمعیت هدف و مؤثری درگیر این کسب و کارها است و می تواند تا دهه ها 'موتور محرکه توسعه روستایی' و' توسعه خود ساخته و خود خواسته' و در نتیجه تعادل بخشی به توسعه شهری و کلان کشور هم باشد.
منبع: ایرنا
نظر شما در این رابطه چیست
آخرین اخبار